شناسهٔ خبر: 75895821 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: ایسنا | لینک خبر

نشست «مقاومت به مثابه امر اجتماعی»

کچویان: غرب از طریق تخریب جهان غیر غربی پیش رفته و می‌رود

استاد جامعه شناسی دانشگاه معتقد است شیوه بسط و گسترش غرب در جهان مبتنی بر دعوت نیست، برخلاف تمام نظام های غیر مدرن، در مقام این نیست که افراد را به عنوان انسان مورد توجه قرار دهد، غرب از طریق تخریب جهان غیر غربی پیش رفته و می‌رود.

صاحب‌خبر -

به گزارش ایسنا، «حسین کچویان» صبح چهارشنبه طی سخنانی در نشست «مقاومت به مثابه امر اجتماعی» اظهار داشت: معتقدم نظریه اجتماعی یا به طور کلی علوم اجتماعی به نحوی که تا حالا در جهان بوده تماما و نه جزئی از ابزار سلطه است و نظر داشتن به او، به ما کمک نمی‌کند، تخریب می کند. یعنی از آغاز تا الان کارکرد نظریه اجتماعی چیزی جز ویران کردن جهان غیرضروری نبوده و نخواهد بود.

وی افزود: می‌دانید شیوه بسط و گسترش غرب در جهان مبتنی بر دعوت نیست، برخلاف تمام نظام‌های غیر مدرن، در مقام این نیست که افراد را به عنوان انسان مورد توجه قرار دهد، غرب از طریق تخریب جهان غیر غربی پیش رفته و می‌رود. روش غرب این است؛ یا مستقیم یا غیر معمول اکثرا با انتقال تکنولوژی‌های خودش عمل کرده که نتیجه کارش آشفته کردن جهان غیر غربی است.

این استاد دانشگاه همچنین بیان کرد: نظریه‌های توسعه تاکنون برای ما چه کاری انجام داده جز این که ستون فقرات جهان ما را خراب کرده و چیزی به عنوان جامعه ایرانی وجود ندارد، دقیقا به خاطر این نظریات است. اصولا نظریه‌های توسعه برای دگرگونی در جامعه و یا جوامع دیگر بوده‌اند به نحوی که نتوانند روی پای خود بایستند.

کچویان با بیان اینکه «پی در پی ساختارهای جامعه شما با این نظریات تخریب می شود»، گفت: اگر غرب امکانات مفهومی و نظری وارد نمی‌کرد کل جهان در وضعیتی که وجود داشت نمی‌بود، جهان الان غرق در بدبختی است، تاریخ بشر این همه ظلم و بی عدالتی را ندیده هر جا را می بینید مثل سیلاب بدبختی می‌ریزد.

وی تصریح کرد: کلید و غایت تمدن غرب، خود شکوفایی مطلق است؛ انسان بتواند هر چه می‌خواهد بشود، آخرین موانع موجود بر سر خود شکوفایی برداشته می‌شود. یکی از موانع اساسی در تاریخ بشر، جریان تحول منتظم جامعه بشری منوط به قدرت و  سیاست بوده است. قدرت و سیاست جزو ضروری جامعه بشری شناخته شده است. خوبی‌هایی که حکومت برای بشر کرده پیامدها و کارکردهایی که دارد امکان حیات و رشد بشر وجود ندارد، ولی آن چه از اندیشه غرب داریم شر مطلق است.

وی افزود: جریان تحول در غرب این گونه است که با بی‌نیاز شدن، بدون دولت‌های سکولار و مطلقه امکان نداشت غرب روی پای خود باشد. استبداد سکولار اساس و بنیان رشد غربی است، در نظر داشته باشیم غرب چطور خود را ساختار محبوب در جهان مطرح کرد به خاطر نظاماتی که دارند ملزم به آن‌ها شدیم.

این استاد دانشگاه در ادامه اظهار داشت: آن چه الان به اسم حق می‌گوییم حق نیست، میل و خواست بدون هیچ مبنایی است برای همین شما با هر چه مواجه می‌شوید می‌گویید این حق من است.

کچویان خاطرنشان کرد: غرب تنها تمدنی است که تمامیت خودش و مقاصد و غایات خود را محقق کرده است، به همین جهت تمام آن ساختارها درون غرب عملا نقش خود را انجام می‌دهند. 

وی افزود: اعطای نوبل بخش مهمی از اقدامات جهان سلطه است، مرحله بسط و گسترش سلطه پیوند با غرب و عامه مردم دارد، ابتدا اگر غرب شروع به سلطه کرده است مردم بخش یا گروهی نبودند که در این سلطه نقش داشته باشند، مشکل اصلی سلطه نیز همین است. در این مقطع که مردم به صحنه آمدند و عوام مردم خواهان غرب شدند کلیه نهادهای غربی نقش استعمار و سلطه را بازی می‌کنند.

کچویان تصریح کرد: غرب در این سالیان سلطه‌اش از مرحله نظامی تا فعلی مراحل مختلفی را گذرانده است. یعنی ابتدا نظامی بعد سیاسی بوده است. چون نظامی هزینه داشته آن را کاهش داده و ساختار سیاسی کار را پیش می‌برد. نیازی به حضور نظامی ندارند زیرا برایشان هزینه‌بر و تحریک کننده است و ایجاد شورش می‌کند.

این استاد دانشگاه در ادامه سخنان خود با بیان این که «در کل ساختار غرب و کل جامعه غرب نیروهای شما را تبدیل به نیروهای خود می‌کند»، ابراز عقیده کرد: به میزانی که ما امکان بسط و گسترش جریان مومن به غرب را فراهم کردیم شاه بود فراهم نمی‌کرد، یعنی نمی‌توانست فراهم کند.

وی تصریح کرد: درون جامعه خودمان یک بخش کامل داشتیم، بخش اقتصادی و سایر بخش‌ها اما بخشی که می‌گویم مومن به سلطه یک بخش ناقص بود و تبدیل به یک جامعه نشده بود، بعد از انقلاب اجتماع شدند، نهادهای فرهنگی و اقتصادی خودشان را دارند، باید توجه داشت آن چه ما الان نیاز داریم به کارگیری این نظریات برای مبارزه و یا مقاومت نیست، بلکه واکاوی و درک این نظریات است که چگونه امر سلطه را تداوم و عمق می‌دهند و همچنان در حال بسط و گسترش هستند. 

کچویان افزود: با به کارگیری این نظریات تا وقتی شما آنچنان که طرف‌های مقابل شما مومن به غرب هستند و برای توسعه خود تبدیل به یک اجتماع شدند تا وقتی شما نسبت حقیقی با خودتان و مجموعه‌ای که انقلاب کرده پیدا نکنید، مساله حل نمی‌شود. 

این استاد جامعه شناسی دانشگاه ا با بیان این که« ما دائما داریم مثل غیر خودمان می‌شویم» ابراز عقیده کرد: شما قوانین مربوط به ارث و طلاق و ... را ببینید ربطی به اسلام ندارد، نمی‌دانم چطور اتفاق می‌افتد، حجاب یا هر چیزی شبیه این، هر عمل اجتماعی نیازمند توجیه‌پذیری ساختاری است، شما تمام توجیه‌پذیری را نابود می‌کنید در این صورت  قطعا امر دینی نمی‌ماند. مثلا در مورد خانم ها آنچه در اسلام گفته شده عمل می‌شد، بهترین بود. 

انتهای پیام