همشهری آنلاین- لیلا شریف: با وجود این نگرانی مردم، مدیران هر سال به گونهای در مورد آلودگی هوا تصمیم میگیرند که گویا برای اولین بار با این مسئله چشم در چشم شدهاند. هرچند کار به جایی رسیده است که از سالهای تکذیب نقش مازوت در آلودگی هوا به تأیید مازوتسوزی در شهرهای مختلف رسیدهایم اما مسئله این است که در میان این بیتوجهی به سلامت مردم، چرا ساز و کار مشخصی برای زندگی روزمره مردم در روزهای آلوده تدبیر نمیَشود؟
در همه جای دنیا، در مورد بحرانهایی که یک الگو تکرار شونده دارند، پروتکلهای مشخص در نظر گرفته میشود، به عنوان مثال در کشورهایی مانند چین، هند و فرانسه مواجهه با آلودگی هوا بر پایه «پروتکلهای ثابت و از پیشتعیینشده» انجام میشود؛ دستورالعملهایی که سالهاست تصویب شده و در فصلهای پرخطر بدون نیاز به جلسه و تصمیمگیری دوباره فعال میشوند. در پکن با رسیدن شاخص به سطح هشدار؛ تعطیلی مدارس، محدودیت خودروها و کاهش فعالیت کارخانهها بهصورت خودکار اجرا میشود.
برخلاف این پروتکلها، شاهد هستیم که هنوز هم شهرهای درگیر با آلودگی هوا در ایران برای تعطیلی مدارس، مشاغل و شهر ، باید چشم انتظار برگزاری جلسههای دیرهنگام کمیته اضطرار آلودگی هوا بمانند چرا که هیچ دستورالعمل ثابتی براساس رتبه بندی شاخصهای آلودگی هوا وجود ندارد.
وقتی هوا به مرز خطر میرسد، تصمیمگیریها یا دیر است، یا ناقص، یا آنقدر پراکنده و متناقض که بیشتر از کمک، سردرگمی میآورد. در روزهای اخیر شاهد بودیم که یک روز مهدکودکها و پیشدبستانیها تعطیل شدند اما سایر مقاطع تحصیلی باید ششهایشان را برای نفس کشیدن در آلودگی مرگآور آماده میکردند، روز دیگر که افکار عمومی صدایش بلند شد، وزارت بهداشت و آموزش و پرورش انگشت اتهام را به سمت هم نشانه رفتند تا سرانجام حکم به تعطیلی مدارس ابتدایی هم داده شود.
این آشفتگی در تصمیم گیری نشان میدهد که هیچ خطمشی ثابتی برای حفاظت از سلامت مردم وجود ندارد.بحران آلودگی هوا، یک حادثه ناگهانی نیست؛ یک بحران تکراری و پیشبینیپذیر است.اینکه هنوز مدیران ما هر زمستان شانه بالا میاندازند و وانمود میکنند «غافلگیر» شدهاند، نشانه فقدان مسئولیتپذیری است.