شناسهٔ خبر: 75983374 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه اطلاعات | لینک خبر

کافه‌هایی که قلب‌ها را تسخیر می‌کند

کافه یک موزه زنده است که شامل همه نسل‌ها می‌شود، تنها جایی که نسل‌های نوجوان و جوان، بدون هیچ رودربایستی کنار نسل‌های پیش از خود قرار می‌گیرند.

صاحب‌خبر -

روفیا تیرگری - روزنامه اطلاعات| کافه به فضایی اشاره دارد که در آن شما قوانین زندگی واقعی را ناگهان بی‌اعتبار می‌بینید. کافه به ما اجازه می‌دهد تا برای مدت کوتاهی، زندگی را در مفهوم زیبا و شاعرانه آن تجربه کنیم؛ وقفه‌ای شیرین و خوشایند در میان ریتم تند و خشن زندگی. 

کلاب‌های انقلابی در  دوران انقلاب فرانسه را می‌توان آغاز کافه‌نشینی دانست. این جنبش اجتماعی در قرن بیستم تا دهه ۱۹۸۰ میلادی به شدت رشد کرد. هر بار که جنبش‌های اجتماعی پدیدار می‌شود، کافه‌نشینی هم فرا گیرتر می‌شود.

این پدیده از دهه ۱۹۶۰ همراه با مفهوم روشنفکری به دیگر کشورهای جهان نیز سرایت کرد. در واقع در سال‌های ابتدایی، کافه‌نشینی مختص افراد روشنفکر بود. شاعران و نویسندگان با کافه‌نشینی خو گرفته و تعدادی از آثار خود را در کافه نوشته و خلق کرده‌اند. ژان ژاک روسو، بنجامین فرانکلین و گوته از جمله این فیلسوفان و اندیشمندان هستند. 

کافه‌نشینی در ایران، از دهه ۱۳۲۰ شمسی به بعد  با کارکردهای فرهنگی، هنری، اجتماعی و سیاسی‌ رواج یافت و کافه‌های روشنفکری و معروف مثل کافه نادری، کافه فیروز، کافه نوشین و... به مکان‌ها و محفل‌های روشنفکران تبدیل شدند. 

نیما یوشیج، صادق هدایت، احمد شاملو، فروغ فرخزاد، صادق چوبک، یدالله رویایی، نادر نادرپور، نصرت رحمانی، رضا براهنی، محمد علی سپانلو، سیمین دانشور، جلال آل‌احمد و... در این کافه‌ها دور هم جمع می‌شدند و در مورد مسائل مختلف ادبی، هنری و سیاسی بحث و گفتگو می‌کردند. 

جالب است که در کافه نادری هر کس جای مخصوص خود را داشت که حتی در نبودش هم خالی می‌ماند. شاید بتوان گفت که کافه نادری، به گونه‌ای زادگاه ادبیات مدرن ایران است. 

مکانی بدون پیش شرط 

سید احمد محیط طباطبایی، رئیس نمایندگی شورای بین المللی موزه ها در ایران(ایکوم) ایران درباره کافه و تفاوت‌های آن با سایر مکان‌های تفریحی و فرهنگی می‌گوید: ورود به هر مکان فرهنگی از کتابخانه‌های عمومی گرفته تا موزه‌ها و مراکز ورزشی شرط و شروطی دارد، اما کافه تنها مکان بدون پیش‌شرط است؛ نه شرط جنسیتی دارد، نه مذهبی و نه چیز دیگر. به همین دلیل کافه‌ها جانشین قهوه‌خانه‌ها شدند. 

شاید بشود گفت که شما در کافه بیشتر فضا می‌خرید تا غذا و نوشیدنی! در واقع کاراکتر کافه است که آن را شکل می‌دهد.

یک کافه می‌تواند در محله‌ای کمتر شناخته‌شده و در انتهای کوچه‌ای باریک واقع شده باشد اما چون کاراکتر مخصوص به خود را دارد و از جایی کپی‌برداری نشده، به سرعت جایگاه خود را در میان مخاطبان پیدا می‌کند، مثل کافه تئاتر سرخه در انتهای بازارچه سرخه که وعده‌گاه تئاتری‌ها و دوستداران تئاتر بود. 

افزون بر آن نوشیدنی قهوه‌ به خودی خود بهانه‌ای می‌شود برای گفتگو. وقتی با هموطنان ارمنی همنشین می‌شوید، برایتان قهوه‌ای دم می‌کنند و می‌گویند قهوه بگذاریم و کمی با هم حرف بزنیم. 

مکمل مسیر در گردشگری 

مهندس مصطفی فاطمی، مدیرکل توسعه گردشگری سازمان میراث فرهنگی در ارتباط با این که کافه چگونه می‌تواند مقصد گردشگری باشد می‌گوید: امروزه کافه‌ها فقط مکانی برای نوشیدن یک فنجان اسپرسو و گذراندن وقت نیست. کافه‌ای که در مسیر گردشگری، محل توقف گردشگران می‌شود، در واقع خود یکی از جاذبه‌های آن مسیر به حساب می‌آید. 

کافه‌ای که با محیط اطراف خود ارتباط برقرار می‌کند و تم مضمون آن بر این اساس شکل می‌گیرد در واقع پیوند خود را با گردشگران برقرار کرده است. 

به عنوان نمونه،نمای آجری و طراحی داخل یک کافه  در شیراز که تمامی دیوارها و کاشی‌های آن به اشعار ناب سعدی مزین شده، شما را به دل تاریخ و ایام سعدی می‌برد. 

در گردشگری مفهومی وجود دارد که می‌گوید گردشگر مانند «حسن کچل» است [البته در مثل، مناقشه نیست!] که باید در مسیر، سیب‌ها را  بچیند تا به آخر محور برسد.  ما جاذبه اصلی را می‌گذاریم وسط و جاذبه‌های پیرامونی را شناسایی و به هم وصل می‌کنیم.  البته این موضوع در مورد جاهایی صدق می‌کند که به خودی خود، جاذبه‌های تاریخی یا طبیعی دارند. 

مهم‌تر این است که در جاهایی که چنین ویژگی ندارند، جاذبه ایجاد کنیم. یکی از چیزهایی که می‌تواند به خودی خود جاذبه داشته باشد کافه‌ها هستند. 

سفر در زمان و مکان

مهندس فاطمی می‌گوید: کافه موزه‌ها، کافه‌ گالری‌ها، کافه‌های نوستالژی، کافه‌های ساختارشکن و کافه‌هایی که فرهنگ یک منطقه را به تماشا می‌گذارند از جمله مکان‌هایی هستند که خود می‌توانند مقصد گردشگری محسوب شوند. کافه‌هایی که سفر در زمان و مکان را برای شما تداعی می‌کنند از آن جمله‌اند. 

«ویکولو» در زبان ایتالیایی به معنی کوچه‌ است  و کافه‌ای در یکی از   نقاط شمال تهران که با تم کوچه‌های ایتالیا طراحی شده، این نام را برای خود انتخاب کرده است؛ همان سنگفرش‌ها، همان آبنماها، همان کف‌پوش‌ها و همان میز و صندلی‌ها. این فضا  تجربه بودن در کوچه‌های ایتالیا را به شما می‌دهد. 

همچنین یک کافه در شهرک غرب با نماهای منحصر به فرد خارجی و طراحی چشم‌نواز داخلی و سرو انواع نوشیدنی‌ها و غذاهای ایتالیایی، شما را به کافه‌ای در عهد رنسانس ایتالیا می‌برد.

سرانجام کافه‌های یخی، همزمان سفر در زمان و مکان را برای شما تداعی می‌کنند. فضای داخلی این کافه‌ها به طور کلی از یخ و برف ساخته شده است؛ از دیوارها گرفته تا میزها و صندلی‌ها و حتی لیوان‌ها و ظروف سرو نوشیدنی‌ها. نورهای رنگی و متغیری که در یخ‌ها منعکس می‌شوند، جلوه‌ای زیبا به فضا می‌بخشند. معمولا دیوارهای این کافه‌ها با آثار هنرمندان بین‌المللی و داخلی مزین می‌شود که فضایی هنرمندانه به کافه می‌دهد.

کافه های نسل «زِد»

علی‌اکبر زین‌العابدین، نویسنده و پژوهشگر درباره قهوه و کارکرد آن در کافه می‌گوید: کافه به عنوان مقصد گردشگری با بوی قهوه، قلب‌ها را تسخیر می‌کند. 

همه ما مردم جهان چه در مسکو باشیم، چه در وین و چه در شیراز یا تهران، انگار در آن لحظه یکی می‌شویم و هیچ چیزی با شکوه‌تر از لحظه‌هایی نیست که کل انسان‌ها خودشان یک پارچه حس می‌کنند؛ حس قشنگ در خانه بودن. 

البته تفاوت‌ها از آن لحظه به بعد شروع می‌شود؛ تزئینات روی دیوارها، فنجان‌های سرو قهوه، موسیقی و....براساس یک تحقیق تازه، حدود ۵۰ درصد از نسل زد جهان، کافه‌های اینستاگرامی را ترجیح می‌دهند؛ یعنی کافه‌هایی که ویژگی‌هایشان، قابلیت اشتراک‌گذاری در شبکه‌های اجتماعی را داشته باشد. به جز بوی خوش قهوه، کافه‌های خاص با ویژگی‌های اشتراک‌گذاری منحصر به فرد، حس مشابهی در نسل‌های جوان سراسر جهان ایجاد می‌کند.

موزه زنده

این نویسنده و پژوهشگر می‌گوید: در کافه، آن فضای بالادست، رئیس، زیردست، کارمند و کارگر وجود ندارد. آدم‌ها در کافه هرچه که هستند برابر می‌شوند. وقتی برابر می‌شوند فرصت شناخت بهتر ایجاد می‌شود. 

کافه یک موزه زنده است که شامل همه نسل‌ها می‌شود، تنها جایی که نسل‌های نوجوان و جوان، بدون هیچ رودربایستی کنار نسل‌های پیش از خود قرار می‌گیرند.

شاید شما تنهایی به کافه بروید ولی هنگام ترک آنجا ممکن است دیگر تنها نباشید. یا هر وقت پایتان را به کافه مورد علاقه‌تان می‌گذارید، می‌بینید دوستی منتظر شماست و از مصاحبت با شما خرسند می‌شود.

بوی خوش قهوه

آرش نورآقایی، نویسنده و مدرس گردشگری می‌گوید: یکی از شاخصه‌های رفاه مردم در کشورهای توسعه یافته، تعداد کافه‌های آن است. من به خاطر حرفه‌ام سفرهای زیادی به کشورهای مختلف داشته‌ام. 

یکی از چیزهایی که همیشه توجه مرا جلب می‌کرد، صندلی‌ها و میزهایی بود که در بیرون از فضای کافه یا رستوران جانمایی می‌شد و این سؤال همیشه برایم مطرح بود که چرا در کشور ما چنین نیست. خوشبختانه در سال‌های اخیر این اتفاق در کشور ما هم افتاده است. گردشگری، تجربیات خاص خود را به همراه دارد. یک نفر مناظر طبیعی را ترجیح می‌دهد، دیگری بناهای تاریخی را و یک نفر هم سری به کافه‌ها می‌زند و با سفارش یک فنجان قهوه، عطر و بویی تازه، فرهنگی تازه و مردمانی تازه را تجربه می‌کند.

تنها جایی که شما می‌توانید مردمان اهل یک شهر یا محله را با فرهنگ خاص خودشان مشاهده کنید کافه‌ها هستند. کافه جایی است که مردم خود خودشان هستند، بدون نقاب.

با همه اینها،‌کافه‌ها  دو ویژگی دیگر هم دارند که برخی از مردم را از خود می‌رانند: نخست آنکه، با سلف تاریخی خود، چایخانه میانه خوبی برقرار نکرده‌اند و دیگر آنکه؛ قیمت قهوه هر روز در ایران گران‌تر می‌شود. پس، کافه‌نشینی چندان هم ارزان نیست حتی برای گردشگران.

روفیا تیرگری - روزنامه اطلاعات| کافه به فضایی اشاره دارد که در آن شما قوانین زندگی واقعی را ناگهان بی‌اعتبار می‌بینید. کافه به ما اجازه می‌دهد تا برای مدت کوتاهی، زندگی را در مفهوم زیبا و شاعرانه آن تجربه کنیم؛ وقفه‌ای شیرین و خوشایند در میان ریتم تند و خشن زندگی. 

کلاب‌های انقلابی در  دوران انقلاب فرانسه را می‌توان آغاز کافه‌نشینی دانست. این جنبش اجتماعی در قرن بیستم تا دهه ۱۹۸۰ میلادی به شدت رشد کرد. هر بار که جنبش‌های اجتماعی پدیدار می‌شود، کافه‌نشینی هم فرا گیرتر می‌شود.

این پدیده از دهه ۱۹۶۰ همراه با مفهوم روشنفکری به دیگر کشورهای جهان نیز سرایت کرد. در واقع در سال‌های ابتدایی، کافه‌نشینی مختص افراد روشنفکر بود. شاعران و نویسندگان با کافه‌نشینی خو گرفته و تعدادی از آثار خود را در کافه نوشته و خلق کرده‌اند. ژان ژاک روسو، بنجامین فرانکلین و گوته از جمله این فیلسوفان و اندیشمندان هستند. 

کافه‌نشینی در ایران، از دهه ۱۳۲۰ شمسی به بعد  با کارکردهای فرهنگی، هنری، اجتماعی و سیاسی‌ رواج یافت و کافه‌های روشنفکری و معروف مثل کافه نادری، کافه فیروز، کافه نوشین و... به مکان‌ها و محفل‌های روشنفکران تبدیل شدند. 

نیما یوشیج، صادق هدایت، احمد شاملو، فروغ فرخزاد، صادق چوبک، یدالله رویایی، نادر نادرپور، نصرت رحمانی، رضا براهنی، محمد علی سپانلو، سیمین دانشور، جلال آل‌احمد و... در این کافه‌ها دور هم جمع می‌شدند و در مورد مسائل مختلف ادبی، هنری و سیاسی بحث و گفتگو می‌کردند. 

جالب است که در کافه نادری هر کس جای مخصوص خود را داشت که حتی در نبودش هم خالی می‌ماند. شاید بتوان گفت که کافه نادری، به گونه‌ای زادگاه ادبیات مدرن ایران است. 

مکانی بدون پیش شرط 

سید احمد محیط طباطبایی، رئیس نمایندگی شورای بین المللی موزه ها در ایران(ایکوم) ایران درباره کافه و تفاوت‌های آن با سایر مکان‌های تفریحی و فرهنگی می‌گوید: ورود به هر مکان فرهنگی از کتابخانه‌های عمومی گرفته تا موزه‌ها و مراکز ورزشی شرط و شروطی دارد، اما کافه تنها مکان بدون پیش‌شرط است؛ نه شرط جنسیتی دارد، نه مذهبی و نه چیز دیگر. به همین دلیل کافه‌ها جانشین قهوه‌خانه‌ها شدند. 

شاید بشود گفت که شما در کافه بیشتر فضا می‌خرید تا غذا و نوشیدنی! در واقع کاراکتر کافه است که آن را شکل می‌دهد.

یک کافه می‌تواند در محله‌ای کمتر شناخته‌شده و در انتهای کوچه‌ای باریک واقع شده باشد اما چون کاراکتر مخصوص به خود را دارد و از جایی کپی‌برداری نشده، به سرعت جایگاه خود را در میان مخاطبان پیدا می‌کند، مثل کافه تئاتر سرخه در انتهای بازارچه سرخه که وعده‌گاه تئاتری‌ها و دوستداران تئاتر بود. 

افزون بر آن نوشیدنی قهوه‌ به خودی خود بهانه‌ای می‌شود برای گفتگو. وقتی با هموطنان ارمنی همنشین می‌شوید، برایتان قهوه‌ای دم می‌کنند و می‌گویند قهوه بگذاریم و کمی با هم حرف بزنیم. 

مکمل مسیر در گردشگری 

مهندس مصطفی فاطمی، مدیرکل توسعه گردشگری سازمان میراث فرهنگی در ارتباط با این که کافه چگونه می‌تواند مقصد گردشگری باشد می‌گوید: امروزه کافه‌ها فقط مکانی برای نوشیدن یک فنجان اسپرسو و گذراندن وقت نیست. کافه‌ای که در مسیر گردشگری، محل توقف گردشگران می‌شود، در واقع خود یکی از جاذبه‌های آن مسیر به حساب می‌آید. 

کافه‌ای که با محیط اطراف خود ارتباط برقرار می‌کند و تم مضمون آن بر این اساس شکل می‌گیرد در واقع پیوند خود را با گردشگران برقرار کرده است. 

به عنوان نمونه،نمای آجری و طراحی داخل یک کافه  در شیراز که تمامی دیوارها و کاشی‌های آن به اشعار ناب سعدی مزین شده، شما را به دل تاریخ و ایام سعدی می‌برد. 

در گردشگری مفهومی وجود دارد که می‌گوید گردشگر مانند «حسن کچل» است [البته در مثل، مناقشه نیست!] که باید در مسیر، سیب‌ها را  بچیند تا به آخر محور برسد.  ما جاذبه اصلی را می‌گذاریم وسط و جاذبه‌های پیرامونی را شناسایی و به هم وصل می‌کنیم.  البته این موضوع در مورد جاهایی صدق می‌کند که به خودی خود، جاذبه‌های تاریخی یا طبیعی دارند. 

مهم‌تر این است که در جاهایی که چنین ویژگی ندارند، جاذبه ایجاد کنیم. یکی از چیزهایی که می‌تواند به خودی خود جاذبه داشته باشد کافه‌ها هستند. 

سفر در زمان و مکان

مهندس فاطمی می‌گوید: کافه موزه‌ها، کافه‌ گالری‌ها، کافه‌های نوستالژی، کافه‌های ساختارشکن و کافه‌هایی که فرهنگ یک منطقه را به تماشا می‌گذارند از جمله مکان‌هایی هستند که خود می‌توانند مقصد گردشگری محسوب شوند. کافه‌هایی که سفر در زمان و مکان را برای شما تداعی می‌کنند از آن جمله‌اند. 

«ویکولو» در زبان ایتالیایی به معنی کوچه‌ است  و کافه‌ای در یکی از   نقاط شمال تهران که با تم کوچه‌های ایتالیا طراحی شده، این نام را برای خود انتخاب کرده است؛ همان سنگفرش‌ها، همان آبنماها، همان کف‌پوش‌ها و همان میز و صندلی‌ها. این فضا  تجربه بودن در کوچه‌های ایتالیا را به شما می‌دهد. 

همچنین یک کافه در شهرک غرب با نماهای منحصر به فرد خارجی و طراحی چشم‌نواز داخلی و سرو انواع نوشیدنی‌ها و غذاهای ایتالیایی، شما را به کافه‌ای در عهد رنسانس ایتالیا می‌برد.

سرانجام کافه‌های یخی، همزمان سفر در زمان و مکان را برای شما تداعی می‌کنند. فضای داخلی این کافه‌ها به طور کلی از یخ و برف ساخته شده است؛ از دیوارها گرفته تا میزها و صندلی‌ها و حتی لیوان‌ها و ظروف سرو نوشیدنی‌ها. نورهای رنگی و متغیری که در یخ‌ها منعکس می‌شوند، جلوه‌ای زیبا به فضا می‌بخشند. معمولا دیوارهای این کافه‌ها با آثار هنرمندان بین‌المللی و داخلی مزین می‌شود که فضایی هنرمندانه به کافه می‌دهد.

کافه های نسل «زِد»

علی‌اکبر زین‌العابدین، نویسنده و پژوهشگر درباره قهوه و کارکرد آن در کافه می‌گوید: کافه به عنوان مقصد گردشگری با بوی قهوه، قلب‌ها را تسخیر می‌کند. 

همه ما مردم جهان چه در مسکو باشیم، چه در وین و چه در شیراز یا تهران، انگار در آن لحظه یکی می‌شویم و هیچ چیزی با شکوه‌تر از لحظه‌هایی نیست که کل انسان‌ها خودشان یک پارچه حس می‌کنند؛ حس قشنگ در خانه بودن. 

البته تفاوت‌ها از آن لحظه به بعد شروع می‌شود؛ تزئینات روی دیوارها، فنجان‌های سرو قهوه، موسیقی و....براساس یک تحقیق تازه، حدود ۵۰ درصد از نسل زد جهان، کافه‌های اینستاگرامی را ترجیح می‌دهند؛ یعنی کافه‌هایی که ویژگی‌هایشان، قابلیت اشتراک‌گذاری در شبکه‌های اجتماعی را داشته باشد. به جز بوی خوش قهوه، کافه‌های خاص با ویژگی‌های اشتراک‌گذاری منحصر به فرد، حس مشابهی در نسل‌های جوان سراسر جهان ایجاد می‌کند.

موزه زنده

این نویسنده و پژوهشگر می‌گوید: در کافه، آن فضای بالادست، رئیس، زیردست، کارمند و کارگر وجود ندارد. آدم‌ها در کافه هرچه که هستند برابر می‌شوند. وقتی برابر می‌شوند فرصت شناخت بهتر ایجاد می‌شود. 

کافه یک موزه زنده است که شامل همه نسل‌ها می‌شود، تنها جایی که نسل‌های نوجوان و جوان، بدون هیچ رودربایستی کنار نسل‌های پیش از خود قرار می‌گیرند.

شاید شما تنهایی به کافه بروید ولی هنگام ترک آنجا ممکن است دیگر تنها نباشید. یا هر وقت پایتان را به کافه مورد علاقه‌تان می‌گذارید، می‌بینید دوستی منتظر شماست و از مصاحبت با شما خرسند می‌شود.

بوی خوش قهوه

آرش نورآقایی، نویسنده و مدرس گردشگری می‌گوید: یکی از شاخصه‌های رفاه مردم در کشورهای توسعه یافته، تعداد کافه‌های آن است. من به خاطر حرفه‌ام سفرهای زیادی به کشورهای مختلف داشته‌ام. 

یکی از چیزهایی که همیشه توجه مرا جلب می‌کرد، صندلی‌ها و میزهایی بود که در بیرون از فضای کافه یا رستوران جانمایی می‌شد و این سؤال همیشه برایم مطرح بود که چرا در کشور ما چنین نیست. خوشبختانه در سال‌های اخیر این اتفاق در کشور ما هم افتاده است. گردشگری، تجربیات خاص خود را به همراه دارد. یک نفر مناظر طبیعی را ترجیح می‌دهد، دیگری بناهای تاریخی را و یک نفر هم سری به کافه‌ها می‌زند و با سفارش یک فنجان قهوه، عطر و بویی تازه، فرهنگی تازه و مردمانی تازه را تجربه می‌کند.

تنها جایی که شما می‌توانید مردمان اهل یک شهر یا محله را با فرهنگ خاص خودشان مشاهده کنید کافه‌ها هستند. کافه جایی است که مردم خود خودشان هستند، بدون نقاب.

با همه اینها،‌کافه‌ها  دو ویژگی دیگر هم دارند که برخی از مردم را از خود می‌رانند: نخست آنکه، با سلف تاریخی خود، چایخانه میانه خوبی برقرار نکرده‌اند و دیگر آنکه؛ قیمت قهوه هر روز در ایران گران‌تر می‌شود. پس، کافه‌نشینی چندان هم ارزان نیست حتی برای گردشگران.