به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا، درایام شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها، نام ایشان یادآور «یک سبک زندگی» است که میتواند بسیاری از گرههای امروز خانوادهها را باز کند. وقتی جامعه درگیر بحرانهای پیچیدهای مثل افزایش سن ازدواج، مهریههای نجومی، تجملزدگی افراطی، و فشارهای اقتصادی و فرهنگی است، بازگشت به مدل «فاطمی ـ علوی» علاوه بر یک توصیه عبادی، یک استراتژی مهارتی برای نجات خانواده ایرانی است.
در این گزارش، نگاه جامع آیتالله جواد حبیبیتبار از اساتید عالی حوزه علمیه قم این مسائل را بهعنوان دستورعملهای کاربردی و مهارتی برای زندگی امروز تحلیل و بازنویسی میکنیم؛ نگاهی که بهصورت همزمان ریشه در فقه، روانشناسی، جامعهشناسی و تجربه عینی دارد.
«کفویت»؛ مهارت تشخیص تناسب واقعی قبل از ازدواج
قبل از هر چیز، آیتالله حبیبیتبار بر روی «تشخیص درست» تأکید دارد؛ اینکه قبل از انتخاب همسر، فرد بتواند جایگاه خود، توانهای خود، ضعفهای خود و نیازهایش را دقیق بفهمد. در یک جامعه مصرفی که ظاهر بر باطن غلبه پیدا کرده، اولین مهارت جوان این است که خود را بشناسد.
«کفویت هویتی»؛ مرزهای غیرقابل تغییر
اینجا بحث بسیار روشن است: زن مسلمان نمیتواند با مرد غیرمسلمان ازدواج کند. این حکم فقهی شاید به نظر ساده بیاید، اما پشت آن یک تحلیل عمیق است: «ریاست مرد در زندگی یعنی مدیریت مسیر. چگونه میتوان مسیری را به کسی سپرد که اساس جهانبینیاش با اسلام منطبق نیست؟»
حتی برخی فقیهان نسبت به ازدواج دختران شیعه با مردانی که نسبت به ولایت و مبانی تشیع بیتفاوت باشند هشدار دادهاند؛ چون زن در چنین خانهای مجبور به زندگی در یک تضاد درونی میشود.
«کفویت کیفی»؛ مهارتی کاملاً روانشناختی
اما بخش جذاب تحلیل آیتالله حبیبیتبار در «کفویت کیفی» است؛ یعنی همان چیزی که امروز روانشناسان نامش را گذاشتهاند: «همسانی شخصیتی و سازگاری رفتاری.» این کفویت شامل مواردی نظیر اخلاق و گذشت، شیوه تصمیمگیری، حساسیتها و ترسها، مهارت ارتباطی، ظرفیت تحمل سختی، تربیت خانوادگی، وضعیت اقتصادی، روحیه مذهبی و آستانه تحمل در تنشها است. هرچند اینها شرط صحت عقد نیست، اما نداشتنشان، زندگی را به سمت ساییدگیهای روحی و جدلهای فرسایشی میبرد.
آیتالله حبیبیتبار میگوید: نمیتوان بر روی اختلافات شدید اخلاقی خانه ساخت؛ خانهای که پیاش مطابق با تحمل دو نفر نباشد، با کوچکترین لرزشی فرو میریزد. این همان نکتهای است که زندگی حضرت زهرا (س) و امیرالمؤمنین (ع) را تبدیل به یک الگوی جهانی کرده: هماهنگی ذهنی، روحی، ایمانی و اخلاقی.
«سن ازدواج»؛ جایی که خطای سیاستگذاری خودش را نشان میدهد
این بخش یکی از نقاط حساس و بسیار عمیق است. در اینجا مطرح میشود چرا بالا بردن سن ازدواج نسخه غلطی است؟ حال در کشورهای اروپایی، فرهنگ جنسی از کودکی آغاز میشود. سن قانونی رابطه در خیلی از کشورها بین ۱۲ تا ۱۵ سال است. یعنی یک نوجوان از ۱۲ سالگی تحت حمایت قانون و فرهنگ جامعه وارد رابطه میشود. در چنین فرهنگی، بالا رفتن سن ازدواج به معنای بالا رفتن «سن تشکیل خانواده» است، نه بالا بردن «سن ارضای نیاز».
در مقابل، در فرهنگ اسلامی ـ ایرانی: رابطه آزاد وجود ندارد، ممنوع است، قبح شرعی و اجتماعی دارد، خانوادهها اجازه نمیدهند، قانون حمایت نمیکند. پس وقتی سن ازدواج بدون ارائه راهحل بالا میرود، معنایش این است که فشار روانی و غریزی در نوجوان و جوان رویهمانباشته میشود. این در بلندمدت منجر به افسردگی پنهان، اضطراب، اعتیاد جنسی، گسترش روابط پنهانی، تأخیر در بلوغ اجتماعی و حتی کاهش اعتماد به نفس میشود.
از منظر آیتالله حبیبیتبار این روند در کشور را نتیجه «صنعت فرهنگی غرب» میداند؛ صنعتی که نسخه خودش را برای شرایط خودش مینویسد، اما رسانههای ایرانی بدون توجه به تفاوتها آن را وارد میکنند.
اسلام ازدواج را آسان کرد، ما سختش کردیم
اگر قرار باشد یک جمله خلاصه از نگاه ایشان استخراج کنیم، این جمله است: «ازدواج باید ساده باشد؛ نه سادهلوحانه، بلکه سادهزیستانه.» اما سبک زندگی امروز، ازدواج را به یک ماراتن اقتصادی تبدیل کرده از توقع جهیزیه سنگین، جشنهای پرهزینه، توقع خانه مستقل، انتظار شغل ثابت، مهریههای نامعقول و وسواسهای تجملی! درحالیکه پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «بهترین ازدواجها آسانترین آنهاست.» و اتفاقاً همین سادگی، مهمترین مهارت خانوادهسازی در فرهنگ فاطمی است.
مهریه؛ از«صداق» مقدس تا بحران مدرن
این استاد عالی حوزه علمیه قم دقیقاً از همین نقطه وارد نقد مهریههای سنگین میشود. او با یک استدلال ساده، اما بنیادی، برخی ساختار مهریههای امروزی را زیر سؤال میبرد، از جمله اینکه مهریه باید در همان مجلس عقد قابل پرداخت باشد؛ نه اینکه وعدهای غیرواقعی باشد.
در روایت مشهور، صحابی فقیر هیچ چیز نداشت، فقط یک لنگه لباس داشت. پیامبر همان را پذیرفت. این یعنی مهریه قرار نیست یک قرارداد تشریفاتی باشد؛ بلکه قرار است نشانه صداقت مرد باشد. اگر مرد نمیتواند همان لحظه مهریه را بدهد، پس مهریه بیش از توان تعیین شده است. امروز، اما مهریه به ابزار فشار، ابزار تهدید، اهرم اختلاف، موضوع دعوی قضایی و گاه عامل اصلی فروپاشی زندگیها تبدیل شده است. زیرا وقتی مهریه غیرواقعی باشد، مهر تبدیل به «حسابکتاب» نه «صداقت» میشود.
غربگرایی انتخابی؛ نسخهای که هیچوقت جواب نمیدهد
یکی از نقدهای آیتالله حبیبیتبار، نقد به تقلید گزینشی از غرب است. به گونهای که در اروپا مهریه وجود ندارد، نفقه فقط مسئولیت مرد نیست، اگر مرد بیکار شود زن مخارج زندگی او را میدهد، بعد از طلاق اموال تقسیم میشود، زن و مرد از ۱۸ سالگی استقلال کامل دارند. دختر و پسر قبل از ازدواج تجربه رابطه دارند و شناخت عمیقتری از خود و دیگری دارند. اما در ایران؛ مهریه را از غرب حذف میکنیم، اما مسؤولیت مشترک اقتصادی را نمیپذیریم.
تقسیم اموال را قبول نمیکنیم، استقلال زودهنگام دختر و پسر را نمیپذیریم، تجربههای قبل از ازدواج را ممنوع میدانیم. نتیجه چیست؟ نه مدل غربی داریم، نه مدل اسلامی. به تعبیر او «برداشتی درهموبرهم و بدون منطق.»
مدل فاطمی ـ علوی، یک نقشهراه مهارتی برای امروز
آیتالله حبیبیتبار معتقد است پنج مهارت کلیدی برای اصلاح وضعیت خانواده ایرانی وجود دارد:
۱ ـ انتخاب درست بر اساس کفویت واقعی؛ نه ظاهر، نه مدرک، نه پول؛ بلکه هماهنگی اخلاقی، ایمانی و روانی.
۲ ـ تعیین زمان درست برای ازدواج؛ با شناخت نیازهای واقعی جوان، نه تحت تأثیر رسانههای جهانی.
۳ ـ سادهسازی فرآیند ازدواج؛ با حذف تجملگرایی و بازگشت به سیره نبوی.
۴ ـ تعیین مهریه واقعی قابل پرداخت؛ نه مهریههای تهدیدی و بحرانساز.
۵ ـ پرهیز از تقلید گزینشی از غرب و بازگشت به نسخه بومی ـ اسلامی خانواده.
این همان «مدل فاطمی برای خانواده امروز» است؛ مدلی که اگر اجرا شود، نهتنها ازدواج آسان میشود، بلکه کیفیت زندگی مشترک نیز به شکل چشمگیری بالا میرود.
انتهای پیام/
انتهای پیام/