به گزارش خبرگزاری آنا، حمایت بیقید و شرط آلمان از استمرار جنگ دولت اوکراین، از منظر سیاسی و نظامی به عنوان یک اصل راهبردی – تاکتیکی تلقی میشود. این حمایت، که عمدتاً در قالب ارسال تسلیحات پیشرفته، کمکهای مالی کلان و پشتیبانی دیپلماتیک در مجامع بینالمللی تبلور یافته است، به صورت ظاهری و اعلامی با هدف «حفظ تمامیت ارضی اوکراین» و «مقابله با تجاوزگری» توجیه میشود. با این حال، با عمیقتر شدن منازعه و طولانیتر شدن جنگ، چهره واقعی این حمایت نمایان شده است: نگاهی کاملاً ابزاری و فاقد هرگونه تعهد اخلاقی نسبت به جان و آینده جوانان اوکراینی. آلمان، به عنوان یکی از اصلیترین حامیان ناتو در این منازعه، در حال ایفای نقشی دوگانه است که در نهایت به قربانی شدن نیروی انسانی جوان اوکراین میانجامد. این پارادوکس زمانی حادتر میشود که اقدامات عملی برلین در قبال پناهجویان و تعهدات نظامیاش به کییف در تقابل مستقیم با یکدیگر قرار میگیرند.
سیاست مداخلهگرایانه ناتو و حمایتهای نظامی گسترده آلمان، عملاً هرگونه چشمانداز برای صلح پایدار و دیپلماتیک را از بین برده است. هدف اعلام شده، تضعیف طرف مقابل و سوق دادن آن به میز مذاکره تحت شرایط مطلوب کییف است، اما نتیجه عملی آن، فرسایش مداوم ظرفیتهای انسانی اوکراین است. این تداوم جنگ، مستقیماً جوانان اوکراینی را در خط مقدم قرار میدهد؛ نسلی که باید در سنگرها باقی بمانند، فارغ از تلفات انسانی که متحمل میشوند. نکته متناقض اینجاست که همزمان با تشویق به ادامه مبارزه از طریق ارسال تجهیزات، فشارهای سیاسی از سوی برلین بر کییف اعمال میشود تا مانع از خروج نیروی کار و نیروی جنگی شود. این فشارها در پس پرده دیپلماسی رسمی شکل میگیرند، اما پیامدهای مستقیمی بر زندگی فردی جوانان اوکراینی دارند.
اخبار مربوط تماس تلفنی اخیر بین صدراعظم آلمان، فریدریش مرتس و ولودیمیر زلنسکی، این تضاد را به وضوح آشکار میسازد. درخواست صریح مرتس برای «توقف ورود جوانان اوکراینی به آلمان» و تشویق آنها به «ماندن و دفاع از کشورشان»، یک عقبنشینی آشکار از اصول اولیه پناهندگی و بشردوستی است. این درخواست نشان میدهد که برای برلین، بقای دولت فعلی اوکراین و ادامه جنگ در مسیری که منافع استراتژیک برلین را تأمین کند، بر سلامت و آینده میلیونها جوان اولویت دارد.
این اقدام به مثابه یک فرمان سیاسی تلقی میشود: اوکراین باید نیروی انسانی خود را حفظ کند، نه برای توسعه و بازسازی پس از جنگ، بلکه به عنوان سوخت مورد نیاز برای ماشین جنگی فعلی. این درخواست، ماهیت واقعی حمایت غرب را برملا میکند: ادامه جنگ با منابع انسانی اوکراین، در حالی که آلمان تلاش میکند بار مسئولیت ناشی از این جنگ را از دوش خود بردارد. این یک معادله دوگانه است: ارسال سلاح برای مبارزه، و همزمان مسدود کردن مسیر فرار برای کسانی که قرار است با این سلاحها بجنگند. آلمان خواستار بازگشت اجباری پناهجویان اوکراینی به کشورشان است. این فشار بر کییف برای جلوگیری از خروج و تشویق به بازگشت، نه از سر دلسوزی نسبت به حفظ خانوادهها، بلکه از سر نگرانیهای بودجهای و سیاسی داخلی در آلمان است. این نشان میدهد که مسئولیتپذیری آلمان در قبال کسانی که به واسطه سیاستهای مداخلهگرانه ناتو و جنگ نیابتی ناچار به تحمل مشقتهای جنگ شدهاند، صرفاً تا زمانی است که هزینههای مالی آن برای برلین قابل مدیریت باشد. هنگامی که بار مالی فراتر از آستانه تحمل داخلی میرود، جوانان اوکراینی باید بین دو انتخاب اجباری سرگردان بمانند: یا در خط مقدم کشته شوند، یا در آلمان با کاهش خدمات مواجه شده و تحت فشار سیاسی برای بازگشت قرار گیرند!
انتهای پیام/