شناسهٔ خبر: 75945712 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جماران | لینک خبر

مؤسسه خاورمیانه بررسی کرد:

چگونه انتخابات عراق رقابت آمریکا و ایران را شکل خواهد داد؟

واشنگتن هم نه منابع لازم برای برچیدن شبکه ایران در عراق را دارد و نه تمایل آن را. بنابراین، «مهار اکوسیستم موجود» واقع‌گرایانه‌تر از «برچیدن آن» است. مهم نیست چه شود، حداقل در کوتاه‌مدت، نفوذ ایران از مسیر سیاسی و بوروکراتیک ادامه خواهد یافت—حتی اگر واشنگتن آزمون کند که آیا ابزارهایی چون اهرم دلار، معاملات تجاری و آموزش امنیتی می‌تواند میدان عمل PMF را محدود کند.

صاحب‌خبر -

انتخابات تازه عراق صحنه‌ای شده که در آن، رقابت طولانی‌مدت ایران و آمریکا شکل تازه‌ای می‌گیرد؛ واشنگتن تثبیت پساجنگ و سرمایه‌گذاری‌های خود را به مهار جناح‌های نزدیک به ایران گره زده، در حالی که تهران با ترکیبی از عملگرایی سیاسی و نفوذ ریشه‌دار اقتصادی می‌کوشد موازنه قدرت را حفظ کند. در میانه این کشمکش، پارلمان جدید بغداد باید درباره جایگاه و ساختار نیروهای بسیج مردمی تصمیم بگیرد؛ نقطه‌ای که تقریباً همه خطوط این تقابل ژئوپلیتیک به آن ختم می‌شود.

به گزارش سرویس بین‌الملل جماران، مؤسسه خاورمیانه با این مقدمه در تحلیلی راجع‌به انتخابات اخیر عراق نوشت:

پیام ایالات متحده روشن است: تثبیت وضعیت پساجنگ، سرمایه‌گذاری آمریکا، همکاری انرژی و دسترسی به دلار، همگی مشروط به آن است که بغداد بتواند قدرتمندترین جناح‌های همسو با ایران را مهار کند. با این حال، این کمپین در نقطه‌ای حساس با منافع واشنگتن گره می‌خورد؛ منافعی که اقتصاد عراق را به اقتصاد آمریکا وصل کرده است. شرکت‌های بزرگ انرژی آمریکا جایگاه خود در بخش بالادستی نفت عراق را گسترش داده‌اند و قراردادهای گاز طبیعی متعارف و مایع امضا کرده‌اند تا هم کمبود مزمن برق عراق را کاهش دهند و هم نیاز کشور به واردات انرژی از ایران را کمتر کنند.

دریافت‌های نفتی عراق همچنان از طریق سیستم فدرال رزرو آمریکا انجام می‌شود؛ سیستمی که هم ابزار فشار است و هم مسیری که واشنگتن مایل نیست آن را چنان سخت‌گیرانه سیاسی کند که دولت بغداد—که هنوز برای مقابله با تروریسم و مدیریت بحران‌های منطقه‌ای به همکاری آمریکا نیاز دارد—بی‌ثبات شود. حاصل این وضعیت، سیاستی است آمیخته از تهدید و وعده؛ سیاستی که می‌کوشد هم بازار جهانی انرژی را آرام نگه دارد و هم لطمه‌ای به منافع شرکت‌های آمریکایی در عراق وارد نشود. اما این تعادل شکننده در پارلمان آینده بغداد که باید درباره وضعیت قانونی و رد پای بودجه‌ای نیروهای بسیج مردمی تصمیم‌گیری کند، با چالش‌هایی جدی‌تر روبه‌رو خواهد شد؛ جایی که تقریباً تمام خطوط رقابت ایران و آمریکا در عراق به هم می‌رسند.

 

آنچه برای تهران در انتخابات پارلمانی عراق در معرض خطر است

برای ایران، عراق در آنِ واحد عمق راهبردی، پناهگاه سیاسی و خط حیاتی اقتصادی است. نتایج انتخابات ۱۱ نوامبر و رقابت برای تشکیل ائتلاف حاکم تعیین می‌کند چه کسانی اهرم‌های بودجه‌ای، انتصابات امنیت داخلی و کمیته‌هایی را کنترل خواهند کرد که می‌توانند خودمختاری نیروهای بسیج مردمی را—در قامت یکی از بازوهای کلیدی ایران—تصویب یا محدود کنند. مشخص خواهد شد آیا فردی در مقام نخست‌وزیر می‌تواند هم با واشنگتن تعامل کند و هم با ائتلاف چتری احزاب شیعه—که بخشی از آن از تهران حمایت می‌شود اما با جریان مقتدی صدر اختلاف دارند—به بن‌بست نرسد. همچنین روشن می‌شود که آیا بلوک‌های سنی و کردی می‌توانند تحریم انتخابات از سوی جریان صدر را به اهرم بیشتری در تشکیل دولت تبدیل کنند یا خیر.

تهران ترجیح می‌دهد دولت در اختیار ساختار قدرت شیعی باشد، اما نخست‌وزیر شیعه‌ای را که به واشنگتن، پایتخت‌های خلیج فارس یا حتی آنکارا روی خوش نشان دهد نیز تحمل می‌کند—و حتی گاهی آن را ترجیح می‌دهد، زیرا چنین دولتی می‌تواند نقش پل میان ایران و آمریکا و جهان عرب را بازی کند.

با این حال، خطوط قرمز ایران روشن است:

نه خلع سلاح گسترده جناح‌های طرفدار ایران،

نه همسویی خصمانه با سیاست تحریم‌های آمریکا،

و نه باز گذاشتن مسیر برای اقدامات نظامی اسرائیل یا آمریکا از خاک عراق.

در کنار این‌ها، مسأله کلیدی اقتصاد است: تجارت ایران، کانال‌های بانکی و مسیرهای تأمین قانونی و غیرقانونی تا حد زیادی به عراق متکی است. پارلمانی که زیر فشار آمریکا بخواهد این مسیرها را محدود کند، دردسرساز خواهد بود؛ اما پارلمانی که «سری که درد نمی‌کند را دستمال نمی‌بندند» ترجیح دهد، شریان‌های ایران را باز نگه می‌دارد. در این چارچوب، تهران ایدئولوژی را با عملگرایی درمی‌آمیزد: بازدارندگی و شبکه متحدان عرب را حفظ می‌کند، در سیاست داخلی عراق نفوذ خود را متنوع می‌سازد و تلاش می‌کند برندهای پرحاشیه‌تر را کم‌رنگ کند. هدف اصلی، حفظ سیستم بدون ورود به درگیری علنی با آمریکا بر سر عراق است—آن هم در دوره‌ای که ایران و متحدانش هنوز از ضربات پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ در حال ترمیم هستند.

آخرین نتایج ۱۸ نوامبر نشان می‌دهد ائتلاف «بازسازی و توسعه» به رهبری نخست‌وزیر محمد شیاع السودانی با ۴۶ کرسی از ۳۲۹ کرسی، پیروز نسبی انتخابات است. اما این تازه آغاز مسیر دشوار تشکیل دولت است؛ مسیری که ممکن است ماه‌ها طول بکشد، زیرا بلوک‌های رقیب در میانه تنش‌های آمریکا و ایران و اختلافات حل‌نشده درباره نقش گروه‌های همسو با ایران بر سر ائتلاف‌ها چانه‌زنی می‌کنند. در واقع، انتخابات عراق قرار نیست برنده‌ای برای رقابت ایران و آمریکا تعیین کند، بلکه قواعد دور جدید رقابت را مشخص خواهد کرد. اگر در نهایت باز هم ائتلافی شبیه گذشته قدرت بگیرد، باید انتظار نسخه‌ای ظریف‌تر اما مشابه از وضع موجود را داشت: کاغذبازی بیشتر به‌جای آتش‌بازی، رقص بوروکراتیک بیشتر به‌جای اصلاحات جسورانه، و نه تغییر بنیادین در جهت‌گیری راهبردی عراق.

 

آیا واشنگتن و تهران می‌توانند در عراق هم‌زیستی داشته باشند؟

هم‌زیستی ممکن است، چون هر سه طرف—بغداد، واشنگتن و تهران—بیش از آنچه نشان می‌دهند به آن نیاز دارند و ادامه این وضعیت فقط به کمی ریاکاری نیازمند است. سودانی ترجیح داده متقاعد کند، نه تقابل؛ شبه‌نظامیان را مهار کند، نه درگیر؛ و هم‌زمان بر این نکته پافشاری داشته که دولت باید کنترل اسلحه را در دست داشته باشد. آمریکا می‌خواهد شبه‌نظامیان در ساختار دولت ادغام شوند یا حداقل به عرصه سیاست منتقل شوند. ایران می‌خواهد این گروه‌ها حفظ شوند، اما نه آن‌قدر فعال که بهانه حمله یا تحریم ناگهانی روی خطوط حیاتی دلار عراق را فراهم کنند.

در عمل، ایران یک «آزمایش آرام» را پیش می‌برد: فشردن جناح‌های مسلح برای کم‌رنگ کردن فعالیت نظامی، ساختن ماشین‌های سیاسی، و نفوذ بیشتر در وزارتخانه‌ها و استان‌ها. برخی گروه‌ها مقاومت می‌کنند چون هویتشان با اسلحه گره خورده، اما برخی دیگر—مانند سازمان بدر—توانسته‌اند چهره‌های سیاسی ارائه دهند و کنترل را از مسیر بودجه و آرا پیش ببرند.

با این حال، هشدارهای آمریکا معادله را پیچیده می‌کند. واشنگتن به بغداد گفته هرگونه دخالت شبه‌نظامیان عراقی در واکنش به عملیات آمریکا یا اسرائیل، با پاسخ همراه خواهد بود. هدف این اخطارها، کاهش ریسک پیامدهای پس از انتخابات است، اما سؤال بلندمدت همچنان باز است: آمریکا تا کجا می‌تواند موجودیت «حزب‌اول، شبه‌نظامی‌دوم» را تحمل کند، اگر جهت‌گیری آن همچنان به تهران نزدیک باشد؟

 

آیا شبه‌نظامیان می‌توانند سیاستمدار شوند؟

هم‌زیستی ادامه دارد، تا زمانی که این بازیگران پرهیز کنند از اقداماتی که طرف مقابل را شرمنده یا مجبور به واکنش نظامی کند. اگر هر طرف تصور کند دست بالا دارد و اشتباه محاسبه کند، تعادل فرو می‌ریزد. در چنین وضعیتی، ایران انتظار دارد آمریکا رفتار «ظاهرسازیِ خلع سلاح» را تنها تا زمانی تحمل کند که این ظاهر به مسئولیت تبدیل نشود. به محض دخالت جناح‌ها، تهران انتظار دارد واشنگتن سطحی از اوج‌گیری را انتخاب کند: حملات هدفمند، تحریم‌های سخت‌تر، کنترل دلاری شدیدتر و آزادی بیشتر برای اقدام اسرائیل در عراق. خلاصه: آمریکا تا زمانی ظاهر را می‌پذیرد که نیاز به مجازات پیدا نکند.

این انتظار توضیح می‌دهد چرا ایران همچنان به انتقال گروه‌های شاخص به عرصه سیاسی و وزارتخانه‌ها ادامه می‌دهد و بازدارنده‌های سخت‌تر را در رزرو نگه می‌دارد. تهران معتقد است آمریکا به‌خاطر مسأله حشدالشعبی، عراق را ساقط نخواهد کرد و منافع انرژی خود را ترک نمی‌کند؛ اما اگر نمایندگان اشتباه محاسبه کنند، واشنگتن تحریم و اقدام نظامی را تشدید خواهد کرد.

به همین دلیل تهران مدل «حزب‌اول» را ترجیح می‌دهد: فعالیت سیاسی پیش‌زمینه، و بازدارندگی موشکی در سطح منطقه‌ای—نه در خاک عراق. این مدل به ایران امکان می‌دهد نفوذ را ارزان حفظ کند، بهانه جنگ مستقیم ندهد، و ظاهر ادغام شبه‌نظامیان را آن‌قدر معتبر نگه دارد که واشنگتن به آن رضایت دهد—تا وقتی که ندهد.

 

فصل بعدی حشدالشعبی و چرایی تداوم نفوذ ایران

سناریوهای آینده حشدالشعبی در طیفی آشنا قرار دارد. آمریکا و بسیاری از بازیگران سنی و کرد شاید حاضر باشند ظاهرسازیِ ادغام زیر چتر وزارت دفاع را بپذیرند؛ اما این واقعیت میدانی را تغییر نمی‌دهد: نیروهای بسیج مردمی عملاً در لایه‌های اداره استانی، لجستیک، ساخت‌وساز و شبکه‌های حامی‌پروری تنیده شده‌اند. تهران نیز این را می‌داند. حتی اگر بغداد اقداماتی نمادین انجام دهد—توقف یک لایحه، جابه‌جایی یک فرمانده، یا سخت‌گیری بر تجهیزات—ایران نفوذ خود را از طریق شبکه‌های لایه‌لایه حفظ می‌کند: احزاب باسابقه با برند ملی، گروه‌های دوردست‌تر که می‌توانند میان پادگان و دفتر سیاسی رفت‌وآمد کنند، و نسل جدید چهره‌های «تمیز» که زبان دولت‌سازی را خوب صحبت می‌کنند.

در عمل، مسیر آینده کمتر شبیه رزمندگی و بیشتر شبیه مدیریت خواهد بود: جلسات بودجه به جای پرتاب موشک، کاغذبازی به جای رژه‌های نظامی. واشنگتن هم نه منابع لازم برای برچیدن شبکه ایران در عراق را دارد و نه تمایل آن را. بنابراین، «مهار اکوسیستم موجود» واقع‌گرایانه‌تر از «برچیدن آن» است. مهم نیست چه شود، حداقل در کوتاه‌مدت، نفوذ ایران از مسیر سیاسی و بوروکراتیک ادامه خواهد یافت—حتی اگر واشنگتن آزمون کند که آیا ابزارهایی چون اهرم دلار، معاملات تجاری و آموزش امنیتی می‌تواند میدان عمل PMF را محدود کند. خطر اصلی این است که هر طرف تصور کند می‌تواند در فضای پس از انتخابات امتیاز بیشتری بگیرد؛ و همین فشار بیش از حد، عراق را دوباره از حوزه سیاست به حوزه اسلحه سوق دهد.

اخبار مرتبط

انتهای پیام