سید حمزه صالحی؛ سرویس بینالملل «انتخاب»: محمد بن سلمان در جریان سفر به آمریکا که اولین سفر او به آمریکا بعد از ماجرای قتل جمال خاشقچی در سال 2018 بود، دیدارهای مهمی با مقامات آمریکایی از جمله دونالد ترامپ رئیسجمهور این کشور انجام داد. طرفین توافقات مهمی در مورد طیفی از موضوعات انجام دادند که از آن جمله سرمایهگذاری 600 میلیارد دلاری عربستان در آمریکا بود که بن سلمان وعده داد آن را به یک تریلیون دلار برساند. در سمت دیگر توافق برای حضور غولهای تکنولوژی آمریکا در عربستان برای تعمیق همکاری در حوزه هوش مصنوعی و سایر موارد از دیگر توافقات بسیار مهم بود. اما شاید موضوعی که بیش از همه جلب توجه کرد موافقت ترامپ با فروش جنگدههای اف -35 به عربستان بود، موضوعی که در کنار معرفی عربستان به عنوان متحد اصلی غیرعضو ناتو آمریکا وضعیت جدیدی را رقم زده و این سفر را برای دو طرف و همه ناظران و کشورهای منطقه بسیار مهم کرده است. در جریان شام رسمی کاخ سفید در عصر سهشنبه، ترامپ اعلام کرد که «با تعیین رسمی عربستان سعودی به عنوان متحد اصلی غیر ناتوی خود، همکاری نظامی را به سطوح بالاتری خواهد برد».
قبل از این نگرانیهای زیادی در مورد از بین رفتن برتری کیفی نظامی اسرائیل در منطقه و شاید مهمتر از آن دسترسی چین به فناوری جنگدههای اف-35 آمریکاییِ از طریق عربستان با توجه به روابط رو به رشد ریاض و پکن وجود داشت؛ اما به نظر میرسد اهمیت عربستان به عنوان یک شریک استراتژیک برای آمریکا باعث شده که آمریکا به فروش پیشرفتهترین هواپیمای جنگی خود به عربستان با در نظر گرفتن ملاحظاتی موافقت کند؛ به طوری که حتی مخالفت و نگرانی اسرائیل که با ارسال یادداشت به واشنگتن با این معامله مخالفت کرده بود اثرگذار نبوده است. موضوعی که نشان دهنده اهمیت نقش عربستان در سیاست خاورمیانهای آمریکا و نیز تلاش واشنگتن برای باز تعریف نظم امنیتی منطقه براساس الزامات جدید رقابتهای منطقهای و جهانی است.
قابل ذکر است جنگندههای اف-35 که به عنوان بهترین و پیشرفتهترین جت جنگنده آمریکا شناخته میشود، حدود 20 سال پیش رونمایی شدند که حدود 1200 فروند از آن ساخته شده و به نیروی هوایی آمریکا و 19 کشور از متحدان نزدیک این کشور از جمله اسرائیل تحویل داده شده یا در حال تحویل داده شدن است. در این میان به رغم مخالفتها، عربستان در نهایت موفقت شده است موافقت آمریکا را برای خرید تعدادی جنگنده اف-35 که برخی منابع تعداد آنها را 48 فروند اعلام کردهاند به دست آورد. در صورت تحویل آنها به ریاض، نیروی هوایی عربستان بزرگترین نیروی هوایی در غرب آسیا خواهد شد که این وضعیت اثرات زیادی بر ژئوپلیتیک منطقه خواهد داشت. گفتنی است عربستان موافقت دولت آمریکا برای خرید 300 تانک آبرامز را نیز کسب است.
ترامپ روز سهشنبه گفت که عربستان سعودی همان اف-۳۵هایی را خواهد داشت که اسرائیل دارد، ادعایی که برخلاف سیاست چند دههای آمریکا است که برتری کیفی نظامی اسرائیل را تضمین میکند. با این حال باید به این موضوع اشاره شود که فروش جنگنده به عربستان بدون در نظر گرفتن برتری کیفی اسرائیل مخالفان قدرتمندی دارد که ساکت نخواهند نشیت. در این راستا خبرگزاری رویترز در گزارشی نوشته است جنگندههای اف-۳۵ که آمریکا به عربستان خواهد فروخت، نسبت به جنگندههای اسرائیل نسخه ضعیفتری خواهند بود و جنگندههایی که قرار است به عربستانسعودی تحویل داده شوند از سلاحهای پیشرفته، سامانههای جنگ الکترونیک و موشکهای نسل جدید260 AIM- که اسرائیل در اختیار دارد، برخوردار نخواهند بود. از طرفی منابع اسرائیلی با اشاره به وعده فروش این جنگندهها به امارات که با گذشت 5 سال ابوظبی هنوز حتی یک فروند هم دریافت نکرده، نوشتهاند راه بسیار طولانی تا اجرای هرگونه توافق و تحول اف-35 به عربستان وجود دارد. حتی برخی کارشناسان معتقدند که این احتمالا امتیازی به عربستان برای پیوستن به پیمان ابراهیم است و این احتمال هم وجود دارد که اگر این توافق در کنگره تصویب نشود با تغییر دولت در آمریکا در روند تحویل جنگندهها به عربستان اخلال جدی به وجود آید، مخصوصا اینکه در قوانینی مانند قانون کمک امنیتی به اسرائیل در سال 2008 توسط کنگره بر برتری کیفی نظامی اسرائیل تاکید شده است. سخنگوی دولت اسرائیل روز پنجشنبه در اولین واکنش رسمی به این موضوع گفت، اسرائیل انتظار دارد دسترسی به تسلیحات پیشرفتهتر آمریکایی (نسبت به رقبای منطقهای) را حفظ کند.
در هر صورت با وجود تمام موانع این انتظار وجود دارد که عربستان در آینده بتواند ولو با تکنولوژی پایینتر اف-35 از آمریکا تحویل بگیرد. اما چرا عربستان به دنبال این جنگندهها است؟ واقعیت این است در شرایط پر آشوب کنونی همه کشورها از جمله عربستان به دنبال افزایش توان بازدارندگی خود برای حفظ توان بازیگری و حفاظت از منافع خود هستند. اما جدا آن با اینکه عریستان در حال حاضر با تنش چندانی مواجه نیست و روابط به نسبت مثبتی با اکثر کشورهای منطقه از جمله ایران دارد؛ اما تا چند سال پیش روابط تهران - ریاض به شدت خصمانه بود و عربستان براساس یک عملگرایی ناشی از الزامات حرکت در مسیر توسعه اقتصادی به سمت بهبود روابط با ایران گام برداشته است؛ شکی نیست که اختلافات مبنایی ایران و عربستان همچنان پا برجاست و دو طرف در مورد مسائل منطقه اختلاف دیدگاه زیادی دارند. همچنین عربستان در جنوب به رغم آتشبس، با نیروهای حوثی درگیر و نسبت به آنها نگرانی جدی دارد. روابط این کشور با ترکیه هم به رغم نزدیکی فعلی شاهد نوسانهای مهمی است که منشا تعارض آنها تاریخی، هویتی و ارزشی که یک نمونه از آنها اختلاف دیدگاه زیاد در مورد برخی گرایشهای سیاسی از جمله تفکرات اخوانی است. از طرفی سیاست تهاجمی اسرائیل در منطقه که در دوسال گذشته به شدت تشدید شده و توازن منطقهای را تغییر داده است، عربستان را به این فکر واداشته که از ثمرات سیاست خارجی چندوجهی خود در روابط با شرق و غرب و بازی با کارتهایی مانند پیمان ابراهیم استفاده کند و با ارتقا جایگاه خود در منطقه، توان خود را نیز افزایش دهد تا توازن منطقهای بیش از پیش به نفع اسرائیل تثبیت نشود. فروش اف - 35 به عربستان همچنین میتواند بیانگر این باشد که آمریکا با فروش این سلاحها به عربستان در پی ایجاد یک توزان کنترل شده در منطقه برای اطمینان بخشی یه کشورهای عربی مبنی بر اراده برای مهار اسرائیل به خصوص بعد از حمله بیمحابای این رژیم به قطر در سپتامبر گذشته است. این موضوع برای کشوری مانند ایران زمانی بیشتر با اهمیت میشود که بدانیم امارات هم از سال 2020 در صف دریافت کنندگان اف -35 قرار دارد و ممکن است به زودی ترکیه هم با وجود مخالفت شدیدتر اسرائیل بتواند چنین قراردادی را با آمریکا امضا کند.
واقعیت این است تحولات اخیر منطقه به خصوص جنگ 12 روزه نشان داده که وجود یک نیروی هوایی قدرتمند برای ایران بسیار ضروری و مهم است و در شرایطی که کشورهای منطقه با به روزترین هواپیماهای جهان خود را تجیهز میکنند باید منتظرعواقب ژئوپلیتیک آن بر کشور با تغییر محسوس توازن قدرت به نفع رقبا باشیم. مخصوصا اینکه عربستان با یک توافق راهبردی به زیر چتر هستهای پاکستان هم رفته است و این کشور به همراه قطر به عنوان متحدان اصلی غیر ناتویی آمریکا هم معرفی شدهاند. موضوعی که به زودی فصل جدیدی در نظم منطقهای ایجاد خواهد کرد که احتمالا شاهد دوران پرتنشتری خواهیم بود.
واقعیت مهم برای ایران این است که فروش این جنگندهها به کشورهای منطقه به معنای تعمیق روابط نظامی، تسریع در فروش تسلیحات پیشرفته و در نهایت، تعهد ضمنی واشنگتن به امنیت آنها خواهد بود. این امر، کشورهای حاشیه خلیج فارس را از نظر امنیتی کاملاً به بلوک غرب وابسته کرده و تلاشهای دیپلماتیک ایران برای کاهش تنش را دشوارتر میسازد. بنابراین با توجه به نقش و نفوذ آمریکا در کشورهای منطقه قابل تصور است که در آینده شاهد یک چتر امنیتی- تهاجمی مشترک و بسیار قدرتمند علیه منافع ایران باشیم. این موضوع، ژئوپلیتیک منطقه را به سمت یک صفبندی نظامی-امنیتی جدید هدایت میکند که در مرکزیت آن، مهار ایران قرار دارد.
در پایان باید گفت پذیرش این واقعیت که توازن منطقه در حال دگرگونی تاریخی است، میتواند نقطه شروع مهمی برای ایران باشد است تا بتواند روند نامطلوب ژئوپلیتیکی که به ضرر ایران در حال شکل گیری است را متقف کند. در هر صورت این تحولات، ایران را در یک دوراهی مهم قرار داده است که یا باید به سرعت به توازن جدید تسلیحاتی و ائتلافی منطقهای که در حال شکلگیری است واکنش نشان دهد و به هر طریقی با احیای توان خود جایگاه خود را حفظ و ارتقا دهد، یا شاهد کاهش نفوذ و آسیبپذیری بیشتر خود در معادلات منطقهای باشد.
∎