لیلا پایدار- کیومرث یزدانپناه، استاد ژئوپلیتیک دانشگاه تهران، در گفتوگو با خبرنگار اعتمادآنلاین در ارزیابی دیدار محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان سعودی، با دونالد ترامپ رئیسجمهوری آمریکا، تأکید میکند که نقشی که بنا بر واقعیتهای ژئوپلیتیک باید ایران در ساختار نظام منطقهای و جهانی ایفا کند، اکنون به دلیل شرایط ویژهای که کشور در آن قرار گرفته، عملاً از سوی عربستان دنبال میشود. به گفته او، فارغ از ژستهای صلحطلبانهای که در گفتوگوهای بنسلمان و ترامپ دیده شد، واقعیتهای پنهان حاکی از آن است که عربستان در پی تثبیت موقعیت منطقهای خود در تحولات نوظهور غرب آسیا و خاورمیانه است؛ تحولات و جایگاهی که ذاتاً باید ایران صاحب آن میبود.
او معتقد است همین امر باعث شده رهبران عربستان، بهویژه محمد بنسلمان که ادعای نوگرایی و پوستاندازی ساختاری و ایدئولوژیک دارد، پیشگام تلاش برای معرفی ریاض بهعنوان محور تعادل منطقه ملتهب غرب آسیا باشند. یزدانپناه میگوید واقعیتهای ژئوپولیتیک نشان میدهد این نقش اساساً بر عهده ایران بوده، اما به دلیل قرار گرفتن تهران در مسیری مغایر با نظم جهانی، اکنون گرفتار پیامدهای آن شده و از ایفای این نقش بازمانده است.
یزدانپناه سفر بنسلمان به کاخ سفید را در چند محور اساسی قابل تحلیل میداند: نخست، تثبیت روابط رو به رشد عربستان و آمریکا است؛ مسیری که از زمان بهدست گرفتن زمام امور توسط بنسلمان آغاز شد و اکنون در اوج خود قرار دارد. دوم، جلب حمایتهای امنیتی آمریکا تا عربستان بتواند با اطمینان از پشتوانه واشنگتن، برنامههای بلندپروازانه داخلی و منطقهای خود را دنبال کند.
محور سوم، که به گفته او میان مواضع رسانهای بنسلمان و آنچه در گفتوگوهای پشت درهای بسته با ترامپ مطرح شده شکاف ایجاد میکند، موضوع عادیسازی روابط با اسرائیل است. یزدانپناه با تأکید بر اینکه عربستان همین امروز نیز عملاً با اسرائیل ارتباط دارد، میگوید ریاض با وجود احتیاطهای دو سال اخیر توان مقاومت در برابر فشارهای آمریکا را ندارد و در نهایت سیاست ضداسرائیلی را ادامه نخواهد داد. او معتقد است عربستان احتمالا تا سال ۲۰۲۶ به فرآیند پیمان ابراهیم خواهد پیوست و اسرائیل را به رسمیت خواهد شناخت؛ روندی که بیش از یک دهه برای آن زمینهسازی شده بود و قرار بود تا سال ۲۰۲۵ به نتیجه برسد، اما جنگ غزه اجرای آن را حدود یک تا دو سال به تأخیر انداخت.
به گفته یزدانپناه، ریاض تلاش میکند فرآیند عادیسازی را مشروط به بهرسمیتشناختهشدن راهحل دو کشوری جلوه دهد، اما آنچه در این سفر اهمیت دارد، «توافق پنهانی» است که احتمالاً میان عربستان و آمریکا درباره آینده غزه شکل گرفته؛ توافقی که براساس آن، بخش شمالی غزه مطابق سیاستهای آمریکا بازچینش شود و بخش جنوبی احتمالا در وضعیت آوارگی، فقر و بحران دائمی باقی بماند. او میگوید نشانههای رفتاری ترامپ و چراغ سبز بنسلمان نشان میدهد این توافق در حال وقوع است، و در صورت تحقق، منطقه شاهد استمرار تنشهای ژئوپلیتیک اما در شکلی جدید خواهد بود.
یزدانپناه مهمترین بخش این سفر را گفتمان ثابت بنسلمان درباره ایران میداند؛ جایی که ولیعهد سعودی به صراحت اعلام کرده در حد توان برای شکلگیری توافق میان ایران و آمریکا تلاش خواهد کرد. او در ادامه میگوید محتوای پیام مکتوب رئیسجمهور ایران که توسط عربستان منتقل شده، همچنان نامعلوم است؛ زیرا افکار عمومی در ایران از تصمیمات مقامات بیاطلاع هستند. با این حال، حدس او این است که تهران خواستار رفتار ملایمتر آمریکا و یافتن راهی برای خروج از بنبست کنونی است. اما از نگاه او، آمریکاییها با «منوی از پیش تعیینشده» بهدنبال توافق هستند و همین امر روند را دشوار میکند.
او با اشاره به عمق کدورتهای تاریخی پنج دهه اخیر میان تهران و واشنگتن تأکید میکند که عربستان گزینه مناسبی برای پر کردن این شکاف عمیق نیست؛ اما اگر شیجینپینگ رئیسجمهور چین چنین مأموریتی میپذیرفت، میشد به شکلگیری مقدمات یک توافق ضمنی امیدوار بود. یزدانپناه حتی معتقد است در گذار از این شرایط، شاید برای نخستینبار امکان نشست مستقیم ایران و آمریکا پشت یک میز فراهم شود، هرچند مفاد توافق عمدتاً دستوری خواهد بود.
او با اشاره به شرایط پیچیده کنونی در منطقه میگوید که از زمان بهبود نسبی روابط ایران و عربستان، دو کشور کوشیدهاند صرفنظر از اختلافات ایدئولوژیک بر سر فلسطین، مشروعیت اسرائیل و سایر مسائل راههای ارتباط مؤثر را حفظ کنند تا بتوانند بهعنوان دو کشور مؤثر در نظامات منطقهای نقشآفرینی کنند. اما اکنون شرایط تغییر کرده و برخلاف تصورات رایج، هر دو کشور دیگر بازیگران تعیینکننده منطقه محسوب نمیشوند و در ساختار ژئواستراتژیک جهانی تنزل یافتهاند؛ با این تفاوت که عربستان «بازیپذیر اولیه» و ایران «بازیپذیر ثانویه» شده است. این وضعیت به گفته او عبور از تنشها و حرکت به سمت آرامسازی منطقه را بسیار دشوار کرده است.
یزدانپناه در ادامه گفتوگویش با اعتماد تأکید میکند که منطقه خلیج فارس با وجود مداخله بازیگران بیربط و «خشنترین و مزاحمترین بازیگر» یعنی اسرائیل، نیازمند اتحاد و همبستگی ژئوپلیتیکی است نه «التماس در کاخ سفید» و تقویت برداشت واشنگتن مبنی بر اینکه همه امور منطقه به آمریکا ختم میشود.
او میگوید اگر پیغامی هم به ترامپ رسانده شده باشد، باید مؤید این باشد که آمریکا بپذیرد برای منطقه خلیج فارس احترام قائل شود و کشورهای آن را بهعنوان بازیگر به رسمیت بشناسد، نه «بازیپذیر» یا «بازیچه». امریکا با جنگ دنبال اهدافش در منطقه بویژه با ایران نیست بلکه به فرسوده کردن کشورها و تهی سازی داخلی است تا با عیان شدن ضعف های ساختاری و معضلات و مشکلات و بحران ها، اهداف خود را بدون هزینه دنبال کند.
کشورهای منطقه باید این موضوع را بفهمند وگرنه هیچ شانسی برای ثبات و پایداری در منطقه غرب آسیا وجود ندارد و ادامه زیست در این منطقه همچنان با جنگ و بحران و کشمکش خواهد بود.
یزدانپناه با اشاره به خبرهای منتشرشده از کاخ سفید درباره تمایل به یک «توافق جامع با ایران» میگوید تهران که اکنون در شرایط بلاتکلیفی در نظام بینالملل قرار دارد باید برای خروج از این وضعیت تلاش کند. او در پایان تأکید میکند: تا زمانی که ایران و آمریکا بهصورت مستقیم و شفاف درباره پروندهها و مسائل مشترک بهویژه نقش مخرب اسرائیل در منطقه پشت میز مذاکره ننشینند، هیچ مسئلهای با پیامرسانیهای غیرمستقیم حل نخواهد شد.