برای فهمیدن عظمت یک فداکاری، ابتدا باید عظمت فرد فداکار را شناخت. پیامبر اکرم(ص) در کلامی جامع، منشوری کامل از مقامات سیدة نساءالعالمین را برای تاریخ ترسیم کردند. اما راز عبارت شگفتانگیز «فاطمه پاره تن من است» چیست و این جمله چگونه جایگاه آسمانی ایشان را به عنوان معیار تشخیص حق و باطل تثبیت میکند؟
ولایت اهلبیت(ع)؛ معیار حب و بغض الهی
روزی پیامبر اکرم(ص) در جمعی با حضور امیرالمؤمنین علی(ع)، حضرت فاطمه(س) و حسنین(ع) دست به دعا برداشتند و نه یک خواسته شخصی، که یک اصل بنیادین اعتقادی را برای همیشه تاریخ بنیان نهادند. ایشان فرمودند: «اللهم انک تعلم ان هؤلاء اهل بیتی و اکرم الناس علی، فاحب من احبهم و ابغض من ابغضهم و وال من والاهم و عاد من عاداهم و انصر من نصرهم...» (امالی شیخ صدوق، مجلس ۲۸، حدیث یک). این فراز، فراتر از یک دعای خانوادگی است؛ این یک منشور الهی است که در آن، پیامبر(ص) از خداوند میخواهد محبت و بغض خود را بر مدار دوستی و دشمنی با این خاندان تنظیم فرماید. به عبارت دیگر، ولایت و برائت از یک احساس شخصی فراتر رفته و به میزانی الهی برای سنجش ایمان و کفر تبدیل میشود. نصرت الهی با یاریکنندگان ایشان و دشمنی خداوند با دشمنان ایشان خواهد بود و این، جایگاه محوری اهلبیت(ع) در نظام تکوین و تشریع را آشکار میکند.
قیامت، عرصه تجلی حشمت فاطمی
رسول خدا(ص) با نگاهی که حجاب زمان را کنار میزند، صحنه ورود دختر گرامیشان به قیامت را اینگونه توصیف میکنند: «و کأنی انظر الی ابنتی فاطمة قد اقبلت یوم القیامة علی نجیب من نور، عن یمینها سبعون الف ملک و... تقود مؤمنات امتی الی الجنة». این «مرکب نور» صرفاً یک وسیله نیست، بلکه تجسم حقیقت طاهره و اعمال نورانی خود آن حضرت است. حضور ۷۰هزار ملک از هر سو، که نماد کثرت بینهایت است، یک تشریفات ساده نیست، بلکه نمایش قدرت، حشمت و اختیار الهی است که به ایشان تفویض شده است. ایشان در آن روز عظیم، نه یک فرد نجاتیافته، بلکه رهبر کاروان رستگاری است که زنان مؤمن امت را با اقتدار به سوی بهشت رهبری میکند و این، اوج مقام اجرایی و شفاعت کبرای ایشان است.
نقشه راه نجات در پرتو شفاعت کوثر
پیامبر اکرم(ص) یک نقشه راه عملی و کامل برای زنانی ترسیم میکنند که آرزومند این شفاعت عظما هستند. شروطی که از ارتباط عمیق با پروردگار(نماز، روزه، حج)، مسئولیتپذیری اجتماعی (زکات) و تعهد به بنیان خانواده (اطاعت صحیح از همسر) آغاز شده و به مهمترین رکن، یعنی پذیرش ولایت امیرالمؤمنین(ع) ختم میشود: «و والت علیاً بعدی». این شرط آخر نشان میدهد تمام اعمال صالح، زمانی به ثمر مینشیند و انسان را به حلقه شفاعت فاطمی متصل میکند که با ریسمان محکم ولایت گره خورده باشد؛ در غیر این صورت، بنایی است بر پایهای سست.
سیادت مطلقه بر بانوان هستی؛ از ازل تا ابد
وقتی از رسول خدا(ص) پرسیده شد آیا ایشان سرور زنان عصر خویش است، پیامبر(ص) با تفکیکی ژرف، جایگاه حضرت مریم(س) را به عنوان سرور زنان عصر خود تأیید کرده اما در مورد دخترشان میفرمایند: «فاما ابنتی فاطمة فهی سیدة نساء العالمین من الاولین و الآخرین». این پاسخ، سیادت حضرت زهرا(س) را از هر قید و بند زمانی و مکانی رها کرده و آن را بر تمام بانوان هستی، از اولین تا آخرین، حاکم میداند. این یک برتری مطلق و فرازمانی است که نشان میدهد حقیقت فاطمی، دربرگیرنده و تعالیبخش تمام کمالات زنانی است که تاریخ به خود دیده است. این همان مقامی است که سبب میشود ۷۰هزار فرشته مقرب در محراب عبادت بر او سلام کرده و همان خطاب الهی به حضرت مریم(س) را برای ایشان تکرار کنند: «ان الله اصطفاک و طهرک و اصطفاک علی نساء العالمین». (آلعمران، آیه ۴۲)
فاطمه(س)، عصاره وجود نبوی و میثاق ولایت
این کلام نورانی که «یا علی، ان فاطمة بضعة منی و هی نور عینی و ثمرة فؤادی، یسوؤنی ما ساءها و یسرنی ما سرها» یک ابراز محبت پدرانه صرف نیست؛ این اعلام یک وحدت وجودی است؛ رضایت فاطمه(س)، رضایت پیامبر و خدا بوده و آزار او، به خشم آوردن رسولالله(ص) و خداوند متعال است. از این رو است که وصیت پیامبر(ص) به حضرت علی(ع) مبنی بر نیکی به فاطمه(س) پس از ایشان و تأکید بر جایگاه حسنین(ع) به عنوان سروران جوانان بهشت، در حقیقت سپردن امانت رسالت و ولایت و تأکید بر حفظ این محور وحدت است. این حدیث یک منشور کامل اعتقادی است که راه سعادت را در محبت و تبعیت از این خاندان نورانی معرفی میکند.