شناسهٔ خبر: 75999293 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: عصر ایران | لینک خبر

واژه‌خانۀ عصر ایران

پدیدارشناسی چیست؟/ مواجهه با موضوعات بدون پیش داوری و تجربه قبلی

پدیدارشناسی می‌خواهد تجربۀ انسانی را به خودی خود، بدون هیچ تحریف و تفسیر بیرونی، در مرکز توجه قرار دهد. ادموند هوسرل، فیلسوف آلمانی، پایه‌گذار این نگرش بود و عقیده داشت برای درک هر چیزی، باید به تجربۀ ذهنی از آن چیز بازگشت و آن را با دقت و بدون پیش‌داوری بررسی کرد.

صاحب‌خبر -

   عصر ایران - پدیدارشناسی ( Phenomenology ) یکی از مهم‌ترین نگرش‌های فلسفی قرن بیستم است که تمرکز خود را بر تجربۀ مستقیم انسان و آنچه در آگاهی او پدیدار می‌شود گذاشته است. این فلسفه برخلاف روش‌های علمی سنتی یا تحلیل‌های فلسفی، که معمولاً با پیش‌فرض‌ها و تئوری‌های آماده به سراغ پدیده‌ها می‌روند، از ما می‌خواهد ابتدا چیزی را که تجربه می‌کنیم، همان‌گونه که هست، ببینیم و توصیف کنیم.

 به عبارت دیگر، پدیدارشناسی می‌خواهد تجربۀ انسانی را به خودی خود، بدون هیچ تحریف و تفسیر بیرونی، در مرکز توجه قرار دهد. ادموند هوسرل، فیلسوف آلمانی، پایه‌گذار این نگرش بود و عقیده داشت برای درک هر چیزی، باید به تجربۀ ذهنی از آن چیز بازگشت و آن را با دقت و بدون پیش‌داوری بررسی کرد. او معتقد بود که هر چیزی که در آگاهی انسان ظاهر می‌شود، به نحوی حقیقی و معتبر است و نمی‌توان آن را نادیده گرفت یا به سادگی پشت تئوری‌های آماده پنهانش کرد.
 
در زندگی روزمره، ما اغلب به تجربیات خود با نگاهی پر از پیش‌فرض و تعمیم نگاه می‌کنیم؛ مثلاً وقتی با فردی روبرو می‌شویم که رفتاری متفاوت دارد، سریع او را قضاوت می‌کنیم یا سعی می‌کنیم رفتار او را در چارچوب تجربه‌های قبلی خود جای دهیم. پدیدارشناسی اما می‌گوید که اول تجربه را همان‌گونه که هست، مشاهده کنیم یا دریابیم. 
 
ادموند هوسرل
 
  این نگاه به ما کمک می‌کند تا بتوانیم زندگی روزمره و جهان اطرافمان را بدون تحریف و پیش‌داوری ببینیم و درک کنیم. این فلسفه در پی آن است که ما با دقت به آنچه در شعور و ذهن ما پدیدار می‌شود توجه کنیم و از قضاوت‌های سریع یا قالبی خودداری نماییم. به عبارت دیگر، پدیدارشناسی ما را به نوعی "تمرین آگاهی" هدایت می‌کند. یعنی به ما می‌آموزاند که تجربه‌هایمان را به دقت و با صداقت با خود و دیگران در میان بگذاریم.
 
   یکی از نکات کلیدی پدیدارشناسی، تأکید بر فاصله گرفتن از تئوری‌ها و فرضیات آماده است. هوسرل این کار را با مفهومی به نام "بازگشت به خودِ پدیده‌ها" توضیح می‌داد. منظور این است که ما نباید تجربه‌ها را فوراً در قالب مفاهیم علمی یا فلسفی بگذاریم، بلکه باید اجازه دهیم خودِ تجربه، به صورت کامل و طبیعی، خود را نشان دهد.   
 
   این روش به ما کمک می‌کند تا به درک عمیق‌تری از جهان و انسان برسیم و با واقعیت، درست‌تر و صادقانه‌تر مواجه شویم. به همین دلیل پدیدارشناسی در علوم انسانی و اجتماعی هم اهمیت پیدا کرده است زیرا در این حوزه‌ها تجربه‌های انسانی معمولاً پیچیده، چندلایه و گاهی غیرقابل اندازه‌گیری هستند.
 
پدیدارشناسی چیست؟
 
   پژوهشگران و انسان‌شناسان با استفاده از رویکرد پدیدارشناسانه، می‌توانند زندگی روزمره و احساسات و روابط انسانی را بدون قضاوت‌های از پیش تعیین شده بررسی کنند.
   پدیدارشناسی فقط محدود به فلسفه نیست؛ در روانشناسی نیز کاربرد دارد، زیرا روانشناسان می‌توانند با تمرکز بر تجربه‌های آگاهانه فرد، به جای اتکای صرف به آزمون‌ها و معیارهای آماده، به درک بهتری از ذهن و رفتار انسان برسند. حتی در هنر و ادبیات هم این رویکرد جایگاه ویژه‌ای دارد زیرا هنرمند یا مخاطب می‌تواند تجربۀ خود از یک اثر را بدون تحریف و تفسیر دیگران مشاهده کند. این فلسفه به ما می‌آموزد که تجربۀ انسان، واقعی و مهم است؛ چه در مواجهه با جهان بیرونی و چه در درون ذهن خودمان.
 
   پدیدارشناسی به ما یادآوری می‌کند که انسان با تجربۀ مستقیم، به شعور و آگاهی خود متصل است. این اتصال باعث می‌شود که ما بتوانیم احساسات، عواطف و تجربیات دیگران را بهتر درک کنیم و از پیش‌داوری‌های بی‌مورد خودداری نماییم. این رویکرد فلسفی در عین حال ما را به نوعی مسئولیت اخلاقی نسبت به دیگران دعوت می‌کند زیرا وقتی تجربه‌های دیگران را همان‌گونه که هستند ببینیم، قادر خواهیم بود با احترام و فهم بیشتری با آن‌ها رفتار کنیم. در این نگاه، پدیدارشناسی یک روش صرفاً تحلیلی نیست، بلکه یک مسیر برای رشد آگاهی، فهم و اخلاق انسانی است.
 
پدیدارشناسی چیست؟
 
  در نتیجه، پدیدارشناسی نگرشی فلسفی است که تلاش می‌کند فاصلۀ انسان و تجربه‌اش را کاهش دهد و تجربه‌ها را به صورت خالص و بدون پیش‌فرض بررسی کند. این مکتب به ما یاد می‌دهد قبل از هر تحلیل و نتیجه‌گیری، ابتدا تجربه‌ها را با دقت مشاهده کنیم و به آن‌ها اجازه دهیم خودشان را نشان دهند. این رویکرد هم در زندگی روزمره و هم در مطالعات علمی و هنری اهمیت دارد زیرا تجربۀ انسان را در مرکز قرار می‌دهد و از ساده‌سازی یا تحریف آن جلوگیری می‌کند.
 
   پدیدارشناسی نشان می‌دهد هر تجربه‌ای، هرچند کوچک و شخصی، ارزش توجه و تحلیل دقیق را دارد و می‌تواند درک ما را از جهان و دیگران غنی‌تر کند. از این رو، مطالعه و تمرین پدیدارشناسی می‌تواند به ما کمک کند تا انسانی با آگاهی بیشتر، دلسوزتر و دقیق‌تر در مواجهه با خود و دیگران باشیم و جهان پیرامونمان را با تمام پیچیدگی‌ها و واقعیت‌هایش بشناسیم.
 
کانت
 
  اگرچه ادموند هوسرل بنیانگذار پدیدارشناسی بود، ولی آرای فلسفی ایمانوئل کانت تأثیر مهمی بر هوسرل داشت. کانت بین "پدیدار" (Phenomena) و "چیز در خود" (Noumena) تفاوت گذاشت. "پدیدار" چیزی است که ما تجربه می‌کنیم. یعنی جهان آن‌گونه که برای ما ظاهر می‌شود. اما "چیز در خود" یا "َشئ فی‌نفسه"، واقعیت مستقل از ذهن ما است که هرگز مستقیماً قابل تجربه نیست.
 
  هوسرل و پدیدارشناسان بعدی از این ایده الهام گرفتند که ما باید به تجربۀ پدیدار توجه کنیم، نه صرفاً به آنچه فرض می‌کنیم «واقعیت مستقل» است. بنابراین، می‌توان گفت کانت مقدمۀ فلسفی برای پدیدارشناسی فراهم کرد، ولی خودِ پدیدارشناسی با روش و مکتب مستقل هوسرل و پیروانش شکل گرفت.