شناسهٔ خبر: 75990160 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: آنا | لینک خبر

از آسمان عراق تا کانال‌های عبری؛ ماجرای پروازهای ساختگی آسمان عراق چه بود؟

ادعای «حمله هوایی» در آسمان عراق که شب گذشته در چند کانال ناشناس منتشر شد، نه بازتاب یک واقعیت میدانی، بلکه بخشی از یک چیدمان هدفمند رسانه‌ای بود؛ سناریویی که با بهره‌گیری از خلأ خبری، تلاش داشت سایه جنگ را بر افکار عمومی ایرانیان تحمیل و آرامش روانی جامعه را دچار نوسان کند.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری آنا، چشم‌اندازی که شب گذشته در شبکه‌های اجتماعی ساخته شد، بیشتر شبیه یک نمایش مه‌آلود بود تا گزارش یک رویداد واقعی. ادعایی درباره «حمله هوایی» که نه سند داشت، نه شاهد و نه حتی نشانی از تأیید رسمی؛ تنها موجی از پیام‌های کوتاه و بی‌ریشه که با سرعت در کانال‌های ناشناس تکثیر می‌شد. تفاوت میان سکوت آسمان و هیاهوی مجازی، نقطه‌ای است که باید آن را جدی گرفت؛ جایی که جنگ رسانه‌ای آغاز می‌شود.

مهندسی یک نگرانی ساختگی

گروهی از صفحات عبری‌زبان نخستین کسانی بودند که این داستان را شروع کردند. آنها بدون آن‌که تصویر یا مدرکی ارائه دهند، تلاش کردند این‌گونه القا کنند که خبر از منابع  معتبر به آنها رسیده است. چنین شگردی باعث می‌شود مخاطب احساس کند «چیزی در حال وقوع است» حتی اگر هیچ چیزی رخ نداده باشد. این روش، نوعی بازی روانی است که روی خلأ اطلاع‌رسانی لحظه‌ای و حساسیت ذهنی جامعه حساب می‌کند. در میانه فشار‌ها و تنش‌های روزمره، هر خبر کوچکی درباره ناامنی خارجی می‌تواند ذهن‌ها را از وضعیت متعادل خارج کند.

در مرحله بعد، آنچه عملیات روانی را تقویت کرد ورود عجولانه برخی کانال‌های داخلی بود. بازنشر بدون بررسی، همان چیزی است که سازندگان شایعات انتظارش را دارند. آنها پیام ناقص را پرتاب می‌کنند و روی این حساب باز می‌کنند که چند صفحه داخلی، ناخواسته یا از سر عجله، آن را دوباره پخش کنند. وقتی این اتفاق رخ می‌دهد، شایعه از حالت یک ادعای بی‌صدا به یک زمزمه عمومی تبدیل می‌شود و همین برای ایجاد آشفتگی ذهنی کافی است. این چرخه، سال‌هاست در جنگ رسانه‌ای علیه ایران استفاده می‌شود و هر بار با بسته‌بندی تازه بازمی‌گردد.

تکنیک سایه‌افکنی بر امنیت

هدفی که در پشت این روایت‌سازی دیده می‌شود، ساختن «سایه جنگ» است؛ سایه‌ای که هرچند واقعی نیست، اما سنگینی آن بر روان جامعه تاثیر می‌گذارد. در سناریو‌های مشابه، تمرکز روی ساختن این تصور است که منطقه در آستانه یک تغییر بزرگ قرار دارد. این احساس، حتی اگر فقط چند ساعت دوام داشته باشد، برای طراحان عملیات ارزشمند است. آنها به دنبال آن نیستند که مردم یک خبر جعلی را باور کنند، بلکه کافی است مردم برای مدتی احساس کنند زمین سفت زیر پایشان در حال لرزیدن است.

یکی از بخش‌های پنهان این سناریو، تلاش برای ضربه‌زدن به اعتبار رسانه‌های داخلی است. طراحان شایعه ابتدا وانمود می‌کنند که خبر از «منابع ایرانی» به دستشان رسیده، سپس منتظر می‌مانند تا چند کانال داخلی ـحتی به اشتباه آن را تکرار کنند. در این مرحله، آنان می‌توانند اعلام کنند که رسانه‌های داخلی خودشان منبع خبر بوده‌اند، یا قادر به تشخیص حقیقت از خطا نیستند. این تکنیک، نه‌تنها آشفتگی ایجاد می‌کند بلکه اعتماد عمومی را هدف قرار می‌دهد؛ اعتمادی که ستون اصلی امنیت روانی جامعه است.

مدیریت زمان؛ مهم‌تر از اصل روایت

نکته اساسی در این رخداد زمان‌بندی است. شایعه درست در ساعاتی منتشر شد که فضای عمومی آرام و خلأ خبری محسوس بود. این لحظه‌ها، بهترین فرصت برای هر عملیات رسانه‌ای است، چون ذهن مخاطب آماده دریافت و تمرکز بر پیام‌های غیرمنتظره است. از سوی دیگر، واکنش سریع منابع رسمی توانست باعث توقف گسترش روایت ساختگی شود. اگر این پاسخ با تأخیر همراه می‌شد، شایعه می‌توانست در چند ساعت به ادعایی فراگیر تبدیل شود.

رخداد اخیر یادآور می‌شود که جامعه بیش از هر چیز به سواد رسانه‌ای نیاز دارد؛ توانایی تشخیص فاصله میان داده و ادعا، میان خبر و برداشت. در کنار این موضوع، رسانه‌های داخلی نیز باید با سرعت، اما همراه با دقت و بدون افتادن در دام هیجان، به روایت‌سازی‌ها پاسخ دهند. تجربه نشان می‌دهد که هر بار یک شایعه با اطلاع‌رسانی دقیق مواجه می‌شود، اثر روانی آن نصف می‌گردد و چرخه عملیات روانی ناتمام می‌ماند. ماجرای اخیر گرچه کوچک بود، اما پرده از فرآیندی برداشت که همچنان علیه افکار عمومی ایرانیان فعال است و در هر فرصت آماده بازتولید می‌شود.

انتهای پیام/