شناسهٔ خبر: 75970136 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: تسنیم | لینک خبر

از نویسنده ابوالمشاغل آبی گرم نمی‌شود

نویسنده کتاب«نقاره‌چی»گفت:نویسندگی باید به عنوان یک شغل رسمیت بیشتر و جدی‌تری پیدا کند. از نویسندۀ ابوالمشاغل آبی گرم نمی‌شود زیرا وقت برای خوب نوشتن ندارد.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، ادبیات رضوی ـ اعم از داستان و شعر ـ طی دهه‌های گذشته رونق چشمگیری در میان شاخه‌های مختلف ادبیات آیینی داشته است. هر ساله، تعداد قابل توجهی از پدیدآورندگان تلاش دارند تا با بهره بردن از فضای معنوی حرم رضوی و شکوه سیرت علی ابن موسی الرضا(ع)، به بیان شمّه‌ای از سیره و دوران زندگی ایشان بپردازند.

 این افزایش کمّی اما لزوماً با افزایش کیفی همیشه همراه نبوده است. استفاده از مضامین و فضای تکراری در میان آثاری که در این حوزه خلق می‌شود، کم نیست. هرچند نویسندگان متعددی تلاش کرده‌اند تا ارادت خود را به ساحت مقدس امام هشتم(ع) نشان دهند، اما لزوماً این قصد همیشه همراه با خلاقیت نبوده است.

کتاب «نقّاره‌چی» نوشته نوید ظریف کریمی، از جمله آثار خوشخوان در حوزه ادبیات رضوی است که برای گروه سنی نوجوان نوشته شده و از سوی نشر ستاره‌ها در دسترس عموم قرار گرفته است. تاریخ، رشته وصل آثاری است که ظریف کریمی در سال‌های گذشته به آنها پرداخته است؛ از «گروگان‌گرفتگی» گرفته تا «پرده دوم» و دیگر آثار. در «نقّاره‌چی» نیز این ویژگی در روایت داستان در بخشی از تاریخ شهر مشهد و حرم رضوی حفظ شده است.

ظریف کریمی در گفت‌وگویی با خبرنگار تسنیم از چرایی نگارش این اثر و لزوم خلق آثار خلاقانه برای نوجوانان گفت؛ آن هم در شرایطی که بازار کتاب نوجوان مملو از ترجمه‌های بی‌کیفیت شده است. مشروح این گفت‌وگو را می‌توانید در ادامه بخوانید:

*تسنیم: کتاب «نقاره‌چی» ضمن پرداختن به موضوعات مختلف، اطلاعات خوبی درباره سنت نقاره‌زنی به مخاطب ارائه می‌دهد. فکر می‌کنم حرم مطهر رضوی تنها حرم ائمه(ع) است که موسیقی هم در آیین‌های آن جایگاه خاصی دارد. با وجود آنکه بسیاری از ما ممکن است بارها شاهد اجرای این آیین بوده باشیم، اما اطلاعات کمی راجع به آن داریم. ممنون می‌شوم برای شروع، بفرمایید که طبق پژوهشی که داشتید، این آیین از چه زمانی وارد آیین‌های حرم رضوی شد؟ عباراتی که خوانده می‌شود، چطور و توسط چه کسانی وضع شده و آقای شکوهی از چه زمانی وارد گروه نقاره‌زنان حرم شدند؟  

در گذشته به نقاره‌زنی، «نفیر نوازی» یا «نوبت‌نوازی» هم می‌گفتند. نقاره‌زنی قبل از تبدیل شدن به آیین اولین‌بار به واسطه یک رویداد انجام شده است. اولین نقاره‌نوازی رسمی وقتی بود که نوه گوهرشاد بیگم از هرات به مشهد رفت تا ضمن زیارت امام رضا(ع)، برای بیماری‌اش شفاخواهی کند. ظاهراً او یک زمستان را در چهارباغ می‌ماند و بعد از بهبودی، دستور می‌دهد در باغ جنب صحن، به خاطر شکوه و جلال حضرت رضا(ع) نقاره بنوازند.

در دوره صفوی حرم امام رضا(ع) مورد توجه شاهان بوده و علاوه بر نقاره سلطانی، نقاره مخصوص حرم امام رضا(ع) هم نواخته می‌شد. در دوره افشاری توجه ویژه‌ای به نقاره‌خانه می‌شود و برای آن مقرری تعیین می‌کنند. در زمان قاجار هم دارای تشریفات خاص می‌شود و در اعیاد مذهبی، مخصوصاً ولادت امام هشتم(ع) نقاره نواخته می‌شود. در این دوران به نقاره‌چی‌ها، «عمله شکوه» می‌گفتند که خدمتی موروثی و خانوادگی بود. اتاق نقاره‌خانه قدیم چوبی بود و و بالای آن شیروانی حلبی قرار داشت و از داخل آن صحن عتیق دیده نمی‌شد.

پنج طبال به نیت پنج تن آل عبا رو به صحن نقاره می‌نواختند و هشت نفر کَرنا زن به نیت امام هشتم(ع) مسئولیت نواختن این ساز را برعهده داشت. اول با نام خدا کرنا نواخته می‌شود و سلام می‌دهند. بعد متناسب و هماهنگ با ذکر «سلطان دنیا و عقبی علی بن موسی الرضا» در کَرنا دمیده می‌شود. سایر ذکرها «امام رضا» «غریب رضا» «مولی» «رضاجان» «یا امام رضا» «یا امام غریب» و «دور دوران امام رضا» و «فریاد رس» و با ذکر صلوات پایان می‌یابد.

شادوران اقوام شکوهی احتمالاً از 19 سالگی وارد نقاره‌خانه می‌شود و از سال 1349 رسمی می‌شود.  

 کتاب , داستان , حرم امام رضا(ع) , گروه سنی نوجوان , ترجمه ,

*تسنیم: کتاب تلاش دارد ضمن پرداختن به بُعد معنوی فضای حرم، نقبی هم به وقایع تاریخی آن مانند قیام مسجد گوهرشاد بزند. این قیام در زمان خود یکی از رویدادهای مهم زمان رضا شاه بود که زیر سایه برخوردهای شدید با هر نوع تحصن در شهر مشهد، رخ داد. با وجود این، کمتر روایتی از این واقعه تا چند سال بعد از آن منتشر شده است. به نظر می‌رسد این سکوت، سبب شده تا در دهه‌های بعد، روایت‌های متفاوتی از این قیام مطرح شود تا جایی که عنوان شده قیام مسجد گوهرشاد پیش از دستور کشف حجاب بوده است. روایت آقای شکوهی به عنوان یکی از شاهدان ماجرا از این واقعه چه بود؟

در زمان پژوهش و نگارش این کتاب، آقای اقوام شکوهی از دنیا رفته بودند و من در بخشی از پژوهش‌ها از مصاحبه‌های ایشان استفاده کرده‌ام. مقدم بودن واقعه مسجد گوهرشاد مشهد بر تصویب و اجرای قانون کشف حجاب اتفاقی تاریخی و قطعی است. آنچه در کتاب «نقاره‌چی» درباره تحصن و اعتراض مردم در مسجد گوهرشاد و اجرای قانون کشف حجاب آمده، ترکیبی از خاطرات مستند مرحوم اقوام شکوهی و روایت‌های تاریخی موجود (به ویژه شفاهی) و تخیل نویسنده است؛ چرا که هدف رمان «نقاره‌چی»، پیوند دادن جهان بیرون و درون حرم با هم است.

حرم امام رضا(ع) می‌تواند فرصت بی‌نظیری برای تربیت غیرمستقیم نوجوانان باشد. نزدیکی به امام رضا(ع) و سیره ایشان، نوع نگاه زائر و مجاور را تغییر می‌دهد اما به قول خود ایشان «به شرطها و شروطها.» حرم تأثیرگذار است اما باید برای تأثیرگذاری‌اش برنامه داشت.

رمان «نقاره‌چی»، تلاش دارد به واسطه نقاره‌خانه و مرور گذشته و اکنونش، پل ارتباطی را بیابد و به قدر وسع خود آن را معرفی کند. در 100 سال اخیر فرهنگ زیارت حرم امام رضا(ع) تغییرات زیادی داشته که به نظر من همه این تغییرات خوب و مناسب نبوده است. حرم جای اتراق نیست؛ همان‌طور که در زمان حیات امام رضا(ع) در مرو (یا مدینه) هم کسانی که خدمت ایشان می‌رسیدند، کوتاه عرض حال می‌کردند و مرخص می‌شدند. حرم برای بزرگسالان به واسطه فهم و درک و تجربه‌ای که طی سال‌ها کسب کرده‌اند، می‌تواند نو بماند اما نوجوان چه؟ چگونه می‌شود حرم برای نوجوانان سرزمین ما همیشه نو باشد و جاذبه‌اش را حفظ کند؟

 به نظر من حرم باید محل سکون و سکوت باشد و دور از همهمه. به نظر من حرم امام رضا(ع) محل گذرِ جسم است؛ ولی روح و روان، یعنی فکر منِ زائر، باید پیش امام بماند و با یاد و سیره‌اش همراه باشد. قهرمان رمان «نقاره‌چی» ارتباطی با حرم ندارد؛ ولی کم‌کم چیزهایی می‌بیند و چیزهایی فرا می‌گیرد که او را امام رضایی می‌کند. حرم برای قهرمان داستان «نقاره‌چی» جذاب می‌شود اما چگونه؟ باید کتاب را خواند.

 

*تسنیم: بعد از جنگ 12 روزه، تقابل ایرانیان با جهان غرب وارد مرحله خطیری شد. تقابلی که هرچند سابقه تاریخی داشت، اما نوع مواجهه مردم هم با آن بی‌نظیر بود و توانست معادلات جنگ را تغییر دهد. بخشی از وقایع کتاب «نقاره‌چی» در تاریخ حمله متفقین به مشهد و تأثیرات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی اشغال ایران می‌گذرد. به عنوان کسی که به تاریخ علاقه‌مند است و در آثارتان عموماً پیوند با تاریخ را حفظ کرده‌اید، تحلیلی از مقایسه این دو موقعیت بفرمایید، اینکه کشور در فاصله این یک قرن چه تغییری کرد که در موقعیتی تقریباً مشابه، دو تصمیم متفاوت گرفت؟ و چرا تصمیم گرفتید که بخشی از ماجرای کتاب، به این وقایع بپردازد و به فضای معنوی حرم(مثل بسیاری از کارهای آیینی) محدود نماند؟

در رمان «نقاره‌چی» خیلی کم و کوتاه به حضور متفقین در مشهد پرداخته می‌شود. اما تفاوت اساسی بین این دو رویداد با فاصله هشتاد و چند سال، در انتخاب ایستادگی و دفاع است. البته داستان قهرمان نوجوان رمان «نقاره چی»، در سال 96 روایت می‌شود و مناسب با رویدادهای زمان خودش کنش دارد اما اگر همان قهرمان قرار باشد امروز و بعد از جنگ 12 روزه روایت شود، حتماً زوایا و کنش‌ها و واکنش‌های جدید و متفاوتی دارد که احتمالاً خواندنی و جذاب هم باشد.

درباره بخش دیگر پرسش شما، به نظر من بیرون و درون حرم امام رضا(ع) به هم مرتبط است و این موضوعی ریشه‌دار در تاریخ مشهد است. بازار و روزمره زندگی مردم تا اوایل دهه 60، در ارتباط تنگانگ با حرم بود. هم کاسبی و هم انجام امور دینی؛ یعنی برای مشهدی‌ها رجوع به حرم اتفاقی نوبتی و برنامه‌ریزی شده نبود؛ حرم بخشی از زندگی مردم مشهد به شمار می‌رفت. اما با تغییرات به وجود آمده در معماری حرم و محلات اطراف حرم، سبک زندگی و شیوه و روش ارتباط مردم شهر و حتی زائران با حرم متفاوت شد.

حالا حرم رفتن نیاز به برنامه‌ریزی و وقت دارد؛ حتی برای همشهری‌های امام هشتم(ع). حرم امام رضا(ع) یکی از بهترین مکان‌ها برای کسب معنویت است اما این معنویت باید بیرون حرم خرج شود؛ معنویتی که از امام رضا(ع) به دل و قلب ما می‌نشیند باید روی ابعاد زندگی زائر در بیرون یعنی خانواده و جامعه‌اش خوش بنشیند و نمود داشته باشد. قهرمان داستان «نقاره‌چی» در رفت و برگشت بین حرم و جامعه است، حرم محل تربیت او می‌شود و مثل یک تکیه‌گاه و پایگاه دوست داشتنی برایش رخ نمایی می‌کند.

کتاب , داستان , حرم امام رضا(ع) , گروه سنی نوجوان , ترجمه , *تسنیم: بازار کتاب نوجوان در سال‌های گذشته بیشتر مجالی برای معرفی آثار ترجمه شده بوده و اقبال نوجوانان نیز به این آثار کم نیست. در چنین فضایی چرا تصمیم گرفتید که کار را برای این گروه سنی بنویسید؟ علت ضعف حضور رمان‌های تالیفی در این بازار را چه می‌بینید؟

هر چیزی زیادی‌اش ضرر دارد. ترجمه بد نیست اما زیاد است. این زیادی کمی است و نه کیفی. خیلی از رمان‌های نوجوان و بزرگسال دنیا که سال‌ها پیش چاپ شده‌اند، هنوز ترجمه نشده‌اند. پس نهضت ترجمه‌ای در کار نیست؛ زیرا ترجمه‌های موجود در بازار هدفمند نیستند. وقتی هدفمند نباشند یعنی به دنبال گسترش تنوع نگاه‌ها و ژانرها و موضوعات نباشند، پس هدف دیگری دارند که احتمالا کسب سود اقتصادی است.

متأسفانه رمان‌های کمی هستند که فرصت معرفی به مخاطب را پیدا می‌کنند و بقیه بین دریای ترجمه شده‌ها و تالیف‌ها غرق و گم می‌شوند. من برای نوجوان نوشتم؛ چون رمان فارسی برای نوجوانان ایرانی و فارسی زبان کم است؛ خیلی کم است. سعی کردم اثری استاندارد بنویسم که همین تعداد کم مخاطب رمان نوجوان فارسی را هم یک جورهایی نگاه دارم؛ یا دست کم پس نزنم.

 کم بودن رمان تألیفی در بازار چند علت ندارد. نویسنده حوصله‌مند و صبور برای نگارش رمان نوجوان کم داریم. من اسامی‌ای را در ذهن دارم که نگارش خوب و استانداردی دارند اما تعدادشان کم است و همان تعداد کم نیز کم کارند. احتمالاً انگیزه ندارند و حق هم دارند. قدیمی‌ترها که انگیزه ندارند و جدیدالورودها هم حوصله؛ پس چه کسی کار کند؟ خب راحت‌ترین راه ترجمه است.

ترجمه مثل جنس وارداتی است اما از نوع فرهنگی. خب چه وارد کنیم؟ من با واردات مشکلی ندارم و باید باشد اما جنس خوب وارد کنند. رقابت، انگیزه می‌دهد؛ پس فکر کنند ببینند چه طور می‌توان فضا را رقابتی کرد. بهترین رقابت، رقابت بر سر کیفیت است که منتج به رشد می‌شود. به نظر من، نویسندگان ادبیات داستانی باید از امکانات برابری برای بروز و ظهور اثرشان برخوردار باشند. نمی‌شود که همه چیز حول چند اثر معدود بگردد. همین روش غلط در تبلیغ و ارائه و ترویج کتاب‌ها، صدمه‌زن است. به کی؟ به نویسنده، به مخاطب، به بازار نشر و به موجودیت ادبیات داستانی.

 به هر حال، هر نویسنده‌ای در دوره کاری و هنری‌اش دچار فراز و فرود و افول و صعود می‌شود؛ عیبی هم ندارد. قرار نیست هر نویسنده با هر کیفیتی همیشه حضور داشته باشد. الآن فقدان عدالت در این حوزه داریم. شاید دولت‌ها بتوانند با نقش‌آفرینی خود ریل‌گذاری جدیدی کنند؛ اما نه دستوری و بلکه حمایتی. پس کی می‌خواهند فکری به حال و اوضاع ادبیات داستانی کنند؛ خاصه نوجوان؟. همین الان هم دست به کار شوند دیر است.

من بارها گفته‌ام که ادبیات داستانی ایران، نیاز به ساماندهی دارد. هنرمندان که نه اتحاد چندانی دارند و نه قدرتش را. پس این ساماندهی با همکاری میسر است؛ حاکمیت و هنرمندان. پیشنهاد من این است که داستان‌نویسان ایران باید رتبه‌بندی و درجه‌بندی شوند؛ کار سختی هم نیست. اطلاعات نویسندگان در اهل قلم و خانه کتاب و ادبیات موجود است. نویسندگی باید به عنوان یک شغل رسمیت بیشتر و جدی‌تری پیدا کند. از نویسندۀ ابوالمشاغل آبی گرم نمی‌شود زیرا وقت برای خوب نوشتن ندارد.

انتهای پیام/