به گزارش خبرگزاری ایمنا، در جهان امروز، تأمین مالی پروژههای شهری دیگر یک فرایند اداری ساده یا محدود به بودجههای دولتی نیست؛ بلکه به یک مسئله راهبردی، چندبعدی و تعیینکننده در آینده مدیریت شهرها تبدیل شده است.
رشد سریع جمعیت، نیاز به توسعه زیرساختهای هوشمند، چالشهای محیطزیستی، فرسودگی بافتهای قدیمی، تغییر الگوی مصرف انرژی و البته افزایش هزینههای نگهداشت شهرها موجب شده که مدلهای سنتی تأمین مالی دیگر پاسخگوی نیازهای فزاینده شهرهای بزرگ نباشند.
کلانشهرهای پیشرو دنیا سالها است که با عبور از روشهای قدیمی، به سمت راهکارهای نوینی رفتهاند که علاوه بر خلق منابع پایدار، مشارکت بخش خصوصی و حتی شهروندان را در ساخت شهر آینده فعال میکند.
امروز ابزارهای خلاقانهای همچون اوراق سبز، صندوقهای پروژه، مشارکت عمومیخصوصی، تأمین مالی جمعی شهری، توکنایز داراییها، اقتصاد دیجیتال، گیمیفیکیشن و سازوکارهای مبتنی بر بلاکچین، چارچوبهای مالی شهرهای مدرن را دگرگون کردهاند و این ابزارها تنها منابع جدید ایجاد نمیکنند؛ بلکه شفافیت مالی، اعتماد عمومی، کارایی اداری و سرعت اجرای پروژهها را افزایش میدهند و زمینه ورود سرمایهگذاران واقعی را فراهم میسازند، به همین دلیل، گذار به مدلهای جدید، نه یک انتخاب، بلکه ضرورتی انکارناپذیر برای مدیریت شهری در عصر جدید است.
در ایران نیز، شهرداریها با فشارهای سنگین مالی، کاهش درآمدهای ناپایدار ناشی از ساختوساز، رکود اقتصادی، نیاز روزافزون شهروندان به خدمات باکیفیت و کمبود اعتبارات دولتی روبهرو هستند که بسیاری از کلانشهرها با ناترازی جدی بین منابع و مصارف روبهرو هستند؛ شکافی که تنها با اصلاح شیوههای سنتی و حرکت به سمت نوآوری مالی پر میشود.
در چنین شرایطی، تبدیل داراییهای غیرمولد به منابع پایدار، استفاده از ظرفیت بازار سرمایه، بهرهگیری از ابزارهای دیجیتال و ایجاد مدلهای مشارکت مردمی میتواند به نقطه عطف اقتصاد شهری تبدیل شود.
اهمیت این تحول در اصفهان دوچندان است؛ اصفهان شهری با زیرساختهای گسترده، شبکه حملونقل در حال توسعه، بافت تاریخی ارزشمند، چالشهای جدی محیطزیستی از جمله فرونشست و خشکی زایندهرود، هزینههای بالای نگهداشت و نیاز به بازآفرینی محلات قدیمی است و از سوی دیگر فرصتهای ارزشمندی در گردشگری، انرژی، حملونقل، اقتصاد خلاق و سرمایهگذاری شهری پیش روی این کلانشهر قرار دارد، اما بدون یک مدل مالی مبتنی بر نوآوری، شفافیت، مشارکت و فناوری، بسیاری از این فرصتها به بالفعل نخواهد رسید.
در سالهای اخیر، مدیریت شهری اصفهان تلاش کرده است تا زاویه نگاه خود به اقتصاد شهری را از «درآمدزایی کوتاهمدت» به «خلق منابع پایدار و مبتنی بر نوآوری» تغییر دهد و توجه جدی به حوزه فناوریهای مالی، بلاکچین، دادهمحوری، هوش مصنوعی و گیمیفیکیشن، نشان میدهد که شهرداری اصفهان میخواهد همان مسیری را طی کند که شهرهای پیشرو جهان طی کردهاند که ساخت شهری که شهروند در آن نه فقط مصرفکننده خدمات، بلکه شریک، ناظر و حتی سرمایهگذار باشد.
در این چارچوب، سه محور «توکنایزیشن و شفافیت مالی»، «هوش مصنوعی در مدیریت هوشمند خدمات» و «گیمیفیکیشن در گردشگری و تعاملات شهری» به عنوان نسل جدید زیرساختهای اقتصادی و فناورانه شهر اصفهان تعریف شدهاند.
این نگاه نو، اگرچه در آغاز راه قرار دارد، اما میتواند زمینهساز جهشی بزرگ در اقتصاد شهری باشد؛ جهشی که علاوه بر حل بحران تأمین مالی، اعتماد عمومی را افزایش داده و مشارکت مردم را در ساخت آینده شهر تقویت میکند.
در نهایت باید گفت که آینده مدیریت شهری متعلق به سیستمهایی است که بتوانند راهکارهای نوین مالی، مشارکت مردمی و فناوری را در کنار هم قرار دهند. شهرهایی که نتوانند به این مسیر وارد شوند، دیر یا زود با بحران توسعه، ناترازی مالی و کاهش کیفیت زندگی روبهرو خواهند شد و اصفهان اگرچه چالشهای زیادی در پیش دارد، اما بهواسطه ظرفیتهای تاریخی، فرهنگی، جغرافیایی و انسانی خود، میتواند یکی از پیشگامان این تحول در کشور باشد.
آنچه در ادامه میخوانید، حاصل گفتوگوی خبرنگار ایمنا با نادر آخوندی، مدیرکل درآمد شهرداری اصفهان و مشاور شهردار در حوزه اقتصادی و مشارکتهای مردمی با محوریت عبور از درآمدهای سنتی و حرکت به سوی مدلهای پایدار، فناورانه و مشارکتمحور، بررسی رویکردهای نوین تأمین مالی مدیریت شهری، چالشهای موجود، ظرفیتهای اقتصادی اصفهان و آینده اقتصاد شهری است.

ایمنا: مهمترین چالش کنونی شهرداریها در حوزه درآمد چیست؟
آخوندی: واقعیت روشن و غیرقابلانکار این است که درآمد شهرداریهای ایران از گذشته تا امروز بیش از حد به حوزه ساختوساز وابسته بوده و این وابستگی طولانیمدت، یک ریسک ساختاری جدی برای اداره شهرها ایجاد کرده است؛ در حالی که اقتصاد شهرهای مدرن بر پایه منابع پایدار، درآمدهای مستمر و برنامهریزی مالی بلندمدت شکل میگیرد، بخش قابلتوجهی از هزینههای مدیریت شهری در کشور همچنان از محل صدور پروانههای ساختمانی و تغییر کاربریها تأمین میشود؛ مسیری که پیامدهای آن سالهاست در عملکرد شهرداریها دیده میشود.
این مدل تأمین مالی با سه مشکل اصلی و بنیادین روبهرو است؛ نخست اینکه درآمدهای ناشی از ساختوساز با نوسان بالا و عدمقطعیت شدید همراه است و این موضوع برنامهریزی مالی را دشوار و آسیبپذیر میکند، دوم آنکه پروژههای عمرانی شهرداریها به شدت تحت تأثیر رونق یا رکود بازار مسکن قرار میگیرد و همین وابستگی، ثبات برنامههای توسعهای شهر را از بین میبرد و سومین پیامد، فاصله گرفتن مدیریت شهری از مأموریت اصلی خود، یعنی اداره بلندمدت، پایدار و علمی شهر است؛ چراکه بخش قابلتوجهی از تمرکز مدیریتی صرف جذب درآمدهای مقطعی از مسیر ساختوساز میشود.
در کنار این چالشها، هزینههای اداره شهر نگهداشت فضاهای سبز، ارائه خدمات شهری، توسعه و نوسازی حملونقل عمومی و مدیریت زیرساختها به طور مداوم افزایش یافته و این روند موجب تشدید شکاف میان منابع درآمدی و هزینههای ضروری شده است که مجموع این عوامل نشان میدهد که ساختار مالی شهرداریها نیازمند بازنگری جدی و حرکت به سمت مدلهای پایدار و متنوع درآمدی است تا مدیریت شهری بتواند از چرخه ناپایدار درآمدهای ساختوساز رها شود و شهرها با ثبات مالی بیشتری اداره شوند.
ایمنا: ابزارهای نوین تأمین مالی در دنیا چگونه مدیریت شهرها را متحول کردهاند؟
آخوندی: شهرهای موفق جهان امروز اداره پایدار خود را بر سه اصل بنیادین بنا کردهاند که نخست تنوعبخشی به منابع درآمدی، دوم جذب سرمایههای مردمی و خصوصی، و سوم نوآوری در ابزارهای مالی و این سه پایه توانستهاند ساختار مالی مدیریت شهری را از یک مدل هزینهمحور و گرفتار نوسانات اقتصادی، به سیستمی قدرتمند، انعطافپذیر و جذبکننده سرمایه تبدیل کنند؛ الگویی که اکنون بسیاری از کارشناسان آن را تنها مسیر نجات اقتصاد شهری ایران میدانند.
تحول مالی شهرهای پیشرو جهانی با استفاده از ابزارهایی رخ داده که امکان استفاده از آنها در ایران نیز کاملاً وجود دارد و نخستین ابزار، اوراق مشارکت هوشمند (Smart Bonds) است؛ اوراقی که بازپرداخت آنها نه از بودجه عمومی و ناپایدار شهرداریها، بلکه از محل یک جریان درآمدی پایدار و قابلپایش همچون بهای خدمات مترو، تعرفه پارکینگ یا درآمدهای حوزه انرژی تأمین میشود و این مدل به دلیل شفافیت بالا، کاهش ریسک و افزایش اعتماد سرمایهگذاران، در بسیاری از کشورها به یکی از اصلیترین روشهای تأمین مالی شهری تبدیل شده است.
ابزار دوم، صندوقهای پروژه شهری است؛ صندوقهایی که بستر جذب سرمایه از مردم و بخش خصوصی را فراهم کرده و برای پروژههایی نظیر توسعه خطوط مترو، احداث پارکینگهای طبقاتی، پروژههای پیشران توسعه شهری و زیرساختهای حیاتی شهر بهترین گزینه محسوب میشوند که این صندوقها با تقسیم ریسک، ایجاد مشارکت عمومی و فراهم کردن بازدهی مشخص، حس تعلق و نقشآفرینی مردم در توسعه شهری را تقویت میکنند.
سومین ابزار، اوراق سبز، آبی و زیستمحیطی است؛ اوراقی که همسو با موج جهانی سرمایهگذاری سبز طراحی شدهاند و امکان تأمین مالی پروژههایی همچون مدیریت پسماند، توسعه انرژی خورشیدی، تصفیه آب خاکستری و گسترش فضای سبز شهری را فراهم میسازند که امروز بسیاری از کشورها زیرساختهای زیستمحیطی را به داراییهای سرمایهپذیر تبدیل کردهاند و ایران نیز ظرفیت بهرهگیری از این ابزار را دارد.
چهارمین ابزار، مدلهای مشارکت عمومی-خصوصی (PPP) و ساخت، بهرهبرداری و انتقال (BOT) است که این مدلها با تقسیم ریسک و هزینه میان شهرداری و بخش خصوصی و نیز افزایش بهرهوری، سرعت اجرای پروژههای بزرگ شهری را به طور چشمگیری بالا میبرند و حوزههایی همچون حملونقل عمومی، احداث پارکینگ، گردشگری شهری، بازآفرینی بافت فرسوده و توسعه زیرساختها بیشترین ظرفیت را برای بهرهگیری از این شیوه دارند و تجربه جهانی نیز نشان میدهد که این مدلها میتوانند ستون فقرات مدیریت مالی نوین شهری باشند.
این مجموعه ابزارها نشان میدهد که برای عبور از بحران درآمدهای ناپایدار، راهحلهای عملی و آزمودهشده در دسترس است؛ تنها نیاز به تصمیمگیری جسورانه، اصلاح رویکردها و حرکت به سمت اقتصاد شهری مدرن وجود دارد.
ایمنا: نقش فناوری و شهر هوشمند در تحول درآمدهای شهری چیست؟
آخوندی: فناوری در مدیریت شهری اکنون صرفاً یک ابزار برای اجرای پروژهها نیست، بلکه به یک منبع پایدار، مستمر و قابل پیشبینی درآمد تبدیل شده است؛ موضوعی که بسیاری از شهرهای پیشرو جهان آن را در قلب برنامهریزی مالی خود قرار دادهاند و در این چارچوب، چهار جریان اصلی درآمد هوشمند قابل تعریف است که ظرفیت اجرایی و اقتصادی آنها در ایران نیز به روشنی وجود دارد.
نخستین جریان، خدمات حملونقل هوشمند است؛ حوزهای که از سامانههای پرداخت الکترونیک یکپارچه گرفته تا مدیریت هوشمند پارکینگها، نهتنها به کاهش هزینههای عملیاتی منجر میشود بلکه منابع جدید و شفاف درآمدی برای شهر ایجاد میکند و این خدمات با تکیه بر داده، اتوماسیون و زیرساختهای دیجیتال، شهر را از مدلهای هزینهمحور به ساختاری درآمدزا و پایدار هدایت میکنند.
دومین جریان، اقتصاد داده شهری (Urban Data Economy) است و امروز شهرها با انبوهی از داده در حوزههای حملونقل، ترافیک، محیطزیست، خدمات شهری و رفتارهای شهروندی روبهرو هستند که تبدیل این دادهها به خدمات تحلیلی، همکاری با شرکتهای فناوری، توسعه داشبوردهای هوشمند و ایجاد محصولات دادهمحور میتواند ارزش افزوده چشمگیری ایجاد کند و یک منبع درآمد نوین و دانشبنیان برای مدیریت شهری باشد.
سومین جریان، کاربرد بلاکچین در مدیریت شهری است؛ فناوریای که در حوزه شهرداریها میتواند شفافیت، امنیت، سرعت و اعتماد را به شکل بیسابقهای ارتقا دهد و بلاکچین در فرآیندهایی همچون صدور مجوز، قراردادهای هوشمند، مزایدهها و مناقصهها، مدیریت املاک و حتی رأیگیری شهری قابلیت پیادهسازی دارد و با حذف واسطهها و کاهش خطا، هزینههای شهرداری را کاهش و اعتماد عمومی را تقویت میکند.
این جریانهای نوین نشان میدهد که اقتصاد هوشمند میتواند جایگزین بخشی از درآمدهای ناپایدار سنتی شده و آینده مالی شهر را از مسیر فناوری بازتعریف کند؛ مسیری که اجرای آن میتواند نقطه عطفی در تحول اقتصاد شهری ایران باشد.
ایمنا: مهمترین موارد استفاده از بلاکچین چه مواردی هستند؟
آخوندی: کاربرد بلاکچین در مدیریت شهری تنها یک ایده فناورانه نیست، بلکه مجموعهای از راهکارهای عملی و قابل اجرا است که میتواند ساختار اداری، مالی و نظارتی شهرها را متحول کند. مهمترین حوزههای قابل بهرهبرداری از این فناوری اکنون در نه دسته کلیدی قابل تعریفاند.
نخست، مدیریت اسناد و مدارک شهری است؛ جایی که بلاکچین میتواند برای ثبت و نگهداری اسناد حساس و حیاتی شهری به کار گرفته شود، از جمله ثبت مالکیت املاک، صدور پروانههای ساخت و پایانکار، ثبت توافقنامهها و اسناد مزایده و مناقصه که این رویکرد نهتنها از جعل اسناد جلوگیری میکند بلکه دوبارهکاری و ناهماهنگی بین واحدهای اداری را نیز از میان برمیدارد.
دوم، شفافسازی فرایندهای مالی است و بلاکچین قادر است هزینهها، درآمدها و قراردادهای شهرداری را به صورت غیرقابل تغییر و قابلرهگیری ثبت کند و کنترل پرداختها، ثبت جریانات ورودی و خروجی مالی و اجرای قراردادهای هوشمند برای پرداخت خودکار به پیمانکاران پس از تکمیل کار، از جمله ظرفیتهای آن است.
در دسته سوم، مدیریت املاک و مستغلات شهری قرار دارد و ثبت و رهگیری نقلوانتقال املاک، بررسی صحت بانک اطلاعات املاک و تکمیل شفاف فرآیندهای کاداستر از جمله مواردی است که استفاده از بلاکچین میتواند آنها را به سطحی بیسابقه از دقت و امنیت برساند.
حوزه چهارم، نظارت بر پسماند و خدمات شهری است؛ حوزهای که همواره با گزارشهای متناقض، تقلب در وزنکشی پسماند و ضعف نظارتی روبهرو بوده است و بلاکچین میتواند رهگیری دقیق حملونقل زباله، نظارت بر عملکرد پیمانکاران و حتی ایجاد نظام تشویقی برای تفکیک زباله از طریق توکنهای دیجیتال را امکانپذیر کند.
پنجمین حوزه، مدیریت ناوگان شهری است و ثبت سرویسدهی خودروهای عمومی، رهگیری تعمیرات، مصرف سوخت، پیمایش و جلوگیری از گزارشهای جعلی از جمله مواردی است که میتواند به صورت شفاف و بدون امکان دستکاری در بلاکچین ثبت شود.
دسته ششم، مشارکت مردمی و رأیگیری شفاف است؛ ابزاری حیاتی برای تقویت اعتماد عمومی که سامانههای رأیگیری و نظرسنجی مبتنی بر بلاکچین میتوانند از هرگونه دستکاری جلوگیری کرده و مشارکت مستقیم و واقعی شهروندان در تصمیمگیری را ممکن سازند.
هفتمین حوزه، هوشمندسازی پروژههای شهری (Smart City) است و رهگیری قراردادهای عمرانی، ثبت دادههای سنسورها در حوزههای ترافیک، آلودگی و مصرف انرژی و مدیریت شفاف منابع آب و انرژی، همگی قابلیت پیادهسازی با بلاکچین را دارند و میتوانند زیرساختهای هوشمند شهر را قابل اعتمادتر کنند.
در حوزه هشتم، حملونقل عمومی و بلیت الکترونیک قرار دارد و بلاکچین میتواند سامانه بلیت یکپارچه شهری را ایمنتر و شفافتر کند، از تقلب جلوگیری کند و قراردادهای پرداخت بین اپراتورهای حملونقل را به شکلی دقیق و خودکار تنظیم کند.
نهمین و آخرین حوزه، شهروندی دیجیتال و هویت الکترونیکی است که ایجاد هویت دیجیتال امن برای شهروندان و استفاده از آن برای دریافت خدمات شهری، پرداخت عوارض، ثبت درخواستها و شکایات، یکی از مهمترین زیرساختهای آینده مدیریت شهری است و بلاکچین میتواند ستون اصلی این سامانه باشد.
مجموع این کاربردها نشان میدهد که بلاکچین نه یک مفهوم انتزاعی بلکه یک ابزار عملی، قابل اتکا و تحولآفرین است که میتواند شفافیت، کارآمدی و اعتماد عمومی را در مدیریت شهری ایران به سطحی جدید برساند.

ایمنا: چگونه میتوان درآمدهای شهرداری را از ساختوساز جدا و پایدار کرد؟
آخوندی: برای دستیابی به درآمد پایدار در مدیریت شهری، دو تحول اساسی و بنیادین باید در اولویت قرار گیرد؛ تحولاتی که از دل تجربه شهرهای پیشرو جهان استخراج شده و امکان اجرای دقیق آنها در ایران نیز وجود دارد.
نخستین تحول، فعالسازی داراییهای شهری است و شهرداریها مالک حجم گستردهای از زمینها، ساختمانها، فضاهای عمومی و املاک ارزشمند هستند؛ داراییهایی که در بسیاری از شهرها یا راکد ماندهاند یا بهرهوری بسیار پایینی دارند.
مولدسازی علمی، شفاف و مبتنی بر ارزیابی دقیق این داراییها میتواند یکی از پایدارترین منابع درآمدی برای مدیریت شهری ایجاد کند و تبدیل زمینهای بلااستفاده به پروژههای درآمدزا، بهرهبرداری صحیح از املاک و ساختمانهای عمومی، و فعالسازی فضاهای شهری با رویکرد اقتصادی اجتماعی میتواند شهر را از اتکا به درآمدهای مقطعی خارج کند.
تحول دوم، توسعه پروژههای محرک توسعه است؛ پروژههایی که با اتکا به الگوهای جهانی همچون توسعه مبتنی بر حملونقل عمومی (TOD) و توسعه محرک شهری (UDD)، توان تبدیل یک منطقه به قطب اقتصادی، فرهنگی و گردشگری را دارند و نواحی اطراف ایستگاههای مترو، مراکز نوآوری شهری، فضاهای فرهنگیاقتصادی و محورهای گردشگری از مهمترین نقاطی هستند که میتوانند موتور محرک درآمد شهری باشند.
این پروژهها علاوه بر ایجاد ارزش افزوده اقتصادی، به ارتقای کیفیت زندگی، افزایش تردد و رونق فعالیتهای تجاری کمک میکنند و با ایجاد جریان درآمدی پایدار، شهرداری را به سمت استقلال مالی واقعی هدایت خواهند کرد.
ترکیب این دو رویکرد مولدسازی داراییها و توسعه پروژههای محرک میتواند اقتصاد شهری را وارد دورهای جدید کند؛ دورهای که شهرداریها نه از محل فروش شهر، بلکه از محل بهرهبرداری هوشمندانه از ظرفیتهای آن اداره شوند.