شناسهٔ خبر: 76008731 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: انصاف نیوز | لینک خبر

«ممدانی صدای بی‌صدایان نیویورک است»

صاحب‌خبر -

داریوش سجادی، تحلیلگر مسائل سیاسی، پیروزی زهران ممدانی در انتخابات شهرداری نیویورک را نشانه‌ای از نارضایتی گسترده آمریکایی‌ها از نابرابری‌های اجتماعی و اقتصادی می‌داند. به گفته او، این موفقیت نه ناشی از دین یا مذهب ممدانی، بلکه به دلیل شعارهای عدالت‌طلبانه و حمایت همزمان اقشار محروم و بخشی از نخبگان از اوست؛ انتخابی که می‌تواند نظم سنتی قدرت در آمریکا را به چالش بکشد.

ممدانی صدای بی‌صدایان نیویورک است

انصاف نیوز: خیلی‌ها انتظار داشتند در انتخابات شهردار نیویورک مجددا جمهوری‌خواهی مانند ترامپ رای بیاورد اما ممدانی رأی آورد! رأی آوردن ممدانی به معنی تحول خاصی در ساختار قدرت آمریکاست؟

در پاسخ به سوال شما اول یک بک‌گراند تاریخی را توضیح می‌دهم و بعد به پاسخ سوال شما می‌پردازم. شما خاطرتان نیست اما امام در آستانه فروپاشی شوروی نامه‌ای برای گورباچف، رئیس جمهور وقت شوروی نوشت و فروپاشی آن نظام سوسیالیستی را پیش‌بینی کرد در ضمن این را هم گفته بود که «در باغ سبز آمریکا شما را فریب ندهد که خود آمریکا نیز نزدیک فروپاشی‌ست چون معنویتش را گم کرده است!»

تصویری از نامه امام به گورباچف

حالا برای چه این مقدمه را گفتم؟! بعد از پیروزی ممدانی وجد و بهجتی میان بعضی سیاسیون و رسانه‌ای‌های ایران دیدیم. تصورشان این بود که چون ممدانی شیعه است پیروزی‌اش نیز به معنی میل به شیعی‌گری مردم آمریکاست!

نیویورک مصداق این است که می‌گویند «صورتی در زیر دارد هرچه بر بالاستی»! منتهنِ نیویورک یکی از شیک‌ترین و گرانقیمت‌ترین مناطق دنیاست اما نیویورک منتهن نیست! وقتی از منهتن فاصله می‌گیرید دریایی از طبقات محروم و فقیر اجتماعی را می‌بینید. صدای این‌ها هیچوقت شنیده نشده.

دلیل پیروزی آقای ممدانی اعتبار تشیعش نبود. چندان شیعه‌ی اهل تقیدی هم نیست. به نوعی اگر بخواهید تشبیه کنید می‌توانید او را شبیه به روشنفکران سکولار ایران ببینید. روشنفکر ایرانی هم نمی‌گوید من مسلمان نیستم اما در دلش هم آبی برای دین داغ نشده است. ممدانی هم همینطور است. آنچه باعث موفقیت ممدانی شد شعار عدالت اجتماعی او بود.

نیویورک قلب اقتصادی آمریکا و خصوصا یهویان است. یهودیان متمول آنجا در حوزه بانکداری و جواهرات بسیار پررنگند. پیروزی آقای ممدانی در این شرایط موید آن است که جامعه آمریکا و نیویورک مشکلات جدی‌تری دارد. نگاهی بیندازید به شعار انتخاباتی آقای ترامپ: بازگرداندن وجد و مجد از دست رفته آمریکا. پس پذیرفته‌اند که آن مجد از دست رفته است.

در آمریکا پول همه چیز نیست بلکه تنها چیز است!

آقای ریچارد نیکسون، رئیس جمهور اسبق آمریکا در کتابش می‌گوید در آمریکا پول همه چیز نیست بلکه تنها چیز است! ما داریم راجع به ساختاری صحبت می‌کنیم که پول معنا‌دهنده‌ی زندگی شهروند است. در این ساختار شما تا زمانی که پول دارید منزلت و فضیلت هم دارید. از سال 2003 آمریکا با بحران جدی مالی مواجه شد و یگانه فونداسیونش که دلار بود و جایگزینی ه نداشت دچار تکانش شد.

ریچارد نیکسون از ۱۹۶۹ تا 1974 رئیس جمهور آمریکا بود

رای به ممدانی، رای اعتراضی به ساختار آمریکا بود

انصاف نیوز: یعنی انتخاب آقای ممدانی یک رای منفی به این ساختار بود؟

بنظر من رای اعتراضی بود به ساختاری که قرار بود آمریکایی‌ها را با لیبرایسم فلسفی به آسایش اجتماعی برساند و نرساند. آقای ترامپ با شعار بهبود شرایط اقتصادی رای آورد. طی ده سال گذشته آمریکا واقعا شرایط اقتصادی خوبی نداشته. هزینه‌ها بالا رفته اما حقوق منِ شهروند فرقی نکرده است. حالا دیگر خبری از آمریکایی خوشبخت دهه 50 و 60 نیست.

صحبت‌های آقای خمینی اتفاق افتاد. جایگزینی برای دلار وجود نداشت که شهروند آمریکایی را به انبساط خاطر برساند به همین خاطر او دچار خلا فرهنگی، هنری، اجتماعی و محرومیت‌هایی از این دست میشود.

این فضا بستری‌ست برای میل به عوافریبان و وعده‌های عوامفریبانه. مردم در این شرایط به شعارهای عدالتخواهانه توجه نشان می‌دهند. ترامپ هم با چنین وعده‌هایی قدرت را به دست ‌آورد.

شعارهای عدالت‌طلبانه‌ی ممدانی

انصاف نیوز: ترامپ شعار عدالتخواهانه داد؟

خیر اما شعار می‌داد که من اقتصاد شما را درست می‌کنم. کارهایی کرده اما در عمل اتفاقی نیفتاده است. آقای ممدانی هم در شهری که مملو از بی‌عدالتی‌ست و بدنه‌ی شهر را طبقات کارگر و تکنوکراتِ بعضا ضعیفی تشکیل می‌دهند با شعارهای عدالت‌طلبانه رشد کرد.

سیاستمداران مسلمان غرب، گلی به سر اسلام نزده‌اند

یاد دکتر شریعتی افتادم که می‌گفت ظلم تکه آهنی‌ست که زیر سندان ستم‌پذیر و پتک ستمگر شکل می‌گیرد. مناسبات ناعادلانه‌ی آمریکا هم که در چنین شرایطی شکل گرفته می‌تواند باعث رشد فردی مانند ممدانی شود که گاها او را به آقای خمینی هم تشبیه می‌کنند. بنابراین رای آوردن ایشان هم ربطی به مسلمانی‌اش ندارد کمااینکه شهردار لندن، صادق خان هم مسلمان است و گلی به سر اسلام نزده! این‌ها هر کاری کنند در حوزه تمدنی غرب است.

صادق خان از 2016 تا به حال شهردار لندن است

انصاف نیوز: شما در توضیحاتتان حتی وجه اشتراک هم مابین ممدانی و ترامپ قائل شدید. با این اوصاف پس تحولی صورت نگرفته؟

چرا من اتفاقا می‌گویم این نخستین بار بعد از تاسیس آمریکا و جنگ جهانی دوم و فروپاشی شوروی‌ست که آمریکا با چنین چالشی مواجه شده. در شهر مهمی مانند نیویورک جوان مسلمانی مثل ممدانی با شعارهای عدالت‌طلبانه رای آورده است. این نوعی بحران برای نظم آمریکایی‌ست.

انصاف نیوز: وزنه‌ی شهردار نیویورک و دموکرات‌های حامی‌اش در مقابل ترامپ و دیگر تندروهای مانند او در آمریکا چقدر است؟

شهرداری نیویورک چیزی مانند شهرداری تهران است که می‌تواند آقای احمدی‌نژاد را رئیس‌جمهور هم کند. کمااینکه در ماجرای 11 سپتامبر آقای جولیانی، شهردار آن زمان نیویورک، در سطح جهانی درخشید. نیویورک در کاخ سفید و کنگره اثرگذار است طوریکه الآن این بحث مطرح شده که شاید انتخاب آقای ممدانی روند انتخابات را به نفع دموکرات‌ها نغییر دهد.

رودی جولیانی، شهردار نیویورک در سال‌های 1994 تا 2001

شهردار نیویورک می‌تواند از نظر سیاسی موثر باشد اما بستگی دارد که در ادامه چه شخصیتی از خودش بروز بدهد. اگر بخواهد با همین دست فرمان جلو برود می‌تواند مایه‌ی تجدید قوای دموکرات‌ها در کنگره، سنا و حتی ریاست جمهوری شود.

ترامپ از نظر قانونی تفوق عالیه بر تمام ایالت‌ها دارد

انصاف نیوز: در عمل چقدر قدرت دارد؟ مثلا آقای ممدانی می‌تواند بگوید نیویورک جدای از آمریکای آقای ترامپ است که مهاجرستیز است؟

خیر از نظر اصولی که نمی‌تواند. قوانین آمریکا فدرال است و آقای ممدانی در حوزه شهر نیویورک می‌تواند هرکاری خواست کند. تازه هر کاری هم که نه چون بلاخره گاورنر و سنای محلی هم حضور دارد. به هر حال رئیس جمهور از نظر حقوقی و قانونی تفوق عالیه بر تمام ایالت‌ها دارد.

انصاف نیوز: گفتید صندوق رای آقای ممدانی را بیشتر اقشار محروم تشکیل می‌دهند اما انگار نخبگان هم از او حمایت کرده‌اند.

بله، پیش از آقای ممدانی، آقای ساندرز به مواضع سوسیالیستی و عدالت‌طلبانه اشتهار داشته است. نخبگان از او هم حمایت کردند. شاید بستر نیویورک و انطباق زمانی بهتر باعث شد ممدانی پیروز شود و سندرز ببازد.

زهران ممدانی و برنی سندرز

ممکن است «ممدانیزم» تبدیل به یک اپیدمی در آمریکا شود

انصاف نیوز: رای آوردن آقای ممدانی می‌تواند به این معنی باشد که آقای ترامپ و سیاست‌هایشان در حال از دست دادن حامیانش است؟ البته فقط در نیویورک و باتوجه به اینکه شهردار قبلی نیویورک نیز یک دموکرات بود.

بله، ممکن است. منتهی بسته به شخصیتی‌ست که آقای ممدانی‌ از خود نشان خواهد داد. او ممکن است ساختار قدرت در آمریکا را به چالش بکشد و «ممدانیزم» تبدیل به یک اپیدمی در آمریکا شود. این ممکن است ساختار آمریکا را براساس فهم جدیدی شکل بدهد.

پیوند عدالت‌طلبی و تشیع در ممدانی

اینکه بشود یا نشود را من نمی‌دانم اما تاکید من این است که اعتبار ممدانی از تشیع نیست. کشورهای اسلامی می‌توانند از پیوند عدالت‌طلبی و تشیع در ممدانی بهره ببرند خصوصا به دلیل مواصع خوبی که ممدانی در مورد غزه داشته و حتی گفته نتانیاهو اگر به نیویورک برود بازداشت خواهد شد.

نمی‌شود به اسلامِ ممدانی با همسر بی‌حجاب و حمایت از همجنسگرایان تکیه کرد

من فکر نمی‌کنم آقای ممدانی در ادامه هم روی مسلمان بودنش تکیه کند بلکه روی این موضوع که جوانی مهاجر در کشور فرصت‌هاست تکیه خواهد کرد. این آقا همسرش بی‌حجاب است، طرفدار همجسگرایان است و اهل نایت کلاب و دیسکوست.

شیعیان خوجه محافظه‌کارند؟!

انصاف نیوز: تحلیلگری هم به عقبه‌ی ایشان و اصالتش که به شیعیان خوجه برمی‌گردد اشاره کرده و توضیح داده بود که این‌ها طی تاریخ یاد گرفته‌اند که آدم‌های محافظه‌کاری باشند و آقای ممدانی هم احتمالا برخلاف وعده‌هایش محافظه‌کار خواهد بود.

خوجه‌ها اقلیتی بسیار متمول از شیعیان هستند. پایگاه اصلی‌شان در انگلستان است و حتی یک جزیره در آنجا دارند. حتی نایت کلاب هم در این جزیره دارند. می‌خواهم بگویم نگاهی شاید اولترا روشنفکرانه به دین دارند. بنابراین قیاس تشیع ممدانی با تشیع علوی هیجانزدگی‌ست. اگر بخواهیم فرقه شناسی کنیم بیشتر شبیه به مرجعیون‌اند و به ظواهر دین تقید بیشتری دارند تا باطنش. توقع رفتارهای شهادت‌طلبانه و عاشورایی از ممدانی ساده‌اندیشی‌ست.

دموکرات‌های محافظه‌کار مغلوب زهران ممدانی خواهند شد؟!

انصاف نیوز: این هم ممکن است که همین آقای ممدانی باعث شکاف بین دموکرات‌ها و اصلا شکست آن‌ها شود؟

ممکن است اما همه چیز به انتخاب ممدانی برمی‌گردد. اگر سقف آرزوهایش همین شهردار نیویورک شدن بوده باشد که به آن رسیده. اما اگر به عنوان یک عنصر سیاسی، چالشگری سیاسی و جاه‌طلبی سیاسی داشته باشد و بخواهد در قالب‌های حزبی ترقی کند ممکن است در حزب دموکرات چالش ایجاد کند. حزب دموکرات اساسا محافظه‌کار است و رویکردهای نرم‌افزاری دارد. ممدانی اگر بتواند با تکیه به بدنه اجتماعی جلو برود می‌تواند رویکرد خود را به انفعال دموکرات‌‌ها غالب کند.

به هر حال پاسخ دادن به این سوال همین حالا سخت است. باید صبر کرد. ترامپ هم رای‌ساز بود و توانست اتوریته‌ی خود را به جمهوری‌خواهان تحمیل کند. ممدانی هم ممکن است چنین کند.

انصاف نیوز: یعنی دموکرات‌ها هم ممکن است با ممدانی همسو شوند؟

در سیاست هر چیزی ممکن است.

ممدانی در آمریکا و سپنتا نیکنام در ایران | این کجا و آن کجا؟!

انصاف نیوز: واکنش دیگری هم که در فضای مجازی ایرانی‌ها بارها دیده شد قیاس رای آوردن ممدانی با ممانعت از ورود سپنتا نیکنام به شورای شهر علیرغم رای آوردن او بود. ایران و آمریکا چه فرق عمده‌ای دارند که یک مهاجرِ مسلمان و شیعه که کاملا با رئیس جمهور فعلی نیز در تضاد است می‌تواند قدرت بگیرد؟

ممدانی با اتکا به مناسبات شیعی رشد نکرد بلکه با پذیرش ساختار سیاسی آمریکا توانست رشد کند. من در این مورد اعتباری برای دموکراسی آمریکایی قائل نیستم. دموکراسی‌ای که ظرف مدت کوتاهی می‌تواند جولانی را به احمدالشرع بدل کند بنظر من اعتباری ندارد. در سیاست همه چیز را می‌شود توجیه کرد.

برای صادق خان، شهردار لندن، هم بخاطر رای آوردن یک مسلمان خیلی خوشحال شدند اما این آقا قرار بوده در چارچوب مناسبات انگلستان کار کند و کار هم می‌کند. ممدانی شیعه‌ی اثنی عشری بودنش را به صحنه نیاورد با هوشمندی سیاسی و به اعتبار محرومیت‌های سنگین در شهر نیویورک شعارهای خودش را داد. حاشیه‌ی نیویورک دنیای دیگری دارد.

یک نکته را باید بگویم، ببینید ساختار دموکراسی آمریکایی ساختار قدرت‌محوریست که هر چیزی یا هر کسی بخواهد این ساختار را بشکند به مارتین لوترکینگ تبدیل می‌شود. لوترکینگ زمانی بسیار بزرگ‌تر از ممدانی بود. او توانسته بود سیاهپوستان را به خوبی سازماندهی کند. این برای نظم موجود خطرناک بود. ممدانی هم اینقدر هوشمندی دارد که کلیت سیستم را به چالش نکشد.

ایران ساختار ولایت‌محور و آمریکا ساختار حزب محور دارد

انصاف نیوز: یک شخص زرتشتی هم در ایران می‌تواند پیشرفتی نظیر ممدانی داشته باشد؟

اساسا قیاس ایران و آمریکا اشتباه است. ایران یک ساختار تشیع محور و مذهبی است برخلاف ساختار آمریکا که حزب محور است. در ساختار ولایت‌محور ایران اصل امامت تعریف شده. اصل امامت یک پیوند عاطفی بین امت و امام تعریف می‌کند. اشتباه است اگر بخواهیم این دو را با هم مقایسه کنیم و درست هم نیست. اگر قرار بر مقایسه است ایران را با خوش مقایسه کنید نه با آمریکا که به کشور فرصت‌ها معروف است.

دموکراسی آمریکا واقعی‌ست اما در چارچوب خودش

انصاف نیوز: بلاخره کشور فرصت‌هاست یا دموکراسی دروغین دارد؟

خیر، من معتقدم کشوری‌ست که دموکراسی‌اش واقعی است. منتهی دموکراسی آمریکایی مختصاتی دارد که باید به رسمیت بشناسیم. دموکراسی آمریکایی قرار است چه چیزی را تامین کند؟! مبنای زندگی آمریکایی اومانیسم در کنار اصالت لذت است. این با ساختار مذهبی متفاوت است. البته در ساختار مذهبی هم فرصت هست منتهی متفاوت است.

آمریکا کشور فرصت‌هاست اما پولسازترین بیزینس در آمریکا چیست؟ در مرتبه‌ی اول پورنوگرافی و بعد الکل است. جالب است بدانید کلیسا هم از پولسازترین‌ها در آمریکاست منتهی نه به اعتبار خروجی ایمان محور آن بلکه به دلیل معافیت مالیاتی‌اش! منظورم این است که آمریکا کشور فرصت‌ها براساس مزیت‌های اقتصادیست.

فرصت‌ها در آمریکا را باید در چارچوب خودش به رسمیت بشناسیم. اصالت لذت و اپیکوریسم در آمریکا حاکم است نه اخلاق‌گرایی. در نتیجه من برای این فرصت‌ها فضیلتی قائل نیستم چون از دل این فرصت‌ها الگوهای اخلاقی خوبی در نمی‌آید.

من حیث المجموع این ساختار عدالت‌محور نیست. ادعای عدالت هم ندارد. بر خلاف قانون اساسی‌اش که شادی، آزادی و فرح‌بخشی را به شهروندان وعده داده بود شهروند آمریکایی نتوانست به رفاه، شادی و انبساط خاطری که لیبرالیسم به او وعده داده بود برسد.

مثالی میزنم که شاید بهتر منظور را برساند. هالیوود در آمریکا به نوعی مهم‌ترین رسانه است چون ذائقه‌سازی می‌کند. بعد از اتفاقی که در 11ام سپتامبر رخ داد آقای پیتر جنینگز، خبرنگار معروف شبکه ای‌بی‌سی یک میزگرد سیاسی گذاشت. انتظار می‌رفت مهمانان این میزگرد کارشناسان سیاسی باشند اما اینطور نبود. مهمانان چاک نوریس، قهرمان فیلم نیروی دلتا و سیلور استالونه، قهرمان فیلم رمبو بودند.

آمریکا کشور فرصت‌ها برای پولسازهاست

فرصت‌ها در آمریکا برای پولسازهاست. هالیوود هم یکی از پولسازهاست. شهروند آمریکایی روی پرده سینما چاک نوریس را می‌بیند که با یک موتورسیکلت به لبنان می‌رود و حزب الله لبنان را کن فیکون می‌کند یا استالونه را می‌بیند که با تیروکمان به ویتنام و افغانستان می‌رود و آنجا را صاف می‌کند. خب این ذائقه‌سازی‌ست.

فرصت‌ها، فرصت‌های عام نیستند. مدیریت و هدایت می‌شوند. بنظرم آمریکا کشوری‌ست که شما برای پاک زیستن در آن آزادید اما برای ناپاک زیستن مجبورید! چون مکانیسم‌های اجتماعی شما را به سمت ناپاکی هل می‌دهد. ناپاکی سود و بیزینس دارد. این فرصت‌ها را حسن و قبح عقلی تعریف نکرده پولساز بودن آن‌ها را تعریف می‌کند.

دموکراسی محیط همگن نیاز دارد | سقف همگنی جمهوری اسلامی خیلی کوتاه است

انصاف نیوز: چه تغییری باید در ساختار سیاسی کشور ما اتفاق بیفتد که حداقل فردی از اقلیت‌های دینی ما هم بتواند پیشرفت کند؟

دموکراسی محیط همگن نیاز دارد. اگر این شرط فرهم شود هر فردی از مسیحی و زرتشتی و… امکان رشد پیدا می‌کنند. خوب یا بد ایران، کشوری‌ست که فوندانسیونش ذیل مذهب است. در کشوری که فوندانسیونش مذهب است هم باید هماهنگ عمل کرد تا رشد کرد. البته جمهوری اسلامی بقول شما سقف همگنی‌اش را انگار خیلی کوتاه گرفته است. در دموکراسی آمریکایی هم مبتنی بر سرمایه‌داری‌ست اجازه‌ی رشد به یک کمونیست نمی‌دهد یا امکان رشد سیاسی فرد پولدارتر همیشه بیشتر است.

انتهای پیام