شناسهٔ خبر: 75904370 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: مفدا | لینک خبر

از کلاس‌های دندانپزشکی تا دنیای نویسندگی، گفت‌وگوی ویژه با نویسنده جوان دانشگاه علوم پزشکی کردستان

به مناسبت هفته ی کتاب و کتابخوانی فرصتی پیش آمد تا با یکی از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کردستان که ذوق هنری را بر ورق سفید کاغذ جاری ساخته،مصاحبه ای داشته باشیم.

صاحب‌خبر -

از کلاس‌های دندانپزشکی تا دنیای نویسندگی؛ گفت‌وگوی ویژه با نویسنده جوان دانشگاه علوم پزشکی کردستان

مجری: سلام و وقت‌ بخیر به همهٔ مخاطبان عزیز. خیلی خوشحالیم که به مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی در کنار شما هستیم و یک گفت‌وگوی ویژه داریم با مهمانی که ترکیبی از دنیای علم و هنر را با هم تجربه کرده؛آقای هوتن زوراسنا، دانشجوی دندان‌پزشکی و شاعر جوان•

آقای زوراسنا، خیلی خوش آمدید.

زوراسنا: سلام و عرض ادب. ممنون از دعوت شما، خوشحالم در این برنامه حضور دارم.

مجری: ممنونیم، خب اجازه بدهید صحبت را با یک معرفی کوتاه شروع کنیم. آقای زوراسنا، مخاطبان ما دوست دارند بیشتر با شما آشنا شوند.

زوراسنا: با کمال میل. من هوتن زوراسنا هستم، ۲۷ ساله. اصالتاً اهل پاوه‌ام اما در کرمانشاه متولد شدم. در حال حاضر دانشجوی دندان‌پزشکی دانشگاه سنندج هستم. سال‌هاست که به دنیای شعر علاقه دارم و اولین کتابم با عنوان زایەڵەی دەروون به زبان کوردی، مهرماه ۱۴۰۴ منتشر خواهد شد.

مجری:خیلی جذاب است که در کنار یک رشتهٔ سخت مثل دندان‌پزشکی، به شعر و ادبیات هم می‌پردازید. بفرمایید چه شد به فکر نوشتن کتاب افتادید؟

زوراسنا:واقعیت اینکه در ابتدا اصلاً تصمیمی برای نوشتن کتاب نداشتم. اما از نوجوانی، حدود ۱۶ سالگی، اتفاقات متعددی در زندگی‌ام رخ داد که تأثیر عمیقی روی من گذاشت. از طرفی ذوق شاعری را از پدربزرگم به ارث برده بودم. همین ترکیب باعث شد به‌مرور احساساتم را به زبان شعر کوردی بنویسم و این نوشته‌ها در طول زمان تبدیل به یک مجموعهٔ کامل شد.

مجری:جالب است. موضوع کتاب شما دقیقاً به چه مسائلی می‌پردازد؟

زوراسنا:موضوع کتاب بازتابی از تجربیات شخصی من است؛ ترکیبی از عرفان و عشق‌های خیالی. هر شعر در فاصلهٔ زمانی خاصی نوشته شده و حال‌وهوای همان دوره را در خود دارد. در واقع نوشتن برای من نوعی سبک شدن روح بود.

مجری:خیلی از شاعران یک پیام یا نگاه اصلی دارند که دوست دارند در آثارشان منتقل کنند. پیام اصلی شما در این کتاب چه بوده؟

زوراسنا:پیامی که می‌خواستم منتقل کنم این بود که «عشق لزوماً در رسیدن معنا پیدا نمی‌کند». گاهی نرسیدن است که انسان را به تلاش، خلق کردن و عمیق‌تر دیدن سوق می‌دهد. هنرمند در فاصله، در دلتنگی و در خیال به خلق زیبایی می‌رسد. وصال، گاهی این فضای خیال‌انگیز را واقعی و محدود می‌کند.