«ثمانه اکوان» کارشناس مسائل آمریکا، در گفتوگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری آنا، با تشریح ابعاد گوناگون افول قدرت آمریکا، اظهار کرد: آنچه امروز از آن بهعنوان «افول آمریکا» یاد میشود، نه فروپاشی کامل بلکه یک افول نسبی و تدریجی در عرصههای کلیدی قدرت است.
افول نسبی یعنی کاهش قدرت در حوزههای نمادین آمریکا
اکوان توضیح داد: وقتی از افول آمریکا صحبت میکنیم، منظور سقوط کامل یا فروپاشی نیست. این افول، نسبی است؛ به این معنا که آمریکا در برخی حوزههایی که نمایانگر قدرتش بودند، دیگر برتری مطلق ندارد. مثلاً در حوزه اقتصاد با ظهور چین، در حوزه فرهنگ با قدرتگیری فرهنگهای رقیب و در عرصه دیپلماسی و نظمسازی جهانی با ضعف در اعمال هنجارهای بینالمللی مواجه است.
وی افزود: آمریکا زمانی مدعی بود که بنیانگذار نظم جهانی لیبرال است، اما امروز حتی خودش نیز به هنجارهایی که ساخته، پایبند نیست. در دوران ترامپ این روند شدت گرفت و بیاعتمادی جهانی به این کشور افزایش یافت.
ترامپ با شعار اول آمریکا عملاً روند افول را شتاب داد
این کارشناس با اشاره به دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ گفت: شعار «اول آمریکا» که ترامپ مطرح کرد، ظاهراً تلاشی برای بازسازی قدرت از درون بود. او میگفت باید از نظر اقتصادی چنان قوی شویم که بتوانیم هزینههای امپراتوریمان را بپردازیم. اما واقعیت این است که همین سیاستها باعث شد روند افول تسریع شود. بالا رفتن هزینههای داخلی، جنگهای تجاری، و انزوای دیپلماتیک نتیجه مستقیم این تفکر بود.
اکوان ادامه داد: ترامپ میخواست با اعمال تعرفههای اقتصادی و فشار بر دیگر کشورها، برتری آمریکا را احیا کند، اما همین اقدامات شکاف درونی جامعه آمریکا و بیاعتمادی متحدان را افزایش داد.
افول آمریکا، مسئلهای درونزا و آمریکایی است
اکوان با رد این تصور که موضوع افول آمریکا ساختهوپرداخته دشمنان واشنگتن است، تأکید کرد: برخی میگویند ایرانیها یا کشورهای مخالف آمریکا این مسئله را بزرگ میکنند، اما واقعیت این است که خود نخبگان و اندیشکدههای آمریکایی، بیش از هر کس دیگری به این بحث میپردازند. آنها معتقدند که مانند هر امپراتوری دیگری در تاریخ، هژمونی آمریکا هم سرانجام با روند افول روبهروست. در داخل آمریکا این موضوع نوعی آسیبشناسی از امپراتوری آمریکاست. نخبگان سیاسی و فکری آن کشور بهطور جدی در حال بررسی این هستند که چطور میتوانند جلوی سقوط تدریجی قدرت خود را بگیرند.
بایدن نخستین رئیسجمهوری بود که تغییر نظم جهانی را پذیرفت
اکوان یکی از تحولات مهم سالهای اخیر را تغییر موضع رسمی آمریکا درباره نظم جهانی دانست و گفت: تا پیش از بایدن، هیچ رئیسجمهوری در آمریکا حاضر نبود بهصراحت بگوید نظم جهانی در حال تغییر است. اما بایدن اولین کسی بود که این واقعیت را پذیرفت و اعلام کرد آمریکا باید تلاش کند در نظم جدید هم رهبر باقی بماند.
وی افزود: این موضعگیری، به نوعی اعتراف به کاهش توانایی آمریکا در هدایت جهان است. بایدن میخواهد با ابزارهای نرم، یعنی دیپلماسی، رسانه و فناوری، رهبری خود را حفظ کند، اما دیگر توان تحمیل هنجارها به دیگر کشورها را ندارد.
رقابت بر سر منابع جهانی؛ از خلیج فارس تا گرینلند
اکوان در ادامه با اشاره به سیاستهای جدید آمریکا در عرصه بینالمللی گفت: آمریکا امروز در پی منابع استراتژیک است؛ چه در خاورمیانه، چه در آمریکای لاتین یا حتی در قطب شمال. این کشور بهدنبال دسترسی به منابع انرژی و مواد کمیاب فناورانه است تا بتواند پایههای اقتصادی قدرتش را تقویت کند.
وی توضیح داد: در همین راستا، تلاش آمریکا برای نفوذ در کشورهای حاشیه خلیج فارس یا ماجرای تمایل ترامپ برای خرید گرینلند، همگی در همین چارچوب معنا پیدا میکند. حتی زمانی که واشنگتن به موضوعاتی مانند مواد مخدر یا بحران ونزوئلا ورود میکند، در پسِ ظاهر امنیتی ماجرا، انگیزههای اقتصادی و منبعمحور وجود دارد. در واقع هدف اصلی، کنترل منابع و حفظ توان چانهزنی در تعیین قیمت جهانی نفت است.
هزینههای امپراتوری از توان آمریکا فراتر رفته است
این کارشناس تأکید کرد: اکنون هزینههای اداره امپراتوری آمریکا بسیار بیشتر از توان پاسخگویی ساختار سیاسی و اقتصادی آن است. از همینرو بسیاری از تحلیلگران آمریکایی میگویند که ادامه این روند، آمریکا را از درون فرسوده خواهد کرد.
اکوان افزود: افول نسبی به معنای از دست رفتن کامل قدرت نیست، بلکه به این معناست که آمریکا دیگر در جایگاه بلامنازع گذشته قرار ندارد. این کشور هنوز قدرتمند است، اما دیگر پادشاه بیرقیب جهان نیست.
اختلاف استراتژی بایدن و ترامپ در مهار رقبای جهانی
وی در ادامه با تشریح تفاوت نگاه رهبران آمریکا گفت: بایدن معتقد است باید روسیه را مهار کرد و برای همین تمام توان خود را صرف درگیر نگه داشتن مسکو در جنگ اوکراین کرده است. اما ترامپ بر این باور بود که خطر اصلی از سمت چین است و باید رشد اقتصادی آن کشور متوقف شود.
اکوان اضافه کرد: گروهی دیگر در ساختار سیاستگذاری آمریکا هم معتقدند قدرتهای منطقهای مثل ایران باید مهار شوند. در واقع هر جریان فکری در واشنگتن راه خود را برای حفظ هژمونی دنبال میکند، اما همه آنها در یک چیز اشتراک دارند: تلاش برای جلوگیری از سقوط امپراتوری آمریکایی.
آمریکا در حال آسیبشناسی قدرت خویش است
این کارشناس در پایان تأکید کرد: آنچه اکنون در آمریکا در حال وقوع است، نوعی خودآگاهی تاریخی است. آنها مانند یک امپراتوری پیر که به دوران کهنسالی رسیده، به دنبال درک ضعفهای خود هستند. این آسیبشناسی البته هنوز نتوانسته راهحلی پایدار ارائه دهد.
وی افزود: ما باید در ادبیات سیاسی خود تفاوت میان «افول نسبی» و «سقوط کامل» را به روشنی بیان کنیم. آمریکا هنوز یک قدرت بزرگ است، اما دیگر نمیتواند تعیینکننده مسیر جهان باشد. نظم جهانی در حال تغییر است و واشنگتن، بهجای خالق نظم، به یکی از بازیگران آن تبدیل شده است.
انتهای پیام/