شناسهٔ خبر: 75960222 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: میزان | لینک خبر

نیروی تثبیت‌کننده بین‌المللی در غزه؛ تلاش آمریکا برای هموار کردن مسیر اشغالگری رژیم صهیونیستی

طرح آمریکا درباره ایجاد نیروی تثبیت‌کننده بین‌المللی در نوار غزه با وجود حمایت دائمی واشنگتن از رژیم صهیونیستی، نه‌تنها با چالش‌های حقوقی بسیاری همراه است، بلکه مسیر را برای ادامه اشغالگری رژیم صهیونیستی فراهم می‌کند.

صاحب‌خبر -
خبرگزاری میزان -

در بحبوحه نسل‌کشی رژیم صهیونیستی در غزه که از سال ۲۰۲۳ ادامه دارد و پس از توافق آتش‌بس بین رژیم صهیونیستی و گروه‌های فلسطینی در اکتبر ۲۰۲۵، پیشنهاد استقرار نیروی بین‌المللی تثبیت‌کننده (ISF) در غزه اهمیت یافته است.

این پیشنهاد که در ابتدا توسط آمریکا از طریق پیش‌نویس قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل مطرح شد و سپس در بحث‌هایی که منجر به قطعنامه ۲۸۰۳ (۲۰۲۵) شد، مطرح شد، در بحبوحه فروپاشی ساختارهای حکومتی و تشدید بحران انسانی دوباره مطرح شده است.

در حالی که برخی از سیاست‌گذاران چنین نیرویی را به عنوان یک مکانیسم انتقالی برای بازگرداندن امنیت، تسهیل دسترسی بشردوستانه و حمایت از بازسازی سیاسی مطرح می‌کنند، این پیشنهاد نگرانی‌های حقوقی، سیاسی و عملیاتی قابل‌توجهی را ایجاد می‌کند که باید در چارچوب حفاظت از غیرنظامیان و رعایت قوانین بین‌المللی به دقت مورد بررسی قرار گیرد.

از نظر قانونی، قوی‌ترین مبنا برای چنین مأموریتی، حکم شورای امنیت سازمان ملل تحت فصل هفتم منشور سازمان ملل است که به شورا اجازه می‌دهد استفاده از زور را برای بازگرداندن صلح و امنیت بین‌المللی مجاز کند.

همان‌طور که در لبنان و عملیات صلح در بالکان دیده می‌شود، حکم فصل هفتم به‌طور گسترده به‌عنوان استاندارد طلایی برای مشروعیت در نظر گرفته می‌شود. با این حال، پویایی‌های ژئوپلیتیکی چنین مجوزی را نامشخص می‌کند. اعضای دائم به‌شدت در مورد مسائل رژیم صهیونیستی و فلسطین اختلاف نظر دارند و قطعنامه‌های قبلی در مورد غزه با تهدید وتو روبرو بوده‌اند. بدون حمایت شورای امنیت، هر نیروی چندملیتی فاقد بالاترین سطح اقتدار قانونی بین‌المللی خواهد بود.

یکی دیگر از چالش‌های قانونی مهم مربوط به رضایت و حاکمیت است که اصول اصلی حفظ صلح سازمان ملل هستند. تعیین اینکه چه کسی می‌تواند به‌طور قانونی با استقرار نیروهای خارجی در غزه موافقت کند، بسیار پیچیده است. در حالی که رژیم صهیونیستی ادعا می‌کند که پس از خروج از غزه در سال ۲۰۰۵ دیگر غزه را اشغال نکرده است، همچنان کنترل مؤثری بر حریم هوایی، دسترسی دریایی، مرزها، تردد و ثبت احوال غزه اعمال می‌کند.

طبق حقوق بین‌الملل، این سطح از کنترل، اشغال محسوب می‌شود و رژیم صهیونیستی را به رژیم اشغالگر تبدیل می‌کند و پرسش‌های جدی در مورد قانونی بودن رضایت برای هر نیروی خارجی ایجاد می‌کند.

در عین حال، رضایت فلسطینی‌ها برای حفظ اصل خودمختاری و جلوگیری از ترتیبات حکومتی تحمیلی از خارج، به همان اندازه ضروری است؛ انجام ماموریت بدون تأیید فلسطینی‌ها، خطر سلب مشروعیت را به همراه دارد و ممکن است به‌عنوان تضعیف عاملیت سیاسی فلسطینی‌ها تلقی شود.

طبق قانون اشغال، اشغالگر مسئولیت حفاظت از غیرنظامیان و نظم عمومی را بر عهده دارد؛ یک نیروی بین‌المللی می‌تواند از نظر تئوری از این وظایف حمایت کند یا به‎طور موقت جایگزین آنها شود، اما رابطه حقوقی نیاز به تعریف دقیقی دارد.

این ابهام، خطر تکرار مشکلاتی را که در عراق با آن مواجه بود، افزایش می‌دهد، جایی که همپوشانی مقام‌ها، پاسخگویی را مبهم می‌کرد؛ بنابراین، هر نیروی تثبیت‌کننده در غزه به قوانین بدون ابهام در مورد اقتدار، فرماندهی و مسئولیت نیاز دارد.

از منظر سیاست‌گذاری، طرفداران استدلال می‌کنند که یک نیروی تثبیت‌کننده بین‌المللی می‌تواند نقش اساسی در رسیدگی به بحران امنیتی و انسانی فوری غزه ایفا کند. یک نیروی خارجی می‌تواند به اجرای آتش‌بس، جلوگیری از درگیری مجدد، ایمن‌سازی راهروهای بشردوستانه و محافظت از غیرنظامیان در طول یک دوره انتقالی ناپایدار کمک کند. تحقیقات تطبیقی ​​در زمینه حفظ صلح نشان می‌دهد که تضمین‌های امنیتی طرف ثالث می‌تواند خطر تکرار درگیری را، به‌ویژه در محیط‌های چندپاره، کاهش دهد.

بُعد دیگری که این بحث را شکل می‌دهد، درک جانبداری بین‌المللی، به‌ویژه جانبداری آمریکا، به نفع رژیم صهیونیستی است که هم بر مشروعیت و هم بر طراحی هرگونه نیروی تثبیت‌کننده پیشنهادی تأثیر می‌گذارد.

آمریکا از نظر تاریخی نفوذ قابل‌توجهی بر تصمیم‌گیری سازمان ملل در مورد رژیم صهیونیستی و فلسطین داشته است و اغلب قطعنامه‌هایی را که از اقدام‌های رژیم صهیونیستی یا پیشنهادهایی که آزادی نظامی این رژیم را محدود می‌کنند، انتقاد می‌کنند، وتو کرده است.

در نتیجه، به‌ویژه در میان فلسطینی‌ها و کشورهای جنوب جهان، تردید گسترده‌ای وجود دارد که سازوکارهای بین‌المللی اغلب منافع امنیتی رژیم صهیونیستی و غرب را بر مدیریت بی‌طرفانه درگیری یا حفاظت از غیرنظامیان اولویت می‌دهند.

در این زمینه، یک نیروی تثبیت‌کننده مستقر در غزه تفاوت چشمگیری با مأموریت‌های معمول حفظ صلح سازمان ملل خواهد داشت؛ این یک حائل بی‌طرف بین دو طرف موافق با توافق صلح نخواهد بود، بلکه یک مداخله سیاسی در یک درگیری فعال و نامتقارن است که در آن یک طرف برتری نظامی قاطع و حمایت دیپلماتیک قابل‌توجهی را حفظ می‌کند.

این موضوع نگرانی‌هایی را در مورد اینکه آیا چنین مأموریتی می‌تواند بی‌طرفانه عمل کند یا اینکه ممکن است به جای اصلاح، عدم تعادل قدرت را تشدید کند، ایجاد می‌کند.

سازمان‌های بشردوستانه فعال در غزه بارها بر لزوم دسترسی امن برای ارائه کمک، احیای سیستم‌های آب و برق و بازسازی زیرساخت‌های پزشکی تأکید کرده‌اند، وظایفی که معمولاً به نوعی تضمین امنیت نیاز دارند.

یک نیروی تثبیت‌کننده، در تئوری، می‌تواند از بازسازی سیاسی و نهادی نیز پشتیبانی کند. ساختارهای حاکمیت محلی غزه به‌شدت تضعیف شده‌اند و یک مأموریت موقت می‌تواند به برقراری مجدد پلیس اساسی، خدمات قضایی و کارکردهای اداری کمک کند و فضایی را برای بازیابی نهادهای فلسطینی و ریشه دواندن آشتی سیاسی ایجاد کند.

برخی از تحلیلگران، مأموریت ترکیبی سازمان ملل و اتحادیه عرب، با پیروی از مدل‌های مورد استفاده در دارفور، را برای تأمین مشروعیت منطقه‌ای و کاهش ترس از کنترل سیاسی غرب پیشنهاد کرده‌اند.

این یک حقیقت اساسی را برجسته می‌کند؛ هرگونه مداخله‌ای باید حفاظت از غیرنظامیان را در اولویت قرار دهد، دسترسی آنها را به کمک‌های نجات‌بخش تضمین کند و به سازمان فلسطینی احترام بگذارد. در غیر این صورت، حتی یک نیروی تثبیت‌کننده حتی با نیت خیر نیز می‌تواند ناخواسته همان آسیب‌پذیری‌هایی را که قرار است به آنها رسیدگی کند، تقویت کند.

از نظر عملیاتی، غزه همچنان یکی از چالش‌برانگیزترین محیط‌ها برای هر نیروی بین‌المللی است؛ مناطق شهری پرجمعیت، شبکه‌های گسترده تونل‌های زیرزمینی، حضور گروه‌های مسلح متعدد و فقدان یک توافق صلح جامع، همگی خطرات جدی ایجاد می‌کنند. تجربه ماموریت‌های گذشته در محیط‌های بی‌ثبات مشابه، مانند لبنان (۱۹۸۳)، عراق و افغانستان، نشان می‌دهد که نیروهای بین‌المللی می‌توانند با تلفات بالا روبرو شوند و در عین حال به نتایج محدودی دست یابند. استقرار یک نیروی تثبیت‌کننده در غزه قبل از یک توافق سیاسی، خطر واقعی تشدید ناامنی را به جای کاهش آن به همراه دارد.

یک نیروی تثبیت‌کننده بین‌المللی در غزه تنها تحت شرایط سختگیرانه‌ای قابل اجرا است؛ باید با مجوز روشن شورای امنیت سازمان ملل فعالیت کند، رضایت بی‌چون و چرای فلسطینیان را تضمین کند، مشارکت قوی منطقه‌ای را شامل شود، بی‌طرفی خود را نشان دهد و مجوزی را حفظ کند که حفاظت از غیرنظامیان را در اولویت قرار دهد و در عین حال از حکومت فلسطین حمایت کند، نه اینکه جایگزین آن شود. بدون این ضمانت‌ها، این مأموریت با خطر از دست دادن مشروعیت، تبدیل شدن به یک هدف یا تقویت کنترل خارجی بلندمدت مواجه است.

انتهای پیام/