شناسهٔ خبر: 75976942 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: تسنیم | لینک خبر

بسته واکنشی حزب‌الله به ترور «هیثم طباطبایی» لزوماً نظامی نیست

پاسخی که بسته رفتاری حزب‌الله در مواجهه با رژیم صهیونیستی، طراحی می‌کند، لزوماً نظامی نیست.

صاحب‌خبر -

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، روز یکشنبه جنگنده‌های رژیم صهیونیستی، ساختمانی مسکونی را در منطقه «حاره حریک» در ضاحیه بیروت هدف قرار دادند. پس از آن ارتش رژیم با انتشار بیانیه‌ای گفت که هدف ترور یکی از فرماندهان ارشد حزب‌الله بوده است. حزب‌الله لبنان با اعلام خبر شهادت «هیثم بن‌علی الطباطبایی» رئیس ستاد کل حزب‌الله این خبر را تأیید کرد. این ترور علاوه بر آنکه نقض صریح آتش‌بس در لبنان محسوب می‌شود از چند زاویه قابل‌تحلیل است. برخی معتقدند این حمله فصل جدیدی از حملات اسرائیل علیه لبنان به شمار می‌رود. برخی دیگر این گزاره را مطرح می‌کنند که نتانیاهو برای مدیریت چالش‌های درون سرزمین اشغالی دست به این تجاوز زده و برخی نیز مدعی‌اند این حمله تهدیدی علیه محور ایران به شمار می‌رود.

در گفت‌وگو با «الله‌کرم مشتاقی»، دیپلمات پیشین ایران در لبنان و کارشناس مسائل لبنان به واکاوی ابعاد و پیام‌های حمله اخیر رژیم صهیونیستی به لبنان پرداختیم که در ادامه از نظر می‌‌گذرانید. 

ترور فرماندهان حزب‌الله توسط اسرائیل، فصل جدیدی از رفتار اسرائیل علیه حزب‌الله به شمار می‌رود؟ 

به‌شهادت‌رسیدن فرماندهان حزب‌الله، آغاز فصل جدیدی نسبت به حزب‌الله لبنان نمی‌دانم، حتی اگر این ترور‌ها نه در ضاحیه بلکه در بیروت صورت بگیرد. فصل جدید راهبرد نظامی رژیم، نسبت به حزب‌الله زمانی رخ می‌دهد که حزب‌الله چهره‌های سیاسی را هدف قرار دهد. برای مثال نمایندگان مجلس لبنان را از طیف مقاومت به شهادت برساند یا اعضای چهره‌های سیاسی حزب‌الله را به شهادت برساند یا به دفتر المنار حمله کند، چهره‌های رسانه‌ای به شهادت برساند. در این صورت می‌توان گفت که فصل جدیدی اتفاق افتاده است، اما بیش از یک سال است که فرماندهان نظامی را پیدا و به شهادت می‌رسانند. این اتفاق را موضوع جدیدی در نبرد بین رژیم صهیونیستی و حزب‌الله نمی‌دانم. 

اتفاقی که روز گذشته در منطقه حاره حریک رخ داد و عملیات اسرائیل را از چند زاویه می‌توان تحلیل کرد؟ اسرائیل هم آتش بس را نقض کرد، هم یکی از مهم‌ترین فرماندهان حزب‌الله را ترور کرد. از نگاه شما معنای این ترور چیست؟ 

رفتار رژیم صهیونیستی در لبنان را می‌توان عطف به سه موضوع وضعیت داخل لبنان، داخل سرزمین‌های اشغالی و منطقه دانست. در موضوع معطوف به داخل لبنان 4 نکته مطرح است؛

1- به زودی انتخاباتی در لبنان در پیش داریم که برخلاف برآورد‌های اولیه‌ای که بعد از شهادت سیدحسن نصرالله پیش‌بینی می‌شد، در حال حاضر، وزن مقاومت در مجلس آینده لبنان حتی از انتخابات 2021 بیشتر خواهد بود. به گونه‌ای که الان، سخن از جابه‌جایی رئیس جمهور کنونی است و عده زیادی معتقدند وضعیت مقاومت در لبنان و کنش‌ها و ائتلاف‌ها در لبنان به سمتی می‌رود که احتمال آنکه نخست‌وزیر عوض شود وجود دارد، این تغییر در راستای اهداف حزب‌الله لبنان خواهد بود. 

2- نکته دیگر بازسازی شبکه رزمی است؛ شبکه رزمی با شبکه تسلیحاتی و سلاح و تجهیزات متفاوت است. شبکه رزم برای رژیم صهیونیستی بسیار مهم‌تر و حساس‌تر از بازسازی موشکی است و حزب‌الله با قوت، قدرت و ابتکار توانسته این شبکه ضربه‌خورده رزمی را بازسازی کند. 

3- نکته دیگر ابهام امنیتی است که حزب‌الله توانسته به‌خوبی و با هنرمندی آن را در پیش بگیرد. رژیم صهیونیستی که مدعی بود تا پستو‌های حزب‌الله نفوذ کرده خود را در مقابل یک سد آهنین می‌بیند که هیچ اطلاعاتی از داخل آن ندارد. این موضوع برای اسرائیل مسئله بزرگی است و باید به انحای مختلف؛ جاسوسان محلی، ابزار‌های جاسوسی، فناوری جاسوسی یا حتی آزمون و خطا بتواند به استراتژی امنیتی حزب‌الله برسد و آن را کشف کند. 

4- نکته چهارم مواجهات داخلی حزب‌الله است. حزب‌الله و مقاومت، توانسته صحنه را نه‌تنها مدیریت بلکه گذر زمان را به نفع خودش پیش ببرد. این معجزه حزب‌الله است که در دنیای پرآشوب لبنان توانسته چنین اقدامی را انجام دهد و نه‌تنها از مواجهه با احزاب، مسیحیان مخالف دولت، ارتش، دولت و کابینه عبور کند بلکه حتی وزن، شانیت و جایگاه خودش را میان این گروه‌ها تقویت کند. 

در مورد مسائلی که معطوف به اسرائیل است؛ انتخابات پیشروی کنست رژیم صهیونیستی مطرح است. در آخرین نظرسنجی‌ها ائتلاف نتانیاهو از 68 رای که در شش ماه گذشته پیش‌بینی می‌شد به 55 کرسی رسیده است و اگر فردا انتخابات برگزار شود نتانیاهو نمی‌تواند دولت تشکیل دهد و البته رقبای او هم نمی‌توانند؛ چراکه سهم رقبا 52 کرسی است. 5 کرسی خاکستری و 10 کرسی هم مربوط به اعراب ساکن رژیم صهیونیستی است. در واقع نتانیاهو عرصه سیاسی را به روی خود بسته می‌بیند. 

نکته دیگر اینکه رژیم صهیونیستی در کابینه نتانیاهو پرونده طوفان الاقصی را به ضرر خود می‌بیند و با وجود ترور‌ها و ویرانی‌ها و دستاورد‌های تاکتیکی که به دست آورده وزن پرونده طوفان الاقصی به ضرر کابینه است و اینکه می‌بینیم برخی از یاران نزدیک نتانیاهو در حال فاصله‌گرفتن از او هستند، مربوط به این موضوع است و از روزی که کمیسیون تحقیقات رژیم صهیونیستی به راه بیفتد و این‌ها محکوم بشوند می‌ترسند. 

مسئله سوم در تحلیل رفتار اسرائیل علیه لبنان معطوف به منطقه است؛ رژیم بعد از ضربات سنگین و غیرقابل‌ترمیم در طوفان الاقصی با کمک متحدین غربی تلاش کرد جبران کند و به تعبیری این تهدید را تبدیل به فرصت کند در برهه‌هایی موفق شد و دستاورد‌های تاکتیکی به دست آورد، ضرباتی به مقاومت زد، بخش زیادی از سوریه را فعلاً از مقاومت جدا کرده است. بااین‌وجود از لحاظ راهبردی نتوانست آن ضربات را جبران کند.

مصداق روشن و عینی آن مسئله انتخابات عراق است. محور مقاومت بعد از ضربات سنگینی که بالاخره به او وارد شد؛ اما در عراق مقاومت بیشترین رأی را آورده، این نقطه امیدی برای سایر اعضای محور مقاومت و نقطه ابهام و شکست و تعجب برای مخالفان مقاومت و نقطه قابل تأملی برای کشور‌های خارج از محور مقاومت که تقریباً بی‌طرف هستند دارد؛ بنابراین رژیم صهیونیستی به‌نوعی به وحشت افتاده و نمی‌خواهد این مسئله تکرار شود. فردا نوبت انتخابات لبنان است، پس از آن انتخابات سوریه و در فلسطین با رأی مردم مواجه خواهیم شد این برای رژیم صهیونیستی بسیار دردناک است و زمان به ضرر رژیم صهیونیستی است چه در لبنان چه در منطقه و چه در داخل سرزمین‌های اشغالی. 

حزب‌الله اکنون باید چه رفتاری داشته باشد؟ باید ترور را پاسخ دهد؟ واکنش او باید چه مختصاتی داشته باشد؟ 

در پاسخ به این سؤال ابتدا باید دو مقدمه را ذکر کنیم؛

1- اعضای محور مقاومت، تحولات را یک پروسه و فرایند طولانی‌مدت تاریخی، استمراری می‌دانند. گروه‌های مقاومت خودشان را گروه‌های نیابتی فصلی موقتی نمی‌دانند که بخواهند با زد و خورد کارشان را پیش ببرند که یک برهه‌ای باشند یا یک برهه‌ای نباشند. این‌ها خود را بخش مهمی از پیکره ملت‌ها و کشور‌های خودشان و بزرگ‌تر از آن بخشی از محور مقاومتی می‌دانند که در یک فرایند تاریخی به اینجا رسیدند و از رفتار‌های تک‌روانه و هیجانی که شاید دستاورد تاکتیکی داشته باشد اما برخلاف دستاورد بلند مدت باشد، پرهیز می‌کنند. 

2- تجربه‌ای که اعضای محور مقاومت به دست آوردند برای رسیدن به این نقطه، سنگین و پرهزینه بوده است. در جریان انتفاضه مسجد الاقصی(2000تا 2004) ضربات بسیار سنگینی به فلسطین وارد شد و اگر بخواهیم مقایسه کنیم از حذف رهبران کنونی نظامی حماس سنگین‌تر و وحشتناک‌تر بود؛ اما بالاخره از بحران عبور کردند. رهبران مقاومت از حذف رهبرانشان بیمی ندارند و این حذف‌ها موجب تغییر راهبردشان نمی‌شود. 

حزب‌الله نمی‌خواهد ابهام راهبرد امنیتی از میان برود. می‌دانیم که اکنون، توازن امنیتی که از جنگ 33 روزه تا طوفان الاقصی بین لبنان و رژیم صهیونیستی به وجود آمده بود شکسته شده است. حزب‌الله بعد از شهادت سیدحسن، راهبرد جدیدی را طراحی کرده و نمی‌دانیم که این راهبرد کامل شده یا در حال کامل شدن است اما نمی‌خواهد دستش را رو کند. این ابهام، باید باقی بماند و این بخشی از راهبرد حزب‌الله است. 

پاسخ حزب‌الله باید تأثیرگذار باشد و نباید به تعبیری موجب خنک‌شدن دل اعضای مقاومت شود. پاسخ باید تأثیرگذار و بازدارنده باشد. راهبرد کلان حزب‌الله باید باقی بماند. یعنی رفتار‌های تاکتیکی، نظامی، امنیتی، سیاسی، فرهنگی و هر اقدامی که حزب‌الله می‌خواهد اجرا کند، نباید راهبرد کلانش را مخدوش کند. ای‌بسا واردشدن حزب‌الله به این پازل، راهبرد کلان را مخدوش کند. حزب‌الله صحنه کلان سیاسی، امنیتی، نظامی، تعاملاتی و رسانه‌ای لبنان را مدیریت می‌کند. باید به حزب‌الله به‌عنوان بخشی از پیکره لبنان نگاه کنیم که مدیریت جامعی انجام می‌دهد. مدیریت رسانه‌ای، امنیتی و سیاسی حزب‌الله باید هم‌راستا با آن راهبرد کلان باشد و خدشه‌ای به آن راهبرد وارد نکند و در زمان مناسب انجام شود، حتماً حزب‌الله به این ظرائف و آنچه مردم از آن انتظار دارند فکر کرده؛ اما به تعبیری حزب‌الله پیچش مو و پیچش تحولات را می‌بیند. 

پاسخی که بسته رفتاری حزب‌الله در مواجهه با رژیم صهیونیستی، طراحی می‌کند، لزوماً نظامی نیست. حامیان مقاومت باید این را بدانند. دشمنان مقاومت این را درک کردند که ضربات نظامی حزب‌الله که بعد از طوفان الاقصی خورده از ضربات نظامی در برهه‌هایی بیشتر و سنگین‌تر بوده و کارایی بیشتری دارد؛ بنابراین بسته جامع واکنش حزب‌الله به رژیم صهیونیستی لزوماً نظامی نیست. مخصوصاً اینکه انتظار داریم حزب‌الله واکنش موشکی نشان دهد درحالی‌که باید بپذیریم صحنه عوض شده است. واکنش نظامی معطوف به موشک مربوط به دو سال پیش بود، اکنون فضا عوض شده و نه حماس در غزه علیه رژیم با موشک پاسخ می‌دهد و نه حزب‌الله بنای پاسخ موشکی دارد. هر ضلعی از مقاومت پاسخی متناسب با وضعیت موجود خود را اجرا خواهد کرد. پاسخ ایران حتماً موشکی است، پاسخ یمن حتماً موشکی است؛ اما این دلیل بر این نمی‌شود که حتماً حزب‌الله و حماس هم پاسخ موشکی بدهند. 

در سطحی کلان می‌توان گفت که این حمله فراتر از نقض آتش‌بس در لبنان به معنای تمایل اسرائیل برای شروع دوباره جنگی تمام‌عیار با مقاومت در منطقه است که محور ایران را هم درگیر کند؟ 

موضوعی که رژیم و دنیای ضدمقاومت با آن در منطقه مواجه است و هنوز علاجی برای آن پیدا نکردند، ذات خودترمیم‌گر مقاومت است. اگر جمهوری اسلامی به‌عنوان سرمقاومت هیچ اقدامی انجام ندهد. مقاومت این توانایی را دارد که خودش را ترمیم کند. بذر این درخت کاشته شده و ساقه و ریشه آن آن‌قدر، قوی است که هرچه این شاخه‌ها را بزنید. این درخت خود را بازآفرینی می‌کند. این برای رژیم صهیونیستی بسیار سنگین است. اسرائیل در منطقه قادر نیست، مدیریت خوبی انجام دهد و منتظر است که دنیای غرب با او همراهی کنند.

آرزوی اسرائیل این است که مجدد جنگی را علیه جمهوری اسلامی ایران، راه بیندازد؛ اما به نظر من غرب و آمریکا، به این نتیجه رسیدند که ادامه و استمرار این جنگ و تکرار آن به سود آن‌ها نیست و نه‌تنها راهبرد‌های منطقه‌ای‌شان را پیش نخواهد برد؛ بلکه ضعیف‌تر خواهد شد. البته این نباید خیال ما را راحت کند، آن‌ها دنبال روش‌های دیگری برای تضعیف و ضربه به مقاومت هستند. اسرائیل اصرار دارد که این ضربه، چکشی، نظامی و میلیتاری باشد؛ اما دنیای غرب با سابقه استعماری و تجربه مواجهه با مقاومت، ملاحظه بیشتری دارند. 

منبع: فرهیختگان 

انتهای پیام/