به گزارش خبرآنلاین، عصر ایران به اظهارات اخیر شهردار تهران مبنی بر بازسازی منازل خسارتدیده جنگ ۱۲ روزه بدون کمک دولت واکنش نشان داده است.
در بخشی از این مطلب آمده است:
علیرضا زاکانی، شهردار تهران در اجتماع اساتید، طلاب و روحانیون بسیجی کشور، ادعایی کرده است که بسیار عجیب است:
«در جنگ ۱۲ روزه از صد در صد منازل مسکونی مردم که آسیب خورد، ۹۵ درصدش در تهران بود و ۵ درصدش در سایر شهرهای کشور. یعنی ما باید ۶۵۲ واحد را تخریب کنیم و از نو بسازیم. در کشور تعداد اینها ۲۹ تا بود. یک مدلی را ما پیشنهاد کردیم به دولت که در آن مدل، امروز ۹۵ درصد تهران تمام شده و دولت یک ریال نداده ولی در آن ۵ درصد - که بر عهده دولت بوده - دولت تا ۳ ماه پیش، ۵۴۰۰ میلیارد تومان پول داده، هنوز تمام نشده است؛ [ببینید] این چه تفاوتی است!»
اگر شهردار تهران راست گفته است که دولت باید در برابر این اتهام بزرگ پاسخگو باشد و به مردم توضیح دهد که چرا نتوانسته در این مدت، ۲۹ واحد مسکونی آسیب دیده در سراسر کشور را بازسازی کند، آن هم علیرغم تزریق ۵۴۰۰ میلیارد تومان پول و اساساً چرا اینقدر زیاد؟!
اما یک سوال هم داریم از جناب دکتر علیرضا زاکانی که «آیا شما اساساً با مقولهای به نام عدد آشنایی ولو اجمالی دارید یا خیر؟!»
شما برای این که بگویید عملکرد خودتان شاهکار بوده و دولت فشل، عددی را گفتهاید که با هیچ ماشین حسابی جور در نمیآید، مگر این که تصور کنیم مانند «بعضیها در بعضی قراردادها» دو لا پهنا حساب کردهاید که انصافا حتی این طور هم عدد و رقمها را نمیشود کنار هم جفت و جور کرد!
برگردیم به حرفهای خودتان: ۲۹ واحد مسکونی در کل کشور در حمله اسرائیل خراب شده و دولت ۵۴۰۰ میلیارد تومان برای بازسازی این واحدها اختصاص داده است. به عبارت دیگر دولت برای هر بازسازی هر واحد مسکونی ۱۸۶ میلیارد و ۲۰۶ میلیون و ۸۹۶ هزار و ۵۵۱ تومان پرداخته است!
واقعاً در آن جمع که نوشتهاند هزار نفر و از جمله استادان دانشگاه حضور داشته اند، یکی نبود که این عدد و رقمها را بزند توی ماشین حسابش و از شما بپرسد: مرد مؤمن! آخر در کدام شهر ایران، قیمت یک خانه، ۱۸۶ میلیارد تومان است که دولت برای بازسازیاش پرداخته و به قول شما هنوز هم تمام نشده است؟! آن هم خانههای معمولی که همهمان در تلویزیون صحنههای تخریب شدهشان را دیدیم و نه خانههای گران و لوکسی مانند منزل مسکونی جناب شمخانی!
چند حالت در این باره قابل تصور است:
یا جناب زاکانی اشتباه لفظی کرده است که انتظار میرود اصلاح و عذرخواهی کند. هر چند که به نظر نمیرسد چنین باشد چرا که چند روز قبل هم در مراسم دیگری همین عدد را گفته بود.
یا کلا عدد نمیفهمد که البته اگر این طور باشد، حرجی بر او نیست چرا که بسیاری دیگر از مسوولان ما هم با عدد و رقم و فکت بیگانهاند و جایش را با شعار و زیاده گویی پر کردهاند و اصلاً هم نه دردشان میآید و نه بدشان و کلاً با این مقوله راحت اند! زاکانی هم، مگر تافته جدا بافته است؟
یا این که این میفهمد ولی برای فهم مخاطبان حاضر در مجلس سخنرانیاش و نیز مردمی که بعداً این خبر به آنها میرسد، ارزشی قائل نیست و معتقد است که هدف وسیله را توجیه میکند و اینجا هدف، تخریب دولت است و افتخارسازی واهی برای شهرداری که آن هم با یک عدد قلمبه سلمبه حاصل میشود. همین که خلایق تحت تاثیر قرار بگیرند و بگویند «وای! چه شهردار کاربلدی داریم وای کاش باز هم شهردارمان شود»، برایش کفایت میکند.
به هر حال، هر چه باشد حرفهای او یادآور حکایت حاکمی است که امر کرد هزار ضربه شلاق به تن بینوایی بزنند و یکی به او گفت که یا عدد نمیفهمی و نمیدانی هزار، چند تاست، یا نمیدانی شلاق چیست و یا با میزان تحمل بدن آدمی بیگانه ای.
بعد از تحریر:
ایشان در ادامه سخنان خود با اعتماد به نفس غریبی در باب این که شهرداری چقدر عالی به جنگ زدگان تهرانی کمک کرده، گفته است که برخی از آسیب دیدگان جنگ جلوی ریاست جمهوری «تظاهرات» کردهاند که کار ما را از دولت بگیرید و بدهید شهرداری انجام دهد! (حال بماند که این افراد در انتقاد توامان از شهرداری و دولت تجمع کرده بودند ولی طبق فرمایشهای جناب زاکانی ما باید تحت تاثیر قرار بگیریم و بگوییم عجب شهردار کار درستی داریم که ملت برایش تظاهرات هم میکنند!)
۴۷۲۳۶