به گزارش خبرگزاری ایمنا، ادبیات دفاع مقدس از دل یک تاریخ پراضطراب برمیآید و در این حال باید با مخاطبی روبهرو شود که تجربهای از آن دوران ندارد، شکاف میان تجربه زیسته رزمندگان و ذهنیت نسل امروز بهتدریج عمیقتر شده و همین فاصله، روایت جنگ را برای بسیاری از نوجوانان و جوانان به یک موضوع دور، رسمی و گاهی غیرقابل لمس تبدیل کرده است، مسئله این است که ادبیات دفاع مقدس چقدر توانسته خود را با تغییرات نسلی، زبانی و رسانهای هماهنگ کند؟
از یک سو، گنجینهای از خاطرات شفاهی و تجربههای انسانی هنوز ثبت نشده باقی مانده؛ روایتهایی که بخش مهمی از حقیقت جنگ را در خود دارند، اما در معرض فراموشیاند. گذر زمان، فرسایش خاطره و امتناع برخی راویان از بازگویی تجربههای تلخ، پژوهشگران این حوزه را با چالشی جدی روبهرو کرده است. ثبت این روایتها تنها یک اقدام فرهنگی نیست، نوعی وظیفه تاریخی است که اگر امروز انجام نشود، فردا امکانش را از دست میدهد.
از سوی دیگر، بخش قابلتوجهی از تولیدات موجود همچنان به قالبهای تکراری و کلیشهای وفادار ماندهاند؛ قهرمانسازیهای یکدست، حذف ضعفها و حذف وجه انسانی جنگ، فرصت هم ذاتپنداری را از نسل جدید میگیرد. در حالی که ادبیات جهانی جنگ نشان داده است بیشترین تأثیر زمانی رخ میدهد که روایتها به زندگی روزمره، ترسها، تردیدها، شوخیها و لحظههای کوچک انسانی میدان بدهند. این همان چیزی است که رقیه آذرنگ، نویسنده و پژوهشگر حوزه دفاع مقدس نیز بر آن تأکید میکند: روایت انسانی، نه روایت اسطورهپردازانه.
در نهایت، مسئله تنها محتوا نیست؛ رسانه نیز تعیینکننده است. زبان صمیمی و روشن، روایت شخصیتمحور، و حضور در رسانههای نو همچون پادکست، ویدئو و شبکههای اجتماعی، ظرفیتهایی هستند که هنوز کمتر به کار گرفته شدهاند. اگر قرار است نسل جدید با ادبیات جنگ ارتباط برقرار کند، این ادبیات باید از برج عاج خود پایین بیاید، زبان امروز را بفهمد و قصههایی بگوید که در زمانه ما هم معنا دارند.
در همین راستا با رقیه آذرنگ، نویسنده و پژوهشگر حوزه دفاع مقدس گفتوگو کردهایم؛ مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.

ایمنا: در ابتدا بگویید چگونه وارد حوزه پژوهش و نویسندگی دفاع مقدس شدید؟
آذرنگ: ورود من به این حوزه نتیجه رویارویی مستقیم با روایتهای انسانی و صمیمانه مردمی بود که از نزدیک جنگ را لمس کرده بودند. آشنایی با این خاطرات که بسیاری هنوز مکتوب نشده بود، مرا به این باور رساند که ثبت آنها یک ضرورت فرهنگی و تاریخی است. از همینجا مسیر پژوهش و نگارش در این حوزه آغاز شد.
ایمنا: تجربه شما در جمعآوری منابع و خاطرات رزمندگان چه چالشهایی داشته است؟
آذرنگ: بزرگترین چالش، گذر زمان است. بسیاری از جزئیات در حافظه راویان رنگ میبازد و برای دستیابی به اطلاعات دقیق، نیاز به گفتوگوهای متعدد و تطبیق دادهها وجود دارد. از سوی دیگر، برخی رزمندگان یا فعالان جنگ بهدلیل تواضع یا تلخی خاطرات، از بیان تجربههای خود پرهیز میکنند که این نیز روند گردآوری را دشوار میسازد.
ایمنا: چه تفاوتی میان روایتهای شفاهی و منابع مکتوب در انتقال حقیقت جنگ میبینید؟
آذرنگ: روایت شفاهی گرما، احساس و ویژگیهای انسانی بیشتری دارد، اما برای استنادپذیری نیازمند بررسی و تکمیل است. منابع مکتوب دقیقتر و قابلارجاعترند، اما گاهی از عمق عاطفی و تجربهمحور روایت شفاهی فاصله میگیرند. ترکیب این دو، تصویر کاملتری از واقعیت میسازد.
ایمنا: چرا نسل جدید کمتر با ادبیات دفاع مقدس ارتباط برقرار میکند؟
آذرنگ: علت اصلی، فاصله زمانی و زبانی است. نسل امروز جنگ را تجربه نکرده و با روحیات، دغدغهها و کلمات آن دوران بیگانه است. از سوی دیگر، بخشی از ادبیات موجود در قالبهای سنتی باقی مانده و با نیازهای نسل امروز همخوانی ندارد.
ایمنا: چه ویژگیهایی میتواند ادبیات دفاع مقدس را برای نوجوانان و جوانان جذابتر کند؟
آذرنگ: روایتهای کوتاه، شخصیتمحور و برپایه لحظات انسانی و روزمره، برای جوانان جذابتر است. پرداختن به رفاقت، انتخاب، ترس، شوخطبعی و دنیای نوجوانی در جبهه، میتواند ارتباط عاطفی واقعی ایجاد کند.
ایمنا: چگونه میتوان مفاهیم دفاع مقدس را با دغدغهها و زبان امروز نسل جوان پیوند زد؟
آذرنگ: با استفاده از زبانی روشن، صمیمی و بیتکلف. لازم است مضامین اصلی مثل مسئولیتپذیری، امید، شجاعت و انساندوستی در قالب تجربههای قابل لمس امروز روایت شود. تطبیق مفاهیم با مسائل معاصر راه ارتباط را باز میکند.
ایمنا: چه اصولی باید در روایت دفاع مقدس رعایت شود تا هم مستند باشد و هم جذاب؟
آذرنگ: دقت تاریخی، پرهیز از اغراق، تکیه بر دادههای معتبر و احترام به راویان رکن اصلی مستندسازی است. جذابیت نیز از روایت انسانی، کشمکشهای واقعی و توجه به جزئیات زندگی روزمره شکل میگیرد. این دو اصل در تضاد نیستند، بلکه مکمل یکدیگرند.
ایمنا: چگونه میتوان از زاویههای کمتر دیدهشده یا تجربههای روزمره رزمندگان روایت کرد؟
آذرنگ: با شنیدن روایتهای افراد کمتر دیدهشده از رانندهها و امدادگران گرفته تا آشپزها و نیروهای پشتیبانی میتوان لایههای تازهای از جنگ را روایت کرد. توجه به لحظههای ساده، مثل استراحتها، دوستیها و شوخیهای جبهه، جنبه انسانیتر و واقعیتر جنگ را نشان میدهد.
ایمنا: چه خطاها یا کلیشههایی در نوشتن درباره دفاع مقدس باید از آنها پرهیز کرد؟
آذرنگ: اغراق، قهرمانسازی مصنوعی، یکسانسازی شخصیتها، حذف ضعفها و نادیدهگرفتن ترسها از مهمترین خطاهاست. روایت باید صادقانه باشد تا بر مخاطب اثر بگذارد.
ایمنا: استفاده از رسانههای نوین همچون پادکست، شبکههای اجتماعی و ویدئو تا چه حد مؤثر است؟
آذرنگ: این رسانهها بهدلیل دسترسپذیری و جذابیت بصری و شنیداری، میتوانند نقش مهمی در انتقال تجربه جنگ داشته باشند. پادکستها برای روایت شفاهی و خاطرهگویی بسیار مؤثرند و ویدئوهای کوتاه به معرفی شخصیتها و لحظات تاریخی کمک میکند.
ایمنا: آیا روایت داستانی از خاطرات واقعی میتواند برای نسل جدید جذاب باشد؟
آذرنگ: بله، روایت داستانی اگر بر پایه واقعیت و تحقیق دقیق باشد میتواند بسیار اثرگذار باشد. داستان امکان همذاتپنداری و تجربه احساسی را برای مخاطب فراهم میکند و در این زمینه نویسندگانی موفق بودهاند که روایت انسانی و بیتکلف ارائه دادهاند؛ کسانی که از کلیشهها فاصله گرفته و به عمق تجربه پرداختهاند. البته آثار مستندنگارانی که با دقت و صداقت کار کردهاند نیز همچنان مرجع هستند.
ایمنا: شما برای فردی که امروز قصد دارد درباره دفاع مقدس بنویسد چه توصیهای دارید؟
آذرنگ: نخست آنکه باید شنونده خوبی باشد؛ دوم آنکه در پژوهش دقت کند و در روایت اغراق نکند. نویسنده باید مسئولیت اخلاقی روایت جنگ را بپذیرد و به حقیقت وفادار بماند.
ایمنا: فکر میکنید چه منابع یا آرشیوهایی هنوز کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند؟
آذرنگ: آرشیوهای شخصی رزمندگان، نامهها، دفترچههای یادداشت، و عکسهای خانوادگی کمتر بررسی شدهاند، همچنین خاطرات نیروهای پشتیبانی، امدادگران و خانوادههای رزمندگان، حضور زنان در بخشهای مختلف چه در اجتماع و چه در پشتیبانی یا خط مقدم ظرفیت بالایی برای پژوهش دارند.
ایمنا: به نظر شما چگونه میتوان میان واقعیت تاریخی و درام داستانی تعادل ایجاد کرد؟
آذرنگ: با پایبندی به حقیقت وقایع و استفاده از درام تنها در حد تقویت روایت، نه تحریف آن میتوان میان واقعیت تاریخی و درام داستانی تعادل ایجاد کرد، همچنین شخصیتپردازی خوب، دیالوگ و فضاسازی قوی میتوانند درام را در این زمینه پدید آورند، بیآنکه به سندیت تاریخی لطمه بزنند.