تقریباً همه ما روزهایی را تجربه کردهایم که آسمان شهری سربی، سنگین و گرفته است؛ روزهایی که انگار همه چیز فضای ذهنی ما را کندتر و خستهتر میکند. بسیاری تصور میکنند این احساس صرفاً ناشی از آلودگی هوا و فشار تنفسی است، اما علم نشان میدهد داستان بسیار عمیقتر است. زمانی که غلظت ذرات معلق بالا میرود، نور خورشید توان عبور از لایه آلوده را از دست میدهد و آنچه روی شهر مینشیند، نه فقط دود، که یک «کاهش واقعی در روشنایی» است.
این کاهش مستقیم نور طبیعی، پایه مهمی در تنظیم خلقوخو، انرژی و عملکرد هورمونی ماست. به همین دلیل است که روزهای آلوده، روزهای کمانرژی، کمتمرکز و کمحوصلهاند؛ حتی اگر جسممان بیمار نباشد.
وقتی هوا تیره میشود؛ کاهش تابش خورشید و افت روشنایی واقعی
نخستین تغییری که در روزهای آلوده رخ میدهد، کاهش محسوس «تابش خورشیدی» است. ذرات «PM2.5» و «PM10» مانند یک پرده ضخیم میان ما و خورشید قرار میگیرند و بخش زیادی از نور مرئی را جذب یا پراکنده میکنند. پژوهشها نشان میدهد در روزهای بسیار آلوده، میزان نور دریافتی زمین تا ۶۰ درصد کاهش مییابد؛ کاهشی که چشم انسان آن را بهصورت «ابری بودن مصنوعی آسمان» تجربه میکند، حتی اگر هیچ ابری وجود نداشته باشد.
بر اساس مقاله منتشر شده در «پاب مد» (PubMed)، برای بدن، نور فقط روشنایی نیست؛ یک پیام زیستی است. کاهش نور، بهطور مستقیم بر «ریتم شبانهروزی» که مغز توسط آن خواب، بیداری، سطح انرژی و حتی اشتها را تنظیم میکند، اثر میگذارد. در روزهای آلوده، این ریتم مختل میشود و افراد احساس خستگی، کُندی و کاهش انگیزه میکنند.
اختلال در ترشح هورمونها؛ از ملاتونین تا سروتونین
نور طبیعی مهمترین عامل مهار ترشح «ملاتونین» است. هورمونی که بدن شبها برای ایجاد خواب ترشح میکند. اما وقتی نور محیط کاهش مییابد، حتی در نیمروز، سطح ملاتونین بیشتر از حد معمول باقی میماند. این یعنی بدن در روزهای آلوده کمی شبزده میشود.
در سوی دیگر، نور خورشید برای تولید «سروتونین»، هورمون کلیدی خلقوخو، ضروری است. کاهش شدید نور طبیعی، تولید سروتونین را کم میکند و نتیجه مستقیم آن کاهش شادابی، افزایش تحریکپذیری و افت انگیزه است. بنابراین، حس «بیحوصلگی روزهای آلوده» چیزی کاملاً زیستی و قابل اندازهگیری است.
اثر آلودگی بر ماده خاکستری و مسیرهای عصبی
پژوهشهای نوروساینس نشان میدهند آلودگی هوا میتواند از راه بینی و جریان خون به مغز برسد. ذرات بسیار ریز قادرند سد خونی-مغزی را دور بزنند و در بافت عصبی التهاب ایجاد کنند. التهاب عصبی در شدتهای خفیف باعث کُندی پردازش ذهنی، کاهش تمرکز، اختلال جزئی در تصمیمگیری و نوعی مهذهنی میشود؛ وضعیتی که بسیاری از مردم در روزهای آلوده تجربهاش میکنند.
مغز برای کارکرد بهینه به اکسیژن کافی نیاز دارد. زمانی که آلودگی هوا تبادل اکسیژن را مختل میکند، مغز مجبور است انرژی بیشتری مصرف کند تا عملکرد معمول خود را حفظ کند. این فشار اضافی، انرژی روانی را کاهش میدهد و به احساس بیانگیزگی و کسالت دامن میزند.
رابطه آلودگی و خلقوخو؛ یک ارتباط آماری ثابتشده
در مطالعات گسترده جمعیتی منتشر شده در مجله «نیچر» (Nature)، همبستگی روشنی میان آلودگی هوا و افزایش علائم افسردگی، اضطراب و تحریکپذیری گزارش شده است. شهرهایی که میانگین ذرات معلق در آنها بالاست، میزان بیشتری از اختلالات خلقی را ثبت میکنند، حتی در میان افراد سالم، بدون سابقه بیماری روانی. این اثر هم کوتاهمدت و هم بلندمدت است. روزهای آلوده حال ما را بدتر میکنند؛ سالهای آلوده سلامت روان ما را تغییر میدهند.
کاهش رنگ و کنتراست محیط؛ اثر روانی یک شهر خاکستری
آنچه چشم انسان در روزهای آلوده میبیند، یک دنیای کمرنگتر است. آلودگی هوا نه تنها نور، بلکه کنتراست را نیز کاهش میدهد. این یعنی رنگها بیرمقتر، مرزها کموضوحتر و محیط کلی، خاموشتر دیده میشود. مغز در واکنش به این فضای بصری کمتحریک، سیگنالهای شادابی کمتری تولید میکند. انسان بهطور طبیعی در محیطهای روشن و رنگی، سطح انرژی بالاتری دارد؛ اما آلودگی هوا شهر را به محیطی نزدیک به سایه تبدیل میکند.
خستگی روانی؛ وقتی جسم سالم است، اما ذهن خسته است
بسیاری از مردم در روزهای آلوده احساس میکنند که خستهاند ولی دلیلش را نمیدانند. این حالت دقیقاً نتیجه ترکیب چند عامل است: افت نور، افزایش التهاب، کاهش اکسیژن و اختلال هورمونی. مغز در چنین وضعیتی مانند دستگاهی است که از صبح روی حالت صرفهجویی کار میکند. به همین دلیل است که در روزهای آلوده، حتی کارهای ساده نیز بیشتر از معمول انرژی ذهنی مصرف میکنند.
فراتر از یک تهدید تنفسی
هوای آلوده فقط یک تهدید تنفسی نیست؛ یک تهدید روانی و عصبی است. کاهش تابش خورشید، اختلال در هورمونها، افزایش التهاب عصبی و کاهش کیفیت نور محیط، همگی با هم باعث میشوند انسان در روزهای آلوده کمتر احساس شادابی، انگیزه و تمرکز داشته باشد. بیحوصلگی ما در این روزها یک واکنش طبیعی است؛ نه ضعف، نه تصور، بلکه نتیجه مستقیم تغییراتی که آلودگی هوا در سازوکارهای بدن ایجاد میکند.
انتهای پیام/