جهان در هفتهای که گذشت
از شهرهای خوراکی تا آخرین سنگر شهرها در مقابله با خشکسالی
جذابترین شهرهای جهان برای سفر در سال ۲۰۲۵، پرچمدار جدید مبارزه جهانی با بحران اقلیمی،طرح نوآورانه شهرداری ویلنیوس برای مقابله با گردوغبار شهری، مدیریت پارکینگ خیابانی به روش شهر نوآور آمریکا، الگوی جهانی در مبارزه با آلودگی هوا و بهترین شهرهای فرهنگی را در این بسته خبری شهرهای جهان ایمنا بخوانید.
صاحبخبر - به گزارش سرویس ترجمه خبرگزاری ایمنا، جدیدترین خبرهای جهان را در این بسته خبری بخوانید. شهری که در یک ساختمان زندگی میکند ویتییر شهری کوچک در جنوب آلاسکا است و بهدلیل ویژگی منحصربهفرد خود شهرت پیدا کرده است که حدود ۸۵ درصد جمعیت آن در یک ساختمان ۱۴ طبقه بهنام برج بگیش (Begich Towers) زندگی میکنند. این ساختمان نهتنها محل سکونت مردم، بلکه میزبان کلیسا، اداره پلیس، دفتر شهردار، فروشگاه مواد غذایی و حتی مدرسهای است که از طریق تونل زیرزمینی به آن متصل شده است. تاریخچه این شهر به دوران جنگ جهانی دوم و حضور ارتش آمریکا بازمیگردد و امروز بهعنوان نمونهای برجسته از «شهر زیر یک سقف» شناخته میشود. داستان ویتییر در سال ۱۹۴۱ آغاز شد، زمانی که ژنرال سایمون جونیور به دنبال مکانی برای احداث پایگاه مخفی نظامی بود. این پایگاه قرار بود نیروها و تجهیزات را به شهرهای استراتژیک آلاسکا منتقل کند. ویتییر بهدلیل داشتن بندر عمیق که یخ نمیزد، بهترین گزینه برای محافظت طبیعی در برابر حملات هوایی و توپوگرافی نامناسب برای رادار بود. پایگاه H-۱۲ در این مکان ساخته شد و بیش از ۱۲۰۰ نفر را در خود جای داد، اما وجود آن محرمانه و ورود غیرنظامیان ممنوع بود. پس از پایان جنگ جهانی دوم، ارتش قصد داشت پایگاه را برچیند، اما آغاز جنگ سرد موجب شد تصمیم تغییر کند و تأسیسات تقویت شوند. در نتیجه، ساختمان ۶ طبقه باکنر با امکاناتی چون سالن بولینگ و زندان ساخته شد و سپس در سال ۱۹۵۷ ساختمان ۱۴ طبقه هاج بنا شد که بعدها به برج بگیش تغییر نام داد. زلزله سال ۱۹۶۴ بندر و راهآهن را تخریب کرد و ارتش عقبنشینی کرد؛ ساختمان باکنر متروکه شد اما برج بگیش همچنان باقی ماند. نام شهر نیز به افتخار شاعر قرن نوزدهم، جان گرینلیف ویتییر انتخاب شد. ارتباط این شهر با گذشته نظامی همچنان پررنگ است. آمار نشان میدهد تعداد کهنهسربازان جنگ ویتنام در ویتییر سه برابر بیشتر از سایر جنگهاست. دادههای جالب دیگری نشان میدهند که در سال ۲۰۲۳، میانگین سن در ویتییر ۲۹.۸ سال بوده و درآمد متوسط خانوار به ۵۷ هزار و ۱۸۸ دلار رسیده که نسبت به سال ۲۰۲۲ (۴۸ هزار و ۸۲۸ دلار) افزایش ۱۷ درصدی داشته است. اقتصاد ویتییر در مجموع ۲۲۰ نفر را به کار گرفته است و مهمترین صنایع آن حملونقل و انبارداری با ۳۹ نفر، املاک با ۳۶ نفر و تولید با ۳۰ نفر است. ارزش متوسط ملک در ویتییر ۸۳ هزار و ۵۰۰ دلار است که ۲۷ درصد میانگین ملی ۳۰۳ هزار و ۴۰۰ دلار است. نرخ مالکیت خانه در ویتییر ۳۵.۳ درصد است که پایینتر از میانگین ملی ۶۵ درصد قرار دارد. نکته قابل توجه این است که متوسط زمان رفتوآمد در این شهر فقط ۶.۷۴ دقیقه است و همین مسئله موجب شده است که ۲۷.۹ درصد ساکنان ترجیح دهند پیاده به محل کار بروند و در نتیجه تعداد خودروهای هر خانوار کمتر از میانگین ملی باشد؛ بهطور متوسط هر خانوار فقط یک خودرو دارد که بسیار کمتر از میانگین ملی است. چرا فقط یک ساختمان؟ مردم ویتییر در سال ۱۹۷۳ تصمیم گرفتند تأسیسات نظامی باقیمانده و برج هاج را که بعدها به برج بگیش تغییر نام داد، خریداری کنند و زندگی روزمره خود را در آنها گسترش دهند. امروز جمعیت شهر ۲۴۷ نفر است؛ از این میان حدود ۱۸۰ نفر در برج بگیش سکونت دارند و باقی در مجتمع ویتییر مانور زندگی میکنند. پس از خروج ارتش در دهه ۱۹۶۰، جمعیت شهر بهطور تقریبی ثابت مانده و تغییرات چشمگیری نداشته است. در دورهای، برج بگیش محل سکونت نفتسالاران بود، اما با سقوط قیمت نفت در دهه ۱۹۸۰ ترکیب جمعیت تغییر کرد و مهاجرانی از ساموآی آمریکا، گوام، فیلیپین و هاوایی به این شهر کوچک آمدند. شرایط آبوهوایی سخت ویتییر با بادهایی که سرعتشان به ۹۶ کیلومتر در ساعت میرسد، بارش برف سنگین تا ارتفاع ۶ متر و سرمای طاقتفرسای زمستان با دمای میانگین منفی ۲۱ درجه، دلیل اصلی تمرکز زندگی در یک ساختمان واحد است. این سبک زندگی قوانین خاص خود را دارد؛ هزینههای ماهانه شامل آب، برق و فاضلاب است و برای دفع زباله مقررات دقیقی وجود دارد، از جمله الزام به قرار دادن آنها در طبقه دوم با وزن مشخص. برج بگیش امکاناتی همچون انبار و رختشویخانه را در اختیار ساکنان قرار میدهد، هرچند استفاده از آنها نیازمند ثبتنام در لیست انتظار است. این مجموعه قوانین و شرایط، زندگی در برج بگیش را به تجربهای متفاوت و منحصربهفرد تبدیل کرده است. آرکولوژی و تراکم شهری برج بگیش نمونهای واقعی از آن چیزی است که معمارانی همچون لوکوربوزیه و فرانک لوید رایت در نظریههای خود تصور میکردند: فشردهسازی زندگی شهری در یک ساختمان واحد. حتی پروژههای مدرن همچون مجموعه «دی روتردام» با وجود ترکیب واحدهای مسکونی، اداری و هتل، به اندازه ویتییر به مفهوم «شهر زیر یک سقف» نزدیک نشدهاند. برخی کارشناسان این مدل را نمونهای از «آرکولوژی» میدانند که به دنبال تراکم، یکپارچگی و سهبعدیسازی شهرهاست تا تعادلی میان فعالیتهای انسانی و محیط زیست برقرار شود. برج بگیش از سه بلوک ۱۴ طبقه تشکیل شده است و ۱۹۷ آپارتمان دارد. سه طبقه نخست به دفاتر و فروشگاهها اختصاص یافته است و کلینیک کوچکی نیز در طبقه سوم قرار دارد. خدمات شهری همچون اداره پست، فروشگاه مواد غذایی، اداره پلیس و دفتر شهردار در همین ساختمان ارائه میشوند. کلیسای متدیست، رختشویخانه و یک هتل در طبقات بالایی، بخشی از امکانات این برج و البته شهر هستند. مدرسه شهر از طریق تونل زیرزمینی به برج متصل است و حدود ۵۰ کودک در آن تحصیل میکنند. شبکه راهروها و آسانسورها کل ساختمان را به هم پیوند داده و یک شهر کوچک در قالب یک ساختمان شکل گرفته است. با وجود جذابیت این سبک زندگی، ساکنان از برخی مشکلات نیز سخن میگویند. برج بگیش همچنان ویژگیهای نظامی اولیه خود را حفظ کرده است؛ کمدهای فلزی، کانترهای قدیمی و رنگ سبز ارتشی هنوز باقی ماندهاند. تأسیسات گرمایشی نیز ناکافی بودند؛ تنها دو دیگ بخار برای ۱۸۰ نفر وجود داشت که یکی از آنها خراب شد. در نهایت با کمک سه میلیون دلار از وزارت کشاورزی آمریکا، دیگ سوم اضافه شد و ساختمان بازسازی شد. ورود به ویتییر از طریق تونل چهار کیلومتری آنتون اندرسون ممکن است که طولانیترین تونل در آمریکای شمالی است و بهدلیل یکطرفه بودن، حرکت خودروها و قطارها در آن با زمانبندی دقیق کنترل میشود. این تونل در تابستان از ساعت ۵:۳۰ صبح تا ۱۱:۱۵ شب و در زمستان از ۷ صبح تا ۱۰:۴۵ شب باز است. بندر ویتییر نیز نقش مهمی در حملونقل دارد و علاوهبر کشتیهای باری و ماهیگیری، محل توقف کشتیهای کروز است. در تابستان، هزاران گردشگر برای دیدن یخچالهای طبیعی و مناظر بکر به این شهر میآیند؛ در سال ۲۰۱۶ بیش از ۱۲۹ هزار مسافر از طریق کشتیهای کروز وارد ویتییر شدند. این شهر کوچک در حال اجرای برنامهای بهنام «طرح جامع حملونقل ویتییر» است که هدف آن توسعه گردشگری و حملونقل و کاهش مشکلات ترافیکی است. این طرح با رویکرد مشارکتی پیش میرود و از ساکنان، گردشگران و صاحبان کسبوکار دعوت شده است تا نظرات خود را از طریق پرسشنامه ارائه دهند. به نظر میرسد ویتییر، با وجود اندازه کوچک و شرایط ویژه، همچنان به دنبال آیندهای پایدار و متناسب با نیازهای جامعه خود است. جذابترین شهرهای جهان برای سفر در سال ۲۰۲۵ سال ۲۰۲۵ فرصتهای بینظیری را برای تجربه شهرهای دیدنی جهان فراهم میکند. پاریس، همواره یکی از محبوبترین مقاصد سفر، با ترکیبی از تاریخ، هنر و رمانتیسم، گردشگران را به سوی خود جذب میکند. برج ایفل، موزه لوور و محله مونمارتر از جاذبههای اصلی این شهر هستند و کافهنشینی در کنار رود سن و گشتوگذار در محلههای معروف، تجربهای فراموشنشدنی را رقم میزند. شبهای پاریس با نورپردازی برج ایفل و کنسرتهای فضای باز، جادوی خاصی دارند. فلورانس، مهد رنسانس ایتالیا، با آثار هنری و معماری بینظیرش، مقصدی ایدهآل برای سفر است. بازدید از کلیسای جامع سانتا ماریا دل فیوره، گالری اوفیتزی و آکادمیا از جمله برنامههای اصلی گردشگران است و موقعیت مرکزی فلورانس امکان سفرهای یکروزه به شهرهای توسکانی را نیز فراهم میکند. بارسلونا با سواحل جذاب، کوچههای گوتیک و جشنوارههای پرشور، یکی از بهترین انتخابها برای سفر است. بازدید از آثار گائودی مانند ساگرادا فامیلیا و پارک گوئل، استراحت در ساحل بارسلونتا و لذت بردن از غذاهای تاپاس، بخشی از جذابیتهای این شهر هستند. نیس، قلب ریویرا فرانسه، تجربهای اصیل از مدیترانه را ارائه میدهد. سواحل زیبا، بازارهای محلی و نزدیکی به شهرهای مشهوری همچون موناکو و کن، این شهر را به مقصدی جذاب تبدیل کرده است. بافت قدیمی شهر با ساختمانهای رنگارنگ و میدانهای شلوغ، بههمراه تفرجگاه انگلیسی با چشمانداز دریا، فضایی آرام و لوکس را فراهم میکند. پورتو بهعنوان ستاره نوظهور سفر، با مناظر رودخانهای و معماری تاریخی شناخته میشود. آبوهوای معتدل و زندگی خیابانی پرانرژی، فرصت مناسبی برای گشتوگذار در محله ریبیرا یا قایقسواری در رود دورو فراهم میکند. دوبروونیک با دیوارهای قرون وسطایی و آبهای شفاف دریای آدریاتیک، یکی از زیباترین شهرهای ساحلی اروپاست و تابستان بهعنوان زمان برگزاری جشنوارهها و گشتوگذار در خیابانهای باستانی یا سفر به جزایر اطراف آن بهطور ویژه برای سفر به این شهر پیشنهاد میشود. پورتوریکو جواهری در دریای کارائیب با سواحل شنی، کوههای سرسبز و فرهنگی پرجنبوجوش است و ماه ژوئن بهترین زمان برای سفر به این جزیره محسوب میشود، زیرا هوا گرم و جمعیت کمتر از فصلهای شلوغتر است. بازدید از قلعههای تاریخی سنخوان، استراحت در ساحل تورتوگا و تجربه زندگی شبانه پرشور، بخشی از جذابیتهای پورتوریکو هستند. بالی، جزیرهای در اندونزی، در فصل خشک خود (آوریل تا سپتامبر) بهترین شرایط را برای سفر دارد. این جزیره از موجسواری و بازدید از معابد گرفته تا یوگا و پارکهای حیاتوحش، ترکیبی از ماجراجویی و آرامش را ارائه میدهد. بالی با قیمت مناسب و جاذبههای متنوع، برای مسافران انفرادی، خانوادهها و گروهها مناسب است. بو را بو را، یک گروه جزیره در جزایر بادپناه جنوب اقیانوس آرام، با تالابهای فیروزهای، اقامتگاههای لوکس روی آب و مناظر کوهستانی سرسبز، بهشت واقعی عاشقان طبیعت است و بهترین زمان برای غواصی، شنا و استراحت در اقامتگاههای مجلل آن فصل گرم سال محسوب میشود. توکیو، پایتخت ژاپن، با ترکیبی از سنت و مدرنیته، جشنوارههای متعدد، بازارهای شلوغ و باغهای آرام، مقصدی ایدهآل برای علاقهمندان به فرهنگ شهری است. سیستم حملونقل پیشرفته، بازدید از معابد تاریخی تا محلههای آیندهنگر را آسان میکند و غذاهای متنوع، خرید و تجربههای فرهنگی، توکیو را به یکی از بهترین شهرهای ۲۰۲۵ برای سفر تبدیل کرده است. در کنار این شهرها، رم با آثار باستانی و غذاهای بینظیر، سویا با فلامنکو و معماری موریش و دریاچه کومو با مناظر کوهستانی و روستاهای زیبا، از دیگر مقاصد پیشنهادی برای سفر در سال ۲۰۲۵ هستند. برای داشتن سفری بهتر، رزرو زودهنگام هتل و بلیت، برنامهریزی بازدیدها در ساعات خنکتر روز، شرکت در جشنوارههای محلی و بستهبندی هوشمندانه وسایل توصیه میشود. سال ۲۰۲۵ فرصت سفر به شهرهایی را فراهم میکند که هر کدام با ویژگیهای منحصربهفرد خود، تجربهای متفاوت و فراموشنشدنی ارائه میدهند. دانمارک پرچمدار جدید مبارزه جهانی با بحران اقلیمی در نشست جهانی اقلیم COP30، «لارس آگورد» وزیر اقلیم، انرژی و خدمات عمومی دانمارک، از هدف تازه این کشور برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای پرده برداشت؛ هدفی که بناست تا سال ۲۰۳۵، میزان انتشار را نسبت به سال ۱۹۹۰ ۸۲ تا ۸۵ درصد کاهش دهد. هدفی که از نظر بسیاری از تحلیلگران، در میان بلندپروازانهترین تعهدات اقلیمی جهان قرار میگیرد. آگورد در سخنان خود تأکید کرد که دانمارک باید همواره در میان کشورهای پیشتاز باقی بماند و این هدف جدید تضمین میکند که کپنهاگ در صدر تلاشهای جهانی برای مهار تغییرات اقلیمی قرار گیرد. او گفت: «ما باید دوباره به جهان نشان دهیم که میتوان میان اهداف بلندپروازانه اقلیمی، پویایی اقتصادی و انسجام اجتماعی توازن برقرار کرد.» برای پشتیبانی از این هدف، دولت دانمارک ۴ میلیارد کرون (حدود ۵۳۵ میلیون یورو) بودجه اختصاص داده است. وزیر اقلیم با اشاره به شرایط جهانی پرتنش افزود: «حتی در زمانهای که جنگ و تنشها بر جهان سایه انداختهاند، باید اقدام اقلیمی را در اولویت قرار دهیم. اهداف، منابع مالی و ابزارهای لازم برای کاهش بیشتر انتشار باید در کنار یکدیگر حرکت کنند.» همزمان با اعلام این هدف، گزارش سالانه شاخص عملکرد مقابله با تغییرات اقلیمی (CCPI) منتشر شد و دانمارک در رتبه چهارم قرار گرفت؛ بالاترین رتبه میان همه کشورهای مورد ارزیابی، زیرا سه رتبه نخست همچنان خالی است و هیچ کشوری تاکنون کاملاً با اهداف توافق پاریس همسو نشده است. بر اساس این شاخص که عملکرد ۶۳ کشور و اتحادیه اروپا را میسنجد، دانمارک در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر رتبه «خیلی بالا»، در حوزه انتشار گازهای گلخانهای و سیاستهای اقلیمی رتبه «بالا» و در حوزه مصرف انرژی رتبه «متوسط» کسب کرده است. این کشور سالهاست پیشگام توسعه انرژی بادی فراساحلی و گسترش خودروهای برقی بوده است. دانمارک پیش از این نیز اهداف اقلیمی بلندپروازانهای تعیین کرده بود. نخستین قانون اقلیمی این کشور در سال ۲۰۲۰ با هدف الزامآور کاهش ۷۰ درصدی انتشار تا سال ۲۰۳۰ تصویب شد و دانمارک تا امروز در مسیر تحقق آن قرار دارد. افزون بر این، این کشور قصد دارد تا ۲۰۴۵ به بیطرفی اقلیمی دست یابد. اتحادیه اروپا که یکی از بزرگترین تولیدکنندگان گازهای گلخانهای در جهان است، درست پیش از آغاز کنفرانس اقلیمی بلم، هدف تازه خود را اعلام کرد. کشورهای عضو توافق کردهاند که تا سال ۲۰۳۵ میزان انتشار خالص را ۶۶.۲۵ تا ۷۲.۵ درصد کاهش دهند. این هدف و حتی هدف بیطرفی اقلیمی اتحادیه در سال ۲۰۵۰، همچنان پس از اهداف تعیینشده توسط دانمارک قرار میگیرد. در بریتانیا نیز که زمانی بلندپروازانهترین اهداف اقلیمی جهان را داشت، نخستوزیر «کیر استارمر» سال گذشته هدف کاهش ۸۱ درصدی تا سال ۲۰۳۵ نسبت به سال ۱۹۵۰ را اعلام کرد. بریتانیا که نخستین کشور گروه G7 بود که از زغالسنگ خارج شد، امسال رتبه پنجم CCPI را به دست آورده است؛ هرچند سرعت گسترش انرژیهای تجدیدپذیر در این کشور هنوز پایینتر از حد انتظار است. در میان دیگر کشورهای اروپایی، لوکزامبورگ، لیتوانی و هلند در میان ده کشور برتر شاخص CCPI دیده میشوند. نروژ و سوئد نیز در توسعه انرژیهای تجدیدپذیر جزو پیشگامان هستند و نروژ هدف کاهش ۷۰ تا ۷۵ درصدی انتشار تا سال ۲۰۳۵ نسبت به سال ۱۹۹۰ را اعلام کرده است. گزارش امسال و هدفگذاری تازه دانمارک پیام روشنی برای جهان دارد: در دوران بحران اقلیمی، کشورهایی که با سیاستگذاری جدی، سرمایهگذاری پایدار و تعهد بلندمدت پیش میروند، میتوانند مسیر آیندهای سبزتر را برای دیگران نیز روشن کنند. لندن؛ موزه بدون دیوار مجسمههای شهری در سراسر لندن، از میدانهای شلوغ و خیابانهای اصلی تا پارکها و میادین فرعی، میتوان به تعداد بیشماری مجسمه و یادبود عمومی برخورد کرد. این آثار هنری، که برخی از آنها قرنها قدمت دارند، نهتنها به مناسبت گرامیداشت شخصیتهای تاریخی، فعالان فرهنگی و سیاسی یا وقایع ملی نصب شدهاند، بلکه بهعنوان نمادی از هویت، تاریخ و فرهنگ جمعی شهر نیز عمل میکنند. بر اساس اطلاعات ارائه شده توسط Art UK، یکی از معتبرترین مراجع هنر عمومی بریتانیا، لندن دارای مجموعهای گسترده و بینظیر از مجسمهها و یادبودها است که شامل تندیسهای سلطنتی، فرمانروایان تاریخی، رهبران سیاسی، نویسندگان، هنرمندان و شخصیتهای علمی میشود. بسیاری از این آثار در فضاهای عمومی و در دسترس عموم قرار دارند تا همه افراد بتوانند بدون مراجعه به موزهها یا گالریها با تاریخ و هنر شهر تعامل داشته باشند. این آثار هنری علاوه بر نقش فرهنگی و آموزشی، تأثیر قابل توجهی بر زیبایی بصری شهر دارند. طراحی و نصب این مجسمهها و یادبودها با دقت صورت گرفته و در مکانهایی قرار دارند که تعامل مستقیم با مردم و فضای شهری را فراهم کنند. برای مثال، میدان ترافالگار با تندیسهای برجسته خود، هم یادبود تاریخی است و هم فضایی برای تجمع و فعالیتهای عمومی شهروندان فراهم میکند. لندن همچنین شهری است که تاریخ خود را به شیوهای پویا و چندلایه روایت میکند. مجسمهها و یادبودها از یک سو وقایع تاریخی ملی و جنگها را به تصویر میکشند و از سوی دیگر، دستاوردهای فرهنگی، هنری و علمی شهر و کشور را به نمایش میگذارند. این تنوع باعث میشود هر بازدیدکننده، فارغ از سن یا زمینه فرهنگی خود، بتواند با بخشی از تاریخ و فرهنگ بریتانیا ارتباط برقرار کند و تجربهای آموزشی و الهامبخش داشته باشد. ویژگی دیگری که لندن را در حوزه هنر عمومی متمایز میکند، پایداری و توجه مستمر به نگهداری این آثار است. شهر لندن با حمایت دولت محلی و نهادهای فرهنگی، سرمایهگذاری مداوم در مرمت و محافظت از مجسمهها و یادبودهای تاریخی انجام میدهد تا این آثار برای نسلهای آینده نیز باقی بمانند. در مجموع، میتوان گفت لندن نمونهای بینظیر از شهری است که هنر عمومی، تاریخ و فرهنگ را در خدمت شهروندان و بازدیدکنندگان خود قرار داده است. هر مجسمه و یادبود، نهتنها زیبایی بصری و هویتی برای شهر ایجاد میکند، بلکه فرصتی برای آموزش و تجربه مستقیم تاریخ و فرهنگ فراهم میآورد و زندگی روزمره شهری را با لایهای غنی از معنا و هویت انسانی پیوند میدهد. اقتصاد سبز؛ نسخهای که میتواند شهرهای جهان را از نو بسازد اقتصاد سبز شهری در دهههای اخیر به یکی از کلیدیترین رویکردها برای مقابله با بحرانهای اقلیمی و گرمایش جهانی تبدیل شده است. شهرها بهعنوان کانونهای اصلی مصرف انرژی و تولید گازهای گلخانهای، بیش از ۷۰ درصد انتشار دیاکسیدکربن ناشی از فعالیتهای انسانی را به خود اختصاص دادهاند، بنابراین هرگونه تغییر در الگوهای توسعه شهری میتواند تأثیر مستقیم و چشمگیری بر روند مقابله با گرمایش جهانی داشته باشد. رویکرد اقتصاد سبز بر پایه سرمایهگذاری در پروژههایی بنا شده است که نهتنها اثرات زیستمحیطی را کاهش میدهند، بلکه فرصتهای اقتصادی تازهای برای شهرها و شهروندان ایجاد میکنند. توسعه انرژیهای تجدیدپذیر همچون خورشیدی و بادی، ایجاد زیرساختهای سبز، بازسازی محلهها با طراحی پایدار و توسعه حملونقل پاک، نمونههایی از اقداماتی هستند که علاوهبر کاهش اثرات زیستمحیطی، هزاران شغل جدید در حوزههای فناوری، ساختوساز و خدمات شهری ایجاد میکنند. مشاغل سبز به رشد اقتصاد محلی کمک میکنند و منجر به افزایش ارزش بازار املاک و جذب سرمایهگذاریهای جدید میشوند. از سوی دیگر، اقتصاد سبز شهری به کاهش هزینههای عمومی منجر میشود. وقتی مصرف انرژی بهینه شود و منابع طبیعی با مدیریت هوشمندانه مورد استفاده قرار گیرند، هزینههای مربوط به تأمین برق، آب و زیرساختهای شهری کاهش پیدا میکند. این صرفهجویی مالی به دولتهای شهری امکان میدهد بودجه بیشتری برای توسعه خدمات اجتماعی، فرهنگی و آموزشی اختصاص دهند. کپنهاگ؛ پیشگام کربنزدایی کامل کپنهاگ، پایتخت دانمارک، از برجستهترین نمونههای اقتصاد سبز شهری در جهان شناخته میشود. هدف این شهر کسب عنوان نخستین پایتخت بدون کربن جهان است. این هدف بلندپروازانه با همکاری مؤسسات دولتی، بخش خصوصی و مراکز آموزشی در حال تحقق است. کپنهاگ با توسعه گسترده مسیرهای دوچرخهسواری توانسته است فرهنگ حملونقل پاک را در میان شهروندان نهادینه کند. بیش از ۴۰۰ کیلومتر مسیر دوچرخهسواری در این شهر ایجاد شده است و روزانه حدود ۳۵ درصد جمعیت از آن استفاده میکنند. این اقدام نهتنها وابستگی به خودروهای شخصی را کاهش داده بلکه فرصتهای شغلی جدیدی در حوزه ساخت و نگهداری زیرساختهای دوچرخهسواری و فناوریهای حملونقل پاک ایجاد کرده است. ویلنیوس؛ پایتخت سبز اروپا ۲۰۲۵ ویلنیوس، پایتخت لیتوانی، بهعنوان پایتخت سبز اروپا در سال ۲۰۲۵ انتخاب شد. این شهر با شعار «ویلنیوس، سبزترین شهر در حال ساخت» برنامهای جامع برای تبدیل شدن به یک شهر کربنخنثی تا سال ۲۰۳۰ تدوین کرده است. ویلنیوس طی سالهای اخیر با بازسازی زیرساختهای گرمایشی و جایگزینی آنها با فناوریهای پاک توانسته است انتشار گازهای گلخانهای را به میزان قابل توجهی کاهش دهد. سهم انرژیهای تجدیدپذیر در ترکیب انرژی شهری افزایش پیدا کرده است و پروژههای خورشیدی و بادی بهویژه در مدارس و مراکز آموزشی توسعه پیدا کردهاند. بر اساس دادههای رسمی، بیش از ۱۰۰ نیروگاه خورشیدی کوچک در سطح شهر نصب شده است که انرژی بیش از نیمی از مدارس و مهدکودکها را تأمین میکنند. مصدر؛ الگویی جهانی برای شهرهای پایدار شهر مصدر در ابوظبی یکی از جاهطلبانهترین پروژههای اقتصاد سبز شهری در جهان است. این شهر از ابتدا با هدف تبدیل شدن به یک «شهر آینده» طراحی شد تا بتواند با ترکیب معماری سنتی منطقه و فناوریهای نوین، الگویی برای توسعه پایدار و کممصرف ارائه دهد. مصدر نه یک شهر تاریخی بازسازیشده، بلکه یک پروژه جدید است که از سال ۲۰۰۸ آغاز شد و امروز بهعنوان یکی از مراکز جهانی نوآوری در حوزه انرژیهای پاک شناخته میشود. از نظر طراحی شهری، مصدر بهگونهای ساخته شده است که تراکم جمعیتی بالا داشته باشد و مسیرهای پیادهمحور در اولویت قرار گیرند. خیابانها بهصورت باریک و سایهدار طراحی شدهاند تا جریان طبیعی هوا را تسهیل کنند و نیاز به سرمایش الکتریکی کاهش پیدا کند. استفاده از اصول معماری سنتی خاورمیانه همچون بادگیرها و سایهبانهای طبیعی، در کنار فناوریهای مدرن، موجب شده است مصرف انرژی در ساختمانهای مصدر بهطور چشمگیری پایینتر از میانگین جهانی باشد. طرح نوآورانه شهرداری ویلنیوس برای مقابله با گردوغبار شهری شهرداری ویلنیوس، پایتخت لیتوانی، طرحی تازه برای کنترل گردوغبار شهری و افزایش کیفیت نظافت خیابانها آغاز کرده است؛ طرحی که بر پایه استفاده از جاروهای مکنده مجهز به سامانه مرطوبسازی اجرا میشود و شیوه پاکسازی معابر را دگرگون کرده است. این دستگاهها که نسل جدیدی از تجهیزات نظافت شهری به شمار میروند، هنگام حرکت در خیابان، سطح آسفالت را بهصورت محدود و هدفمند مرطوب میکنند تا ذرات ریز گردوغبار پیش از پخش شدن در هوا روی زمین بنشینند. سپس واحد مکنده قدرتمند دستگاه وارد عمل میشود و این ذرات، همراه با خاک، برگها و زبالههای کوچک، به داخل مخزن جمعآوری هدایت میشوند. فیلترهای چندلایه نیز مانع از بازگشت ذرات به هوا میشوند و به این ترتیب، فرآیند نظافت با کمترین میزان آلودگی ثانویه صورت میگیرد. اهمیت این طرح در شهری مانند ویلنیوس که بهدلیل وزش بادهای فصلی، درختان فراوان و خیابانهای قدیمی همواره با چرخش گردوغبار روبهرو است، دوچندان میشود. پیش از این، استفاده از جاروهای مکانیکی خشک معمولاً موجب بلند شدن دوباره غبار و انتشار آن در هوا میشد؛ مشکلی که بهویژه در مناطق پرتردد، کیفیت هوا را کاهش میداد. اما فناوری جدید نهتنها اجازه پخش شدن ذرات در فضا را نمیدهد، بلکه با مصرف آب بسیار کمتر از روشهای شستوشوی کامل، به مدیریت منابع نیز کمک میکند. سرعت بالاتر نظافت و اثرگذاری بیشتر آن نیز از دیگر مزیتهای این روش عنوان شده است. به گفته مسئولان شهری، اجرای این سیستم ابتدا در چند منطقه پرتردد بهصورت آزمایشی آغاز شده و اگر نتایج آن رضایتبخش باشد، تعداد دستگاهها افزایش یافته و در سایر محلههای پایتخت نیز مورد استفاده قرار خواهد گرفت. شهرداری همچنین اعلام کرده است که برنامههایی برای پایش هوشمند آلودگی هوا و بررسی دقیق میزان تأثیر این فناوری بر کاهش گردوغبار در مناطق مختلف شهر دارد. در همین حال، گزارشهای اولیه نشان میدهد که بسیاری از ساکنان و کسبه از کاهش محسوس گردوغبار و نظافت سریعتر خیابانها ابراز رضایت کردهاند و این اقدام را گامی مؤثر در بهبود کیفیت زندگی شهری میدانند. تلاش استرالیا در برقیسازی خانهها و حملونقل برای دستیابی به صفر خالص دولت ایالت ویکتوریای استرالیا بهتازگی راهبرد اقلیمی جدید خود برای سالهای ۲۰۲۶ تا ۲۰۳۰ را منتشر کرد. به گفته مقامات، قرار است این برنامه میزان کاهش انتشار گازهای گلخانهای را بیش از سه برابر نسبت به دوره پنجساله پیشین افزایش دهد. این طرح بخشی از مسیر بلندمدت ویکتوریا برای رسیدن به هدف خالص صفر تا سال ۲۰۴۵ است و از سال ۲۰۲۱ تاکنون با بیش از ۸.۵ میلیارد دلار سرمایهگذاری پشتیبانی شده است. بر اساس دادههای رسمی سال ۲۰۲۳، ویکتوریا توانست انتشار خود را بیش از ۳۱ درصد نسبت به سطح سال ۲۰۰۵ کاهش دهد. این رقم ایالت را دو سال جلوتر از برنامه زمانبندی ۲۰۲۵ قرار داد. با این حال، بخش عمده انتشار همچنان از نیروگاههای زغالسنگ باقیمانده ناشی میشود از جمله نیروگاه آلاینده یالورن که قرار است در سال ۲۰۲۸ تعطیل شود و نیروگاههای لوی یانگ آ و ب که بهترتیب در سالهای ۲۰۳۲ و ۲۰۳۵ بسته خواهند شد. مصرف سوختهای فسیلی در خانهها، صنایع و بخش حملونقل نیز سهم قابل توجهی در انتشار دارد. استفاده گسترده از گاز طبیعی در منازل و سوختهای بنزین و دیزل در حملونقل شهری همچنان فشار زیادی بر اهداف کاهش انتشار وارد میکند. دولت ایالتی تأکید کرده است که جایگزینی تدریجی این منابع با گزینههای برقی کارآمد و انرژیهای تجدیدپذیر، یکی از محورهای اصلی راهبرد ۲۰۲۶-۲۰۳۰ خواهد بود. سیاستهای جدید در حوزه برقیسازی خانهها و توسعه حملونقل پاک طراحی شدهاند تا این بخشهای پرمصرف نیز در مسیر دستیابی به خالص صفر تا سال ۲۰۴۵ قرار گیرند. سیاستهای جدید در حوزه انرژی و ساختمانها در قلب این راهبرد جدید، برقیسازی خانهها و ارتقای بهرهوری انرژی قرار دارد. از مارس ۲۰۲۷، استانداردهای حداقل بهرهوری انرژی برای خانههای اجارهای و مسکنهای عمومی اجرایی خواهد شد. بر اساس این قوانین سیستمهای آب گرم و بخاریهای گازی در پایان عمر باید با جایگزینهای برقی کارآمد تعویض شوند. این اقدام میتواند تا ۲۱۵ دلار در هزینه گرمایش و ۲۲۰ دلار در هزینه آب گرم سالانه صرفهجویی کند. از سال آینده نصب عایق سقف با حداقل رتبه R۵.۰ در ابتدای قراردادهای اجاره الزامی خواهد بود. این اقدام بهطور مستقیم به کاهش مصرف انرژی در خانهها کمک میکند و نتیجه آن، کاهش محسوس نیاز به استفاده از سیستمهای گرمایش و سرمایش است. دولت ویکتوریا تأکید کرده است که بیش از ۶۰ درصد خانههای موجود در این ایالت یا عایق سقف ندارند یا عایقشان ناکافی است. اجرای این طرح میتواند صرفهجویی سالانه تا حدود ۴۵۰ دلار را به دنبال داشته باشد. درزگیری و نصب نوارهای عایق در درها، پنجرهها و دریچههای دیواری نیز باید انجام شود که بیش از ۱۱۰ دلار صرفهجویی سالانه ایجاد خواهد کرد. از ماه مه ۲۰۲۷، همه خانوارها موظف خواهند بود سیستمهای آب گرم گازی را که به پایان عمر خود رسیدهاند، با پمپهای حرارتی یا دیگر گزینههای برقی کارآمد جایگزین کنند. علاوهبر این، از ژانویه ۲۰۲۷ ساخت تمام خانههای جدید و بخش عمدهای از ساختمانهای تجاری باید بهصورت تمامبرقی انجام شود. تجهیزات گرمایشی، سرمایشی، تهویه و آب گرم در این ساختمانها دیگر بر پایه گاز نخواهد بود و بهطور کامل از برق استفاده خواهند کرد. به گفته دولت ایالتی، اجرای این تغییرات میتواند تأثیر چشمگیری بر هزینههای خانوارها داشته باشد. برآوردها نشان میدهد که خانوادهها در خانههای تمامبرقی سالانه حدود ۸۸۰ دلار در هزینه انرژی صرفهجویی خواهند کرد. اگر این خانهها مجهز به پنلهای خورشیدی باشند، میزان صرفهجویی بیشتر خواهد شد و میتواند به حدود ۱۸۲۰ دلار در سال برسد. این سیاست علاوهبر کاهش هزینهها، گامی مهم در مسیر دستیابی به اهداف اقلیمی و کاهش انتشار گازهای گلخانهای محسوب میشود. از پنجره تا پارک؛ شنژن، شهر سبز و کودکدوست قرن ۲۱ شهر شنژن بهسرعت به یکی از سبزترین شهرهای چین تبدیل شده و سیستم پارکهای آن بهطور ویژهای برای کودکان طراحی شده است. بسیاری از پارکهای این شهر شامل زمینهای بازی، آبنماهای تعاملی، زمینهای ورزشی و مسیرهای پیادهروی ایمن برای کودکان هستند. برنامهریزی شهری در شنژن به گونهای است که بیشتر محلهها دسترسی آسان و پیادهروی کوتاه به پارکها دارند و کودکان میتوانند بهطور روزانه از فضای سبز و تفریحی بهرهمند شوند. علاوه بر این، برخی از پارکها امکانات آموزشی و سرگرمی ترکیبی دارند، مانند نمایشگاههای علمی، باغهای آموزشی و فعالیتهای فرهنگی که علاوه بر جنبه تفریحی، تجربهای آموزنده نیز برای کودکان فراهم میکنند. بنابراین، اگرچه شنژن ممکن است در فهرستهایی که تعداد زمینهای بازی به ازای جمعیت را رتبهبندی میکنند در صدر نباشد، اما از نظر فضای سبز و تفریحی مطلق، پارکهای بسیار گسترده و متنوعی برای کودکان ارائه میدهد و آن را به یکی از محیطهای شهری بسیار مناسب و کودکدوست در سطح جهان تبدیل کرده است. شهر شنژن در سال ۲۰۲۵ به شکلی چشمگیر تبدیل به یکی از بزرگترین «شهر – پارک» های جهان شده است؛ شهری که نهتنها از نظر کمی، بلکه از نظر کیفیت فضای سبز برای کودکان نیز پیشرفت قابلتوجهی داشته است. تا پایان سال ۲۰۲۴، شنژن بیش از ۱۳۲۰ پارک شهری را تکمیل کرده بود، به طوری که تقریباً تمامی محلهها از طریق پوشش سبز در فاصلهای دسترسیپذیر قرار دارند و ضریب پوشش خدمات سبز در شعاع ۵۰۰ متر به ۹۱ درصد رسیده است. رشد تعداد پارکها در شنژن طی دو دهه اخیر بسیار چشمگیر بوده است؛ پیش از تأسیس منطقه ویژه اقتصادی، این شهر تنها دو پارک داشت و در سال ۲۰۱۹ با ۱۰۹۰ پارک رسماً به «شهر هزار پارک» تبدیل شد. اما امروز، با تبدیل شنژن به یک «شهر پارک در تمام پهنه»، مفهوم «پشت پنجره فضای سبز دیده شود و با خروج از خانه وارد پارک شویم» به یک واقعیت شهری تبدیل شده است. در سالهای اخیر، مدیریت شهری شنژن سیاست ساخت سالانه حدود ۳۰ پارک را دنبال کرده است و با استفاده از برنامه «کریدور کوه-دریا» و طراحی پارکهای متصل که به هم زنجیره شدهاند، شبکهای منسجم از فضاهای عمومی سبز ساخته شده است. یکی از نکات برجسته این تحول، هوشمندسازی پارکهاست؛ سیستم مدیریت پارکها تقویت شده و استفاده از فناوریهایی مثل پهپادهای تحویل، رباتهای مراقبت از فضای سبز، دوربینهای نظارتی و مدیریت هوشمند تردد در پارکها به بخشی اصلی تبدیل شده است. از منظر اقتصادی، پارکهای شنژن تبدیل به موتور جدید مصرف شدهاند؛ مدل «پارک + فرهنگ + تجارت» رونق دارد و رویدادهایی مثل مسابقات گلکاری منطقه بزرگ خلیج گوانگدونگ گردش مالی قابلتوجهی ایجاد کردهاند. از نظر قانونی نیز، قوانین محلی جدید که در سال ۲۰۲۵ به اجرا درآمدهاند، چارچوبی روشن برای مشارکت عمومی، مدیریت مالی و توسعه پایدار فضای سبز فراهم کردهاند. شهرهای خشک جهان چگونه با کمآبی مبارزه کردند؟ کمآبی در شهرهای خشک نقاط مختلف جهان از ایالات متحده تا آفریقا و آسیا یک بحران طبیعی نیست، بلکه چالشی چندلایه است که نیازمند ترکیب فناوری، سیاستگذاری، توسعه زیرساختهای سبز و افزایش مشارکت اجتماعی است. هر قطره آب در این شهرها ارزشی فراتر از یک منبع حیاتی دارد و به نمادی از مدیریت هوشمند، فناوری پیشرفته و همکاری اجتماعی تبدیل شده است. بسیاری از شهرها راهکارهای نوینی را به کار گرفتهاند که ضمن پاسخگویی به نیازهای فوری جامعه، آیندهای پایدار برای نسلهای بعدی ترسیم میکنند. بعضی شهرها با اصلاح الگوهای مصرف و صرفهجویی توانستهاند منابع موجود را پایدار کنند؛ بعضی دیگر با فناوریهای پیشرفته همچون شیرینسازی آب دریا، بازچرخانی فاضلاب، توسعه زیرساختهای سبز و اقداماتی در راستای جایگزینی منابع آبی و حفاظت از آن به کار گرفتهاند. لاسوگاس؛ شهری که مصرف را نصف کرد لاسوگاس در قلب صحرای موهاوی با خشکسالیهای طولانیمدت و رشد سریع جمعیت روبهرو شد؛ شرایطی که فشار شدیدی بر منابع محدود آب وارد میکرد. اداره آب جنوب نواد برای مقابله با این بحران یک برنامه جامع مدیریت تقاضا طراحی کرد که هدف اصلی آن کاهش مصرف و تثبیت منابع موجود بود. این برنامه بهعنوان یکی از پیشرفتهترین نمونههای مدیریت شهری آب در مناطق خشک شناخته میشود. از سال ۲۰۰۲ تعرفههای پلکانی در این شهر برای آب اعمال شد. سیستم قیمتگذاری بهگونهای طراحی شد که مصرفکنندگان پرمصرف هزینه بسیار بیشتری نسبت به مصرفکنندگان کممصرف پرداخت کنند. این مدل اقتصادی موجب ایجاد «کشش قیمتی» در مصرف آب شد و انگیزهای قوی برای کاهش مصرف در بخشهای خانگی و تجاری ایجاد کرد. کشش قیمتی یک شاخصی اقتصادی است که میزان حساسیت مصرفکنندگان نسبت به تغییر قیمت یک کالا یا خدمت را اندازهگیری میکند. همزمان، قوانین سختگیرانهای برای محدود کردن آبیاری فضای سبز تصویب شد. بهطور مشخص، آبیاری چمنها تنها در روزهای مشخص و ساعات محدود مجاز بود و در بسیاری از مناطق، حذف کامل چمنهای پرمصرف و جایگزینی آن با «زریاسکیپینگ» یا پوشش گیاهی مقاوم به خشکی الزامی شد. زریاسکیپینگ به معنای «خشکمنظرپردازی» است و به طراحی فضای سبز با کمترین نیاز به آب اشاره دارد. در این روش به جای چمنهای پرمصرف از گیاهان بومی و مقاوم به خشکی استفاده میشود، سیستمهای آبیاری کارآمد همچون آبیاری قطرهای به کار گرفته میشوند و با پوشش خاک یا مالچ از تبخیر و هدررفت رطوبت جلوگیری میشود. مصالح نفوذپذیر همچون سنگریزه و خاک مناسب برای افزایش نفوذ آب و کاهش رواناب به کار میروند. سنگاپور؛ چهار شیر ملی برای امنیت آب سنگاپور بهعنوان یک کشور کوچک با تراکم جمعیتی بالا و منابع طبیعی محدود، همواره با چالش تأمین آب پایدار روبهرو بوده است. برای پاسخ به این نیاز حیاتی، راهبردی جامع با عنوان «چهار شیر ملی» طراحی شد که شامل چهار منبع اصلی آب وارداتی، آب باران ذخیرهشده در حوضههای محلی، آب شیرینشده از دریا و «نیواتر (NEWater)» است. این ترکیب منابع، سنگاپور را به یکی از پیشرفتهترین نمونههای مدیریت آب در جهان تبدیل کرده است. در بخش آب وارداتی، قراردادهای بلندمدت با کشور مالزی بخش مهمی از تأمین آب را تشکیل میدهد، اما برای کاهش وابستگی، سرمایهگذاری گستردهای در زیرساختهای ذخیره آب باران انجام شده است. بیش از دو سوم مساحت این کشور بهعنوان حوضه آبگیر طراحی شده است و شبکهای از مخازن و کانالها روانابهای باران را جمعآوری و ذخیره میکنند. این سیستم با فناوریهای کنترل کیفیت آب ترکیب شده است تا اطمینان حاصل شود که آب ذخیرهشده برای استفاده شهری مناسب است. شهرهای اسفنجی چین؛ زیرساخت سبز برای آینده شهری چین طی دو دهه اخیر با رشد سریع شهرنشینی و افزایش جمعیت شهری، با مشکلات جدی در مدیریت آب و سیلابهای شهری روبهرو شد. بارشهای شدید و روانابهای سطحی نهتنها موجب خسارتهای اقتصادی و اجتماعی میشدند، بلکه منابع آب زیرزمینی را نیز تحت فشار قرار میدادند. برای پاسخ به این چالش، دولت چین در سال ۲۰۱۵ ابتکار «شهرهای اسفنجی» را آغاز کرد که هدف آن، تبدیل شهرها به سیستمهای طبیعی جذب و ذخیره آب بود تا بحران کمآبی مدیریت شود و خطر سیلاب کاهش پیدا کند. مدل شهر اسفنجی بر پایه زیرساختهای سبز و نفوذپذیر بنا شده است. اجزای اصلی آن شامل بامهای سبز، خیابانها و پیادهروهای نفوذپذیر، تالابهای مصنوعی، باغهای بارانی و جنگلهای شهری است. این عناصر بهگونهای طراحی میشوند که باران را در محل بارش جذب کنند، سرعت رواناب را کاهش دهند و امکان نفوذ آب به سفرههای زیرزمینی را فراهم سازند. این سیستمها با مصالح نفوذپذیر، لایههای زهکشی و سامانههای ذخیرهسازی زیرسطحی ترکیب میشوند تا کارایی بالایی در مدیریت آب داشته باشند. سائوپائولو؛ مشارکت اجتماعی برای عبور از بحران سائوپائولو، بزرگترین شهر آمریکای جنوبی با جمعیتی بیش از ۱۲ میلیون نفر، در سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ با یکی از شدیدترین بحرانهای آبی تاریخ خود روبهروشد. کاهش بارندگی تا حدود ۶۰ درصد کمتر از میانگین سالانه و افت شدید سطح مخازن کانتاریرا (منبع اصلی آب شهر) موجب شد ذخایر آب آشامیدنی به کمتر از ۱۰ درصد ظرفیت برسد. این شرایط نهتنها تهدیدی برای سلامت عمومی بود، بلکه فعالیتهای اقتصادی و صنعتی شهر را نیز تحت فشار قرار داد. شرکت آب و فاضلاب ایالت سائوپائولو برای مقابله با بحران، مجموعهای از سیاستهای سختگیرانه را اجرا کرد. تعرفههای پلکانی برای آب اعمال شد تا مصرفکنندگان پرمصرف هزینه بیشتری بپردازند و انگیزهای برای کاهش مصرف ایجاد شود. همزمان، فشار شبکه توزیع کاهش یافت تا هدررفت ناشی از نشتیها کمتر شود و ذخایر موجود برای مدت طولانیتری دوام بیاورند. شهرهای خوراکی؛ تحول انقلابی یا پروژهای پرچالش؟ در عصر بحرانهای زیستمحیطی و فشار روزافزون بر منابع طبیعی، شهرها به دنبال راهکارهایی نوین برای ایجاد محیطهای پایدار و زیستپذیر هستند. یکی از رویکردهای خلاقانه در این مسیر، جنگلهای خوراکی و محلههای سبز تولیدکننده غذا است. این طرحهل با تلفیق معماری منظر، کشاورزی پایدار و مشارکت اجتماعی، به تأمین بخشی از نیازهای غذایی شهروندان کمک میکنند و همزمان کیفیت زیستمحیطی و انسجام اجتماعی را ارتقا میدهند. تجربههای موفقی در نقاط مختلف جهان شکل گرفتهاند که نشان میدهند ایده جنگلهای خوراکی تنها یک طرح محلی نیست، بلکه ظرفیتی جهانی برای بازآفرینی شهرها دارد. این پروژهها با ترکیب دانش معماری منظر و کشاورزی پایدار، به الگوهایی الهامبخش تبدیل شدهاند و زمینه را برای همکاریهای بینالمللی فراهم کردهاند. «شبکه شهرهای خوراکی» یک ابتکار جهانی است که با هدف ترویج و گسترش مفهوم شهرهای خوراکی شکل گرفته است. این شبکه تلاش میکند با گردآوری پروژههای موفق از نقاط مختلف جهان، الگویی مشترک برای توسعه شهری پایدار ارائه دهد. در اروپا، آمریکای شمالی و آسیا، نمونههای متعددی از محلهها و جنگلهای خوراکی معرفی شدهاند که نشان میدهند چگونه میتوان تولید غذا را با طراحی شهری و معماری منظر تلفیق کرد. این پروژهها به تأمین بخشی از نیازهای غذایی شهروندان کمک میکنند و کیفیت زیستمحیطی شهرها را نیز ارتقا میدهند. یکی از اهداف اصلی این شبکه بینالمللی، ایجاد شهرهایی سبزتر و مقاومتر در برابر بحرانهای زیستمحیطی است. شبکه شهرهای خوراکی میکوشد شهرها را به محیطهایی تبدیل کند که همزمان پاسخگوی نیازهای غذایی، اجتماعی و زیستمحیطی باشند. این شبکه بستری برای اشتراکگذاری تجربهها و دانش میان کشورها فراهم کرده است. پروژههای موفق در شهرهایی همچون اوترخت، بوستون، سیاتل و برلین بهعنوان نمونههای الهامبخش معرفی میشوند و شهرهای دیگر میتوانند از این تجربهها برای طراحی پروژههای مشابه بهره بگیرند. تبادل دانش و تجربه، به ایجاد یک جنبش جهانی کمک میکند که هدف آن بازآفرینی شهرها بهعنوان اکوسیستمهای زنده و کارآمد است. محله خوراکی اوترخت؛ الگویی از همزیستی انسان و طبیعت پروژهای نوآورانه در حاشیه شهر اوترخت در هلند با عنوان «محله خوراکی» شکل گرفته که در آن، معماری منظر و طراحی شهری با هدف ایجاد محیطی پایدار، زیستپذیر و خودکفا به کار گرفته شده است. این محله که بخشی از توسعه مسکونی راینفلیت محسوب میشود، ۱۰۰۰ واحد مسکونی دارد که در میان پارکها، رودخانهها و جنگلهای کوچک قرار گرفته و با بیش از ۱۰۰۰ درخت میوه و ۲۲۰ گونه گیاه خوراکی احاطه شدهاند. ایده اولیه این پروژه از خود ساکنان محله آغاز شد؛ آنها خواستار ادغام فضاهای سبز خوراکی در محیط زندگی بودند و معماران منظر وظیفه تحقق این خواسته را بر عهده گرفتند. طراحی چشمانداز محله به گونهای انجام شده است که ساختار آن شبیه یک جنگل طبیعی با هفت لایه گیاهی شامل درختان بزرگ، درختان کوچکتر، بوتهها، گیاهان دارویی، پوششهای خاکی، گیاهان ریشهای زیرزمینی و گیاهان بالارونده باشد. این تنوع زیستی نهتنها محیطی غنی برای پرندگان، خفاشها، حشرات و گردهافشانها فراهم کرده، بلکه ارزش اکولوژیک و تنوع زیستی شهری را بهطور چشمگیری افزایش داده است. جنگلهای خوراکی در آلمان؛ تجربهای نوین برای شهرهای پایدار در کنار نمونه موفق اوترخت در هلند، آلمان نیز در سالهای اخیر بهطور جدی به توسعه جنگلهای خوراکی شهری پرداخته است. این کشور با بحرانهای زیستمحیطی همچون تغییرات اقلیمی، کاهش تنوع زیستی و بحران نیتروژن روبهروست و جنگلهای خوراکی را بهعنوان بخشی از راهحلهای پایدار در دستور کار قرار داده است. برنامههای ملی آلمان هدفگذاری کردهاند تا تا سال ۲۰۳۰ حدود ۲۵ هزار هکتار سیستمهای جنگلکشاورزی ایجاد شود که از این میان، ۱۰۰۰ هکتار جنگل خوراکی خواهد بود. این جنگلها با ترکیب درختان میوه، بوتههای توت، گیاهان دارویی و گونههای تثبیتکننده خاک طراحی میشوند و ساختار آنها بر اساس الگوی جنگل طبیعی است. به این ترتیب، علاوهبر تولید مواد غذایی، چرخه طبیعی خاک بازسازی و زیستگاههای جدیدی برای پرندگان، حشرات و سایر گونهها فراهم میشود. جنگل خوراکی سیاتل؛ بزرگترین جنگل خوراکی شهری در آمریکا در سال ۲۰۱۲، شهر سیاتل در ایالت واشنگتن پروژهای را آغاز کرد که بعدها بهعنوان نخستین و بزرگترین جنگل خوراکی شهری در ایالات متحده شناخته شد. این پروژه با نام «جنگل غذایی بیکنهیل» در زمینی به مساحت حدود هفت هکتار در نزدیکی پارک جفرسون شکل گرفت. هدف اصلی این طرح، ایجاد فضایی عمومی بود که در آن شهروندان بتوانند بهطور رایگان از محصولات خوراکی برداشت کنند و در عین حال با اصول کشاورزی پایدار و پرماکالچر آشنا شوند. واژه «پرماکالچر (Permaculture)» ترکیبی از دو واژه پایدار و کشاورزی است که در دهه ۱۹۷۰ توسط بیل مولیسون و دیوید هولمگرن در استرالیا مطرح شد و بهتدریج به یک فلسفه جهانی در طراحی اکوسیستمهای انسانی تبدیل شد. پرماکالچر تنها یک روش کشاورزی نیست، بلکه چهارچوبی برای طراحی زندگی پایدار است که تلاش میکند روابط همزیستی موجود در طبیعت را در محیطهای انسانی بازآفرینی کند. مدیریت پارکینگ خیابانی به روش شهر نوآور آمریکا سانفرانسیسکو در ادامه برنامه بلندمدت خود برای ایجاد یک شبکه منسجم و هوشمند مدیریت پارکینگ، اپلیکیشن ParkMobile را بهعنوان گزینهای جدید برای پرداخت هزینه پارک در ۲۶ هزار فضای پارکینگ حاشیهای شهر معرفی کرده است. این اقدام به افزایش حجم و یکپارچگی دادههایی کمک میکند که بهصورت لحظهای وارد سامانههای شهری شده و مبنای تصمیمگیریهای کلان در حوزه قیمتگذاری، انطباق و مدیریت کرانه خیابان قرار میگیرند. بر اساس اعلام آژانس حملونقل شهری سانفرانسیسکو (SFMTA)، تمامی تراکنشهای پارکینگ، چه پرداخت در محل پارکومتر و چه پرداخت از طریق اپلیکیشن، بهصورت لحظهای به مخزن دادههای پارکینگ این سازمان منتقل میشود؛ فرآیندی که از سال ۲۰۱۴ تاکنون برقرار بوده است. تد گراف، مدیر عملیات پارکینگ SFMTA، با تأکید بر اینکه این زیرساخت سالهاست ستون فقرات سیاستهای پارکینگ شهر را تشکیل میدهد، گفت این دادهها پایه اصلی اجرای سیاستهای پارکینگ واکنشگرا و مبتنی بر تقاضاست. افزودن ParkMobile فضای چندسامانهای جدیدی ایجاد میکند که هدف آن تسهیل پرداخت برای ساکنان، گردشگران و رفتوآمدهای روزانه است. بهگفته شرکت ارائهدهنده این خدمات، تنوع بیشتر در روشهای پرداخت میتواند از تراکم در مسیرهای پرتردد، مانند پل سانفرانسیسکو–اوکلند بیبریج با بیش از ۱۲۰ هزار تردد روزانه، حمایت کند. تد گراف تأکید کرده است که این گسترش با هدف تغییر رفتار کاربران انجام میشود نه افزایش درآمد شهرداری. او میگوید برنامه پرداخت موبایلی SFMTA برای این سازمان کاملاً بدون هزینه اضافی است و افزودن چندین اپلیکیشن پرداخت، احتمال افزایش انطباق شهروندان با قوانین پارکینگ را بالا میبرد، زیرا کاربران انتخابهای بیشتری برای پرداخت سریع و آسان خواهند داشت. موضوع حفظ حریم خصوصی نیز از نکات کلیدی این طرح است. گراف تصریح میکند که دادههای جمعآوریشده هیچگونه اطلاعات هویتی کاربران را شامل نمیشود و تنها مواردی مانند موقعیت پارک، مدت توقف، مبلغ پرداختی و روش پرداخت ثبت میشود. در مواردی که شماره پلاک نیز وجود دارد، این دادهها بهصورت مخفی و غیرقابل شناسایی ذخیره میشوند. بهگفته او، تمام دادههای تراکنشها در مالکیت SFMTA باقی میماند و برای مدت ۱۰ سال در مخزن دادههای این سازمان نگهداری میشود. در کنار این تغییرات، تابلوهای جدید در سطح شهر نصب میشود تا رانندگان را با گزینههای پرداخت موبایلی آشنا کند؛ گزینههایی که امکان شروع یا تمدید زمان پارک را تنها با چند لمس روی تلفن همراه فراهم میآورد. این سامانه گسترشیافته بخشی از برنامه جامع SFMTA برای نوسازی مدیریت خیابان و دستیابی به درکی یکپارچه، دقیق و لحظهای از وضعیت پارکینگ در تمام محلات سانفرانسیسکو است. شکوه معماری نوین در استادیوم ورزشی خواهرخوانده اصفهان مرکز بینالمللی فوتبال شیان در سال ۲۰۲۵ در حالی افتتاح شد که پیش از نخستین سوت مسابقه، معماری منحصربهفرد آن در محافل بینالمللی توجه ویژهای را به خود جلب کرده بود. این مجموعه عظیم که توسط سه تیم معماری و مهندسی پیشرو طراحی شده، نمایانگر مرحلهای تازه در تعریف استادیومهای ورزشی عصر جدید است؛ بناهایی که نهفقط محل رقابت، بلکه تجربهای فضایی، شهری و فرهنگی به شمار میآیند. ساختار کلی استادیوم بر پایه رویکردی سیال و آیندهنگر شکل گرفته است. فرمهای پویا و منحنیهای قدرتمند که از زبان معماری زاها حدید الهام میگیرد، حجم بنا را همچون حلقهای باز و دعوتکننده در دل شهر جای داده و آن را به یکی از شاخصترین سازههای ورزشی آسیا تبدیل کرده است. نماهای باز و شفاف، استادیوم را از یک حجم بسته به یک فضای شهری تبدیل میکند؛ فضایی که جریان زندگی در آن متوقف نمیشود و در تمام طول سال فعال باقی میماند. این اثر معماری در منطقه فنگدونگ و در امتداد شبکه منظم شهری واقع شده و با دسترسی مستقیم به خط ۱۶ مترو، عملاً بخشی از سیستم تنفسی شهر است. تراسهای روبهجنوب، فضاهای باز اما سایهدار و دید گسترده به افق شهری، استادیوم را به یکی از جذابترین مقصدهای شهری و اجتماعی شیان تبدیل کرده است؛ ترکیبی که مرز میان معماری ورزشی و فضای عمومی را از بین میبرد. از منظر سازهای نیز پروژه یکی از پیشرفتهترین نمونههای عصر خود است. سقف فوقسبک و گسترده آنکه با شبکهای کابلی در دهانههای بزرگ نگهداشته میشود، بار مرده سازه را به حداقل رسانده و ضمن کاهش چشمگیر مصرف مصالح، زبان جدیدی از معماری پایدار را روایت میکند. این ساختار هوشمند، علاوه بر ایجاد سایه و حفاظت از تماشاگران در برابر شرایط نامساعد جوی، امکان عبور نور طبیعی را فراهم میکند تا زمین چمن در بهترین حالت رشد و نگهداری باشد. غشای نیمهشفاف سقف، نور را فیلتر کرده و در عین حفاظت، فضایی روشن و پویا در داخل استادیوم خلق میکند؛ کیفیتی که تجربه تماشای مسابقه را کاملاً متفاوت از استادیومهای سنتی میسازد. در داخل، هر صندلی از طریق مدلسازی دیجیتال دقیق بهگونهای جانمایی شده که بیشترین نزدیکی و بهترین زاویه دید نسبت به میدان مسابقه داشته باشد؛ جزئیاتی که تجربه تماشاگر را به یک ارزش طراحی تبدیل کرده است. این ساختار ۶۰ هزارنفری، تنها یک سازه مهندسی نیست؛ یک بیانیه معماری است در شهری که قرنها مرکز فرهنگ، تاریخ و جاده ابریشم بوده است. اکنون شیان در برابر چشمان جهان مدلی ارائه میکند که نشان میدهد استادیومها چگونه میتوانند فراتر از عملکرد ورزشی، به مرکز تعاملات اجتماعی، گردشگری و معماری نوگرا تبدیل شوند. مرکز بینالمللی فوتبال شیان نهتنها نقطه عطفی برای ورزش چین است، بلکه در عرصه معماری معاصر نیز بهعنوان نمونهای شاخص معرفی میشود؛ نمادی از پیوند میان طراحی جسورانه، فناوری سازهای و خلق تجربهای تازه از فضاهای عمومی که میتواند مسیر آینده استادیومسازی جهان را تغییر دهد. لندن، الگوی جهانی در مبارزه با آلودگی هوا دههها پیش، لندن با آلودگی شدید هوا، مههای غلیظ و خطرات جدی سلامت عمومی دست و پنجه نرم میکرد اما امروز، این شهر در مسیر تحقق استانداردهای قانونی کیفیت هوا در بریتانیا قرار دارد، امری که پیشتر تصور میشد رسیدن به آن بیش از ۲۰۰ سال طول بکشد. این موفقیت، نهتنها نشاندهنده تغییرات محلی لندن است، بلکه الگویی است که اکنون در سطح جهانی به شهرهای دیگر منتقل میشود. یکی از کلیدهای موفقیت لندن، شبکه گسترده و دقیق پایش کیفیت هوا است. تحت رهبری صادق خان، شهردار لندن، بیش از ۴۰۰ حسگر در بیمارستانها، مدارس و مراکز فرهنگی نصب شده است تا میزان آلودگی هوا را اندازهگیری کند. این شبکه شامل ۶۰ حسگر برای گروههای محلی در ۲۴ منطقه شهری نیز میشود تا شهروندان بتوانند کیفیت هوای اطراف خود را رصد کرده و خواستار اقدامات لازم شوند. علاوه بر این، لندن بزرگترین منطقه پاک هوا (ULEZ) جهان، بزرگترین ناوگان اتوبوس برقی اروپا و شبکه دوچرخهسواری خود را چهار برابر کرده است. شهردار لندن، با نقش خود به عنوان همرئیس شبکه C40 Cities، موفق شد دستاوردهای محلی را جهانی کند و ابتکار Breathe Cities را با همکاری مایکل بلومبرگ راهاندازی کند. این برنامه که توسط Clean Air Fund، C40 Cities و Bloomberg Philanthropies پشتیبانی میشود، اکنون در ۱۴ شهر در پنج قاره اجرا میشود و هدف آن کاهش ۳۰ درصدی آلودگی هوا تا سال ۲۰۳۰ است. شهرهای مختلف دنیا از ریودوژانیرو تا جاکارتا با بهرهگیری از دادههای کیفیت هوا، برنامههای اقدام شهری و کمپینهای آگاهیبخشی سلامت عمومی را اجرا کردهاند. به عنوان نمونه، آکرا و نایروبی بیش از ۱۰۰ حسگر کیفیت هوا نصب کردهاند که اطلاعات بیسابقهای درباره آلودگیهای لحظهای ارائه میدهد و به مقامات شهری و جوامع محلی کمک میکند تا سیاستهای نجاتبخش زندگی مردم را طراحی کنند. این اقدامات نشان میدهد که سطح سمی آلودگی هوا در شهرها کاملاً قابل اصلاح است و فواید آن برای سلامت و اقتصاد آشکار است. بیش از ۲.۶ میلیارد نفر در جهان در شهرهایی زندگی میکنند که میزان آلودگی آنها بالاتر از استانداردهای سازمان جهانی بهداشت است. آلودگی هوا موجب بیش از هشت میلیون مرگ زودرس و از دست رفتن حدود ۱.۲ میلیارد روز کاری در سال میشود و هزینه سلامت ناشی از آن حدود ۸.۱ تریلیون دلار برآورد شده است، رقمی که تقریباً دو برابر تولید ناخالص داخلی کشورهایی مانند ژاپن و آلمان است. تحقیقات اخیر Clean Air Fund نشان داده که کاهش آلودگی هوا در تنها شش شهر بزرگ آفریقا میتواند ۲۰ میلیارد دلار صرفهجویی اقتصادی ایجاد کند. همچنین، تحلیل Breathe Cities حاکی است که اگر ۶۳ شهر منتخب جهان استانداردهای جدید سازمان جهانی بهداشت را رعایت کنند، میتوانند سالانه از ۶۵۰ هزار مرگ ناشی از آلودگی هوا جلوگیری کنند و یک تریلیون دلار خسارت اقتصادی را کاهش دهند. لندن ثابت کرده است که اقدامات هدفمند، مبتنی بر داده و سیاستگذاری دقیق، میتواند سریعاً نتایج ملموس در سلامت، اقلیم و اقتصاد ایجاد کند. این موفقیت اکنون الگویی جهانی شده و شهرهای مختلف دنیا در حال اقتباس از آن هستند. با افزایش جمعیت شهری و اهمیت روزافزون کیفیت زندگی، اقدامات جسورانه شهرها برای پاک کردن هوا، ضروریترین مسیر برای توسعه پایدار و حفاظت از سلامت شهروندان است. تابآوری شهری در عصر اطلاعات؛ وقتی شهرها با داده نفس میکشند امروزه شهرها در خط مقدم بحرانهای جهانی قرار دارند. تغییرات آبوهوایی، پاندمیها، نابرابری اجتماعی و کاهش منابع طبیعی، همگی سنگینی بر محیطهای شهری وارد کردهاند. پیشبینیها نشان میدهد که تا سال ۲۰۵۰ حدود ۶۸ درصد جمعیت جهان در شهرها زندگی خواهند کرد؛ به همین دلیل، برنامهریزی شهری دیگر نمیتواند به شیوههای سنتی و ایستا ادامه دهد. رویکردهای قدیمی که از بالا به پایین و بدون انعطاف طراحی میشدند، توان پاسخگویی به پیچیدگیهای امروز را ندارند. در این شرایط، مفهوم «برنامهریزی شهری هوشمند به آبوهوا» بهعنوان یک رویکرد نوین مطرح شده است که تغییرات آبوهوایی را در مرکز تصمیمگیریهای شهری قرار میدهد و از فناوریهای نوین برای ایجاد شهرهای پایدار و تابآور بهره میگیرد. برنامهریزی هوشمند به آبوهوا بر این اصل استوار است که شهرها سیستمهای پیچیده و تطبیقی هستند. محیط زیست، اقتصاد، فناوری و جامعه در تعامل دائمی با یکدیگر قرار دارند و هر تغییر در یکی از بخشها میتواند پیامدهای گستردهای بر سایر بخشها داشته باشد. برای مثال، افزایش دما نهتنها بر آسایش حرارتی شهروندان اثر میگذارد، بلکه مصرف انرژی، سلامت عمومی و حتی الگوهای حملونقل را تغییر میدهد. برنامهریزی شهری باید بتواند این پیچیدگیها را در نظر بگیرد و راهحلهایی ارائه دهد که همزمان به کاهش اثرات تغییرات آبوهوایی و ارتقای کیفیت زندگی کمک کنند. دادههای کلان و انقلاب اطلاعاتی در شهرها ظهور منابع دادهای نوین، چشمانداز برنامهریزی شهری را دگرگون کرده است. تصاویر ماهوارهای، عکسهای خیابانی، دادههای تلفن همراه و نقشههای مشارکتی، امکان ارزیابی لحظهای و دقیق محیط شهری را فراهم کردهاند. این دادهها به برنامهریزان اجازه میدهند تا الگوهای جابهجایی، کیفیت فضاهای عمومی و میزان سرزندگی اجتماعی را در مقیاس وسیع بررسی کنند. دادههای تلفنهای همراه میتوانند نشان دهند که کدام مناطق شهری بیشترین تراکم جمعیت را در ساعات مختلف روز دارند یا چگونه الگوهای رفتوآمد در زمان بحران تغییر میکنند. تصاویر ماهوارهای قادرند تغییرات پوشش سبز یا توسعه زیرساختها را در طول زمان ثبت کنند. این اطلاعات برای طراحی سیاستهای هوشمند به آبوهوا حیاتی هستند، زیرا به تصمیمگیرندگان امکان میدهند تا بر اساس شواهد واقعی عمل کنند. دادههای مشارکتی نقش مهمی در این فرایند برنامهریزی شهری پایدار ایفا میکنند. پلتفرمها و اپلیکیشنهای شهری که شهروندان میتوانند اطلاعات محیطی را در آن ثبت کنند، امکان تولید نقشههای دقیق و بهروز از وضعیت خیابانها، امکانات عمومی و کیفیت زیرساختها را فراهم کردهاند. این دادهها در شرایط بحرانی، مثل وقوع سیل یا زلزله، میتوانند بهسرعت نقاط آسیبدیده را مشخص کنند و به مدیریت شهری در تخصیص منابع کمک کنند. از سوی دیگر، ترکیب دادههای تلفن همراه با دادههای حملونقل عمومی، به برنامهریزان اجازه میدهد تا الگوهای رفتوآمد را در ساعات اوج یا شرایط اضطراری تحلیل کنند. برای مثال، در برخی مطالعات نشان داده شده است که تراکم جمعیت در ایستگاههای مترو در ساعات اوج میتواند تا سه برابر ظرفیت طراحیشده افزایش پیدا کند. ترکیب این منابع دادهای نوین با ابزارهای تحلیلی پیشرفته، تصویری جامع و چندبعدی از شهرها ارائه میدهد که به تصمیمگیرندگان کمک میکند سیاستهای هوشمند به آبوهوا را بر پایه شواهد واقعی طراحی کنند. برای مثال، در یک پژوهش دانشگاهی، چهارچوب دادهمحوری برای بهبود زیرساختهای حملونقل پایدار در بارسلونا ارائه شد که توانست کاهش ۱۲ درصدی زمان سفر و افزایش ۱۸ درصدی کارایی شبکه حملونقل عمومی را نشان دهد. هوش مصنوعی در خدمت شهرها هوش مصنوعی بهویژه در شاخهای به نام «هوش مصنوعی مکانی(GeoAI)» توانسته است قابلیتهای تازهای در تحلیل دادههای شهری ایجاد کند. تکنیکهای بینایی ماشین و شبکههای عصبی قادرند ویژگیهایی همچون میزان پوشش سبز، ارتفاع ساختمانها، نصب پنلهای خورشیدی و وجود امکانات شهری را از تصاویر استخراج کنند. این اطلاعات به برنامهریزان کمک میکند تا تصمیمهای دقیقتری درباره توسعه پایدار و کاهش اثرات آبوهوایی بگیرند. سنگاپور؛ نقشهبرداری آسایش حرارتی با هوش مصنوعی سنگاپور بهعنوان یکی از متراکمترین شهرهای گرمسیری جهان، بهطور جدی با چالش «جزیره حرارتی شهری» روبهرو بود. این پدیده بهدلیل تراکم بالای ساختمانها، خیابانهای آسفالتی و کمبود فضای سبز رخ میداد و موجب میشد دمای محلههای شهری بهطور قابل توجهی بالاتر از مناطق اطراف باشد. پروژه خنکسازی سنگاپور برای مقابله با این بحران طراحی و با همکاری دانشگاه ملی سنگاپور، مرکز پژوهشی مشترک دانشگاه فنی مونیخ و سنگاپور و مرکز پژوهشی مشترک دانشگاه فنی زوریخ و سنگاپور اجرا شد. پکن؛ برنامهریزی چرخهای با مدلهای زبانی کلان در محله هویلونگگوان شهر پکن، گروهی از پژوهشگران چهارچوبی نوآورانه با عنوان «برنامهریزی شهری چرخهای (CUP)» را مورد آزمایش قرار دادند. این چهارچوب بر پایه مدلهای زبانی کلان طراحی شده بود و هدف آن ایجاد فرایندی پویا و تکرارشونده برای بهبود طرحهای شهری بود. دادههای کلان و الگوریتمهای هوش مصنوعی در این مدل برنامهریزی نقشی اساسی داشتند. شهرهای پیشرو در مدیریت هوشمند آب؛ نگاهی به زیرساختهای مقاوم به سیل شهرها در عصر حاضر با چالشهای جدی ناشی از تغییرات اقلیمی و افزایش بارشهای شدید و سیلابهای ناگهانی مواجه هستند و به همین دلیل، مدیریت هوشمند آب و توسعه زیرساختهای مقاوم در برابر سیلاب به یکی از موضوعات حیاتی و پیشرفته در برنامهریزی شهری تبدیل شده است. بسیاری از شهرهای پیشرو جهان، با بهرهگیری از فناوریهای نوین، زیرساختهای سبز و راهکارهای بر پایه طبیعت، رویکردی جامع برای مدیریت آبهای بارشی و کاهش ریسک سیلاب در پیش گرفتهاند که در ادامه به تفصیل به آن میپردازیم. مفهوم شهر اسفنجی و نقش زیرساختهای سبز در چین چین نهتنها زیرساختهای سبز کلاسیک مثل بامهای سبز، روسازی نفوذپذیر و تالابهای مصنوعی را گسترش داده است، بلکه بهطور فزایندهای از فناوریهای هوش مصنوعی برای مدیریت آب شهری استفاده میکند. سیستمهای بر پایه هوش مصنوعی، با تحلیل دادههای زمان واقعی (از سنسورهای خاک، گیاهان و جریان آب) و پردازش تصاویر ماهوارهای یا درونپروازی، بهینهسازی طراحی زیرساختها را تسهیل کردهاند و تخمین دقیقتری از ظرفیت ذخیرهسازی و جذب آب فراهم کردهاند. مهندسی پیشرفته و طراحی چندمنظوره؛ تجربه روتردام در سال ۲۰۲۵ روتردام در سالهای اخیر به یکی از الهامبخشترین نمونههای جهان در پیوند مهندسی پیشرفته، طراحی شهری و تابآوری اقلیمی بدل شده است؛ شهری که بهجای اتکا بر سازههای سخت و پرهزینه، از فضاهای عمومی چندمنظوره بهره میگیرد تا هم زیستپذیری را افزایش دهد و هم توان مقابله با بارشهای شدید و سیلابی را بالا ببرد. مقابله با سیلابها در کپنهاگ با برنامهریزی هوشمند کپنهاگ بهعنوان شهری با بارشهای شدید و ناگهانی، برنامه مهندسی-طبیعی بسیار گستردهای را اجرا کرده است که شامل خیابانهای ویژهای میشود که آب را به پارکها و فضاهای سبز هدایت میکنند تا بهعنوان مخازن موقت عمل کنند. همچنین تونلها و مخازن زیرزمینی بزرگ، آب اضافی را ذخیره کرده و به مرور زمان تخلیه میکنند. این طرحها در کنار حفظ عملکرد مهندسی، به ایجاد فضاهای تفریحی و افزایش کیفیت زندگی شهری نیز کمک کردهاند، بهعنوان مثال، مناطق نگهداری آب به پارک، زمین اسکیت و بوستانهای عمومی تبدیل شدهاند. این رویکرد برنامهریزی جامع شهری، تلفیق منافع زیست محیطی و اجتماعی را در دل مدیریت سیلاب به همراه دارد. فناوری دیجیتال و پیشبینی بلادرنگ در مدیریت آب شهری: پروژههای سنگاپور و سئول سنگاپور با توسعه پلتفرم «سنگاپور مجازی» که شبیهسازی دیجیتال سهبعدی شهر است، از دادههای دقیق لایدار (LiDAR)، حسگرهای IoT و دادههای رطوبتی برای پیشبینی سیلابها در سطح خیابانها استفاده میکند. این سامانه قادر است در چند دقیقه وقوع سیلاب را پیشبینی میکند و اجازه میدهد اقدامات پیشگیرانه مانند بستن راهها و فعالسازی پمپها انجام شود. مشارکت مردمی در ثبت لحظهای نواحی سیلابی نیز به افزایش دقت مدلهای پیشبینی کمک میکند. شهرهای پیشرو در آمریکا و آفریقا؛ هوشمندسازی فاضلاب و زهکشی در ایالات متحده، کانزاسسیتی طی سالهای اخیر به یکی از پیشگامان بهرهگیری از فناوریهای هوشمند در مدیریت فاضلاب و روانآب بدل شده است. این شهر با اجرای برنامه جامع «اسمارت سیور» وارد مرحلهای تازه از نوسازی زیرساختهای شهری شده؛ برنامهای بلندمدت و چند میلیارد دلاری که هدف اصلی آن کاهش سرریز فاضلاب در دوره بارشهای شدید و حفاظت از محیطزیست شهری است. شبکهای گسترده از حسگرهای جریان، سطح آب و فشار در منهولها و لولههای اصلی نصب شده تا رفتار سیستم در زمان واقعی پایش شود. دادههای حاصل از این شبکه توسط سامانههای هوش مصنوعی و مدلهای یادگیری ماشین تحلیل میشوند و سیستم، با اتکا به پیشبینیهای دقیق هواشناسی، توان پیشبینی ظرفیت شبکه و نقاط بحرانی را دارد. این تحلیلهای هوشمند به تصمیمگیری سریعتر، بهینهسازی ذخیرهسازی و مدیریت جریان و کاهش چشمگیر ریسک سرریز فاضلاب کمک کرده است. مدیریت یکپارچه آب شهری؛ نمونههای آمریکای لاتین و اروپا بوینس آیرس در آرژانتین، رویکردی جامع در مدیریت آب به کار گرفته که هم آبرسانی، هم فاضلاب و هم آبهای سطحی را در یک سیستم هماهنگ مدیریت میکند. این اقدام باعث افزایش بهرهوری و کاهش خطر سیلاب از طریق بازسازی جریانهای طبیعی و بهبود زیرساختهای بهداشت و فاضلاب شده است. مدئین در کلمبیا نیز با اجرای راهکارهای مهندسی اکوسیستم، مسیرهای رودخانه را احیا کرده و فضاهای سبز را به عنوان مناطق ذخیره آب ایجاد کرده است. در آمستردام، پروژه «رزلیو» با توسعه پشتبامهای آبیسبز که دارای لایههای گیاهی و مخازن ذخیره آب است و با استفاده از شیرهای هوشمند، آب باران را مدیریت میکند، نقش مهمی در کاهش سیلاب، افزایش تنوع زیستی و خنککنندگی ساختمانها ایفا میکند. عربستان مرکز نوآوری هوش مصنوعی راهاندازی میکند دانشگاه ملک سعود در ریاض با هدف تقویت زیستبوم فناوریهای پیشرفته و گسترش توان علمی این کشور، تفاهمنامهای راهبردی با شرکت سنستایم امضا کرده است. بر اساس این توافق، دو طرف یک مرکز مشترک نوآوری هوش مصنوعی ایجاد میکنند که نقش محوری در توسعه کاربردهای این فناوری و پیشبرد تحقیقات میانرشتهای ایفا خواهد کرد. این طرح در راستای برنامههای ملی عربستان برای تحقق چشمانداز ۲۰۳۰ و افزایش رقابتپذیری داخلی در حوزههای نوظهور فناوری اجرا میشود. در کنار ایجاد این مرکز، شرکت سنستایم در حال ساخت یک خوشه پردازشی پیشرفته مبتنی بر پردازندههای گرافیکی است؛ زیرساختی که توان محاسباتی لازم برای پشتیبانی از فعالیتهای مرکز و پروژههای سایر دستگاهها و نهادها را فراهم خواهد کرد. این ظرفیت جدید قرار است توسعه طرحهای مربوط به شهرهای هوشمند، پایش محیطزیست، حملونقل و لجستیک، انرژی، علوم فضایی و دیگر حوزههای مبتنی بر داده را تسریع کند. طبق اعلام دانشگاه ملک سعود، تمرکز اصلی این مرکز بر ارتقای فرآیندهای آموزشی، پژوهشی و پرورش استعدادهای بومی خواهد بود. طراحی هوشمند برنامههای درسی، بهرهگیری از ابزارهای آموزشی مبتنی بر هوش مصنوعی و تحلیل دقیق عملکرد آموزشی پس از کلاس، بخشی از برنامههایی است که در چارچوب این همکاری دنبال خواهد شد. همچنین دانشجویان و پژوهشگران به پروژههای واقعی متصل میشوند تا مهارتهای علمی و عملی آنان متناسب با نیازهای بخشهای مختلف کشور ارتقا یابد. شرکت سنستایم طی سالهای اخیر دامنه فعالیتهای خود را در عربستان گسترش داده و راهکارهایی در حوزه مدیریت هوشمند شهر، ساختمانها، مقاصد گردشگری و پروژههای زیستمحیطی ارائه کرده است. این شرکت اعلام کرده در طرحی پیشگام برای پایش زیستبوم دریای سرخ نیز مشارکت داشته که با اتکا به هوش مصنوعی، در حفاظت از صخرههای مرجانی و حیاتوحش دریایی نقشآفرینی کرده است. رئیس شرکت سنستایم، این مرکز نوآوری را سکویی برای «رشد تحولآفرین» عربستان توصیف کرده و گفته است که این همکاری با فراهمکردن مجموعهای گسترده از کاربردهای میانبخشی، به تبدیل تحقیقات دانشگاهی به نتایج مؤثر کمک خواهد کرد. بهگفته وی، بهرهگیری از توان پردازشی زیرساخت جدید، موجب افزایش بهرهوری، تسریع نوآوری و ارائه راهحلهای دیجیتال پیشرفته در بخشهای مختلف خواهد شد و در نهایت به تحقق اهداف توسعهای کشور یاری میرساند. این مرکز نوآوری نقطه عطفی در مسیر توسعه فناوریهای پیشرفته عربستان به شمار میرود و پیشبینی میشود نقش مهمی در تقویت توان ملی در حوزه هوش مصنوعی و تربیت متخصصان این عرصه در سالهای آینده داشته باشد. سیدنی مسیر ساختمانهای تمامبرقی را هموار میکند شورای شهر سیدنی در جلسه اکتبر ۲۰۲۵ خود، اصلاحات جدیدی در قوانین برنامهریزی شهری را تصویب کرد که بر اساس آن، ساختمانهای مسکونی، ساختمانهای تجاری متوسط تا بزرگ، هتلها و آپارتمانهای خدماتی جدید موظف به استفاده از انرژی برق خواهند بود و هرگونه استفاده از گاز در این ساختمانها ممنوع است. این تصمیم پس از دریافت حمایت گسترده از جامعه، صنعت و نهادهای مرتبط در دوره مشاوره عمومی، به تصویب رسید و از ابتدای سال ۲۰۲۶ اجرایی خواهد شد. این قوانین جدید بر اصولی استوار هستند که پیشتر در اوایل ۲۰۲۵ به تصویب رسیده بود و محدودیتهایی را بر استفاده از وسایل گازی داخلی مانند اجاقها و بخاریها در ساختمانهای مسکونی جدید اعمال میکرد. کلور مور، شهردار سیدنی، در این باره گفت: «اتکا به گاز برای سیاره، اقتصاد خانوادهها و سلامت انسانها مضر است. ساخت ساختمانهای کارآمدتر و سالمتر که با استانداردهای انرژی آینده همخوانی داشته باشند و از بازسازی پرهزینه جلوگیری کنند، گام منطقی بعدی است.» از اول ژانویه ۲۰۲۷، این محدودیتها شامل وسایل گازی بیرونی مانند آبگرمکنها در ساختمانهای مسکونی جدید نیز خواهد شد و الزام استفاده از انرژی برق به ساختمانهای تجاری بزرگ، هتلها و آپارتمانهای خدماتی نیز گسترش خواهد یافت. ساختمانهای تجاری بزرگ شامل ادارات بیش از ۱۰۰۰ متر مربع، هتلهایی با بیش از ۱۰۰ اتاق و ساختمانهایی با بیش از ۱۰۰ واحد آپارتمان خدماتی میشوند. این قوانین شامل ساختمانهای صنعتی یا ساختمانهای موجود نمیشود. در پروژههای چندمنظوره تحت تأثیر این قوانین، واحدهای غذایی و رستورانی همچنان میتوانند از گاز استفاده کنند، به شرط آنکه فضای کافی و ظرفیت برق برای برقکشی آینده فراهم باشد. تصمیم اخیر شورای شهر سیدنی بر اساس بررسی مزایا و چالشهای ساختمانهای تمامبرقی اتخاذ شده است؛ هدف ایجاد خانههای سالمتر و کاهش فشار هزینههای زندگی است. پیشبینی میشود با افزایش قیمت گاز در بازار و خطرات مرتبط با تأمین، خانوادههای ساکن در ساختمانهای تمامبرقی جدید به طور میانگین سالانه حدود ۶۲۶ دلار در قبض انرژی صرفهجویی کنند. سیستمهای برقی کارآمدتر هستند و تنها به یک اتصال و تعرفه روزانه نیاز دارند. استفاده از اجاقهای القایی به جای گاز نیز مزایای قابل توجهی برای سلامت ساکنان دارد؛ پژوهشها نشان دادهاند که قرار گرفتن در معرض آلودگیهای ناشی از اجاقهای گازی میتواند اثراتی مشابه با دود دست دوم سیگار داشته باشد. سورینام؛ نگین سبز آمریکای جنوبی با تاریخ و طبیعت بکر سورینام، با جمعیتی متشکل از کروهها، مارونها، هندیها، جاوانیها و بومیان، نمونهای منحصر به فرد از تنوع فرهنگی و زبانی در جهان است. هرچند زبان رسمی این کشور هلندی است، اما در خیابانهای پایتخت، پاراماریبو، میتوان شنیدن لهجهها و زبانهای مختلف را تجربه کرد و شاهد همزیستی مسالمتآمیز فرهنگها بود. پایتخت سورینام، پاراماریبو، با معماری مستعمراتی محافظتشده و میراث جهانی یونسکو، ترکیبی از سبکهای هلندی، فرانسوی و محلی را در خود جای داده است. خیابانهای چوبی با نقش و نگارهای دقیق، بازار مرکزی و قلعه تاریخی زلاندیا، تصویری زنده از تاریخ و زندگی روزمره مردم ارائه میدهند. علاقهمندان به غذا نیز میتوانند از تنوع و ترکیب طعمهای فرهنگی این کشور لذت ببرند. علاقهمندان به طبیعت و ماجراجویی، سورینام را بهشتی واقعی مییابند. ذخیرهگاه طبیعی مرکزی سورینام، که خود به ثبت جهانی یونسکو رسیده، میزبان گونههای نادر مانند جگوار، سمور رودخانهای و پرندگان کمیاب است. رودخانههای سورینام و ماروینی فرصتهایی برای ماهیگیری، قایقسواری و گشتهای رودخانهای فراهم میکنند، در حالی که پارک طبیعی براونزبرگ با مسیرهای پیادهروی و آبشارهای دیدنی، مناظری نفسگیر ارائه میدهد. سورینام همچنین یکی از پیشروان جهان در زمینه توسعه پایدار و زندگی سبز است و در بین سه کشور با اثر کربنی منفی قرار دارد. سیاستهای این کشور، حفاظت از جنگلها، انرژی پاک و توسعه پایدار را در اولویت قرار دادهاند و گردشگران میتوانند از تجربه اکوتوریسم واقعی بهرهمند شوند؛ از اقامتگاههای دوستدار محیط زیست در قلب جنگلهای بارانی گرفته تا تورهای آموزشی درباره حکمت و دانش بومیان. روز استقلال سورینام با رژهها، نمایشهای هوایی، جشنوارهها و گردهماییهای فرهنگی همراه است که میراث تاریخی و هویت ملی مردم را زنده نگه میدارد. این جشنها فرصت مناسبی برای بازدیدکنندگان فراهم میکند تا با رقصها، موسیقیها و غذاهای سنتی، فرهنگ متنوع این کشور را تجربه کنند. تاریخچه این کشور نیز جذاب و آموزنده است؛ از سکونت قبایل آراواک در سه هزار سال پیش از میلاد تا ورود اروپاییها در قرن ۱۶ و دورههای طولانی کار اجباری در مزارع قهوه، کاکائو و شکر. پس از لغو رسمی بردهداری در ۱۸۶۳ و تلاشهای استقلالطلبانه حزب ملی سورینام، سرانجام در ۲۵ نوامبر ۱۹۷۵، سورینام به استقلال رسید و نخستین نخستوزیر و رئیسجمهور آن منصوب شدند. سورینام نه تنها کشوری کوچک با تاریخ پرچالش است، بلکه الگویی از پیشرفت، همزیستی فرهنگی و حفاظت از طبیعت به شمار میرود؛ جایی که تاریخ و طبیعت، فرهنگ و مدرنیته در هم میآمیزند و تجربهای فراموشنشدنی برای هر بازدیدکننده رقم میزنند. خواهرخوانده اصفهان، الگوی جهانی کشاورزی شهری اوایل دهه ۱۹۹۰، پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، کوبا با بحران اقتصادی شدیدی مواجه شد و واردات مواد غذایی و نهادههای کشاورزی به شدت کاهش یافت. این بحران، ضرورت تولید غذا در داخل شهرها را بیش از پیش آشکار کرد و زمینهساز شکلگیری انقلابی در کشاورزی شهری شد. هاوانا توانست با استفاده از زمینهای بلااستفاده، پشتبامها و حتی پارکهای شهری، شبکهای گسترده از باغهای ارگانیک ایجاد کند که امروزه نمونهای موفق از کشاورزی پایدار در مناطق شهری به شمار میآید. هسته اصلی این موفقیت، «اورگانوپونیکوس» نام دارد؛ باغهایی با بسترهای بالاتر از سطح زمین که به صورت ارگانیک اداره میشوند. این باغها، با استفاده از خاک غنی شده، کمپوست و کودهای طبیعی، محصولات متنوعی از سبزیجات و گیاهان دارویی تولید میکنند. طراحی این باغها به گونهای است که زهکشی مناسب و استفاده بهینه از منابع آبی را ممکن میسازد و از مواد زائد شهری به عنوان کود بهره میبرد. ویژگی برجسته اورگانوپونیکوس، مشارکت مستقیم جامعه در فرآیند تولید است. بسیاری از این باغها به صورت تعاونی اداره میشوند و علاوه بر تأمین غذای سالم، فرصتهای شغلی و آموزشهای کشاورزی پایدار را برای ساکنان فراهم میکنند. نمونههایی مانند «ویورو آلامار» با وسعت نزدیک به ۱۰ هکتار، انواع سبزیجات و گیاهان دارویی را تولید میکند و باغهای کوچکتر محلهای نیز به طور مستقیم نیازهای غذایی خانوادهها را تأمین میکنند. موفقیت کشاورزی شهری در هاوانا تنها نتیجه ابتکار شهروندان نیست؛ دولت کوبا نیز نقش مهمی در حمایت از این حرکت ایفا کرده است. ارائه آموزشهای فنی، تأمین بذر و اختصاص زمینهای بلااستفاده برای باغها، همراه با گنجاندن کشاورزی شهری در برنامهریزی شهری، باعث شده است که این سیستم پایدار و مقیاسپذیر باشد. هاوانا به جهانیان نشان داد که کشاورزی شهری میتواند به شکلی پایدار، جامعهمحور و مقاوم در برابر بحرانها عمل کند. ترکیبی از نوآوری، استفاده بهینه از منابع محدود و مشارکت فعال شهروندان، این شهر را به الگویی موفق و الهامبخش در حوزه کشاورزی شهری تبدیل کرده است. معماری اقلیمی؛ آخرین سنگر شهرها در مقابله با خشکسالی شهرهای گرم و خشک همواره با مشکلاتی از قبیل کمبود آب، دمای بالا، جزیره گرمایی شهری و فشار انرژی برای سرمایش روبهرو هستند. برنامهریزی پاسخگو و قرار دادن وضعیت آبوهوایی در قلب تصمیمگیریها، از معماری اقلیمی و زیرساختهای سبز گرفته تا مدیریت هوشمند آب و انرژی راهبردی است که میتواند شهرها را در رویارویی با این مشکلات یاری دهد. در شهرهای گرم و خشک، مدیریت منابع آب اهمیت حیاتی دارد. جمعآوری و بازیافت آب باران، استفاده از آب خاکستری و توسعه سیستمهای آبیاری هوشمند از جمله اقداماتی هستند که میتوانند فشار بر منابع محدود را کاهش دهند. معماری اقلیمی نیز نقش مهمی ایفا میکند؛ طراحی ساختمانها با تهویه طبیعی، سایهبانها، مصالح بازتابدهنده نور خورشید و استفاده از حیاطهای مرکزی موجب کاهش تبادل حرارتی ناخواسته میشود. زیرساختهای سبز و طبیعتمحور نیز به کاهش دما و بهبود کیفیت هوا کمک میکنند. ایجاد پارکها و فضاهای سبز مقاوم به خشکی، درختکاری هدفمند و راهکارهای بر پایه طبیعت میتوانند دمای سطحی را کاهش و آسایش حرارتی شهروندان را افزایش دهند. فناوریهای نوین همچون انرژی خورشیدی، سامانههای پایش دما و مدیریت هوشمند مصرف انرژی ابزارهای کلیدی برای ارتقای تابآوری شهری هستند که روزبهروز گستردهتر و پیشرفتهتر میشوند و نقش پررنگتری در طراحی و مدیریت شهرهای آینده ایفا میکنند. این فناوریها علاوهبر کاهش وابستگی به منابع محدود و پرهزینه، امکان پیشبینی و واکنش سریع به شرایط اقلیمی را نیز فراهم میسازند. استفاده از پنلهای خورشیدی در مناطق گرم و خشک میتواند بخش بزرگی از نیاز انرژی شهرها را تأمین کند و فشار بر شبکههای سنتی برق را کاهش دهد. سامانههای پایش دما با جمعآوری دادههای لحظهای از سطح شهر، به مدیران شهری این امکان را میدهند که نقاط بحرانی جزیره گرمایی را شناسایی کنند و اقدامات فوری همچون افزایش پوشش گیاهی یا ایجاد سایهبانهای شهری را در همان مناطق اجرا کنند. مدیریت هوشمند مصرف انرژی نیز با استفاده از الگوریتمهای یادگیری ماشین و اینترنت اشیا، الگوهای مصرف را تحلیل و بهینهسازی میکند. این کار نهتنها هزینههای انرژی خانوارها و کسبوکارها را کاهش میدهد، بلکه به کاهش انتشار گازهای گلخانهای و ارتقای کیفیت زندگی شهری منجر میشود. بررسی تجربه شهرهایی همچون تامانسورت، مادرید، مصدر و ریاض نشان میدهد که چگونه این فناوریها و راهبردها در عمل به ارتقای تابآوری و پایداری شهری منجر شدهاند. ریاض؛ خنکسازی شهری در یکی از داغترین پایتختها ریاض با میانگین دمای تابستانی بالای ۴۵ درجه سانتیگراد و رشد سریع شهری، یکی از نمونههای بارز شهرهایی است که نیازمند برنامهریزی پاسخگو به شرایط آبوهوایی است. پروژههای خنکسازی ریاض بر درختکاری هدفمند، استفاده از مصالح سرد و بازتابدهنده در ساختمانهای جدید، سایهدارسازی مسیرهای پیادهروی و اصلاح بافت شهری متمرکز است. «ریاض سبز» یکی از چهار برنامه کلیدی چشمانداز ۲۰۳۰ عربستان است که با هدف افزایش سرانه فضای سبز از ۱.۷ مترمربع به ۲۸ مترمربع برای هر شهروند طراحی شده است. در این پروژه بیش از ۷.۵ میلیون درخت مقاوم به خشکی کاشته میشود و سیستمهای آبیاری هوشمند با استفاده از آب بازیافتی و خاکستری به کار گرفته شدهاند. تامانسورت؛ راهکارهای طبیعتمحور برای شهری خشک پروژه «فضای سبز شهر خشک» در شهر جدید تامانسورت مراکش واقع در حدود ۱۰ کیلومتری شمالغربی شهر مراکش بین سالهای ۲۰۲۳ تا ۲۰۲۵ بهعنوان یک مطالعه و اجرای آزمایشی برای توسعه اکوشهر در مناطق خشک شکل گرفت. این موقعیت جغرافیایی بهدلیل قرار گرفتن در اقلیم نیمهخشک و بیابانی با بارش سالانه کمتر از ۲۵۰ میلیمتر و میانگین دمای تابستانی بالای ۳۸ درجه سانتیگراد، انتخاب شد تا نمونهای واقعی از چالشهای توسعه شهری در مناطق خشک باشد. پروژه توسط گروه معماری منظر و طراحی محیطی دانشگاه دلفت هلند با همکاری پژوهشگران بینالمللی و دانشگاه فناوری مونتری مکزیک طراحی و زیر نظر شهرداری مراکش و وزارت مسکن و توسعه شهری مراکش اجرا شد. راهاندازی نخستین شبکه هوشمند آب در فرانسه برای مدیریت پایدار منابع خدمت آب و فاضلاب «او دازور» وابسته به کلانشهر نیس کوت دازور از آغاز پروژهای خبر داده است که آن را نخستین شبکه هوشمند آب در فرانسه میدانند؛ پروژهای که با هدف پاسخ به چالشهای جدی همچون خشکسالیهای پیدرپی و هدررفت گسترده آب در لولهها طراحی شده است. این طرح با همکاری شرکت تخصصی راهحلهای آبی «زایلم» و دانشگاه کوت دازور توسعه مییابد و ۴ میلیون یورو از بودجه آن نیز توسط آژانس محیطزیست فرانسه (ADEME) در قالب برنامه ملی ۲۰۳۰ تأمین میشود. طرح «اقدام و نوآوری برای آب» طی سه سال آینده ۳ هزار کیلومتر از شبکه آبرسانی منطقه را هوشمند و نوسازی خواهد کرد. هدفهای اصلی پروژه شامل کاهش نشتها، بهینهسازی مصرف انرژی، افزایش سرعت واکنش در برابر اختلالها و تضمین تداوم خدمات برای بیش از ۵۰۰ هزار ساکن منطقه است. در شرایطی که بعضی نقاط منطقه با تا ۵۰ درصد هدررفت آب از لولههای فرسوده مواجهاند، این پروژه میتواند الگویی ملی برای مدیریت هوشمند و پایدار آب باشد. در مرکز این شبکه، یک سامانه دیجیتال مدیریت آب با نام «Xylem Vue» قرار دارد؛ پلتفرمی ماژولار و قابل تعامل که هزاران نقطهداده حاصل از حسگرها و کنتورهای هوشمند را به صورت یکپارچه تحلیل میکند. این سامانه امکان پایش لحظهای سراسر شبکه را برای بهرهبرداران فراهم میکند و با شناسایی سریع نشتها، پیشبینی اختلالها، تشخیص زودهنگام خرابی تجهیزات و مدیریت جهشهای ناگهانی مصرف، سطح تازهای از کارایی عملیاتی را رقم میزند. برای ساکنان نیز پیامدهایی همچون قطعی کمتر، تعمیرات سریعتر و هشدارهای هوشمند مدیریت مصرف در دورههای کمآبی به همراه خواهد داشت. جایمه باربا، مدیرعامل Zylem Vue، با اشاره به اینکه برای نخستینبار امکان رصد لحظهای تقریباً ۳ هزار کیلومتر از شبکه فراهم شده، این طرح را نمونهای از نقش تحولآفرین فناوری دیجیتال در تقویت تابآوری جوامع در برابر بحرانهای آبی آینده دانست. پژوهش مشترک زایلم و Global Water Intelligence نشان میدهد که بهکارگیری سیستمهای هوشمند آب میتواند هزینههای مقابله با خشکسالی را تا ۲۰ درصد کاهش دهد و با بهکارگیری فناوریهایی مانند تشخیص لحظهای نشت و نگهداشت پیشبینانه، میزان هدررفت آب را نیز تا ۳۰ درصد پایین بیاورد. این پروژه همچنین هدف کاهش ۲۰ درصدی مصرف انرژی را دنبال میکند که در راستای اهداف اقلیمی فرانسه است. ژانیک بریسوالتر، رئیس دانشگاه کوت دازور، اهمیت این طرح را در شناخت دقیق منابع و استفاده از داده برای مدیریت بلندمدت آنها میداند و معتقد است همکاری میان نهادهای منطقهای مسیر ارائه راهحلهای پایدارتر را هموار میکند. در همین راستا، قرار است کاربردهای هوش مصنوعی در این سامانه، پیشبینی تقاضا و منابع آب، بهینهسازی برداشت و فرآوری و تصمیمگیری سریعتر و دادهمحور را ممکن سازد. افزوده شدن یک رابط چتبات نیز به اپراتورها اجازه میدهد بدون نیاز به پیچیدگیهای فنی، از دادههای پیشرفته به شکل کاربردی بهره ببرند. مطالعات نیز نشان میدهد که استفاده از هوش مصنوعی در خدمات آبرسانی جهانی به دلیل توان آن در تشخیص نشتها، بهبود فرآیندها و اتوماسیون خدمات، رو به افزایش است. شبکه هوشمند آب در جنوب فرانسه اکنون یکی از نمونههای پیشرو در اروپا و جهان محسوب میشود؛ نمونهای که میتواند مسیر آینده مدیریت هوشمند منابع حیاتی را ترسیم کند. بهترین شهرهای فرهنگی جهان کدامند؟ یکی از فاکتورهای مهم برای انتخاب مقصد سفر، غنای فرهنگی آن سرزمین است. بعضی از شهرهای جهان، علاوه بر اینکه بناهای تاریخی و موزههای شگفتانگیز را در خود جای میدهد، مکانی برای نمایش رویدادهای غذایی جذاب و محیطهای پررونق برای کسبوکارهای کوچک است. در واقع زمانی که صحبت از شهرهای فرهنگی جهان به میان میآید، بیشتر افراد به گزینههایی مانند نیویورک، رم، پاریس و لندن فکر میکنند، درحالیکه شهرهای فرهنگی زیادی وجود دارند که بسیار نزدیکتر و دستیافتنیتر است. این شهرها، بهترین مکانها برای غوطهورشدن در فرهنگ و الهامات هنری است و تجربه سفری فراموشنشدنی را برای گردشگران فراهم میکند. در ادامه به معرفی بهترین شهرهای فرهنگی جهان و ویژگیهای منحصربهفرد آنها میپردازیم: مونترال، کانادا مونترال در صدر فهرست بهترین مقصدهای فرهنگی دنیا در سال ۲۰۲۵ قرار دارد. موقعیت شمالی این شهر باعث میشود برای سفرهای تابستانی، ایدهآل باشد؛ زیرا افراد بهراحتی میتوانند در آن دوچرخهسواری کنند، در خیابانهای سنگفرش شده مونترال قدم بزنند و از چشماندازهای پانورامایی آن لذت ببرند. برای خوردن غذا نیز گزینههایی مانند سر زدن به محله چینیها یا لیتل ای تالی وجود دارد تا گردشگران بتوانند طعم غذاهای اصیل را امتحان کنند. کوالالامپور، مالزی برای بسیاری از کسانی که زیاد به قاره آسیا سفر میکنند، کوالالامپور، تنها مکانی برای توقف است، زیرا بسیاری از افراد به این مکان وارد و خارج میشوند، بدون اینکه واقعاً زیباییهای شهر را ببینند. در واقع مالزی، ترکیبی جذاب از فرهنگهای هندی، مالایی و چینی را در خود جای میدهد و برای مشاهده این تنوع فرهنگی، هیچ جا بهتر از شهر کوالالامپور نیست. گردشگران میتوانند به غارهای باتو، پلههای رنگارنگ و معبد هندو آن سر بزنند و از محلههای مختلف و معماری متنوع این شهر زیبا نظیر مساجد، ساختمانهای قدیمی و آسمانخراشهای مدرن، دیدن کنند. سندیگو، آمریکا این شهر جنوبی کالیفرنیا، جاذبههای زیادی برای علاقهمندان به فرهنگ و هنر دارد. پارک بالبوا، با بیش از هزار هکتار مساحت و تعداد زیادی موزه و مؤسسه فرهنگی، یکی از دیدنیترین مکانهای این شهر است. افراد میتوانند چندین روز را به کشف گوشهوکنارهای جذاب سندیگو از دهکده هنری اسپانیایی گرفته تا موزه هنری آن اختصاص دهند. مقصد مهم دیگر این شهر، محله باریو لوگان است که یک محله مکزیکی - آمریکایی، پر از کسبوکارها و رستورانهای محلی به شمار میرود. برای اقامت نیز، هیچ جایی بهتر از هتل تاریخی سندیگو نیست؛ جایی که نماد ساحلی این شهر از اواخر قرن نوزدهم قابلمشاهده است. بوداپست، مجارستان بوداپست از آن شهرهایی است که گذشته و حال در آن به زیبایی با هم تلاقی میکند. موضوع قابلتوجه اینکه بوداپست، زمانی دو شهر جداگانه، به نامهای «بودا» و «پِست» بود که رود دانوب آنها را از هم جدا میکرد تا اینکه در سال ۱۸۷۳ این دو مکان با هم متحد شدند. در واقع، بودا آرامتر و تپهایتر است و بهخاطر قلعه و مناظر فوقالعاده خود شناخته میشود، درحالیکه پِست، شلوغتر و پرجنبوجوشتر است و رستورانها، فروشگاهها و زندگی شبانه شگفتانگیزی دارد. گردشگران میتوانند یک روز را به گشتوگذار در بودا و دیدن بناهای تاریخی آن اختصاص دهند و پست را برای اقامت انتخاب کنند. همچنین تجربه خورشهای خوشمزه مجاری و حمامهای آبگرم سِچنی که یکی از قدیمیترین و معروفترین حمامهای آب گرم بوداپست است، از دیگر جاذبههای این شهر فرهنگی محسوب میشود. سئول، کره جنوبی سئول یکی از تأثیرگذارترین مقصدهای فرهنگی جهان است. جالب است بدانید که حدود ۷۰ سال پیش، این شهر بهدلیل اشغال ژاپن و جنگ کره، تقریباً بهطور کامل به ویرانه تبدیل شده بود و هیچکس فکر نمیکرد تنها در فاصله زمانی چند نسل، به یکی از مدرنترین و پیشرفتهترین شهرهای جهان تبدیل شود. امروزه سئول، کلانشهری پر از آسمانخراشها و سازههای آیندهگرایانه است، اما جذابیت واقعی شهر در جایی نهفته است که سنت و مدرنیته با هم آمیخته میشود. افراد میتوانند از کاخ گیونگبوکگونگ، یکی از پنج کاخ بزرگ سئول دیدن کنند و سپس در کوچهپسکوچههای آن پرسه بزنند، مغازههای خانوادگی کوچک آن را کشف کنند و از فرهنگ غذایی بی نظیر آن لذت ببرند. تغییر رویکرد دورتموند به رژیم غذایی سازگار با اقلیم دورتموند، یکی از شهرهای بزرگ آلمان، از سال ۲۰۲۱ با اجرای برنامه جامع اقلیمی خود، یکی از پیشروترین نمونهها در توجه به تأثیرات تغذیه و کشاورزی بر تغییرات اقلیمی شده است. این شهر در برنامه اقدام اقلیمی خود، مسئله تغذیه در نهادهای عمومی را بهویژه در مراکز روزانه کودکان موسوم به FABIDO (مخفف مراکز آموزشی مکمل خانواده برای کودکان در دورتموند) بهعنوان نقطه شروع برگزیده است. بر اساس تخمینها، اعمال تغییراتی در الگوهای غذایی و شیوههای کشاورزی میتواند منجر به صرفهجویی سالانه بیش از ۲۰۰ هزار تن کربن دیاکسید تا سال ۲۰۳۰ شود. حدود ۱۰۰ مرکز روزانه FABIDO در این شهر فعالیت دارند که هدف این استراتژی، ارتقای سلامت کودکان از همان ابتدا و آموزش مسئولیتپذیری غذایی و زیستمحیطی آنهاست. سیاست خرید مواد غذایی در این مراکز به گونهای است که سهم محصولات ارگانیک، محلی و فصلی به طور منظم افزایش یابد و خریدها به صورت عمده و مدیریتشده باشد تا کیفیت غذا ارتقا یابد و میزان هدررفت کاهش پیدا کند. محور برنامه، محدود کردن مصرف گوشت به یکبار در هفته است که ناشی از تأثیرات زیستمحیطی گوشت بر انتشار گازهای گلخانهای است. همچنین، منوها مطابق اصول رژیمهای متعادل تأیید شده و تحت نظارت کارشناسان تغذیه کودک تنظیم میشوند و حتی یک کتابچه آشپزی اختصاصی با دستورپختهای اقلیمی و مناسب تهیه و در سراسر مراکز توزیع شده است. مدیران این برنامه به اهمیت مشارکت خانوادهها و آموزش کودکان اشاره میکنند و میگویند کودکان فرصتی دارند تا با علاقه و کنجکاوی درباره منوی روزانه سوال کنند و در باغچههای سبزیکاری خود شرکت کنند؛ از برداشت میوه و سبزیجات گرفته تا پخت وعدههای گیاهی که تجربهای فراموشنشدنی از زنجیره غذایی برای آنها فراهم میآورد. این برنامه همچنین شامل بازدید از مزارع و کارگاههای آموزشی برای خانوادهها میشود تا فرهنگ غذایی سالم و پایدار در جامعه تقویت شود. تاکنون بیش از ۸ هزار کودک و خانواده در دورتموند از طریق این برنامهها تحت پوشش قرار گرفتهاند. زیرساختهای آموزشی شامل ایجاد ۱۵۰ باغچه، ۱۱۳ لانه پرنده و ۱۱۴ هتل حشرات در مراکز است تا کودکان تجربهای مستقیم از چرخه تولید و مصرف غذا داشته باشند. این موفقیت زمینهساز طرح توسعه این استراتژی به سایر نهادهای اجتماعی و آموزشی در شهر است. گفتوگو برای اجرای این رویکرد در بیمارستانها و مهدکودکهای خارج از مدیریت شهری و همچنین مدارس نیز در حال انجام است. دورتموند نمونه بارزی است از موفقیتی که با توجه به سلامت، محیط زیست و مسئولیتپذیری اجتماعی در نهادهای عمومی و بهویژه در تغذیه کودکان حاصل شده است و الگویی است که سایر شهرها میتوانند از آن بهره ببرند. کاهش آلایندهها و صرفهجویی در مصرف آب با بازیافت پارچه در کانادا برنامه بازیافت پارچه شهر مارکهام کانادا که از سال ۲۰۱۶ آغاز شده است، توانسته حجم قابلتوجهی از منسوجات را که در حالت عادی به زبالهدانها فرستاده میشوند، جمعآوری و به چرخه مصرف بازگرداند. یکی از ویژگیهای متمایز این برنامه، نصب سطلهای جمعآوری هوشمند است که در نقاط مختلف شهری مانند ایستگاههای آتشنشانی، مراکز اجتماعی و مجتمعهای تجاری بهکار گرفته شدهاند. این سطلها مجهز به سنسورهای باتریدار و تکنولوژیهای جدیدی هستند که هنگام پر شدن هشدار ارسال میکنند، نورپردازی خورشیدی دارند و برای جلوگیری از تخلفات، مجهز به دوربینهای امنیتی هستند. این فناوریها موجب شدهاند تا فرایند جمعآوری منسوجات با کارایی بالا و بدون ایجاد آلودگی انجام شود. در این برنامه، تمامی انواع منسوجات از جمله لباسهای کهنه، پارچههای پاره یا لکهدار، حتی جورابهای تکی یا کفشهای فرسوده، پذیرفته میشوند. منسوجات قابل استفاده مجدد به مراکز خیریه یا فروشگاهها تحویل داده میشوند و به فروش میرسند تا درآمد حاصل به امور خیریه اختصاص یابد. همچنین منسوجات غیرقابل استفاده نیز به محصولات جدیدی مانند پارچههای صنعتی، مواد عایق و پرکننده تبدیل میشوند. مارکهام با اجرای این برنامه توانسته است طی چند سال بیش از ۳ میلیون پوند منسوجات را از مسیر دفن زبالهها دور کند، علاوه بر کاهش چشمگیر تولید گازهای گلخانهای، میلیونها لیتر آب را نیز صرفهجویی نماید و میزان استفاده از مواد شیمیایی در فرایند تولید منسوجات نو را به شکل قابلتوجهی کاهش دهد. این طرح که با حمایت مالی از صندوق شهرداریهای سبز کانادا و همکاری نزدیک با سازمانهای خیریه و بازیافت پیادهسازی شده، نهتنها به حفظ محیط زیست کمک میکند، بلکه اشتغالزایی، حمایت از جامعه و ارتقای آگاهی عمومی درباره ارزش بازیافت منسوجات را نیز به همراه دارد. مارکهام این برنامه را بهعنوان الگویی عملیاتی و قابل اجرا برای سایر شهرها در سراسر جهان معرفی کرده است. مارکهام نمونهای برجسته از تعادل موفق میان مسئولیت اجتماعی، محیط زیستی و اقتصادی را به نمایش گذاشته و مسیر تازهای برای مدیریت منسوجات دور انداخته شده در شهرهای هوشمند و پایدار فراهم کرده است. از سنسورهای پسماند تا اپلیکیشنهای سلامت؛ شهری که خودش فکر میکند مفهوم شهر هوشمند به یکی از کلیدواژههای اصلی توسعه شهری در جهان تبدیل شده است. شهرهای شلوغ و پرجمعیت با مشکلاتی چون تراکم بالای جمعیت، ترافیک سنگین، مصرف بالای انرژی و فشار بر منابع طبیعی روبهرو هستند و راهکارهای سنتی دیگر پاسخگوی این چالشها نیست. در چنین شرایطی، شهر هوشمند با استفاده از فناوریهای نوین، زیرساختهای دیجیتال و مدیریت دادهمحور میتواند کارایی خدمات شهری را افزایش دهد، مصرف انرژی و منابع را کاهش دهد و کیفیت زندگی شهروندان را ارتقا بخشد. از سوی دیگر، تجربه جهانی نشان داده است که فناوری بهتنهایی کافی نیست و بدون مشارکت فعال شهروندان، شهر هوشمند به یک پروژه فناوری صرف تبدیل میشود. مشارکت شهروندان در توسعه شهری موجب میشود نیازهای واقعی جامعه در طراحی و اجرای پروژهها لحاظ شود، اعتماد عمومی به سازمانهای شهری افزایش یابد و حس تعلق اجتماعی تقویت شود. شهروندان با ارائه بازخورد، مشارکت در تصمیمگیری و همکاری در پروژههای نوآورانه میتوانند مسیر توسعه پایدار را هموار کنند. این رویکرد نهتنها به بهبود کیفیت خدمات منجر میشود، بلکه به ایجاد شهری دموکراتیکتر، شفافتر و تابآورتر کمک میکند. ترکیه با توجه به رشد سریع جمعیت شهری، از اوایل دهه ۲۰۱۰ وارد این مسیر شده است. دو نمونه شاخص در این زمینه، باشاکشهیر در استانبول و قونیه در مرکز آناتولی هستند که با ترکیب فناوریهای نوین، زیرساختهای دیجیتال و مشارکت فعال شهروندان توانستهاند الگویی از حکمرانی شهری هوشمند و پایدار ارائه دهند. باشاکشهیر؛ شهر هوشمند با مشارکت مردمی منطقه باشاکشهیر در استانبول با راهاندازی «آزمایشگاه شهری باشاکشهیر» از سال ۲۰۱۴، به دنبال توسعه شهر هوشمند با محوریت مشارکت شهروندان است. باشاکشهیر بیش از یک دهه است که بهطور مستمر در حال توسعه زیرساختهای هوشمند و مدلهای مشارکتی است و امروز به الگویی برای شهرهای پایدار در اقلیمهای گرم و پرجمعیت تبدیل شده است. این منطقه با ترکیب فناوریهای نوین، برنامهریزی شهری مبتنی بر داده و مشارکت فعال شهروندان توانسته است کیفیت زندگی را ارتقا دهد و همزمان بستری برای نوآوری و کارآفرینی شهری فراهم آورد. قونیه؛ زیرساختهای هوشمند و مدیریت شهری دیجیتال قونیه از اواسط دهه ۲۰۱۰ وارد مسیر شهر هوشمند شد و امروز با پروژههای گسترده در حوزه حملونقل پایدار، مدیریت انرژی، آموزش دیجیتال و مشارکت شهروندی شناخته میشود. این شهر با جمعیت بیش از ۲.۱ میلیون نفر و مساحت ۴۰ هزار کیلومتر مربع، یکی از بزرگترین شهرهای ترکیه است و بهعنوان پایلوت ملی برای سیاستهای «شهر هوشمند» انتخاب شده است. قونیه با راهاندازی مرکز پایش شهری و سامانههای هوشمند حملونقل توانسته است مدیریت ترافیک و خدمات شهری را بهصورت دادهمحور انجام دهد. سیستم حملونقل عمومی هوشمند و سامانه مرکزی مدیریت ترافیک از جمله پروژههای کلیدی هستند که در این شهر به اجرا درآمدهاند و با استفاده از دادههای لحظهای، جریان ترافیک را کنترل کردهاند و زمان سفر در مسیرهای پرتردد را تا ۱۵ درصد کاهش دادهاند.∎