شناسهٔ خبر: 75897096 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: رکنا | لینک خبر

یادداشت

مسئولانی که «خبرنگار مشکلات» شده‌اند، نه حل‌کننده آن!

آزاده مختاری- دبیر اجتماعی رکنا

صاحب‌خبر -

در سال‌های اخیر در ایران نوعی جابه‌جایی عجیب در کارکرد مدیریت عمومی شکل گرفته است؛ مسئولان به جای آن‌که «حل‌کننده مشکلات» باشند، به «اعلام‌کننده و گزارشگر مشکلات» تبدیل شده‌اند. این تغییر نه یک خطای فردی، بلکه نشانه یک شکست ساختاری در نظام حکمرانی است؛ نظامی که به‌جای پاسخگویی و ارائه نتیجه، به توصیف بحران‌ها بسنده می‌کند.

ده‌ها مقام رسمی طی سال‌های گذشته بارها اعلام کرده‌اند که «ایران در آستانه بحران بی‌آبی است» یا «منابع زیرزمینی به پایان رسیده». این جملات برای مردم تازگی ندارد؛ آن‌ها هر روز با افت فشار، تانکرهای تأمین آب، خشک شدن تالاب‌ها و نابودی کشاورزی مواجه‌اند. آنچه مردم نمی‌شنوند، گزارش اقدام است. این که چه دستگاهی، با چه برنامه‌ای، در چه بازه زمانی باید این بحران را مهار کند. مسئولان با تکرار شواهد، خود را در موضع خبرنگار قرار داده‌اند، نه مدیر. اعلام وضعیت، جایگزین برنامه‌ریزی شده و همین غیبت مدیریت باعث شده بحران آب از سطح هشدار رسانه‌ای به سطح تهدید امنیت ملی برسد.

هر زمستان مسئولان با لحنی خبری اعلام می‌کنند «مصرف گاز از توان تولید کشور فراتر رفته» و هر تابستان هشدار «کمبود تولید برق» صادر می‌شود. این‌ها گزارش نیستند؛ این‌ها اعتراف به شکست استراتژی ۳۰ ساله انرژی کشورند. ملت منتظرند بدانند چه برنامه‌ای برای تولید بیشتر، بهینه‌سازی مصرف، اصلاح تعرفه‌ها یا توسعه انرژی‌های نو تعریف شده است. اما آنچه ارائه می‌شود فقط «شرح وضعیت» است؛ و شرح وضعیت مسئول را از پرسشگری نجات می‌دهد، چون «مدام گفته که بحران هست». در حالی که این بازگویی چیزی از مسئولیت او کم نمی‌کند. مردم نه درصد و نمودار بحران می‌خواهند، نه هشدارهای تکراری؛ آن‌ها جدول اقدام، مسئول مشخص و زمان‌بندی می‌خواهند.

وقتی فرونشست زمین در ایران به بالاترین نرخ‌های جهانی رسیده، انتظار این است که دولت برنامه عملیاتی ارائه دهد مثل، توقف چاه‌های غیرمجاز، کنترل برداشت، جبران کسری مخازن و اعلام مسئولیت دستگاه‌ها. اما آنچه می‌شنویم معمولاً یک جمله خبری است، «فرونشست در حال افزایش است.» این جمله برای یک دانش‌آموز دبستانی هم قابل مشاهده است؛ زمینِ ترک‌خورده، خانه‌های کج‌شده و دشت‌های خالی از آب این واقعیت را فریاد می‌زنند. بحران فرونشست تنها یک موضوع زیست‌محیطی نیست؛ تهدید زیرساخت، امنیت و آینده سکونت در کشور است. تکرار آمار و نمودار، اگر منجر به اقدام نشود، یعنی تبدیل مسئول به گزارشگر. مسئولی که زیر پای مردم کشورش خالی می‌شود، اما خود فقط «بر روی داده‌ها» حرکت می‌کند.

در ایران تورم هر ماه اعلام می‌شود، آن هم با دقت عددی و درصدی بالا؛ اما مسئولیت کنترل آن اعلام نمی‌شود. مردم با افزایش قیمت‌ها زندگی می‌کنند، پس تکرار این‌که «تورم بالاتر از ماه قبل است» هیچ ارزش خبری یا مدیریتی ندارد. وظیفه دولت اعلام وضع اقتصاد نیست؛ وظیفه‌اش تغییر آن است. تا زمانی که دولت به‌جای ارائه گزارش عملکرد، تنها گزارش شاخص‌ها را تکرار می‌کند، نشان می‌دهد سیاست اقتصادی در کشور از سطح «اقدام» به سطح «تحلیل پی‌درپی وضعیت» تقلیل یافته است. اقتصاد ایران نیازمند برنامه عملیاتی کاهش تورم، نظارت بر نقدینگی، بودجه‌ریزی شفاف و مقابله با فرار سرمایه است. اما به جای آن، هر ماه یک گزارش خبری به مردم تحویل داده می‌شود.

اعلام مسئولان درباره اینکه «مهارت‌های دانش‌آموزان ایرانی در خواندن، نوشتن و ریاضی زیر میانگین جهانی است» یک هشدار راهبردی است. اما این هشدار بدون پاسخ ساختاری، صرفاً یک اعلام خبر است. سقوط عملکرد آموزش نتیجه مستقیم فقدان اصلاح در محتوا، سیستم سنجش، معیشت معلمان، مهاجرت نیروهای توانمند و تربیت دانش‌آموز حافظه‌محور است. این‌که مسئولان صرفاً نتیجه را اعلام می‌کنند بدون اینکه نقشه اصلاح ارائه دهند، یعنی بحران سرمایه انسانی کشور نیز به همان سرنوشت آب و انرژی دچار شده است: توصیف بدون درمان.

به‌طور طبیعی رسانه باید نقش گزارشگر و مطالبه‌گر داشته باشد و مسئول باید پاسخگو، برنامه‌ریز و اجراکننده. اما امروز این معادله وارونه شده؛ رسانه‌ها خاموش‌تر و محافظه‌کارتر شده‌اند و مسئولان بلندگوی بحران‌ها. این تغییر موجب شده است،اعلام بحران جایگزین پاسخگویی شده،فشار اجتماعی برای اصلاح کاهش یافته،بحران‌ها مزمن و عمیق‌تر شده‌اند،مسئول به جای آنکه متهم به ناتوانی شود، به «آگاه‌کننده» تبدیل شده است،به زبان دیگر، در ساختار فعلی اگر مسئولی فقط بگوید «وضع بحرانی است»، از او انتظار بیشتری طلب نمی‌شود.

مدیریت یعنی اقدام، اصلاح، گزارش عملکرد و پذیرش مسئولیت. در ایران اما مدیریت به «خواندن فهرست مشکلات» فروکاسته شده است. مردم به تشریح بحران نیاز ندارند؛ مردم بحران را زندگی می‌کنند. آنچه می‌خواهند برنامه، زمان‌بندی، شفافیت و نتیجه است. اگر این الگو ادامه یابد، حکمرانی در ایران از «مسئولیت» خالی و از «گزارش‌سازی» پر می‌شود؛ و کشوری که حکمرانانش فقط تصویرگر مشکلات هستند، دیر یا زود خود نیز با سقوط مدیریتی روبه‌رو می‌شود.مسئول اگر مسئول است باید نتیجه گزارش دهد، نه مشکل.