به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا؛ در ایام سوگ و اندوه شهادت بانویی که عظمتش معیار ایمان و انسانیت است، نگاهها دوباره به «مکتب حیا و غیرت فاطمی» برمیگردد؛ مکتبی که هم در خانه میدرخشد و هم در متن جامعه. در روزهایی که بحث حجاب و عفت، بیشتر از همیشه گرفتار برداشتهای سطحی و هیاهوهای رسانهای شده است، گفتوگوی ما با حجتالاسلام سیدعلی میرلوحی، کارشناس و پژوهشگر فقه اسلامی پردهای تازه از حقیقت این مفهوم بلند را نشان میدهد؛ حقیقتی که به تعبیر ایشان، حیای مردانه در مکتب فاطمی، همتراز شهادت است.
در این گفتوگو، از میدانهای پنهان جهاد اکبر تا روایتهای تکاندهنده از بزرگان اخلاق و از درسهای عملی سیره حضرت زهرا (س) تا نسبت «حیا» و «غیرت» با زندگی جوان امروز، نکاتی مطرح میشود که میتواند نقشه راهی عملی برای نسل امروز باشد که در ادامه میخوانیم:
مردی که «قدرت دارد و عفت میورزد»؛ اجرش همتراز شهادت
حجتالاسلام میرلوحی با بیان اینکه وقتی حرف از حیا و عفت میشود، ذهنها فوراً به سمت حجاب و پوشش بانوان میرود، ابراز داشت: در حالی که امیرالمؤمنین (ع) در نهجالبلاغه، خطکشی برای «مردانگی» میگذارند که لرزه بر اندام انسان میاندازد. حضرت (ع) میفرمایند: «مَا الْمُجَاهِدُ الشَّهِیدُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَعْظَمَ أَجْر ا مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَّ»؛ اجر و پاداش آن رزمندهای که در میدان جنگ، در راه خدا جهاد میکند و به شهادت میرسد، بالاتر از اجر کسی نیست که «قدرت» بر گناه دارد، اما «عفت» میورزد و گناه نمیکند.
وی افزود: منظور از «قدرت» این است که وقتی در خلوت خودت هستی، اینترنت پرسرعت هم در اختیار داری، هیچکس هم تو را نمیبیند، «قدرت» داری هر سایتی را باز کنی، هر فیلمی را ببینی. «قدرت» داری در فضای مجازی با نامحرم شوخی کنی، حرفهای غیرضروری بزنی، دل بدهی و قلوه بگیری. «قدرت» داری در خیابان، در دانشگاه، در محل کار، نگاهت را رها کنی و به هر صحنهای خیره شوی.
این استاد دانشگاه بیان داشت: «قدرت» گناه را داری! اما «فَعَفَّ»؛ عفت میورزی. پا روی نفست میگذاری. ترمز میکشی. این یعنی «حیا» جهاد اکبر است. این یعنی حیای امروز تو، در این فضا، در این جامعه، اجرش کمتر از شهادت در میدان جنگ نیست. این اولین درس مکتب فاطمی برای یک مرد است.
میدان نبرد درون؛ در و پنجرههای روح را محکم کنید
وی ادامه داد: مرحوم آیتالله اراکی؛ آن عارف بزرگ، خاطرهای نقل میکردند که روزی یک نجار خدمت ایشان رسید و طلب نصیحت کرد. آقا از او پرسیدند شغلت چیست؟ گفت: نجارم، در و پنجره میسازم. آقای اراکی گفتند: «برو در و پنجرههای روحت را محکم کن»! توجه داشته باشیم که ورودیهای روح ما، همین چشم و گوش و زبان ما هستند.
حجتالاسلام میرلوحی اظهار داشت: حال اگر این در و پنجرهها هرز باشند، شل باشند، هر چیزی از آنها وارد روح شود، دیگر از این روح، توقع نماز با حضور قلب، توقع اشک بر امام حسین (ع) و توقع خدمت به امام زمان (عج) نمیتوان داشت. پس «حیای مردانه» یعنی مراقبت از همین در و پنجرهها.
میدان نبرد درون؛ در و پنجرههای روح را محکم کنید
وی با تأکید بر اینکه میدان نبرد اول، چشم است، گفت: در تاریخ آمده است که روزی فضل بن عباس، جوان بسیار زیبا و برادرزاده پیامبر، پشت سر حضرت (ص) سوار بر مرکب بود. از مسیری عبور میکردند که زنی توجه فضل را جلب کرد و فضل شروع به نگاه کردن کرد. پیامبر اکرم (ص) چه کردند؟ تذکر شفاهی ندادند، بلکه دست مبارکشان را بلند کردند و صورت «فضل» را به سمت دیگری برگرداندند. یعنی فرمانده، جلوی خطای سربازش را گرفت. مسئولیت اول با مرد است. امروز، آن میدان نبرد، خیابان و بازار و مهمتر از همه، صفحه موبایل توست.
این کارشناس فقه اسلامی تصریح کرد: در اصفهان، عارفی بزرگ به نام آیتالله میرزا رحیم ارباب زندگی میکرد. ایشان قسم میخورد و میگفت که «من ۹۰ سال عمر از خدا گرفتهام، به خدا قسم یک نگاه حرام در زندگیام نداشتهام! و روز قیامت پای این حرفم میایستم.»
وی افزود: شاید بگوییم حاج آقا! ایشان گوشه حجره نشسته بود و بیرون نمیآمد. نه! اتفاقاً بسیار اجتماعی بود و نماز جمعه اقامه میکرد. ایشان میفرمود: «چهل سال با برادرم در یک خانه زندگی میکردم، در طول این چهل سال، یک بار همسر برادرم را ندیدم! اگر در خیابان او را ببینم، نمیشناسم!» این یعنی میشود. سخت است، اما شدنی است. این یعنی «قدرت» داشت ببیند، اما «عفت» ورزید.
عفت در کلام؛ از یک شوخی ساده تا آغاز یک جنگ بزرگ
حجتالاسلام میرلوحی با اشاره به اینکه میدان نبرد دوم، زبان است، خاطرنشان کرد: «عفت» فقط در نگاه نیست؛ در کلام است. یکی از شاگردان امام صادق (ع) برای بانوان کلاس درس برگزار میکرد. روزی در کلاس، با یکی از بانوان شوخی و مزاحی کرده بود. خبر به امام صادق (ع) ر سید. حضرت او را احضار کردند و به شدت توبیخ فرمودند: «مبادا در کلاسی که به خانمها درس میدهی، مزاح و شوخی کنی! یا درس را تعطیل کن یا دیگر مزاح نکن.»
وی ادامه داد: امام (ع) میدانند که سرچشمه بسیاری از گناهان و گرفتاریها، از همین یک شوخی ساده و شکستن حریمها شروع میشود. در صدر اسلام، اولین جنگی که پیامبر (ص) با یهودیان مدینه «قوم بنی قینقاع» داشتند، میدانید سر چه بود؟ سر همین حیا و غیرت بود. یک زن مسلمان به بازار یهودیها رفت. جوانی یهودی به او بیاحترامی کرد و چادر آن زن را طوری به جایی گره زد که وقتی زن برخاست، حجابش کنار رفت و بدنش نمایان شد. یهودیها شروع به هلهله و مسخره کردن کردند. یک مرد مسلمان با غیرت، آن جوان یهودی را کشت و خودش هم شهید شد.
این خطیب تهرانی بیان داشت: یک بیحیایی و یک هوسرانی، منجر به یک جنگ بزرگ شد. «حیای مردانه» یعنی در گفتوگو با نامحرم، چه در دانشگاه، چه در محیط کار و چه در چت و فضای مجازی، سنگین و باوقار باشی. حرف زدن و شوخیهای تو نباید «تحریککننده» و «حریمشکن» باشد.
قله حیا؛ الگوی ما حضرت زهرا (س)
وی گفت: حالا که وظیفه خودمان را فهمیدیم، بیایید به قله نگاه کنیم. ببینیم اوج این حیا و عفت کجاست. داستان حیا در برابر نابینا را شنیدهاید! مرد نابینایی به نام «ابن مکتوم» اجازه گرفت و وارد خانه حضرت علی (ع) شد. پیامبر (ص) هم در خانه بودند. دیدند که حضرت زهرا (س) برخاستند و به اتاق دیگری رفتند یا خود را کامل پوشاندند. پیامبر (ص) فرمودند:» دخترم! چرا این کار را کردی؟ او که تو را نمیبیند! نابیناست.»
حجتالاسلام میرلوحی ابراز داشت: پاسخ حضرت زهرا (س) تکاندهنده است. نفرمودند، چون شما هستید، نفرمودند، چون دستور خداست. فرمودند: «پدرجان! درست است، اگر او مرا نمیبیند، من که او را میبینم؛ یعنی «حیا» یک طرفه نیست و بعد جملهای فرمودند که اوج دقت است: «پدرجان! او بو را استشمام میکند»! ببینید دقت حیا کجاست! حیا یعنی نه فقط از «دیدن» بلکه از «دیده شدن» و حتی از «حس شدن» هم پرهیز کنی.
وی با اشاره به حیای فاطمی در ماجرای تدفین ایشان افزود: در روزهای آخر عمرشان، اسماء بنت عمیس کنار بستر ایشان بود. حضرت زهرا (س) گریان بودند. اسماء پرسید چرا ناراحتید؟ فرمودند: من از این رسمی که مردم دارند، بسیار بدم میآید. جنازه زن را روی تابوتهای رو باز میگذارند و پارچهای روی آن میاندازند. این پارچه حجم بدن زن را برای بینندگان آشکار میکند. اسماء! مرا اینگونه تشییع نکنید. برایم تابوتی بسازید که بدنم را بپوشاند. مرا بپوشان، خدا تو را از آتش جهنم بپوشاند. ببینید! دغدغه بانوی دو عالم حتی برای بعد از مرگش، حفظ «حریم» بدنش بود.
از «حیای فاطمی» تا «غیرت فاطمی»
این کارشناس دینی اظهار داشت: اینجا یک سؤال مهم پیش میآید. آیا این حیای شدید، به معنای انفعال، ضعف، گوشهگیری و افسردگی بود؟ همانطور که امروز در دنیا تلاش میکنند مفاهیم را عوض کنند؛ به «حیا» میگویند «خجالتی بودن» و «افسردگی»؛ به «نجابت» میگویند «اُمل بودن» و «عقبافتادگی» و به «غیرت» مرد میگویند «حسادت» و «کنترلگری»!
وی ادامه داد: آیا الگوی ما اینگونه بود؟ خیر! این حیا، «پوسته» و «حفاظ» بود. اما «هسته» و «موتور محرک» چیز دیگری بود: «غیرت». معجزه فاطمیه اینجا است: همین حضرت زهرایی که حاضر نبودند یک مرد نابینا، بوی ایشان را استشمام کند... همین حضرت زهرایی که نگران حجم بدنشان در زیر پارچه کفن بودند. وقتی پای «حق» و «ولایت» به میان آمد، چه کردند؟ آیا در خانه نشستند و گفتند من حیایم اجازه نمیدهد در جامعه حاضر شوم؟
حجتالاسلام میرلوحی با بیان اینکه حضرت فاطمه (س) با اوج حیا، کاملترین حجاب را بر تن کردند، تصریح کرد: چادر بر سر کردند، خود را کامل پوشاندند، با جمعی از زنان بنیهاشم وارد مرکز حکومت اسلامی «مسجدالنبی» شدند، در مقابل چشم مهاجر و انصار، پشت پردهای قرار گرفتند، قویترین، منطقیترین، آتشینترین و شجاعانهترین خطبه یعنی «خطبه فدکیه» را در دفاع از «امام» زمانشان، علی بن ابیطالب (ع) خواندند. این پیام فاطمیه برای پسران و جوانان است: حیای فاطمی یعنی بر «نفس» خودت غیرت داشته باش (کنترل چشم و زبان و فکر). غیرت فاطمی یعنی بر «حق» و «دین» و «امامت» غیرت داشته باش.
وی گفت: جامعه امروز ما، به جوانانی نیاز دارد که هم «حیای فاطمی» در کنترل نفس دارند و هم «غیرت علوی و فاطمی» برای دفاع از حقیقت. جوانی که روی نفس خودش کنترل ندارد و در مقابل یک صحنه حرام، ترمز میبرد، این جوان چطور میخواهد از امام زمانش دفاع کند.
پاداش یک عمر حیا؛ روایت طواف با امام زمان(عج)
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: شاید بگویید این کارها؛ کنترل چشم و زبان در این دوره و زمانه خیلی سخت است. بله! سخت است؛ برای همین همتراز شهادت است. اما پاداشش چیست؟ مرحوم آیتالله اراکی دختری داشتند که بسیار عفیف و نجیب تربیت شده بود. این دختر در قرعهکشی حج واجب اسمش درآمد، اما باید تنها میرفت. پیش پدر آمد و گفت: «بابا! من تا به حال سفر تنهایی نرفتهام. میترسم. آن هم در آن ازدحام جمعیت. آیتالله اراکی گفتند: «دخترم! تو مهمان خدا هستی. نترس. هر جا بیچاره شدی و گیر افتادی، فقط بگو: یا حفیظُ و یا علیم».
وی افرود: این خانم میگوید من رفتم، برای طواف واجب وارد مسجدالحرام شدم. دیدم سیل جمعیت است. مردان قوی هیکل از هر طرف تنه میزنند. دیدم من اصلاً نمیتوانم وارد این جمعیت شوم. اگر بروم، حریم من حفظ نمیشود. میگوید عقب عقب رفتم، در گوشهای از مسجدالحرام نشستم و شروع به گریه کردن کردم. گفتم: خدایا، طوافم واجب است، اما نمیتوانم. از بیچارگی و تنهایی یاد حرف پدرم افتادم. شروع کردم به تکرار «یا حفیظُ و یا علیم...» میگفت به خدا قسم، فقط یک صدا شنیدم که فرمود: «بلند شو و با امام زمانت طواف کن.» میگوید هراسان بلند شدم، دیدم محاذی حجرالاسود، آقایی ایستادهاند که گویی دایرهای دور ایشان خالی است و جمعیت به ایشان برخورد نمیکند. من دویدم و پشت سر آقا قرار گرفتم. هفت دور طواف را پشت سر ایشان انجام دادم، در حالی که کوچکترین تنهای به من نخورد. فقط گریه میکردم و قربان صدقه آقا میرفتم. طواف که تمام شد، آقا در میان جمعیت رفتند.
حجتالاسلام میرلوحی ابراز داشت: جوان عزیز! پاداش یک عمر حیا و عفت این است. اگر تو امروز در این خلوتها و در این فضای مجازی به خاطر امام زمانت، چشمت را حفظ کنی؛ آن روزی که در زندگیات گیر میکنی و بیچاره میشوی، امام زمان (عج) خودش به سراغت میآید و دستت را میگیرد.
انتهای پیام/