شناسهٔ خبر: 75968307 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: قدس آنلاین | لینک خبر

کبوترانه، روضه‌ای به قد دل‌های کوچک

دهه فاطمیه از راه رسیده است و دوباره صحن‌ها و رواق‌های حرم مطهر امام رضا(ع) سیاه‌پوش عزای بانوی دو عالم شده است. در این روزها اگر قدم در صحن‌های حرم منور بگذاری، پیش از هر چیز یک حقیقت آرام اما عمیق را حس می‌کنی.

صاحب‌خبر -

دهه فاطمیه از راه رسیده است و دوباره صحن‌ها و رواق‌های حرم مطهر امام رضا(ع) سیاه‌پوش عزای بانوی دو عالم شده است. در این روزها اگر قدم در صحن‌های حرم منور بگذاری، پیش از هر چیز یک حقیقت آرام اما عمیق را حس می‌کنی؛ اینکه عشق به فاطمه زهرا(س) سن و سال نمی‌شناسد. در کنار زنان و مردان و جوانان سیاه‌پوش، کودکان کوچک و کم‌سن ‌و سالی را می‌بینی که لباس عزا بر تن دارند؛ کودکانی که تازه در سال‌های آغازین شکل‌گیری فهم، ذوق، ارادت و معرفتشان هستند. درست همان سنینی که هر مفهومی می‌تواند ریشه‌ای عمیق در دلشان بگذارد و تصویری ماندگار در ذهنشان بسازد. به همین دلیل است که حرم مطهر امام رضا(ع)، در رواق اختصاصی کودکان، همان رواق کودک، از اول تا سوم آذرماه برنامه‌ای ویژه برای عزاداری فاطمیه تدارک دیده است، برنامه‌ای که هر جزء و آیتمش با دقت و ظرافت متناسب با فهم و دنیای کودکانه طراحی شده. فضایی که در آن کودکان با زبان خودشان، زبانی که نه پیچیده است و نه انتزاعی، بلکه ساده، شیرین و آمیخته با بازی، قصه، نمایش و مشارکت است، با معارف اهل ‌بیت(ع) آشنا می‌شوند. این گزارش، روایتی قدم به قدم از حضور در رواق کودک و تماشای مراسم هیئت کوچک اما گرم، صمیمی و پر از معنای «هیئت کبوترانه» است. هیئتی که دنیای دیگری از مهر، معصومیت، اشک‌های بی‌غل‌وغش و تپش قلب‌های کوچک می‌سازد که برای بانوی دو عالم می‌تپد.

در انتظار اتفاقی‌ که معنایش را دقیق نمی‌دانند، اما مهم و مقدس است

به سمت رواق کودک در صحن پیامبر اعظم(ص) حرکت می‌کنم تا از نزدیک شاهد این مجلس کودکانه باشم. از همان قدم‌های نخست، چیزی در فضا تغییر می‌کند، انگار وارد صحنه‌ای شده باشی که نور و حس و حالش لطیف‌تر است. در ورودی رواق، خادمان خانم با لبخندهایی آرام به استقبال کودکان می‌آیند و مسیر را برای ورود آن‌ها باز می‌کنند. کودکان یکی‌یکی با قدم‌های کوتاه و هیجان‌زده وارد می‌شوند. فضای رواق کودک مثل دنیای کوچکی است که برای خودشان ساخته شده، از رنگ و نقش‌ها گرفته تا ارتفاع و چیدمان صندلی‌ها، همه‌ چیز کودکانه، جذاب و صمیمی است. پرچم‌ها و کتیبه‌های مشکی و سبز روی دیوارها نصب شده. صدای زمزمه، خنده‌های آرام و نگاه‌های مشتاق کودکان فضای رواق را پر کرده است؛ فضایی که خیلی زود تو را هم وارد دنیای کودکانه‌شان می‌کند. درست رأس ساعت ۱۰، خادمان خانم بچه‌ها را به آرامی هدایت می‌کنند تا در مقابل خیمه بنشینند. از همان لحظه ورود مشخص است که بچه‌ها آمادگی ذهنی این روزها را دارند، زیرا لباس‌های مشکی کوچکشان به قدر هزار جمله حرف دارد. بعضی‌ها چادر مشکی دخترانه پوشیده‌اند، بعضی‌ها سربند
«یا زهرا(س)» دارند و برخی دیگر پرچم‌های کوچکی در دست گرفته‌اند. هیجان در چشمانشان موج می‌زند؛ انگار منتظر اتفاقی‌اند که معنایش را دقیق نمی‌دانند، اما حس می‌کنند که مهم و مقدس است.

وقتی کودکانه‌ترین دل‌ها به سینه‌زنی می‌نشینند

صدای صلوات خاصه در رواق طنین می‌اندازد. خادمان همراه با کودکان ذکر را می‌خوانند و فضا آرام‌آرام رنگ عزاداری می‌گیرد. پس از صلوات، مداح نوجوان با صدایی کودکانه و حزین پشت میکروفن می‌ایستد. نخستین جمله‌های روضه که خوانده می‌شود، سکوتی لطیف رواق را فرامی‌گیرد. بچه‌ها با دقت به او نگاه می‌کنند؛ نگاه‌هایی پر از کنجکاوی که کم‌کم با آهنگ حزن‌آلود مداح هماهنگ می‌شود. نوای مرثیه که بلندتر می‌شود، کودکان آرام دست‌هایشان را بالا می‌برند و به سینه می‌زنند. کوچک‌ترها به اطراف نگاه می‌کنند تا حرکت بزرگ‌ترها را تقلید کنند. گاهی مرددند و گاهی مطمئن اما در چهره‌شان چیزی شبیه به احترام است. یکی از دخترها آرام زمزمه می‌کند: «سلام بر مادر امام رضا…» و کنار دستی‌اش تکرار می‌کند. در گوشه‌ای از مراسم، کودک چهار یا پنج ساله‌ای که هنوز خوب بلد نیست ریتم را بگیرد، با تأخیر به سینه می‌زند و وقتی متوجه ناهماهنگی‌اش می‌شود، لبخند کوچکی می‌زند. این جزئیات کوچک، مجلس را یک تجربه شیرین انسانی و معنوی می‌کند. پس از نوحه‌خوانی، نوبت نمایش است. مربیان خواهر در صحنه مقابل بچه‌ها قرار می‌گیرند. نمایش درباره یکی از ویژگی‌های اخلاقی حضرت زهرا(س) است. داستان درباره دختری است که مهربانی و کمک به دیگران را از مادرش یاد می‌گیرد. کودکان با دقت نگاه می‌کنند. جایی که قهرمان قصه به دوستی غمگین کمک می‌کند، بعضی از بچه‌ها لبخند می‌زنند. در جایی دیگر که مادر در قصه از حضرت زهرا(س) نام می‌برد، چند کودک زیر لب اسم «زهرا» را تکرار می‌کنند. هدف نمایش دقیقاً همین است؛ انتقال مفاهیم از مسیر تجربه‌های ملموس، احساسات ساده و داستان‌هایی شبیه دنیای خودشان.

پیوند کودک با اهل ‌بیت(ع)، تجربه‌ای جذاب و ملموس

پس از پایان نمایش، خادمان چند دقیقه‌ای فرصت استراحت می‌دهند. بچه‌ها جرعه‌ای آب می‌خورند، کمی جابه‌جا می‌شوند و دوباره مقابل خیمه می‌نشینند. این فرصت بهترین زمان است تا با چند نفرشان صحبت کنم. اول به سراغ محمدحسین می‌روم؛ پسربچه‌ای شش‌ساله با سربند «یا زهرا(س)». از او می‌پرسم: «چرا امروز آمدی هیئت؟» کمی فکر می‌کند و بعد با همان صداقت کودکانه می‌گوید: «چند روز پیش، برادر بزرگ‌ترم با بچه‌های مدرسه آمده بودند حرم. وقتی به خانه برگشت، شروع کرد برای ما گفتن از هیئت و چیزهایی که یاد گرفته بود. گفت خادم‌ها برایشان قصه گفته‌اند از حضرت زهرا(س). من هم خوشم آمد بدانم. امروز خادمان برایمان قصه گفتند، حالا من هم می‌دانم». لحنش آن ‌قدر صمیمی است که انگار همین چند جمله، همه هدف برنامه را روشن می‌کند؛ اینکه پیوند کودک با اهل ‌بیت(ع) تجربه‌ای جذاب و ملموس باشد.
در سوی دیگر دختر بچه‌ای هفت‌ساله با چادر مشکی نشسته است. با کمی خجالت و صدایی آرام بیان می‌کند: «من وقتی روضه خوانده شد، دلم یک‌کم درد گرفت…» و با همین جمله کوتاه، مفهوم «حزن» را آن‌ گونه که در دل کوچک او نشسته، تعریف می‌کند.
یکی از جذاب‌ترین بخش‌های برنامه، آیتم‌های «کارگاه‌محور» و «بازی‌های گروهی» است. بخش مهمی از برنامه به بازی‌های هدفمند اختصاص دارد؛ بازی‌هایی که با زبان شادی مفاهیم اخلاقی، همکاری و مهربانی را به بچه‌ها منتقل می‌کند. یکی از مربیان می‌گوید: «کودکان اگر در فضایی خشک و رسمی قرار بگیرند، ارتباطشان با مفاهیم قطع می‌شود. ما تلاش کرده‌ایم از طریق بازی، آن‌ها را آرام، آماده و پذیرای مفاهیم معارفی کنیم». در بازی‌ها، کودکانی که شاید چند دقیقه پیش در سکوت روضه گوش می‌دادند، حالا می‌خندند، می‌دوند، همکاری می‌کنند و یاد می‌گیرند. این دوگانه‌ شیرین «اشک و لبخند» همان چیزی است که مراسم را کودکانه و اثرگذار می‌کند.

ورود به دنیای اهل بیت(ع) با قصه، بازی و تصویر

در ادامه برنامه با مصطفی سلمانی، مسئول رواق کودک صحبت می‌کنم. او نظاره‌گر مراسم است و هر از گاهی با مربیان و خادمان هماهنگی می‌کند. از او می‌پرسم هدف اصلی این برنامه‌ها چیست؟ می‌گوید: «از اول تا سوم آذر ماه، با هدف ترویج معارف و شعائر اهل ‌بیت(ع) برای بچه‌ها برنامه‌ای ویژه با عنوان «هیئت کبوترانه» برگزار کردیم. همه تلاش ما این است که کودکان، معارف را متناسب با سنشان تجربه کنند. آن‌ها از طریق بازی، نمایش، قصه و نوحه‌خوانی به دنیای اهل ‌بیت(ع) وارد می‌شوند».
از او درباره تفاوت این برنامه با سایر مراسم‌ بزرگسالان می‌پرسم. توضیح می‌دهد: «مراسم عزاداری ویژه کودکان ۵ تا ۹ سال است. بچه‌ها با راهنمایی خادمان وارد رواق می‌شوند و درست شبیه یک هیئت واقعی، اما کودکانه، مراسم را تجربه می‌کنند. یکی از برنامه‌های مهم، اجرای نمایش است. ما در نمایش‌ها تلاش می‌کنیم به‌طور غیرمستقیم و با زبان قصه، کودکان را با اخلاق و اوصاف حضرت زهرا(س) آشنا کنیم. حرف‌های مستقیم شاید در ذهن کودک نماند، اما قصه، بازی و تصویر ماندگار است».

هیئت کبوترانه، تجربه‌ای تربیتی و بنیان‌گذاری معرفتی

مراسم آرام‌آرام رو به پایان می‌رود. خادمان از بچه‌ها می‌خواهند که برای دعا بایستند. دست‌های کوچک بالا می‌رود؛ بعضی‌ها با چشمانی نیمه‌خیس، بعضی‌ها با لبخندی آرام و بعضی‌ها با نگاه‌هایی گمشده، شبیه کسانی که نمی‌دانند چرا دلشان سنگین شده. یکی از مربیان از بچه‌ها می‌خواهد برای مادرهایشان دعا کنند، برای پدرهایشان و برای همه کسانی که دوست دارند. فضای رواق نرم و لطیف شده، انگار همه بغض‌ها، لبخندها و احساسات کودکانه در هوا معلق است. در حالی که از رواق کودک خارج می‌شوم، هنوز صدای کودکان در ذهنم مانده است. هیئت کبوترانه، یک تجربه تربیتی، یک پیوند عاطفی و یک بنیان‌گذاری معرفتی است. کودکانی که امروز قصه شنیدند، عزاداری کردند و در فضای حرم مطهر بازی کردند، فردا نوجوانانی خواهند شد که پیوند عمیق‌تری با اهل‌بیت(ع) و فرهنگ دینی خود دارند.