شناسهٔ خبر: 75964120 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: آنا | لینک خبر

دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح کرد

الگوی حکمرانی فاطمه زهرا (س)؛ از فدک تا جنگ‌های امروز، راه‌حلی برای نجات جامعه

دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی در مراسمی به مناسبت ایام فاطمیه در مشهد مقدس با تبیین مفهوم «حکمرانی» به سبک فاطمه زهرا (س)، نشان داد که این الگو تنها مربوط به ۱۴۰۰ سال پیش نیست، بلکه راه‌حلی زنده و کارآمد برای درمان بیماری‌های درونی جامعهٔ امروز از قدرت‌طلبی و مال‌حرام تا ترس و ناامیدی است.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری آنا، در آغاز سخنان خود، حجت‌الاسلام والمسلمین عبدالحسین خسروپناه، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، با تسلیت ایام شهادت حضرت فاطمه الزهرا (س) و به اهمیت ایام فاطمیه به‌عنوان فرصتی برای شناخت عمیق‌تر از مکتب فاطمی اشاره کرد و گفت: برکت این ایام این باشد که معرفت ما به مکتب فاطمی افزون‌تر شود؛ دانش، بینش، نگرش و چکش‌زنگ ما فاطمی باشد.

وی در پیشگفتار عنوان سخنرانی خود مبنی بر الگوی حکمرانی فاطمه زهرا (س)، تصریح کرد که منظور ازحکمرانی در اینجا هیچ‌گاه به معنای قدرت سیاسی یا حکومت دست‌دردست نیست، چرا که پس از رحلت پیامبر اکرم (ص)، هم حکومت از امیرالمؤمنین (ع) غصب شد و هم هرگز حضرت زهرا (س) به‌عنوان زن، به منصب حکومت‌داری دست نیافت و البته در نظام اسلامی، امامت و حکومت با شرط ذکوریت به ائمه معصوم (ع) واگذار شده است. با وجود این، حضرت زهرا (س) دارای ولایت تامّه بوده، اما امامت به‌عنوان مسئولیت رهبری جامعه اسلامی، به مردان معصوم تفویض گردیده است.

استاد خسروپناه با بیان این نکته که باید از ابتدا تفاهم اشتباه را از میان برداشت، گفت: حکمرانی در اصطلاح امروز، یک فناوری نرم مدیریتی است که هدف آن، تغییر وضع موجود به سوی وضع مطلوب یا نزدیک‌تر شدن به آن است.

وی با مثال‌هایی گویا، توضیح داد: فرض کنید در یک جامعه، جوانان ارتباط کمتری با نماز، قرآن و مسائل دینی دارند. یک فرد یا گروه با تدبیر، برنامه‌ریزی و اندیشیدن، سعی می‌کند این وضعیت را تغییر دهد، حتی اگر تنها ۱۰ یا ۲۰ درصد به سوی هدف پیش برود. یا فرض کنید یک روحانی در منطقه‌ای با گرایش گسترده به مواد مخدر، با طرح‌های فرهنگی و روحانی، بستر مقاومت در برابر این پدیده را فراهم کند. این تدبیر برای تغییر جامعه، همان حکمرانی است. بنابراین، حکمرانی لزوماً به قدرت سیاسی وابسته نیست، بلکه هنر و فناوری هدایت، تربیت و تحول‌آفرینی در جامعه است.

فاطمه زهرا (س) به‌عنوان الگوی حکمرانی تحول‌آفرین

دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی با تأکید بر اینکه حضرت زهرا (س) تنها در مدت کوتاهی پس از رحلت پیامبر (ص) زنده ماند، اظهار داشت: در این زمان محدود، هدف ایشان ایجاد یک تحول ساختاری فوری نبود، بلکه بنیان‌گذاری بسترها، زمینه‌ها و مضامینی بود که راه را برای تحول‌های آینده هموار کند.

وی ادامه داد: ما اگر بخواهیم الگوی حکمرانی فاطمه (س) را درک کنیم، باید نخست ببینیم وضع موجود آن روزگار چه بود. پیامبر اکرم (ص) پس از ۲۳ سال تلاش بی‌وقفه، جامعه‌ای را مأمور شد تغییر دهد که ریشه‌های آن در جاهلیتی سینه‌سیاه و سده‌ها عمیق کاشته شده بود.

با اشاره به نقلی از شهید دکتر علی شریعتی، استاد خسروپناه گفت: از نظر جامعه‌شناختی، کاری که پیامبر (ص) در ۲۳ سال انجام داد، کاری بود که یک مصلح اجتماعی در طی ۳۰۰ سال نیز شاید نتواند به آن دست یابد.

وی تأکید کرد که عدم تحقق کامل جامعه اسلامی در آن زمان به معنای شکست پیامبر (ص) نیست، بلکه در واقع بیانگر عظمت کار ایشان است. مسلمانان آن روزگار عده‌ای مانند سلمان، ابوذر، عمار و مقداد داشتند که به درجه‌های والا رسیدند، ولی اکثر مردم، مسلمانانی بودند که گاه اسلام را به دلیل ترس از ظلم و ستم‌های جاهلیت پذیرفته بودند، نه به‌خاطر باوری درونی و تحول روحی. در این چارچوب، حضرت زهرا (س) با سخنانی چون خطبه فدکیه و موضع‌گیری‌های شجاعانه‌اش، بستری برای هویت‌یابی جامعه اسلامی، شناخت حقانیت اهل بیت (ع)، و هوشیاری نسبت به انحرافات سیاسی و فرهنگی فراهم کرد.

وی این سخنان را گسترش راه پیامبر (ص) واولین راه‌اندازی الگوی حکمرانی فاطمی دانست که هدفش تحول در نگرش، باور، و جهان‌بینی جامعه بود، نه تنها تغییر در ساختار قدرت.

دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی خاطرنشان کرد: الگوی حکمرانی حضرت زهرا (س) به ما می‌آموزد که چگونه در شرایط دشوار، با دانش، سخن راست و موضع‌گیری، بتوانیم جامعه را به سوی حق و عدالت سوق دهیم. این همان گونه‌ای است که ما امروز باید در جامعه‌مان، مدارس‌مان، رسانه‌ها و خانواده‌ها، روحیه فاطمی را زنده نگه داریم.

وی به تبیین وضعیت جامعه پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) پرداخت و بیان کرد: جامعه‌ای که پیامبر (ص) تحویل گرفت، جامعه‌ای بود که اصلاً از علم، معرفت و دانش بویی نمی‌برد.

وی با اشاره به چگونگی تحول افراد در ظل هدایت پیامبر (ص)، اظهار داشت: ابوجهل یک مرد بیابان‌نشین و راهزن بود. سلمان هم از ادیان و مکاتب مختلف، از زرتشتیت و مسیحیت گرفته تا فلسفه و شعر، تجربه داشت، اما هیچ‌یک از این‌ها او را به سعادت حقیقی نرسانده بود. پیامبر (ص) آمد و سلمان را به یک حکیم اسلامی بدل کرد، ابوذر را به عالمی زاهد و میثم تمار و دیگران را به نمونه‌های والا تربیت نمود.

استاد خسروپناه تصریح کرد که پیامبر (ص) در ۲۳ سال کوتاه، افرادی را به درجات رفیع‌ترین تعالی رساند، ولی این جمع، بسیار محدود بود این افراد همچون سلمان، ابوذر، مقداد و عمار، انگشت‌شمار بودند. البته امیرالمومنین (ع) در قلهٔ تمامی این شخصیت‌ها قرار داشت که خود تربیت‌یافتهٔ خاص پیامبر (ص) بود.

وی یادآور شد که ساختن یک تمدن اسلامی نیازمند قرونی از تلاش پیوسته است، و پیامبر (ص) در این زمان کوتاه، جامعه‌ای را از قعر جاهلیت به سطحی قابل‌توجه ارتقا داد که پایه‌های آینده را فراهم کرد. اما این جامعه هنوز آسیب‌های عمیقی داشت؛ جراحات جاهلیت هنوز خشک نشده بود، و فاطمه زهرا (س) باید گام بعدی را برمی‌داشت.

نفاق و بیماری قلبی: دو چالش پس از پیامبر (ص)

دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه پس از رحلت پیامبر (ص)، نه‌تنها منافقان از میان نرفتند، بلکه حضورشان تشدید یافت، گفت: در دوران پیامبر (ص)، سورهٔ منافقون و آیات متعددی در سوره‌های بقره، آل عمران، مائده و توبه درباره نفاق نازل شد. این نشان می‌دهد که نفاق در مدینه، پس از تأسیس حکومت اسلامی بیشتر از پیش بروز کرده بود.

او ادامه داد: منافق به تعریف قرآن کسی است که در قلبش بیماری دارد (فی قلوبهم مرض) و ایمانی واقعی ندارد، هرچند با زبان اسلام را اعلام کند. ابوسفیان و معاویه نمونه‌هایی از این دست بودند: آن‌ها برای بقا، تجارت و منافع مادی، اسلام را به رخ می‌کشیدند، ولی شهادتین در قلبشان جاری نشده بود.

استاد خسروپناه یک نکته ظریف قرآنی را تبیین کرد: هر منافقی، قلب بیماری دارد، اما هر کسی که قلب بیماری دارد، الزاماً منافق نیست.وی توضیح داد که بسیاری از افراد، به خدا و پیامبرش ایمان دارند، نماز می‌خوانند، حج می‌روند، زکات و خمس می‌دهند، جهاد می‌کنند، ولی با این حال قلبشان بیمار است؛ زیرا تحت تأثیر رذایل اخلاقی مانند حسادت، بخل، کینه، دروغ قرار گرفته‌اند.

دبیر شورا، با تأکید بر اینکه نجاست‌ها تنها جسمی نیستند، بلکه روحی و قلبی هم هستند، گفت: خون، ادرار نجاست‌های جسمی‌اند که با آب و وضو پاک می‌شوند؛ اما نجاست‌های روحی مانند حسادت، کینه و تحقیر دیگران، عمیق‌تر هستند و درون انسان را آلوده می‌کنند.

وی به اشاره به اثرات جسمی این بیماری‌های روحی افزود: زکریای رازی، پزشک بزرگ اسلامی، در کتاب الحاوی به بیماری‌های جسمی و داروهای آن‌ها پرداخته، و در کتاب دیگری به نام طب الروحانی، نشان داده که رذایل اخلاقی منشأ بیماری‌های جسمی نیز هستند. مثلاً حسادت می‌تواند فشار خون را بالا ببرد، یا کینه و خشم می‌تواند به دل آسیب بزند.

در این بستر، استاد خسروپناه نقش حضرت زهرا (س) را فراتر از یک چهره سیاسی یا معترض، به‌عنوان یک درمانگر روحانی و اخلاقی جامعه معرفی کرد، فاطمه (س) با سخنان عمیقِ فدکیه، با ایستادگی در برابر ظلم، و با اعلام حقیقت، نه‌تنها حق خود را مطالبه کرد، بلکه آینه‌ای برای تشخیص بیماری‌های قلبی جامعه نصب کرد. او به مردم یادآوری کرد که وفاداری به پیامبر (ص) یعنی وفاداری به حق، نه به جایگاه و قدرت.

وی ادامه داد: این همان الگوی حکمرانی فاطمی است، حکمرانی که از درون، از قلب، از نگاه و از اخلاق آغاز می‌شود. فاطمه (س) به ما آموخت که تغییر جامعه با درمان بیماری‌های روحی آغاز می‌شود.

استاد خسروپناه مخاطبان را به تأمل درونی دعوت کرد: اگر می‌خواهیم از مکتب فاطمی تأسی کنیم، باید نخست قلب‌مان را از نجاسات روحی پاک کنیم. چرا که بدون پاکی درون، هیچ حکمرانی، هیچ انقلابی، و هیچ تمدنی پایدار نخواهد بود.

دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، به ادامهٔ تحلیل وضعیت جامعه پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) پرداخت و گفت: برخی از افراد مسلمان بودند؛ شهادتین را واقعاً در قلبشان جاری کرده بودند، مشرک یا بت‌پرست نبودند، اما با این حال قلب‌های بیماری داشتند.

وی دو نمونه اصلی از این بیماری‌های قلبی را تبیین کرد، یکی از این بیماری‌ها قدرُت‌طلبی است، آنقدر که برای رسیدن به قدرت، ولایت را کنار می‌گذارد. دیگری ثروت‌اندوزی است، آنقدر که انسان به دنبال جمع‌آوری دنیا می‌رود که از حق و عدالت غافل می‌شود. استاد خسروپناه هشدار داد که نباید هر کسی که به قدرت یا ثروت علاقه‌مند است را منافق دانست، هر قدرت‌طلبی منافق نیست، هر ثروت‌اندوزی کافر نیست. بسیاری مسلمان هستند، به خدا و آخرت ایمان دارند، اما یک بیماری قلبی در وجودشان وجود دارد که گاه رفتارشان را از مسیر حق منحرف می‌کند.

از رقابت روزمره تا انحراف تمدنی

استاد خسروپناه با مثال‌هایی از زندگی روزمره، نشان داد که این بیماری‌ها در سطوح مختلف ظهور می‌کنند: گاهی این بیماری به‌صورت رقابت در حد دو کاسب است، یکی می‌خواهد مشتری دیگری را از رقیبش دور کند. گاهی هم به سطح دو استاد دانشگاه می‌رسد، یکی دیگری را به افترا و تهمت، نادان و ناتوان جلوه می‌دهد تا جایگاهش را از دست بدهد. این هم بیماری است.

وی هشدار داد که گاه این بیماری‌ها چنان تشدید می‌یابند که تمدن را از مسیرش منحرف می‌کنند: گاهی همین بیماری قلبی، افرادی را می‌سازد که در برابر امیرالمومنین (ع) که در غدیر بیعت کرده‌اند، ایستادگی می‌کنند، و حتی در بستر مرگ پیامبر (ص)، وقتی ایشان می‌فرمایند: آورید قلم و دوات تا وصیت بنویسم؛ زیرا این مرد (ع) همراه حق است، باز هم به دلیل این بیماری‌ها مخالفت می‌کنند. برخی معتقدند آن گروه، از ابتدا ایمان نداشتند و کافر بودند. اما خسروپناه بیان کرد: نه، الزاماً این‌طور نیست. بسیاری از آن‌ها به خدا، آخرت، معاد و پیامبر (ص) ایمان داشتند، اما بیماری قلبی‌شان آن‌قدر شدید بود که حتی در برابر حق، خود را جمع نکردند.

وی سپس به موضوع فدک پرداخت و آن را محوری برای درک بُعد اقتصادی حکمرانی فاطمی دانست و گفت: فدک یک بوستان وسیع بود که می‌توانست منبعی برای ثروت عظیم باشد. اما اهل بیت (ع) هرگز از آن برای زندگی تجمل‌گرانه استفاده نکردند. بلکه حضرت زهرا (س) و امیرالمومنین (ع) آن را برای یاری فقرا، مستضعفان و نیازمندان به کار می‌بردند.

استاد خسروپناه اضافه کرد: اگر فدک در اختیار اهل بیت (ع) می‌ماند، این ثروت تبدیل به قدرت اقتصادی، و آن قدرت اقتصادی تبدیل به قدرت سیاسی و فرهنگی می‌شد و این دقیقاً چیزی بود که مخالفان نمی‌خواستند.

وی با تأکید افزود: اولین تصمیم خلیفهٔ اول پس از به قدرت رسیدن، غصب فدک از حضرت زهرا (س) بود. این اولین گام قدرت‌طلبی بود که یک زن مؤمن و پاک را هدف قرار داد. این تصمیم نشان می‌داد که قدرت طلبی، حتی مسلمانان را هم به زمین می‌زند.

استاد خسروپناه گفت: حکمرانی فاطمه زهرا (س) این پیام را به ما می‌رساند، هرچقدر هم با ایمان و عمل خوب آغاز کنی، اگر قلب‌ات را نگهبانی نکنی، ممکن است در مسیر، آلوده شوی.

وی افزود: فاطمه (س) فقط برای فدک مطالبه نکرد؛ بلکه برای حق، عدالت، استقلال اقتصادی و حفظ ولایت جان داد. او الگویی است برای هر کسی که می‌خواهد در جامعه، حکمرانی فرهنگی و اخلاقی داشته باشد، نه با زور، بلکه با حق، علم و پاکی درون. استاد خسروپناه جمع را به تأسی از حضرت زهرا (س) دعوت کرد: اگر می‌خواهیم جامعه‌ای فاطمی داشته باشیم، باید از درون‌مان شروع کنیم. باید قلب‌های‌مان را از بیماری‌های قدرت‌طلبی، ثروت‌اندوزی، حسادت و رقیب‌شکنی پاک کنیم. زیرا بدون پاکی درون، هیچ تمدنی پایدار نخواهد بود.

دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به سرنوشت زبیر بن عوام، گفت:عده‌ای از افراد، مال حرام وارد زندگی‌شان شد. زبیر هم همین‌طور بود؛ ولی مشکل دیگری هم داشت: پسرش، عبدالله بن زبیر. استاد خسروپناه با اشاره به احادیث شریف، اظهار داشت: مال حرام نخستین اثر منفی خود را بر فرزند می‌گذارد. زبیر، با وجود سابقهٔ جهادی و ایمانی‌اش، پس از ورود مال حرام به زندگی‌اش و جمع‌آوری ثروت‌های کلان، دچار بیماریفی قلوب مرض شد. این بیماری، با گذشت زمان، به شکل قدرُت‌طلبی دراو ظهور یافت.

خسروپناه با استناد به آیات قرآن، تفاوت ظریف بین دو مفهوم منافق وکسی که فی قلوبه مرض را تبیین کرد: در قرآن کریم، عبارت «فی قلوبهم مرض» یازده بار تکرار شده است. این عبارت همیشه مترادف با نفاق نیست.

وی با رجوع به منطقعام و خاص، گفت: هر منافقی قلب بیماری دارد، اما هر کسی که قلب بیماری دارد، منافق نیست. آیه ١٠ سوره بقره — نمونهٔ منافق خالص فِي قُلُوبِهِم مَّرَضࣱ فَزَادَهُمُ ٱللَّهُ مَرَضࣰاۖ وَلَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمُۢ بِمَا كَانُواْ يَكۡذِبُونَ. استاد خسروپناه توضیح داد: این آیه درباره کسانی است که به ظاهر می‌گویند ‘ایمان آوردیم’، اما در باطن هیچ ایمانی ندارند. آن‌ها دروغ می‌گویند و خود را فریب می‌دهند. این‌ها منافقِ حقیقی‌اند.

آیه ٥٢ سوره مائده — نمونهٔ مؤمنِ سست‌ایمان است، فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يُسَارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشَىٰ أَنْ تُصِيبَنَا دَائِرَةٌ ۚ فَعَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَيُصْبِحُوا عَلَىٰ مَا أَسَرُّوا فِي أَنْفُسِهِمْ نَادِمِينَ. استاد خسروپناه منظور خود را از آیهٔ ۵۲ این‌گونه نقل کرد: یعنی کسانی که قلب بیماری دارند، با عجله به سوی یهود و نصاری می‌روند تا با آن‌ها پیمان ببندند و بگویند: ما نمی‌خواهیم آن‌ها علیه ما عمل کنند.

وی افزود: این‌ها منافق نیستند؛ بلکه مسلمانانی سست‌ایمان هستند که به خاطر ترس از قدرت دشمن و بیماری قلبیِ خود، به جای تکیه بر خدا، به سوی کافران می‌روند.آیه ٤٩ سوره انفال — ترس از پیروزی حق با امکانات کم إِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ غَرَّ هَٰؤُلَاءِ دِينُهُمْ ۗ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ، این دو گروه می‌گویند: مومنان خیال باطل دارند! با این امکانات کم چگونه می‌خواهند بر کفار پیروز شوند؟!

دبیر شورا، این آیه را نشانه‌ای از ضعف ایمان و وابستگی به ظواهر دنیوی دانست و افزود: این‌ها به قدرت خدا نگاه نمی‌کنند؛ بلکه به تعداد سپاه و سلاح می‌نگرند. این نشانهٔ بیماری قلب است، نه کفر. استاد خسروپناه گفت: قرآن کریم، با دقت فراوان، بین انواع بیماری‌های قلبی تمایز قائل می‌شود. ما نباید هر سست‌ایمانی را منافق و کافر بدانیم، نه برای توجیه دیگران، بلکه برای شناخت عمیق‌تر از خودمان.

وی ادامه داد: زبیر و طلحه در ابتدا مؤمن بودند، اما مال حرام، قدرت‌طلبی، و تربیت نادرست فرزند، آن‌ها را به چنین سرنوشتی کشاند. این هشداری است برای هر کسی که در جامعهٔ امروز، با ثروت و قدرت سروکار دارد.

وی سخن را با بازگشت به محور اصلی گفتار، حکمرانی فاطمه زهرا (س) بیان کرد: فاطمه زهرا (س) با زندگی ساده‌اش، با استفادهٔ درست از مال (مثل فدک)، و با دفاع از حق، الگویی ارائه داد که نشان می‌دهد، حکمرانیِ واقعی، از پاکی قلب و استقلال از دنیا آغاز می‌شود. اگر می‌خواهیم امروز، جامعه‌ای فاطمی بسازیم، باید از مال حرام، قدرت‌طلبی، و تربیت نادرست فرزندان برحذر باشیم زیرا این‌ها، همان بیماری‌هایی هستند که در آستانهٔ تمدن اسلامی، حق را از میان بردند.

استاد خسروپناه به یکی از مهم‌ترین آموزه‌های قرآن توکّل بر خدا در شرایط بحرانی، پرداخت و گفت: خداوند می‌فرماید که ﴿وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾ عزیز یعنی چه؟ یعنی شکست ناپذیر، آن چنان قوی که هیچ قدرتی نتواند بر او غلبه کند، همانند زمینی سخت که عرب‌ها به آن ‘أرَضٌ عَزِيزَة’ می‌گویند، زمینی که شخم نمی‌پذیرد، ولی خدا می‌تواند از آن باران فروفرستد و آن را سبز و شکوفا کند.

دبیر شورا، با اشاره به جنگ ۱۲ روزه با رژیم صهیونیستی گفت: بعضی‌ها می گفتند که فرمانده‌های‌تان را کشتند، دانشمندان‌تان را شهید کردند، موشک روی خانه‌هایشان انداختند، بعد می‌گویید پیروز شدید؟! بله، پیروز شدیم! چرا؟ چون اگر یک صدم از فناوری نظامی که آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و چین در اختیار رژیم غاصب قرار دادند، در اختیار ما بود، آن رژیم را در یک هفته از بین می‌بردیم.

وی افزود: آن‌ها تمام امکانات نظامی موشک‌ها، هواپیماها، پهپادها، ریزپرنده‌ها، پدافندها، و تمام ماهواره‌های جهان را در اختیار داشتند. در جنگ هشت‌ساله حتی سیم خاردار به ما نمی‌دادند! اما رزمندگانی مانند شهید طهرانی‌مقدم، شهید حاجی‌زاده و دیگر جوانان هوافضای ما، با دانشمندان داخلی، موشک و پدافند ساختند، نه با پول و فناوری خارجی، بلکه با ایمان، توکّل و جهاد علمی.

وی ادامه داد: این جوانان، نه ذره‌ای نفاق در وجودشان نداشتند، نه ذره‌ای بیماری قلبی. آن‌ها، همان عمار، مقداد، سلمان و ابوذرِ روزگار ما بودند. آن‌ها با اطلاعات دقیق، نقاط حساس را هدف قرار دادند، آن‌قدر مؤثر که روز دوازدهم، رژیم غاصب خواستار آتش‌بس شد. قطر، عربستان، آلمان همه پیام فرستادند. این پیروزیِ حق، نه قدرتِ ظاهری!

دبیر شورا، سپس به آیات قرآن بازگشت و گفت: در آیهٔ ۴۹ سورهٔ انفال، خدا می‌فرماید: ﴿إِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ: مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا﴾ یعنیمومنین خیال‌باف هستند! با این امکانات کم، چطور می‌خواهند پیروز شوند؟!

وی تأکید کرد که این بحث فقط مربوط به همان روزگار نیست، بلکه برای ما هم درس دارد: قرآن برای امروز ما هم حرف می‌زند. در هر بحران، سه دسته ظاهر می‌شوند: منافقون که اصلاً ایمان ندارند، ذین قلوب مرض که ایمان دارند، اما سست‌ایمان و ترسو هستند. مرجِفون که امنیت روانی جامعه را هدف می‌گیرند.

استاد خسروپناه آیهٔ ۶۰ سورهٔ احزاب را تلاوت کرد: لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لَا يُجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلَّا قَلِيلًا. وی گفت:مرجِفون کیستند؟ کسانی که با گفتن‌هایی مثل: ما بدبختیم! چیزی نداریم! نمی‌توانیم بجنگیم! رژیم دنیا با ما است! دِل مردم را خالی می‌کنند و امیدشان را از بین می‌برند. آن‌ها ممکن است به ظاهر مسلمان باشند، اما در عمل، سلاح دشمن را در دست می‌گیرند، نه با گلوله، بلکه با ترس و ناامیدی.

استاد خسروپناه گفت که این سه گروه در عصر حضرت زهرا (س) نیز وجود داشتند، در زمانی که پیامبر (ص) ۲۳ سال تلاش کرده بود، هنوز یک گروه منافق بودند، یک گروه قلب بیمار داشتند و یک گروه هم مرجِف بودند که با ناامیدی، مردم را از امیرالمومنین (ع) دور می‌کردند. وی با اشاره به تعبیر قرآن ادامه داد: خدا می‌فرماید: ﴿إِلَّا قَلِيلًا﴾ یعنی مومنان واقعی اندک بودند. پیامبر (ص) می‌فرماید: اگر می‌خواستم این مرجِفون و منافقان را از مدینه تبعید کنم، شهر خالی می‌شد، جز چند نفرِ قلیل مثل عمار، مقداد و ابوذر.

دبیر شورا گفت: حکمرانی فاطمه زهرا (س) همین است، ایستادگی در برابر توطئه، سکوت نکردن در برابر ظلم، و اعتماد به خدا حتی زمانی که همه می‌گویند ‘تسلیم شو!’ او با وجود درد، تنهايی و کوتاهی عمر، حق را زنده نگه داشت، نه با امکانات، بلکه با صدق، ایمان و توکّل. امروز هم مأموریت ما این است: نه منافق باشیم، نه قلب بیمار داشته باشیم، و نه مرجِف شویم. بلکه با ایمانِ فاطمی، در هر عرصه‌ای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی جهاد کنیم و بگوییم: ﴿وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾

وی ادامه داد: شهید رئیسی از شهری به شهر دیگر، از روستایی به روستای دیگر می‌رفت. وقت می‌گذاشت، مردم را می‌دید، گره کارخانه‌ها را باز می‌کرد. جایی که مافیای قدرت، دست و پای مردم را بسته بود، ایشان آمد و دست‌شان را رها کرد. این مرد، خواب راحتی نداشت. هر لحظه در خدمت مردم بود.

وی افزود: مقام معظم رهبری دربارهٔ شهید رئیسی فرمودند: «او سه سال کار کرد، به اندازهٔ شش سال.» چرا؟ چون با کسانی که شوخی ندارند، تعارف نمی‌کنند، و واقعاً کار می‌کنند، کار می‌کرد. دور ایشان آدم‌هایی بودند که بی‌نهایت پرکار بودند، آن‌قدر که حتی همکاران نمی‌توانستند با سرعت‌شان همگام شوند. هیچ‌وقت نمی‌گفت: نمی‌شود. بلکه می‌گفت: می‌شود. با همین مردم، با همین جوان‌ها.

در پایان،دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی تاکید کرد: ما معتقدیم فاطمه زهرا (س) یک الگوی حکمرانی داشت، نه برای حکومت سیاسی، بلکه برای تحول درونی جامعه. جامعه‌ای که هم مؤمن داشت، هم منافق، هم قلب‌بیمار، هم شکاک، هم ترسو و در همین جامعه بود که ایشان حق را بلند فریاد زد، گرچه کسی جواب نداد. اما آن فریاد، تا امروز زنده است و امروز، هر کسی که با ایمان، توکّل، و تلاش، در برابر ظلم بایستد از شهید رئیسی گرفته تا جوانان هوافضا راه فاطمه (س) را ادامه می‌دهد.

انتهای پیام/