پایگاه خبری جماران، محمد تقیزاده: در یک واقعهٔ کمسابقه در تاریخ فضای مجازی ایران، هشتگ #اینترنت_سفید طی سه روز به جریانی گسترده تبدیل شد که توجه رسانهای و عمومی قابل توجهی را به خود جلب کرد. این جریان، فراتر از یک افشاسازی فنی، به موضوعی گفتمانی تبدیل گشت و بحثهایی را دربارهٔ دسترسی، شفافیت و ساختار مدیریت فضای دیجیتال میان کاربران میلیونی فضای مجازی فارسیزبان برانگیخت.
در این میان، انتشار لیستهایی از دارندگان خطوط اینترنتی با ویژگیهای خاص، بهسرعت فراتر از حوزهٔ فنی حرکت کرد و بهعنوان نقطهآغازی برای بحثهای گستردهتر دربارهٔ توزیع منابع دیجیتال و معیارهای دسترسی به اینترنت مطرح شد. سرعت پخش و میزان تعامل با این هشتگ نشان داد که مسائل مرتبط با زیرساخت و سیاستگذاری اینترنت، دیگر تنها حوزهٔ تخصصی مهندسی یا امنیتی نیست، بلکه به بخشی جداییناپذیر از گفتمان عمومی تبدیل شده است.
تحلیل واکنشهای مختلف به این جریان نشان میدهد که رویکردها و تبیینهای متنوعی در مواجهه با این موضوع مطرح شد؛ از سکوت و خودداری از واکنش، تا تلاش برای تبیین فنی یا سیاستی آن. این تنوعِ پاسخها خود بازتابی از چندلایهبودن موضوع و حساسیت آن در جامعهٔ دیجیتال ایران است.
تحلیل دادهکاوی هشتگ اینترنت سفید
طی ۷۲ ساعت نخست آذر ۱۴۰۴، تحلیل دادههای توییتر فارسی نشان میدهد هشتگ اینترنت سفید با ثبت 60 هزار توییت و کسب 32 میلیون بازدید، از نظر شاخصهای دادهکاوی در رده رویدادهای مهم فضای مجازی ایران قرار گرفت.
تحلیل محتوای تولیدشده نشان میدهد که ۴۵٪ از محتواها به افشاگری و لیستسازی اختصاص داشته که عمدتاً شامل انتشار اسناد و لیستهای طبقهبندی شده بوده است. ۲۵٪ محتواها دارای رویکرد نقد اخلاقی بودند که بر محور «تناقض دسترسی» متمرکز بودند.
|
جریان موضوعی |
درصد تقریبی |
شعار/محتوای اصلی |
چهرههای کلیدی |
|
افشاگری و لیستسازی |
۴۵٪ |
«اینا خط سفید دارن»، انتشار اسکرینشات، لیست اکسل، منشن زیر توییت مقامات |
یار قدیمی، شریفی زارچی، یاشار سلطانی، ویرجینیا ولف مناطق محروم |
|
نقد اخلاقی و سیاسی |
۲۵٪ |
«شما که خودتون بدون فیلترید، چرا مردم باید فیلترشکن بخرن؟» |
حسین رونقی، شریفی زارچی، وحید آنلاین |
|
طنز و میمسازی |
۱۵٪ |
«غرب آسیا = ایران با کلاس»، «خط سفید رو فلکم رایگان نداد»، «خوکهای قلعه حیوانات» |
بوسهل، آرشا، شارلین، جورجندی |
|
دفاع و توجیه |
۸٪ |
«برای سرباز خط مقدم لازمه»، «مال دولت قبلیه»، «وارپ هم ایران نشون میده» |
عماد، برخی اکانتهای ارزشی، ثابتی |
|
مطالبهگری ساختاری |
۷٪ |
«یا برای همه بردارید یا برای هیچکس»، «اینترنت سفید برای ۹۰ میلیون ایرانی» |
فیاض زاهد، رحمتالله بیگدلی |
تحلیل احساسسنجی دیجیتال نشان میدهد ۶۸٪ از محتواها دارای بار احساسی منفی و تنها ۸٪ مثبت بودهاند.
از منظر شبکهای، دادهها نشان میدهند که ۱۲ اکانت تأثیرگذار شامل «یار قدیمی»، «علی شریفی زارچی» و «یاشار سلطانی» با مجموع ۵۶۹,۷۰۰ تعامل، نقش ۴۸٪ از تولید و توزیع محتوا را بر عهده داشتند. ضریب وایرالیته ۷.۸ از ۱۰ نشان میدهد این محتوا با چه سرعتی در شبکههای اجتماعی منتشر شده است.
تحلیل زمانی دادهها الگوی جالبی را نشان میدهد: در روز اول ۲۵٪ فعالیت با محوریت افشاگری، در روز دوم ۴۰٪ فعالیت با محوریت طنز و میم، و در روز سوم ۳۰٪ فعالیت با محوریت مطالبهگری ساختاری ثبت شده است. این الگو نشان از بلوغ تدریجی گفتمان از مرحله شوک اولیه به مرحله مطالبه نظاممند دارد.
از نظر سهمبندی جناحی، دادهها حاکی از آن است که اصولگرایان با ۳۵٪ سهم تولید محتوا عمدتاً موضع دفاعی گرفتهاند، در حالی که کاربران مستقل با ۳۰٪ سهم، پیشتاز جریان افشاگری و طنز بودهاند. اپوزیسیون خارجنشین تنها با ۱۵٪ سهم تولید محتوا، به دلیل همسویی با گفتمان غالب، بیشترین بهره را از این جریان بردهاند.
|
جناح سیاسی |
موضع غالب در اینترنت_سفید |
نمونه چهرهها/اکانتها |
میزان خسارت سیاسی |
|
اصولگرایان تندرو (پایداری، شریان، رائفیپور و…) |
شدیداً آسیب دیدند. بسیاری خط سفید داشتند و توجیهی نداشتند → یا سکوت یا حذف اکانت |
وحید اشتری، فاطمه کریمخان، برخی اکانتهای نزدیک به رائفیپور |
بسیار بالا |
|
اصولگرایان میانه (قالیباف، دولت رئیسی سابق) |
تعدادی خط سفید داشتند → سعی در توجیه یا سکوت |
عیسی زارعپور (وزیر ارتباطات فعلی هم تا روز دوم ایران بود، بعد غرب آسیا کرد) |
بالا |
|
اصلاحطلبان و اعتدالیها |
تعداد قابل توجهی خط سفید داشتند (از دوران روحانی باقی مانده) |
فیاض زاهد، بیگدلی، علی احمدنیا، |
متوسط تا بالا |
|
دولت پزشکیان (جدید) |
بدترین موقعیت: وزیر ارتباطات و چند معاون لو رفتند → تغییر لوکیشن به غرب آسیا → سوژه تمسخر شد |
ستار هاشمی |
بسیار بالا |
|
اپوزیسیون برانداز داخل کشور |
برخی فعالان مدنی و سیاسی قدیمی هم خط سفید داشتند → شدیداً زیر ضرب رفتند و اعتبارشان آسیب دید |
چند نفر از فعالان حقوق بشر و سیاسی شناختهشده (در دیتای شما نیست ولی در تایملاین بود) |
بالا |
|
اپوزیسیون خارجنشین |
تقریباً هیچکدام خط سفید نداشتند → از موقعیت نهایت استفاده را کردند و حمله کردند |
رضا پهلوی، مسیح علینژاد، اکثر اکانتهای خارجنشین معروف |
صفر (سود بردند) |
|
سلطنتطلبها و مجاهدین |
هیچکدام خط سفید نداشتند → شدیدترین حملات را کردند |
اکثر اکانتهای سلطنتطلب و منافقین |
صفر (سود بردند) |
برندگان و بازندگان قابلیت جدید توئیتر چه کاربران و جناحهایی بودند؟
الف:برندگان
اپوزیسیون خارجنشین (بهویژه سلطنتطلبها و مجاهدین خلق)
برای اولین بار در یک بحران داخلی، این گروهها موفق شدند یک روایتِ انتقادی از درونِ نظام را بهصورت مؤثر و بدون فراخوان آشکار، در فضای عمومی داخلی گسترش دهند. کلید موفقیت در این بود که متهمکردنِ «داخلیها» به رانتخواری، دیگر بهعنوان یک ادعای خارجی تلقی نشد—بلکه با ترکیبکردن شواهد تصویری، فراموشنشدنیبودنِ تجربهٔ کاربران، و استفادهٔ هوشمندانه از واژگانِ رایجِ داخلی (مانند «رانتخواری»، «فیلترینگ انتخابی»)، موفق شدند ادعای خود را بهعنوان بازتابِ یک بحران ساختاری جلوه دهند. این تحول نشاندهندهٔ گذار از «تبلیغات خارجی» به «تولید روایتِ قابل تأیید درونی» است.
کاربران عادیِ فضای مجازی
گروهی که معمولاً در تقابلات سیاسی بیصدا میماند، این بار نه تنها شاهد، بلکه تولیدکنندهٔ بخشی از روایت بود. آنچه پیش از این بهصورت گزارشهای خبری یا تحلیلهای تخصصی عرضه میشد (تبعیض دسترسی)، اینبار از طریقِ تجربهٔ مستقیمِ کاربر: قطع ناگهانی دسترسی به پلتفرمهای غیرفلاتر، در حالی که دسترسی به پلتفرمهای خاصِ داخلی حفظ شده بود، بهصورت حسی و غیرقابل انکار «دیده» شد. این تبدیلِ «شنیدن» به «دیدن»، باعث تقویتِ حسِ بیاعتمادیِ ساختاری شد—نه بهعنوان یک اعتراض ایدئولوژیک، بلکه بهعنوان اعتراضی بر اساس تجربهٔ فنی و تفاوتِ عملیاتی در دسترسی.
ب: بازندگان
کل اردوگاه اصولگرا (از تندرو تا میانهرو) : چه کسانی که فیلترینگ را «دفاع از فرهنگ ملی» میدانستند، و چه کسانی که با زبانِ اقتصاد مقاومتی آن را «کاهش وابستگی به غرب» مینامیدند همه در این دور، اعتبارِ روایتی خود را از دست دادند. زیرا مکانیسمِ فیلترینگ دیگر بهصورت کلی و یکدست اجرا نمیشد؛ بلکه بهصورت انتخابی و طبقهبندیشده عمل کرد که درک عمومی را از «ایمنسازی» به «رقابت قدرت و تقسیم سود» تغییر داد. در چنین شرایطی، روایتِ اصولگرایان نهتنها تقویت نشد، بلکه بهعنوان پردهای بر تبعیضِ فنی-اقتصادی شناخته شد.
دولت پزشکیان—بهویژه وزارت ارتباطات : دولت که پیش از تشکیل، وعدهٔ «رفع فیلترینگِ غیرضروری» و «شفافیت در سیاستهای فضای مجازی» را داده بود، در عمل نهتنها نتوانست این وعده را پیاده کند، بلکه خود بهعنوان نهادیِ دخیل در همان مکانیسمهایی ظاهر شد که سالها به آنها انتقاد شده بود. این تناقض، منجر به کاهشِ چشمگیرِ اعتمادِ کاربران نسبت به دولت، حتی در میان گروههایی که قبلاً از عملکرد فنیِ وزارت ارتباطات دفاع میکردند، شد. این شکست، بیش از یک شکست فنی، یک شکستِ اعتبارِ اجراییِ دولت در حوزهٔ وعدههای دیجیتال بود.
تحلیل نهایی
- این دادهها به وضوح نشان میدهند که مسأله اینترنت سفید از یک افشاسازی ساده فراتر رفته و به نماد تبعیض ساختاری در دسترسی به اطلاعات تبدیل شده است. گستره 32 میلیون بازدیدی نشان میدهد این موضوع به دغدغهای فراگیر و پایدار در جامعه دیجیتال ایران تبدیل شده است.
- پیامدهای این رویداد فراتر از فضای مجازی خواهد بود. این اتفاق خط بطلانی بر ادعاهای عدالتخواهانه بسیاری از جریانهای سیاسی کشید و نشان داد که تبعیض در دسترسی به اطلاعات، مسألهای فراجناحی است. از دولت جدید گرفته تا اپوزیسیون سنتی، همگی در معرض آزمونی سخت قرار گرفتند.
- این پدیده از جهت دیگری نیز حائز اهمیت است؛ برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی، بحث «عدالت اطلاعاتی» به دغدغه اصلی افکار عمومی تبدیل شد. جامعه ایرانی نشان داد که نه تنها مصرف کننده passive اطلاعات نیست، بلکه توانایی شکلدهی به گفتمانهای اجتماعی را دارد.
- آینده این گفتمان به عواملی چند بستگی دارد؛ از تحولات سیاسی داخلی گرفته تا توانایی نظام حکمرانی برای پاسخگویی به این مطالبه عمومی. آنچه مسلم است، این رویداد نقطه عطفی در تاریخ مبارزات دیجیتال جامعه ایران خواهد بود و تأثیرات آن در ماهها و سالهای آینده نیز قابل ردیابی خواهد بود.
- در پایان باید گفت که اینترنت سفید از یک مفهوم فنی به نمادی اجتماعی تبدیل شد؛ نمادی که شکاف بین حرف و عمل، بین وعده و واقعیت، و بین شهروندان و حکمرانان را به تصویر کشید. این داستان تنها درباره دسترسی به اینترنت نیست، بلکه درباره عدالت، شفافیت و حق تعیین سرنوشت در عصر دیجیتال است.