شناسهٔ خبر: 75968750 - سرویس علمی-فناوری
نسخه قابل چاپ منبع: حوزه | لینک خبر

اولین کسی که در اسلام اذان گفت بلال نبود!

حوزه/ داستان اولین اذان، از تشریع الهی تا ندای جبرئیل در آسمان ، روایتی است زیبا از آغاز یکی از ماندگارترین شعائر اسلام

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری حوزه، اذان جایگاهی مهم در اسلام دارد و برخلاف تصور عموم، اولین گوینده آن بلال نبوده است.

گفتار پیرامون اولین اذان، محورهای گوناگونی دارد:

تشریع اذان: یعنی زمانی که خداوند اذان را در قانون اسلام گنجاند؛ در این‌باره گفته‌اند که اولین زمانی که اذان مشروعیت پیدا کرد، برای نماز صبح بوده است.[۱]

اگر یاد دادن اذان را اذان گفتن به حساب نیاوریم، اولین کسی که اذان گفت و از جنس بشر بوده و صدای اذان بر روی زمین توسط وی بلند گردیده، بلال بن رباح حبشی بود.[۲]

اما با توجه به قیدی که برای اولین گوینده اذان آوردیم، نکته زیر مهم است:

اگر یاد دادن اذان را اذان گفتن بدانیم، اولین اذان را جبرئیل (ع) بر روی زمین گفته است؛ زیرا او برای اجرای این مأموریت در حالی بر زمین فرود آمد که سر مبارک رسول خدا (ص) بر بالین امیرمؤمنان (ع) بود و در همان حال اذان و اقامه را گفت. رسول خدا (ص) به امیرمؤمنان فرمود: «آیا آنچه جبرئیل گفت شنیدی؟» گفت: «بلی.» فرمود: «آیا حفظ کردی؟» گفت: «بلی.» فرمود: «پس برو و بلال را فرا بخوان و اذان و اقامه را به او یاد بده.»[۳]

در این صورت، اولین آدمی که بر روی زمین اذان گفت، امیرمؤمنان (ع) است؛ زیرا او به بلال یاد داده؛ و جبرئیل، گرچه قبل از امیرمؤمنان شروع به یاد دادن کرد، اما از جنس فرشته بود.

اولین کسی که در آسمان اذان گفت، جبرئیل (ع) بود[۴] که ظاهراً در زمانی بوده که رسول خدا (ص) را به معراج بردند و در آن‌جا جبرئیل اذان را و میکائیل اقامه را گفت.[۵]

اولین مکان‌هایی که اذان گفته شد:

اولین اذانی که در زمین به صورت رسمی گفته شد، مدینه بود.

این اذان در خانه‌ای نزدیک مسجدالنبی (ص) بود. شخصی به نام نوار امّ زید بن ثابت گوید: «خانه من طولانی‌ترین خانه‌ها بود که پیرامون مسجد قرار داشت. پس بلال می‌آمد و روی آن اذان می‌گفت. این اذان گفتن، که از آغاز در همان‌جا بود، تا آن‌گاه که رسول خدا (ص) مسجدش را بنا نهاد، ادامه داشت؛ سپس در پشت‌بام مسجد اذان می‌گفتند.»[۶]

اولین اذانی را که جبرئیل گفت، در آسمان، در مکانی به نام بیت‌المعمور بود.[۷]

پی‌نوشت:

۱. حقی بروسوی، اسماعیل، تفسیر روح البیان، ج ۸، ص ۲۶۱، ناشر، دارالفکر.

۲. ابن اثیر، اسدالغابة، ج ۱، ص ۲۴۳، بیروت، دارالفکر، چاپ ۱، ۱۴۰۹ق؛ ابن حجر، عسقلانی، الاصابة، ج ۱، ص ۹۷، دارالکتب العلمیة، چاپ ۱، ۱۴۱۵؛ البلاذری، انساب الاشراف، ج ۱، ص ۱۸۷، بیروت، دارالفکر، چاپ ۱، ۱۴۱۷ق؛ مقریزی، امتاع الاسماع، ج ۹، ص ۹۶، تهران، دارالکتب العلمیة، چاپ ۱، ۱۴۲۰ق؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج ۵، ص ۶۳۳۳، بیروت، دارالفکر، چاپ ۱، ۱۴۰۷ق؛ شیخ صدوق، تهذیب، ج ۲، ص ۲۸۴، تهران، دارالکتب العلمیة، ۱۳۶۵ه؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۲۴۸، لبنان، موسسة الوفاء، ۱۴۰۹ق.

۳. شیخ صدوق، تهذیب، ج ۲، ص ۲۷۷؛ عاملی، حر، وسائل الشیعة، ج ۵، ص ۳۶۹، قم، آل البیت، ۱۴۰۹ق؛ کلینی، یعقوب، کافی، ج ۳، ص ۳۰۲، دارالکتب الاسلامیة، تهران، ۱۳۶۵ه.

۴. صالحی شامر، سبل الهدی، ج ۳، ص ۳۵۸، تهران، دارالکتب العلمیة، چاپ ۱، ۱۴۱۴ق؛ ثعلبی نیشابوری، الکشف والبیان عن تفسیر القرآن، ج ۴، ص ۸۳، لبنان، دارالاحیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق.

۵. وسائل الشیعة، ج ۵، ص ۴۲۰؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۱۸، ص ۳۵۰.

۶. تفسیر روح البیان، ج ۸، ص ۲۶۱، بیروت، دارالفکر.

۷. همان

منبع: اسلام کوئیست