سرویس تاریخ خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - سبحان کیانی؛ نشست رونمایی از کتاب «در اندیشه ایران» اثر اسحاق جهانگیری که روایت ۸ سال معاون اولی او از سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۰ اوست، روز پنجشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۴ ساعت ۱۰ صبح، در مرکز همایشهای کتابخانه ملی ایران در سالن حکمت برگزار شد. این کتاب را انتشارات اطلاعات منتشر کرده است.
در این نشست لعیا جنیدی، هادی خانیکی، بیژن زنگنه، علی طیبنیا، جواد ظریف، رضا فرجیدانا، حسین مرعشی، محمد نهاوندیان و اسحاق جهانگیری به بیان نظرات و سخنان خود پرداختند. در ادامه گزارش تفصیلی این نشست از نظر میگذرد.
عکسها از: مهدی پورعرب

قلههای توسعه فتحشدنی است
در ابتدای برنامه دبیر نشست ضمن خوشامدگویی به حضار گفت: امروز آیین باشکوه رونمایی از اثر ارزشمند آقای دکتر اسحاق جهانگیری با عنوان کتاب در اندیشه ایران روایت ۸ سال معاون اولی او است. این نشست فرصتی است برای تاکید بر یک حقیقت مشترک که توسعه ایران حاصل پیوستگی تجربهها و استمرار خدمت صادقانه تمام مدیرانی است که دل در گرو پیشرفت و اعتلای این سرزمین داشتند. این حضور پرمهر گواه این است که اندیشه، مدیریت و تلاش برای اعتلای ایران یک میراث مشترک است که آن را مرزی نیست.
او به قسمتی از معرفینامه کتاب که به قلم خود نویسنده است اشاره کرد و گفت: آقای جهانگیری نوشته است: «این کتاب بخشی از تجربههای من در مواجه با مسائل ایران طی ۸ سال مسئولیت به عنوان معاون اول رئیس جمهور است. این دوران، دورانی پیچیده، دشوار و پر فرازونشیب در فرایند حکمرانی، چالشهای پیش روی آن و همچنین تحولات اجتماعی سیاسی و اقتصادی کشور بود. حضور مستقیم و نزدیک در متن این تحولات و چالشها به درک و فهم مسائل بنیادی ایران کمک فراوانی کرد. یقیناً آنچه تاکنون در این زمینه نوشته و گفتام بسیار کمتر از آن چیزی است که در دوران اقدام و اجرا تجربه و درک کردهام. دغدغه فهم درونی مسائل جامعه، سیاست و مدیریت کشور همواره بخشی جداییناپذیر از حیات سیاسی، اجتماعی و مدیریتی من بوده است».
دبیر نشست گفت: گردهمایی امروز علاوه بر رونمایی از این اثر ارزشمند، تجلیل از سالها تلاش اندیشمندیاست که در کتابش میگوید همه قلههای توسعه و پیشرفت فتح شدنی است و کسب این موفقیت تنها به ایمان پاک و خالی از شائبه، ارادههای پولادین، عزمهای استوار و همتهای بلند نیاز دارد.
وقتمان را در اندیشه ایران و توسعه و پیشرفت آن بگذرانیم
اولین سخنران برنامه لعیا جنیدی معاون حقوقی رئیسجمهور دولت دوازدهم بود. او ضمن ابراز خوشحالی از رونمایی این کتاب گفت: این کشور با تمام مختصات آن، ظرفیت این را دارد که چنین ادبیات و زبانی را خلق و ایجاد کند. روزهای آغازین که کار را شروع کرده و آقای جهانگیری را ملاقات کردم به خاطر دارم. فکر اصلی او درباره ایران بود و کتابی که نوشتهاند نه تنها شامل تجربیات، خاطرات و حوادث در فرایندهای تصمیمسازی مهمی است که در کشور طی میشود، بلکه بخش مهمی از تاریخ معاصر ایران است و مسلماً روایت تاریخ در یکی از سختترین روزگاران و سالهایی بوده که بر کشور گذشته و از این منظر برای آیندگان ارزش تاریخی زیادی برای تحلیل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خواهد داشت.
جنیدی گفت: من در موقعیت معاون حقوقی رئیس جمهور مانند سایر اعضای دولت به دلیل اینکه هماهنگکننده امور بودم اهم مسائل را با ایشان را میان میگذاشتم و در بسیاری از مسائل به من کمک بسیاری میکردند. در آن زمان ما با بسیاری از مسائل درگیر بودیم. به عنوان مثال ما درگیر دعوای وقف قله دماوند و جنگل آق مشهد هم بودیم. ایشان برای ممنوعیت وقف اموال عمومی کمک کردند تا با سرعت و خارج از دستور کار آنرا پیگیری کنیم. ما درگیر دعوای تعلق کاخها به دولت بودیم و دعاوی نیز برای این پروندهها مینوشتیم. ما درگیر تمام لوایح FATF نیز بودیم و همچنین مقررات اصلاح قانون مقابله با پولشویی و تامین مالی تروریست نیز از دیگر مواردی بود که درگیر آنها بودیم.
او ادامه داد: ما همچنین درگیر آییننامه قانون اقدام راهبردی بودیم که چگونه در آن شرایط سخت آنرا به صورت منطقی تنظیم کنیم تا به مقتضیات کشور توجه شود. ما درگیر مسئله تحریمها و تشکیل کمیته ملی امور حقوقی تحریم بودیم و مجبور شدیم در آن شرایط دعاوی طرح کنیم که توجه افراد و رسانههای بیرونی را نیز جلب کرد. تلاشی که ما برای هنجارگذاری کردیم به دو لایحه شفافیت و لایحه مدیریت تعارض منافع برمیگردد. اگر کسی در کار معاونت حقوقی دقت میکرد میگفت اینها جدی بودند اما به نظرم آقای جهانگیری دست روی جدیترین و پایهایترین چیزی که زیرساز نرمافزاری اداره کشور بود انگشت گذاشت.
وی گفت: اگر این دولایحه تصویب و اجرا میشد بسیاری از مشکلاتی که امروز میبینیم و حاصل فرایندهای نادرست تصمیمسازی و تصمیمگیری است، اتفاق نمیافتاد. بخشی از مشکلاتی که ما داشتیم، گرفتاریهایی در حوزه سیاست خارجی و نوع تعامل با سیستم بانکی و مالی بینالمللی برای ما پیش آمد و گرفتاریهایی است که در اداره اموال عمومی دولتی برای ما پیش آمد. اینها اگر در بستر صحیح تصمیمسازی قرار میگرفت با آن مشکلات مواجه نمیشدیم زیرا این دو لایحه که مد نظر ایشان بود نیز جامع بودند.
او ادامه داد: متاسفانه هر دو لایحه هم در وصول و هم تصویب با چالشهای زیادی در مجالس مواجه شدند. لایحه شفافیت در پنج ماده بسیار محدود که شمولیت شخصی و موضوعی را نداشت تصویب شد و اجرای آن نیز اجرای موثری نبود. لایحه مدیریت تعارض منافع نیز به مدت طولانی متوقف شد و بعداً طرحی درآمد که عمده مواد آن به تابعیت مضاعف محدود شد و جز چند حرف مشترک دیگر، وجود اشتراکی از نظر تکنیکی، فنی و حقوقی نداشتند و ضرورتی نمیدیدم که در این لایحه بیایند.
جنیدی گفت: نکته این است که بسیار مهم است که دولتمردان و همه نهادها بدانند که ما هرآنچه داریم از مواهب این کشور و خاک داریم. و همه ما باید بخش مهمی از وقتمان را در اندیشه ایران و توسعه و پیشرفت آن بگذرانیم.
او سخنان خود را با یک بیت از سعدی و فردوسی به پایان رساند: چنین گفت فردوسی پاکزاد که رحمت بر آن تربت پاک باد، ندانی که ایران نشست من است، جهان سر به سر زیر دست من است. کشور ما چنین جایگاهی داشته و همه ما باید برای بازگرداندن بخشی از آن جایگاه تلاش کنیم.
احیای گفتگوی ملی
هادی خانیکی پژوهشگر و استاد ارتباطات دیگر سخنران این نشست در ابتدای سخنانش گفت: تمامی سخنرانان به جز من دولتمردان و دولتزنان هستند. من دولتمرد نیستم اما دولتیار بوده و هستم و هرجا بتوانم کمکی کنم این وظیفه را انجام میدهم.
او در باب معرفی کتاب به پنج نکته اشاره کرد: هرکاری که در پاسخ به یک ضرورت باشد هم تاثیرگذار است و هم باید آن را پاس داشت. این کتاب تنها روایت یک مسئول اجرایی نیست و تلاشی برای فهم دوباره تاریخ معاصر ایران و فرصتهایی است که به سبب منازعات و سوتفاهمهای سیاسی معمولاً کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این کتاب به پنج ضرورت پاسخ میدهد. ضرورت اول بازخوانی تجربههای تاریخی است. در این جامعه که ما با روایات پراکنده و اعتمادهای آسیب دیده مواجه هستیم، بازخوانی تجربههای معاصر دچار اختلال شده و این یک تجربه جدید است.
خانیکی گفت: کتاب آقای جهانگیری تجربهای است برای یکی از پیچیدهترین و حساسترین مقاطع دوران حکمرانی، یعنی از سال ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۰. اثر به سه مسئله در باب این ضرورت پاسخ میدهد. یکی اینکه چرا بعضی تصمیمها موفق و بعضی ناکام هستند. دو اینکه چطور میشود از ذکر این خطاها و تکرار آنها در مسیر توسعه پرهیز کرد و سه اینکه این بازخوانی برای اصلاح رویکردهای حکمرانی امروز هم ضرورت دارد.
وی گفت: نکته دوم این است که این کتاب چگونه توسعه را روایت میکند. این کتاب تنها خاطره نیست و روایت توسعه چندوجهی است یعنی تنها وجه اقتصادی نیست بلکه سیاست، اجتماع، فرهنگ و محیطزیست را مدنظر قرار میدهد و بر اساس این نگاه توسعه بدون ثبات و پیشبینی پذیری ممکن نیست و بدون اعتماد عمومی و گفتگوی حکومت و جامعه پایدار نمیماند و همچنین بدون ثبات اقتصادی به خصوص در زمینه پولی و ارزشی هیچ برنامهای دوام نمیآورد.
وی افزود: صورت سوم نوع روایتگری است که او در کتاب دارد. جهانگیری نه در پی قهرمانسازی است که خود را در یک شرایط پیچیده منجی قرار دهد و نه یک روایت صرفاً آکادمیک و انتزاعی است. بلکه روایت او بر سه پایه است صداقت و صراحت در بیان محدودیتها. همان چیزی که در این روزهای اخیر بعد از انتشار کتاب، بسیاری از جریانهای سیاسی سعی کردند تفاسیری از آن داشته باشند. دوم اینکه به تجربههای زیسته و دادههای واقعی و از نزدیک متکی است که بسیار مهم است و تنها سراغ کمّیات نرفته و سوم اینکه نسبت به مسائل مردم و سرمایههای اجتماعی حساس است.
خانیکی افزود: او در این کتاب هشدار میدهد که اگر فاصله دولت و جامعه زیاد شود، هیچ برنامه توسعهای به ثمر نمیرسد. نکته چهارم تز اصلی این کتاب است که تز آن این است که چطور ایران میتواند و باید در مسیر توسعه قرار بگیرد. تز او روشن است. توسعه برای ایران ضروری استحتی برای حل مسائل روزمره و تحقق آن به سه رکن نیاز دارد. اجماع سیاسی، ثبات اقتصادی و پاسداشت سرمایه اجتماعی و همبستگی ملی و در واقع دکترین او این است که تداخل تصمیمات نهادها و فرسایش اعتماد، موتور توسعه را از کار میاندازد و بلاخره نکته پنجم راه عبور از این وضعیت خطیر است. اگرچه او به عنوان تکنوکرات و مدیر، راوی و صاحب تجربه از پایینترین تا بالاترین سطوح است اما راه پیشنهادی او چندبعدی و فراگیر است. به همین دلیل تکیه بر احیای گفتگوی ملی، احیای اعتماد، انجام اصلاحات نهادی، عدم تکیه بر سیاست خارجی تنشزدا، گفتگو با جهان، تقویت تولید و سرمایه گذاری مولد دارد.
خانیکی در پایان گفت: به نظر من اگر بخواهیم بگوییم مضمون اصلی و دال مرکزی کتاب چیست، به تعبیر خود نویسنده این است که توسعه محوریترین مسئله در ایران است و ایران شایسته توسعه بوده و هست. اما متاسفانه به موقعیت درخور آن نرسیده و ما باید در اندیشه ایران باشیم و همه را به گفتگو و کنش مشترک برای توسعه ملی فرا بخوانیم.
پرهیز از پوپولیسم
سخنران بعدی بیژن زنگنه وزیر نفت دولتهای یازدهم و دوازدهم بود. وی در ابتدا گفت: تلاش من این است که بر نکته مهمی تاکید کنم. نسل جوان باید بدانند جوانانی که پس از انقلاب با عنوان نسل اول اجرایی اداره کشور را به دست گرفتند انسانهای خودساخته و شایستهای بودند. در اینجا میخواهم از مدیریت کشور تا سال ۱۳۸۴ و برهه کوتاهی پس از آن دفاع کنم. خصلتهای مهم این مدیران میهنپرستی، سلامت مالی و ضدفساد بودن آنها است. این سمتها بر پایه شایستگی در جریان پرفشار زندگی و اداره کشور در شرایط سخت و بدون رانت، تحول پذیری و تلاش برای یادگیری بر اساس تجربه حاصله در دنیای واقعی و اعتقاد به تعامل سازنده با جهان، پذیرش قوانین متعارف زندگی در دنیا، اعتماد عمیق به مردمداری و پرهیز جدی از پوپولیسم و اصل قرار دادن ایران به دست آمده است.
زنگنه گفت: با پایان جنگ تحمیلی و تشکیل شورای عالی بازسازی در نیمه سال ۶۷، کشور ما وارد فرایند واقعی توسعه و گذار سریع و البته پاکسازی و جایگزینی مدیران ارشد و میانی از افکار تند و چپ بویژه در حوزه اقتصاد، علم و فناوری شد در دو دولت مرحوم هاشمی مدیران در این جهت عمل و کشور به موفقیتهای بزرگ دست یافت. دولت آقای خاتمی نمایانگر اوج توانمندی و هماهنگی مدیریت کشور بر پایه خردورزی جمعی برای توسعه بوده. تاکید میکنم خردورزی جمعی. شاید بتوان گفت یکی از بزرگترین دستاوردهای دولت آقای خاتمی تنظیم سند چشمانداز بیست ساله و ارائه آن به مجمع تشخیص مصلحت نظام بود. این سند شعار نبود بلکه نشاندهنده مدیریت کشور در دولت آقای خاتمی و انعکاس امیدها و خواستههای قلبی برای تحقق در حوزههای اقتصادی، علمی و فناوری برای آینده کشور در افق ۱۴۰۴ بود. این سند الزامات مهمی را در درون خود ترسیم کرده بود که در مجمع تشخیص تصویب و به تایید مقام معظم رهبری رسید و ایشان در اجرای آن اهتمام داشت. متاسفانه در میانه ۱۳۸۰ دولت وقت موجب شد این سنت حیاتی برای آینده ملت ایران در عمل به فراموشی سپرده شود.
بیژن زنگنه در ادامه گفت: آقای جهانگیری از برجستهترین مدیران خودساخته کشور است که کارش را از جهاد سازندگی شروع کرد و بر اساس شایستگی خود رشد کرد. در چند دوره مجلس به عنوان نماینده فعال و صاحب فکر استاندار بودند، ۸ سال وزیر بودند و درنهایت ۸ سال با شایستگیتمام معاون اول رئیس جمهور شدند و در سنوات کشور اثرگذار بودند. من او را از ابتدای ۱۳۶۱ که رسماً عضو شورای مرکزی جهاد سازندگی شدم میشناسم. ایشان نمادی از فرمانروایی بر بنیاد خردورزی جمعی و برخاسته از خواست مردم هستند. امروز هم ایران بسیار به حاکمیت چنین اندیشهای نیاز دارد.
وی افزود: یکی از خصوصیات مهم او اندیشهورزی، واقعگرایی و توانمندی ایشان برای قبول و طراحی سیاستهای جدید میباشد. ایشان به طور طبیعی در سلسله مراتب اداری رشد کردند و معاون اول ریاست جمهوری شدند و به خوبی در جایگاه خود، راهنما و یاوری ارجمند و فهمیده برای ما بودند.
او در پایان گفت: یکی از بزرگترین سرمایههای هرکشوری منابع زیر زمینی و آب و خاک آن نیست بلکه مدیران فهیم و استراتژیک آن کشور است و این مدیران میتوانند گنجینه نهفته درون شما را به فعل در بیاورند. متاسفانه ما در موضوع تداوم مدیریت برخاسته از شایستگی دچار انقطاع شدیم.
آینده ما بسیار روشن است
سخنران بعدی جواد ظریف وزیر امورخارجه دولت حسن روحانی بود. وی در ابتدا گفت: آقای جهانگیری هم مظهر و نماد اسم کتاب هستند و هم کتاب نماد آن مظاهر است. آقای جهانگیری همیشه در فکر ایران بودند و اندیشه ایران عنصر اصلی در حیات سیاسی او بود. او اثبات کرد که در اندیشه ایران و به فکر توسعه ایران است. قطب نمای او توسعه ایران بوده و بر اساس این توسعه و ضرورتهای این توسعه عمل کرده و امروز نیز میتواند با افتخار در این مملکت بزرگ و در میان این مردم سرش را بالا بگیرد و سرافراز باشد که هیچگاه از این خط، تخطی نکرده است. ایران بسیار بزرگ، توانمند و قدرتمند است اما قدرت آن در مردم ایران و مدیران خوبی است که این کشور پرورش داده و آقای جهانگیری یکی از بهترین نمونههای این مدیران است.
او افزود: متاسفانه ما سرمایه بزرگ ایران را که مردم و مدیران ایران هستند، پاس نداشتیم و از این سرمایه بزرگ به اندازه کافی استفاده نکردیم. اما نباید این خطا جلوی چشم ما را بگیرد. آینده ما بسیار روشن است. در کنار آن ایشان هم در شعار و هم در عمل نمودار اصلاحگری هستند و همیشه دنبال اصلاح بودند چه در دولت و چه در کشور. اگر کتاب او را ورق بزنید کلمه به کلمه او خواست اصلاح و تلاش برای آن است. او به دنبال دلخوری از کسی نیست بلکه به دنبال این است که یک نقشه برای اصلاح امور در ایران نشان دهد.
ظریف گفت: آقای جهانگیری چه در این کتاب و چه در زندگی و دولت مظهر اعتدال بودند. هیچگاه ندیدیم از ناراحتیها و ناملایمتی که برای او بوجود میآمد از کوره در برود و همیشه با اعتدال کار میکرد. آقای جهانگیری ما را به دوستی و همزیستی برمیگرداند. من همیشه وامدار ایشان هستم. او در دولت سنگر اعتدال و نمایانگر اعتدال بود. شفافیت و احترام به مردم یکی دیگر از ویژگیهای او است و این کتاب نماد آن است. مانند فرموده امام، مردم را ارباب و ولی نعمت ما میداند. این نشاندهنده اعتماد و تعهد ایشان به این واقعیت بود که مردم همیشه باید قطبنمای ما باشند، زیرا مردم بزرگترین سرمایه ما بودند و هستند و خواهند بود.
ناترازی عقلانیت در اداره کشور داریم
رضا فرجیدانا وزیر علوم دولت یازدهم دیگر سخنران این نشست بود که سخن خود را با مهم دانستن این کتاب درباره تاریخ معاصر ایران آغاز کرد و گفت: باید به آقای جهانگیری بابت این همت، آفرین گفت که تجربیاتشان را منظم و منسجم، با ادبیاتی زیبا تدوین کردهاند. آنچه در لابلای سطور این کتاب میتوان یافت موضوع توسعه است. فهم توسعه، ضرورت توسعه و مقتضیات توسعه در جای جای این کتاب خط پیوند زننده مطالب مختلفی است که در کتاب است. از دید من، شعار توسعه علمی شرط بقا یا رمز بقا همان شعاری است که باید در سرلوحه همه حرکات ما باشد و برای توسعه علمی نقش نهاد علم و دانشگاه مهم است که آقای جهانگیری شاید در کتاب به پارهای از این مطالب اشاره کردهاند. اما نقش جدی ایشان در موضوع استقلال دانشگاهها و بازگرداندن اختیارات ازدست رفته وزارت علوم در کتاب مکتوم مانده است.
فرجیدانا گفت: در آن دوره ۸ ساله، من مدت کوتاهی حدود ۱۰ ماه در دولت بودم اما از دور نظارهگر تلاش او بودم که پا به پای مسئولین وزارت علوم برای بازگشت این اختیارات از دست رفته به وزارت علوم تلاش میکرد. موضوع استقلال دانشگاهها در دوران معاصر به رسمیت شناخته شده است. دانشگاه باید در امور حاکمیتی و تشکیلات خود دارای استقلال درونی باشد. موضوعی که در دولت دوم آقای خاتمی توسط دکتر معین به قانون تبدیل شد، نتوانست پیشرفت کند تدوین شد اما با تلاشهای دکتر توفیقی به قانون تبدیل شد و به عرصه اجرا درآمد و تلاش بر این بود که ما با دانشگاههای مستقل بتوانیم پاسخگوی نیازهای جامعه باشیم. در صفحه ۲۱۰ کتاب به موضوع خوشههایی که در دبیرخانه دانشگاه تهران برای طرح مسائل اقتصاد کلان، پولی و بانک شروع به کار کردند. ۵ خوشه فکری با حضور استادانی از ۱۳ دانشگاه برتر کشور مشغول به کار شد و آقای جهانگیری از خروجهای این کارها در مدیریت کشور استفاده میکردند.
وی افزود: ما در شرایطی به سر میبریم که عمدهترین ناترازیها، ناترازی آب، انرژی و برق نیست بلکه ما ناترازی عقلانیت در اداره کشور داریم. اگر عقلانیت به مدار امور برگردد که به توسعه توجه شود و بدانیم که صرفاً بکار بردن لفظ توسعه کاری را انجام نمیدهد. توسعه مفهومی با شاخصهای مشخص است یعنی در آخر روز با هرمکتبی، نگاه کنیم به ضریب جینی و نرخ رشد. این شاخصها و هر مکتب فکری مورد قضاوت قرار میگیرد.
او در پایان گفت: ما به عنوان آن نظامی که میخواهیم اسلام را برای اداره یک جامعه مدرن در نظر بگیریم که صلاحیت و امکان داشته باشد، نمیتوانیم از موضوع شاخص های توسعه بدون توجه عبور کنیم و این نیازمند این است که دانشگاهها بتوانند در نقش خودشان ظاهر شوند و آنچه در این کتاب آمده به نظر من نکات آموزندهای است که برای تاریخ سازان آینده میتواند مورد استفاده قرار گیرد.
نمیشود یک کشور را بدون داشتن تشکیلات سیاسی منسجم و با برنامه اداره کرد
سخنران بعدی سید حسین مرعشی دبیرکل حزب کارگزاران در ابتدا گفت: دوستی و آشنایی من با اسحاق به ۴۹ سال پیش برمیگردد. در سال ۱۳۵۵ آقای جهانگیری از سیرجان برای دانشگاه کرمان و رشته فیزیک پذیرفته شدند و من از رفسنجان برای شیمی پذیرفته شدم. کار جمعی ما در دانشگاه کرمان از سال ۱۳۵۶ شروع شد که جامعه اسلامی دانشگاهیان را تاسیس کردیم و تا امروز آن جمع هنوز وجود دارد و جزو کم سابقهترین کار جمعی است که در ایران وجود داشته است زیرا در ایران مراتب تقسیم بر دو شدنها همیشه امتداد داشته است.
مرعشی گفت: کتاب تنها جلوهای از شخصیت و منش جهانگیری است اما من میخواهم به دو نکته اساسی اشاره کنم. یعنی یک تجربه و یک نگاه به آینده با نقد. در کار جمعی که ما داشتیم و حداکثر ۲۵ نفر بودیم تمام دوستان ما اینگونه به هم نگاه میکردند که با حفظ احترام و با به رسمیت شناختن استقلال یکدیگر کار جمعی منسجم کردیم. اگر در استان کرمان تغییراتی در شاخصها بوجود آمد نتیجه همین انسجام جمعی بود. اینها چه در قدرت بودند یا نبودند تکمیل کننده هم بودند. استان کرمان استانی است که از بسیاری از نعمتها برخوردار نبوده و نیست. در خشکی محصور است، مرز، نفت و گاز ندارد و تجارت خارجی ضعیفی دارد اما امروز بعد از تهران و اصفهان سومین استانی است که به دولت مالیات میدهد و این نتیجه یک کار جمعی بسیار منسجم است.
مرعشی افزود: نکته و نقدی که از آینده میخواهم بگویم و به همه ما وارد است، من اول نقد را متوجه بزرگترین شخصیت موثر تاریخ معاصر ایران، آقای هاشمی میدانم تا به جهانگیری و آقای ظریف و غیره. اینکه ما با مسائل کشور مسئولانه برخورد کردیم اما پروژهای نه. ما نتوانستیم سازمانی ایجاد کنیم که توسعه پایدار را برای ایران رقم بزند. اینکه بعد از ۱۶ سال مدیریت درخشان آقای هاشمی و آقای خاتمی کشور را به پدیده هزاره سوم سپردیم این نتیجه این بود که ما سازمان سیاسی نداشتیم که تمام این شخصیتهای موثر را مانند دانههای تسبیح جمع کند. یعنی ما نخ تسبیح نداشتیم زیرا ما از کار جمعی و از کار تشکیلاتی فرار میکنیم. اگر محمد در مالزی موفق شد چون سازمان سیاسی به اتکای یک حزب ایجاد کرد و توانست بیش از ۲۵ سال مالزی را با نرخ رشد بالا اداره کند. من در گذشته میگفتم ای کاش آقای رفسنجانی روزی که دوره ریاست جمهوری تمام شد به جای نشستن در کرسی ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام، در موضع ریاست یک حزب فراگیر مینشست و این شخصیتهای بسیار تاثیرگذار را جمع میکرد.
او در پایان گفت: نمیشود یک کشور را بدون داشتن تشکیلات سیاسی منسجم و با برنامه اداره کرد. شما دولت تشکیل میدهید ولی دولت شما از یک پشتوانه حزبی فراگیر برخوردار نیست. مجلس و نهادهای دیگر در کارتان دخالت میکنند و تمام زحماتتان فراموش میشود.
این مرد خسته نمیشود
سخنران بعدی محمد نهاوندیان رئیس دفتر رئیسجمهور دولت یازدهم و معاون اقتصادی رئیسجمهور در دولت دوازدهم وی گفت: جهانگیری بسیاری از چیزهارا در کتاب نوشته و بسیاری را ننوشته است. من این اثر را یک اتفاق بسیار مبارک در تاریخنگاری سیاسی و اقتصادی کشور میدانم. ما نوعی تاریخنگاری ایدئولوژیک داریم که مولف موضع خود را از قبل دارد و حوادث را برای تایید آن موضع میچیند مثل کتابهای مارکسیستی. نوع دیگر تاریخنگاری تئوریک است و موضع ندارد اما درباره تاریخ تئوری دارد و سعی میکند آنرا اثبات کند. اما نوع تاریخنگاری از قبیل کتاب آقای جهانگیری که وقایعنگاری است چند مزیت دارد.
او افزود: اولین مزیت این است که پدیدهها و وقایع را در بستر معرفی میکند. حرف جانسوزی را در یکی از صفحات کتاب دیدم که اشاره کرده در منازعات انتخاباتی ۱۳۹۶ و بعد در ۱۴۰۰ مناظره کنندگان بدون توجه به اینکه کشور در چه شرایطی بوده خصوصاً شرایط کرونا و بی توجه به اینکه این اتفاقات در چه بستری افتاده آن طور حملات میکردند. در وقایعنگاری بستر دیده میشود و ثانیاً چون نیت آن سیاستگذار در کلامش مشهود است، که در پدیدهها دیده نمیشود اینکه با چه نیتی این تصمیم گرفته شد و این سیاست گذاری صورت گرفت، برای عبرتآموزی و درسآموزی برای دانشجویان سیاستگذاری در آینده بسیار مفید است. و برای این هم مفید است که آدم ببیند برخی مواقع نیت چیزی دیگری است اما نتیجه چیز دیگری میشود. متاسفانه تاریخ اقتصادی ما تاریخ اشتباهات مکرر است. من سیاستگذار وقتی نشستهام پشت میز تصمیمگیری نمیدانم که عین همین مسئله ۶ بار دیگر در تاریخ ۵۰ سال گذشته اتفاق افتاده است و به خیال اینکه قیمت هارا کنترل میکنم شروع به مداخله و سرکوب قیمتی میکنم، با نیت خوب اما حاصل، عکس نیت من است. و در وقایع نگاریها این فایده هست که نیت خوب کافی نیست علم و حکمت هم لازم است و استفاده از تجربیات دیگران نیز لازم است.
او اشاره کرد: مورد دیگر ویژگیهای شخصیتی او است که من ۴ تا را عرض میکنم. من و او در این ۸ سال خیلی نزدیک باهم کار کردیم. یک ویژگی بسیار برجسته او پرکاری است. این مرد خسته نمیشود. دوم نظم اوست که او بسیار منظم است و تاخیر نمیکند و به تعویق نمیاندازد کارهارا و کاری را فدای کار دیگر نمیکند که این بسیار مهم است. سومی صبوری او است. او آدم بسیار بردباری است و شرایط بسیار سختی که دیگران را از کوره در میآورد، جهانگیری قورت میداد آنرا و چهارم انصاف است. او به هرحال با برخی جناحهای سیاسی کشور نزدیکتر بود به دلیل سابقهای که داشت اما در جایگاه ستادی دولت من در بسیاری از موارد انصاف را از ایشان دیدم. کسی را به خاطر بودن از جناح دیگر منکوب و متهم نمیکرد.انصاف شرط مدیریت ستادی عادلانه است.
تجربه ارزشمند
سخنران بعدی علی طیبنیا وزیر اسبق امور اقتصادی و دارایی بود که به علت کسالت حضور نداشت و پیامی را برای برنامه ارسال کرده بود. پیام وی اینگونه بود: ضمن تاسف به دلیل گذراندن دوران نقاهت ناشی از آسیبی که اخیراً دیدم توان حضور در برنامه را نداشتم. تجربه آن دوره و هنگامی که اینجانب با جنابعالی در دولت یازدهم و در میانه شرایط دشوار اقتصادی موسوم به رکود تورمی داشتم، تجربهای ارزشمند بود. بیتردید سیاستهای اقتصادی و برنامههای اصلاحی آن مقطع به مدد هماهنگی دستگاههای مختلف دولت، تعامل سازنده درون کابینه و نیز اتکا دولت به حمایتها و تدابیر مقام معظم رهبری مسیر خود را به خوبی طی کرد و این همافزایی زمینهساز دستاوردهایی نظیر مهار تورم، ایجاد ثبات و آغاز روند رشد مستمر اقتصادی شد. خاطراتی که در این کتاب بازگو کردهاید. سرشار از تجربههای گوناگون از آن دوران و واجد ارزش برای بازخوانی و ارزیابی است و میتواند برای حکمرانی خوب و تمام علاقهمندان به پیشرفت و آبادانی ایران اسلامی، مفید و قابل استفاده باشد. امید دارم کشور عزیزمان با استفاده از توان جمعی و تجارب ارزشمند ملی به سلامت از شرایط خطیر کنونی عبور کرده و فردایی سرشار از امنیت، ثبات و رفاه برای عموم هموطنان رقم بخورد.
مجموعهای از ناترازیها در کشور وجود دارد
سخنران بخش پایانی برنامه اسحاق جهانگیری، نویسنده کتاب و معاون اول دولتهای یازدهم و دوازدهم بود که گفت: این کتاب روایتی ۸ ساله از معاون اولی من و روایتی است از موضوعی که قبل و بعد از آن به عنوان توسعه ایران دغدغه من بوده است. معتقدم که حوادث آنگونه که بوده است و بدون کم و کسر باید منعکس شود و نگران این نباشیم که ممکن است جناح یا گروهی از آن سواستفاده کنند. ما اگر به خوبی نقاط ضعف خود را نبینیم و نشناسیم طبعاً راه درمان و اصلاح خوب را پیدا نمیکنیم. شناخت مسئله بر درمان آن مقدم است. اگر در برخورد با حوادث موضوع خودی و غیرخودی مطرح نمیشد ما امروز در چنین شرایطی قرار نداشتیم. این کتاب نگاه به گذشته بر پایه فهم امروز نیست و حتی خاطرهگویی و آرزواندیشی هم نیست بلکه حکایتی است از منابع و عوامل مساعد و نامساعد توسعه ایران. در واقع حکایتی است که همچنان باقی است و بخشی از تجربههایی است که همچنان ناخوانده مانده است. من از زمان استانداری اصفهان در دهه ۷۰ تا کنون مسائل مهم کشور، دولت و جامعه که در آن حضور داشتم را یادداشت کردم و میکنم. این کتاب برشی است از آن یادداشتها و تجدید خاطرات نوشته شده.
جهانگیری گفت: اکنون که فرصتی فراهم شد تا از فراز کارهای اجرایی به گذشته و حال با مسائل و تنگناهای کشور نگاه کنم بخشهایی را در این کتاب یادداشت کردم و نوشتم. ما در شرایطی هستیم که با بحرانهای متعدد روبرو هستیم. عبور از آن موانع و بحرانها و تحریم و تهدید و چالشهایی که امروز کشور با آن روبروست، الزامات و سازوکارهایی دارد اما به دلیل گریز از انباشت تجربه که بزرگترین دارایی هر ملتی است و متاسفانه در ایران کمتر به آن توجه میشود و ضعف در نقد و بررسی شیوه حکمرانی کشور مارا از اصلاح رویههای غلط و بحرانزا دور کرده است.
وی افزود: به نظر من اطلاعات و سازوکارهایی که باید در مقابله با چالشها و بحرانها استفاده کرد ۵ نکته ضروری است که قادر است در مدل حل مسئله از این تجربیات استفاده کرد و اینها تجربیات اندوخته من است. نخستین مسئله انتخاب تیم مدیران کاردان، قوی و شجاع است. امروز کشور به تیم مدیریت نیاز دارد. دوم داشتن برنامه است. یک مدیر باید بداند برای کاری که انتخاب شده در این زمان میخواهد به کجا برسد. سوم مدیریت ارشد است که قادر باشد حوزه پیرامونی تیم مدیریت برای کار کردن را هموار بکند. تمام نهادهای قدرت حامی تیمی باشند که قصد مدیریت بحران را دارد. نمیشود در حکومت برای گروهی که برای حل بحرانی انتخاب شدند چوب لای چرخ آنها بگذاریم. ما همه مانند چرخ دندههای اتوموبیل هستیم و همه باعث کار کردن آن هستیم. اگر اینها در هماهنگی با هم قرار بگیرند عملکرد ماشین خوب است و بعدی سوابق اجتماعی است. نکته بعدی این است یعنی تیم بتواند نخبگان جامعه را به مشارکت ترغیب کند و افکار عمومی از آن حرکت حمایت کنند.
نویسنده کتاب گفت: خیلیها میگفتند شما دوتا هشتسال هم نمیتوانید تحریمهای شورای امنیت را بردارید اما همه پنج ویژگی در آن تیم وجود داشت و توانستیم. سال نود و دو که شروع کردیم رکود تورمی داشتیم که با آن تیمی که در آن موقع بودند چون آن پنج ویژگی را دارا بودند موفقیتهایی به دست آوردند. به هر حال آن چیزی که مسئله دیروز و امروز ایران هست و باید به آن توجه کنیم این است که ایران باید روی ریل توسعه پایدار قرار بگیرد. در دهه چهل مصمم شدند که ایران توسعه پیدا کند و خیلی از نهادهایی که امروز وجود دارد برای همان زمان است که مسئولیت توسعه را به عهده داشتند. یک سوال مهمی در برابر همه ماست چرا با آنکه مصمم شدیم ایران توسعه پیدا کند توسعه پیدا نکرد؟ سه مانع اصلی توسعه ایران دارد؛ غلبه رویکردهای فکری بر نظام سیاستگذاری و اجرایی که گمان میکنند بخشی از مبانی توسعه با مسائل اعتقادی در تضاد است. دوم غلبه ساختارهای مدیریتی که منجر به قربانی شدن منافع ملی در برابر منافع شخصی شده است. سوم مخالفتهای خارجی است. یک عده نمیخواهند ایران توسعه پیدا کند و برای این مسئله پول خرج میکنند. لازمه خروج از این وضعیت سه نکته است: اراده جمعی برای توسعه کشور، سیاستهای عالمانه و استمرار سیاستهای عالمانه. شرایط مردم شرایط دشواریاست و ما نمیتوانیم جدا از این مردم زندگی کنیم و این شرایط با توجه به مسئله نه جنگ و نه صلح از زمان جنگ هم بدتر شد. مجموعهای از ناترازیها در کشور وجود دارد و برای عبور نیاز به تغییرات اقتصادی که دارد که نه قابل تعویق و نه قابل تصمیمگیری است.
وی در پایان افزود: هیچ کشوری با تحریمهای شورای امنیت، آمریکا و اتحادیه اروپا نمیتواند مسائل جاری خود را نیز حل بکند و میتوانیم این مسائل را عزتمندانه حل بکنیم. راهحل آن هم پیچیده نیست. تعامل یعنی ما از دنیا سه چیز بیشتر نمیخواهیم؛ پول، تکنولوژی و بازار.
امیدوارم به لطف خدای مهربان اصلاح رویکردها و رویههای ناکارآمد و همت همه دلسوزان کشور به خوبی بتواند از این شرایط سخت عبور کند.
∎