شناسهٔ خبر: 75931826 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: آنا | لینک خبر

در گفت‌و‌گو با آنا مطرح شد

رتبه یک کنکور دکتری: حضور در مدینه منوره؛ لحظه‌ای معجزه‌آسا در آستان بهشتی زمینی است

دانشجوی دانشگاه شهیدبهشتی از حس و حال معنوی خود در صحن نورانی مسجدالنبی مدینه منوره از تجربه‌ای سراسر آرامش، اشک و پیوند آسمان و زمین که سفر را در روح جاودان کرد، سخن گفت.

صاحب‌خبر -

مهسا تقی پور رتبه یک کنکور دکتری مدیریت آموزشی دانشگاه شهید بهشتی در گفت‌وگوی اختصاصی با خبرنگار آنا با اشاره به حس و حال معنوی خود از مدینه منوره، اظهار کرد: امروز که قدم در صحن نورانی مسجدالنبی گذاشتم، گویی در آستانه بهشتی زمینی ایستاده بودم؛ جایی که هوا بوی آرامش می‌داد و همه‌چیز، از پرواز هماهنگ پرندگان تا طنین قدم‌های زائران، رنگی از قدس و مهربانی داشت.

وی افزود: گنبد سبز و خضرایی حرم، همچون چراغی ازلی، آرام بر فراز شهر می‌درخشید؛ رنگی که انگار از آسمان و عشق پیامبر الهام گرفته و در هر نگاه، پرده‌ای از خشوع بر دل می‌نشاند. صف بلند زائرانِ روضه رضوان، همچون رود آرامی از شوق و اشک، آهسته پیش می‌رفت؛ هر کسی چیزی در دل داشت که فقط در آن یک قدمِ نزدیک شدن، معنا پیدا می‌کرد.

این دانشجوی دانشگاه شهیدبهشتی، اضافه کرد: میان آن همه ازدحام، کبوتر کوچکی روی فرش‌های مسجد بی‌صدا قدم می‌زد؛ آرام، بی‌پروا، چنان آسوده که گویی خود صاحبخانه است و ما میهمان اوییم. آفتاب داغ و نافذ مدینه از فراز صحن می‌تابید؛ گرمایی سنگین که حتی سایه باریکی را به نعمتی بزرگ بدل می‌کرد، اما در همان تابش تند، ستون‌های طلایی و دیوار‌های سپید حرم با شکوهی دوچندان می‌درخشیدند.

تقی پور تاکی کرد: در میان این همه زیبایی، ناگهان مسیر دل به سوی بقیع کج می‌شود؛ جایی که غربتش همچون دستی نامرئی، به آرامی گریبان جان را می‌گیرد. بقیع، خاکی است ساده و بی‌ادعا، اما غم نهفته‌اش از هر زر و زیور بلندتر سخن می‌گوید. آنجا سکوتی هست که قرن‌ها لطمه و دلتنگی را با خود حمل می‌کند؛ سکوتی که نه سنگ‌نوشته دارد، نه سایبانی، اما هزاران داستان ناگفته در دلش می‌جوشد. نگاه که بر زمین بی‌نشانه‌اش می‌لغزد، دل می‌فهمد که این غربت از جنس خاک نیست؛ از جنس جان است. آدمی در برابر آن سادگی، بی‌اختیار سر فرو می‌آورد و چراغی خاموش، اما گرم در سینه‌اش روشن می‌شود.

این دانشجوی دانشگاه شهیدبهشتی ادامه داد: در آن لحظه، میان نور فراگیر مسجدالنبی و سکوت غم‌بار بقیع، آدم احساس می‌کند عالم، میان دو آغوش ایستاده است؛ آغوش آرامش و آغوش دلتنگی و همین پیوند شگفت، سفر را در روح ماندگار می‌کند؛ سفری که هر کلمه‌اش با اشک و آرامش آمیخته است.

انتهای پیام/