به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، در ادبیات جامعهشناسی و فلسفه اجتماعی، «جبر هنجاری» به عنوان یکی از اشکال نرم کنترل اجتماعی شناخته میشود. این مفهوم به فشار و الزام نانوشتهای اشاره دارد که از سوی هنجارها، ارزشها و انتظارات فرهنگی بر رفتار افراد تحمیل میشود. به بیان دیگر، جبر هنجاری سازوکاری است که طی آن، جامعه از طریق نظامی از بایدها و نبایدهای فرهنگی، افراد را به تبعیت از الگوهای رفتاری خاص وادار میکند؛ حتی در شرایطی که این الگوها با تمایلات یا باورهای شخصی آنان همخوانی ندارد.
برخلاف اجبار قانونی یا فیزیکی، جبر هنجاری ماهیتی درونی و غیررسمی دارد. این نوع جبر در لایههای عمیق فرهنگ، عرف و افکار عمومی ریشه دارد و از راههای نمادین، زبانی و ارتباطی اعمال میشود. در چنین ساختاری، فرد با این تصور که تخطی از هنجارها موجب طرد، سرزنش یا از دست دادن اعتبار اجتماعی میشود، خود را ناگزیر از انطباق با هنجارهای حاکم میبیند.
به طور خلاصه جبر هنجاری را میتوان نوعی «قدرت نرم» دانست که بدون نیاز به اجبار مستقیم، رفتار انسان را در چارچوب الگوهای پذیرفتهشده اجتماعی سامان میدهد و به بازتولید نظم فرهنگی موجود یاری میرساند.

از «اعراض» تا «ارتباط مؤثر»؛ تحول مفهومی در مواجهه با خطاکاران
در آموزههای اسلامی، یکی از رویکردهای تربیتی و اصلاحی در برابر گناهکاران مسلمان، اعراض از آنان، سردی و بی اعتنایی نشان دادن است؛ یعنی نوعی فاصلهگذاری عاطفی و رفتاری که در قالب «نهی از منکر» معنا پیدا میکند. این اعراض نه از سر کینه یا طرد اجتماعی، بلکه از موضع دلسوزی و اصلاح رفتار خطاکار است؛ چراکه بیاعتنایی موقت به فرد گناهکار میتواند در او حالت تنبّه، پشیمانی و بازگشت به مسیر درست ایجاد کند.
با این حال، در سالهای اخیر و بهویژه در متون آموزشی و روانشناسی اجتماعی، شاهد جایگزینی این مفهوم با اصطلاح «ارتباط مؤثر» هستیم. در این چارچوب، بهجای سردی و فاصلهگذاری، توصیه میشود برای تأثیرگذاری بر دیگران ابتدا رابطهای صمیمی، دوستانه و مبتنی بر اعتماد شکل گیرد تا اصلاح رفتار از درون دوستی و گفتوگو ممکن شود؛ چراکه تساهل و تسامح، بنیان گفتوگو و اصلاح اجتماعی را تقویت میکند.
اما از منظر تربیت دینی، این جابهجایی مفهومی پرسشبرانگیز است. اگر سه نفر در یک اتاق زندگی کنند و یکی از آنان نماز صبح خود را قضا کند، در حالی که دو نفر دیگر نماز را بهموقع اقامه کردهاند، دو نوع واکنش قابل تصور است:
-
رویکرد اول: همانند گذشته با او رفتار کنند و ارتباط دوستانه خود را ادامه دهند تا شاید از مسیر رفاقت و گفتوگو در او تأثیر بگذارند.
-
رویکرد دوم: از او بهطور موقت اعراض کنند و با نوعی ناراحتی و فاصلهگذاری، نارضایتی خود از ترک واجب الهی را نشان دهند.
رویکرد نخست، نماینده الگوی جدیدی است که در قالب «ارتباط مؤثر» مطرح میشود و بر مدار تساهل و گفتگو استوار است. اما رویکرد دوم، ادامهدهنده سنت اخلاقی اسلام است که بر جبر اجتماعی مثبت و حفظ حرمت هنجارهای دینی تأکید دارد.
در واقع، اعراض از گناهکاران در منطق اسلامی نوعی جبر اجتماعی سالم است؛ جامعه از طریق رفتار جمعیِ همدلانه اما منتقدانه، فرد را به تأمل در کردار خویش و بازگشت به مسیر حق دعوت میکند. این همان سازوکار درونی «نهی از منکر» در جامعه دینی است که بدون اجبار بیرونی، نظم اخلاقی را پاس میدارد.

اما در فضای کنونی، با رواج گفتمان «ارتباط مؤثر» و «تساهل رفتاری»، این نوع جبر اجتماعی تا حد زیادی تضعیف شده است. در نتیجه، جامعه از یکی از ابزارهای مهم تربیت دینی و بازدارندگی اخلاقی خود فاصله گرفته و اصلاح رفتار فردی به سطح تعاملات احساسی تقلیل یافته است.
و حال نیز نتیجهی این دگرگونی آن شد که به جای جبر هنجاری دینی ـ که در گذشته ضامن پاسداشت شعائر الهی، اخلاق عمومی و سلامت معنوی جامعه بود ـ امروز نوعی جبر هنجاری ضدّ دینی پدید آمده است. در چنین شرایطی، به دلیل کمرنگ شدن فریضهی نهی از منکر ـ حتی در سطح گفتار ملایم و رفتار غیرمستقیم ـ فضای فرهنگی و اجتماعی بهتدریج در اختیار جریانهایی قرار گرفته است که نهتنها نسبت به ارزشهای دینی بیاعتنا هستند، بلکه در عمل، متدینان را به حاشیه میرانند. به بیان دیگر، هنگامی که اهل ایمان از مسئولیت دینی خود در اصلاح محیط و واکنش به منکرات غفلت کنند، هنجارهای جامعه بهطور طبیعی در اختیار «دیگریِ غیرمتدین» قرار میگیرد؛ دیگریای که با نفوذ در عرصههای رسانه، آموزش و سبک زندگی، به مرور، معیارهای دینی را از محوریت خارج و جای آن را با ارزشهای سکولار و دنیاگرایانه پر میکند.
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، در ادبیات جامعهشناسی و فلسفه اجتماعی، «جبر هنجاری» به عنوان یکی از اشکال نرم کنترل اجتماعی شناخته میشود. این مفهوم به فشار و الزام نانوشتهای اشاره دارد که از سوی هنجارها، ارزشها و انتظارات فرهنگی بر رفتار افراد تحمیل میشود. به بیان دیگر، جبر هنجاری سازوکاری است که طی آن، جامعه از طریق نظامی از بایدها و نبایدهای فرهنگی، افراد را به تبعیت از الگوهای رفتاری خاص وادار میکند؛ حتی در شرایطی که این الگوها با تمایلات یا باورهای شخصی آنان همخوانی ندارد.
سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسابرخلاف اجبار قانونی یا فیزیکی، جبر هنجاری ماهیتی درونی و غیررسمی دارد. این نوع جبر در لایههای عمیق فرهنگ، عرف و افکار عمومی ریشه دارد و از راههای نمادین، زبانی و ارتباطی اعمال میشود. در چنین ساختاری، فرد با این تصور که تخطی از هنجارها موجب طرد، سرزنش یا از دست دادن اعتبار اجتماعی میشود، خود را ناگزیر از انطباق با هنجارهای حاکم میبیند.
به طور خلاصه جبر هنجاری را میتوان نوعی «قدرت نرم» دانست که بدون نیاز به اجبار مستقیم، رفتار انسان را در چارچوب الگوهای پذیرفتهشده اجتماعی سامان میدهد و به بازتولید نظم فرهنگی موجود یاری میرساند.

از «اعراض» تا «ارتباط مؤثر»؛ تحول مفهومی در مواجهه با خطاکاران
از «اعراض» تا «ارتباط مؤثر»؛ تحول مفهومی در مواجهه با خطاکاران از «اعراض» تا «ارتباط مؤثر»؛ تحول مفهومی در مواجهه با خطاکاراندر آموزههای اسلامی، یکی از رویکردهای تربیتی و اصلاحی در برابر گناهکاران مسلمان، اعراض از آنان، سردی و بی اعتنایی نشان دادن است؛ یعنی نوعی فاصلهگذاری عاطفی و رفتاری که در قالب «نهی از منکر» معنا پیدا میکند. این اعراض نه از سر کینه یا طرد اجتماعی، بلکه از موضع دلسوزی و اصلاح رفتار خطاکار است؛ چراکه بیاعتنایی موقت به فرد گناهکار میتواند در او حالت تنبّه، پشیمانی و بازگشت به مسیر درست ایجاد کند.
با این حال، در سالهای اخیر و بهویژه در متون آموزشی و روانشناسی اجتماعی، شاهد جایگزینی این مفهوم با اصطلاح «ارتباط مؤثر» هستیم. در این چارچوب، بهجای سردی و فاصلهگذاری، توصیه میشود برای تأثیرگذاری بر دیگران ابتدا رابطهای صمیمی، دوستانه و مبتنی بر اعتماد شکل گیرد تا اصلاح رفتار از درون دوستی و گفتوگو ممکن شود؛ چراکه تساهل و تسامح، بنیان گفتوگو و اصلاح اجتماعی را تقویت میکند.
اما از منظر تربیت دینی، این جابهجایی مفهومی پرسشبرانگیز است. اگر سه نفر در یک اتاق زندگی کنند و یکی از آنان نماز صبح خود را قضا کند، در حالی که دو نفر دیگر نماز را بهموقع اقامه کردهاند، دو نوع واکنش قابل تصور است:
-
رویکرد اول: همانند گذشته با او رفتار کنند و ارتباط دوستانه خود را ادامه دهند تا شاید از مسیر رفاقت و گفتوگو در او تأثیر بگذارند.
-
رویکرد دوم: از او بهطور موقت اعراض کنند و با نوعی ناراحتی و فاصلهگذاری، نارضایتی خود از ترک واجب الهی را نشان دهند.
رویکرد اول: همانند گذشته با او رفتار کنند و ارتباط دوستانه خود را ادامه دهند تا شاید از مسیر رفاقت و گفتوگو در او تأثیر بگذارند.
رویکرد اول: همانند گذشته با او رفتار کنند و ارتباط دوستانه خود را ادامه دهند تا شاید از مسیر رفاقت و گفتوگو در او تأثیر بگذارند.
رویکرد اول:رویکرد دوم: از او بهطور موقت اعراض کنند و با نوعی ناراحتی و فاصلهگذاری، نارضایتی خود از ترک واجب الهی را نشان دهند.
رویکرد دوم: از او بهطور موقت اعراض کنند و با نوعی ناراحتی و فاصلهگذاری، نارضایتی خود از ترک واجب الهی را نشان دهند.
رویکرد دوم:رویکرد نخست، نماینده الگوی جدیدی است که در قالب «ارتباط مؤثر» مطرح میشود و بر مدار تساهل و گفتگو استوار است. اما رویکرد دوم، ادامهدهنده سنت اخلاقی اسلام است که بر جبر اجتماعی مثبت و حفظ حرمت هنجارهای دینی تأکید دارد.
در واقع، اعراض از گناهکاران در منطق اسلامی نوعی جبر اجتماعی سالم است؛ جامعه از طریق رفتار جمعیِ همدلانه اما منتقدانه، فرد را به تأمل در کردار خویش و بازگشت به مسیر حق دعوت میکند. این همان سازوکار درونی «نهی از منکر» در جامعه دینی است که بدون اجبار بیرونی، نظم اخلاقی را پاس میدارد.

اما در فضای کنونی، با رواج گفتمان «ارتباط مؤثر» و «تساهل رفتاری»، این نوع جبر اجتماعی تا حد زیادی تضعیف شده است. در نتیجه، جامعه از یکی از ابزارهای مهم تربیت دینی و بازدارندگی اخلاقی خود فاصله گرفته و اصلاح رفتار فردی به سطح تعاملات احساسی تقلیل یافته است.
و حال نیز نتیجهی این دگرگونی آن شد که به جای جبر هنجاری دینی ـ که در گذشته ضامن پاسداشت شعائر الهی، اخلاق عمومی و سلامت معنوی جامعه بود ـ امروز نوعی جبر هنجاری ضدّ دینی پدید آمده است. در چنین شرایطی، به دلیل کمرنگ شدن فریضهی نهی از منکر ـ حتی در سطح گفتار ملایم و رفتار غیرمستقیم ـ فضای فرهنگی و اجتماعی بهتدریج در اختیار جریانهایی قرار گرفته است که نهتنها نسبت به ارزشهای دینی بیاعتنا هستند، بلکه در عمل، متدینان را به حاشیه میرانند. به بیان دیگر، هنگامی که اهل ایمان از مسئولیت دینی خود در اصلاح محیط و واکنش به منکرات غفلت کنند، هنجارهای جامعه بهطور طبیعی در اختیار «دیگریِ غیرمتدین» قرار میگیرد؛ دیگریای که با نفوذ در عرصههای رسانه، آموزش و سبک زندگی، به مرور، معیارهای دینی را از محوریت خارج و جای آن را با ارزشهای سکولار و دنیاگرایانه پر میکند.
∎