شناسهٔ خبر: 75987275 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: تسنیم | لینک خبر

پنجم آذر؛ روزی تاریخی برای تولد شجره طیبه بسیج در ایران

پنجم آذر، روزی است که با فرمان تاریخی امام خمینی(ره)، شجره طیبه بسیج مستضعفان در ایران عزیز جان گرفت؛ نهادی مردمی که امروز به بزرگ‌ترین سرمایه اجتماعی کشور و مظهر ایثار، وحدت و مقاومت تبدیل شده است.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری تسنیم از بوشهر، پنجم آذرماه، سالروز ابتکار تاریخی امام خمینی(ره) در تشکیل بسیج مستضعفان است؛ نهادی مردمی که امروز تبدیل به مهم‌ترین سرمایه اجتماعی ایران شده است. بسیج، شجره‌ای طیبه است که ریشه‌هایش در خاک عشق و ایمان امت اسلامی گسترده شده و شاخه‌هایش تا آسمان ایثار و فداکاری سرکشیده است.

بسیج نه فقط یک سازمان، بلکه مدرسه‌ ایثار، اخلاص و مردانگی است. از نخستین روزهای شکل‌گیری، بسیجیان در همه میدان‌های سخت، از ایثار در دفاع مقدس تا حضور در عرصه‌های سازندگی و امدادرسانی، نشان دادند که این نهاد مردمی، گلستانی از فداکاری و همدلی برای ایران اسلامی است.

وجود بسیج، بهار امید در کالبد جامعه است؛ هرجا نیاز باشد، گل‌های لطافت و مرهم زخمی جامعه از دامان بسیج می‌روید. این جمعیت گسترده، چه در شرافت خدمت‌رسانی به سیل‌زدگان، چه در سلوک معنوی شب‌های تاریک، آن‌قدر استوار است که هیچ طوفان سیاسی و اجتماعی، شانه‌هایش را خم نکرده است.

عظمت بسیج را باید در سربلندی سرداران بزرگش جست، در ایمان جوانانش، در قدم‌های سنگرسازان بی‌سنگر، در تسبیح مادران شهید و در دستان پینه‌بسته کارگران سخت‌کوش این مرز و بوم. بسیج، فقط یک لشکر کم‌هزینه و همیشه حاضر در صحنه نیست؛ بلکه تبلور عالی‌ترین ارزش‌های انسانی و اسلامی است.

شانه‌های بسیج را نه درجه‌های نظامی که اخلاص، ایمان و عشق به وطن زینت داده‌اند. این نهاد مردمی با روحیه جهادی خود، سد مشکلات بوده و هست؛ بی‌ادعا و بی‌توقع، اهل مجاهدت و خدمت. بسیج را باید در قله‌ای جست که از شانه‌های تمام نسل‌ها عبور کرده؛ از پیرمردان جبهه تا نوجوانان امروز، همه دل در گرو “مدرسه عشق” دارند.

امروز، پنج آذر اثبات می‌کند که بسیج میراث گران‌قدر انقلاب اسلامی است؛ میراثی که در تار و پود این سرزمین جاری است و افتخار “بسیجی بودن” گران‌بهاترین نشان هویت ایرانیان است. ما بسیجی بودیم، بسیجی هستیم و بسیجی خواهیم ماند.

بسیج شجره‌ای طیبه است که ریشه در خاک عشق دارد و شاخه‌هایش در آسمان ایثار گسترده است. وجودش بهار است و گل‌های لطافت از چهره‌اش می‌روید؛ استواری‌اش یادآور تنهٔ درختان دیرپا است. بسیج می‌بخشد بی‌آن‌که بخواهد، می‌رزمد بی‌آن‌که تسلیم شود. خونِ دل می‌نوشد اما جرعه‌ای از زهرِ سازش نه.

او را نه در درجه‌های نظامی، بلکه در قلب‌های عاشق باید جست؛ در نجواهای بی‌تاب نیمه‌شب و قدم‌های بی‌صدای استوار. بسیجی را چگونه توان معنا کرد؟ کدام واژه تاب عظمت او را دارد؟ کدام قلم قدرت وصفش؟ کدام نگاه توان دیدن او؟ کدام دشمن توان به زانو درآوردنش؟

بسیج را باید در رگ‌های سلیمانی جست، در نگاه استوار حاجی‌زاده، در فریاد عزت‌آفرین سردار سلامی. بسیجی مرد میدان است؛ فرزند روزهای سخت. ردّ قدم‌هایش را در گل‌و‌لای خانه‌های باران‌زده می‌توان یافت، در زیبایی تسبیح پرندگان سحر، در غرش شیر بر بزدلان.

در میدان مین روزی شهادت تقسیم می‌کند؛ دست می‌دهد تا دست خدا را لمس کند، پای می‌دهد تا بنیان مرصوص معنا شود، جان می‌دهد تا آیهٔ «عند ربهم یرزقون» تفسیر شود.

او را در قامت کهنه‌سربازان می‌بینی که غبار جنگ هنوز بر چهره دارند؛ در اخلاص مادرانی که عزیزترین‌شان را تقدیم کردند؛ در حجاب دخترانی که سنگر غیرت را پاس داشتند.

ردّ بسیجی همه‌جا هست، در اراده جوانان این مرز و بوم، در دستان پینه‌بسته‌ی کارگران، در آواز عشایر کوهستان، در نگاه احمدی‌روشن‌ها، در لالایی مادران بیدل. بسیج، هستی و هویت ماست، مدرسه‌ی عشق است و سنگرِ سنگرسازانِ بی‌سنگر. بسیج را در تار و پود این سرزمین باید جست، در آفتاب عزت و پرچم شرف ایران ما به بسیجی بودن افتخار می‌کنیم؛ بسیجی بودیم، بسیجی هستیم و بسیجی خواهیم ماند.

نویسنده: نصرالله شفیعی فعال بسیجی رسانه و استاد دانشگاه‌های استان بوشهر

انتهای پیام/