فهم درست این موضوع برای سیاستگذاران،فعالان اجتماعی و حتی عموم مردم اهمیت زیادی دارد، چرا که تصمیمهای نادرست میتواندشرایط راپیچیدهتر کند.در ادامه درباره این مسائل بادکتر علی انتظاری،جامعهشناس به گفتوگو پرداختهایم.
با توجه به شرایط کنونی جامعه موضوع موتورسواری زنان را باید در چه چارچوبی تحلیل کرد؟
موضوع موتورسواری زنان و دریافت گواهینامه آنها را باید در چارچوب هنجارهای اجتماعی و با توجه به بستری که در آن قرار دارند، مورد ارزیابی قرار دارد. در واقع نمیتوان بدون درنظر گرفتن شرایط زمانی، مناسبات جهانی امروز، برنامههایی که دشمنان برای ما طراحی کردهاند و همچنین اهداف فرهنگی و سیاستهای فرهنگی خودمان، درباره این موضوعات اظهارنظر کرد. ما با خلأهای قانونی مواجه هستیم که باید بسیار هوشمندانهتر و پیش از آنکه دیگران ما را به انفعال وادار کنند، درباره آنها تصمیمگیری میکردیم.
با این حال برای این خلأهای قانونی که میگویید، چه راهکارهایی وجود دارد که بتوان از ایجاد بحران جلوگیری کرد؟
خلأهای قانونی بهویژه در مواردی درباره مسائل مربوط به بانوان نیاز به شناسایی دارد. این موارد باید از قبل مشخص شود و برای آنها اقدام لازم صورت گیرد. متأسفانه گروههایی وجود دارند که با اعمال فشار، الزاماتی را ایجاد میکنند اما مسئولیت عواقب آن را نمیپذیرند. یعنی کسانی که میگفتند نباید زنان در ورزشگاه حضور داشته باشند چون ممکن است مفسدهانگیز باشد، باعث شدند فدراسیون فوتبال ازحضور زنان درورزشگاهها جلوگیری کند.امادرنهایت، مجبور شدند اجازه حضور زنان را بدهند. حالا آن افرادی که مانع این حضور بودند، کجا هستند؟ این همان مشکل اصلی ماست. فرض کنید که موتورسواری زنان دارای کراهت است و برخی فشار میآورندکه دولت نبایداجازه صدورگواهینامه برای زنان را بدهد. سپس ما به سمتی میرویم که این موضوع تبدیل به مسألهای اجتماعی میشود،مطالبه عمومی زیادی حول آن شکل میگیرد و دشمنان نیز از آن حمایت میکنند.درنهایت ما مجبور میشویم که منفعلانه آن رابپذیریم.آنهایی که باعث شدند این موضوع به تأخیر بیفتد وجنبه بحرانی پیدا کند،هیچ مسئولیتی رانمیپذیرند.یعنی پاسخگو نیستندکه چراچنین فشاری واردوبرای کشور هزینه ایجاد کردند.درواقع فراتر ازمسأله گواهینامه زنان یاحضور آنان درورزشگاهها مسألهای وجود دارد که نمیگذارد نظام حکمرانی،هوشمندانه وفعال رفتارکند و با اعمال فشارهای غیرمسئولانه خود،نظام رابه واکنش منفعلانه سوق میدهند.
آیامیتوان گفت تأخیر درتصمیمگیری درباره برخی مسائل اجتماعی،ازجمله موتورسواری زنان،ناشی ازنبود سیاستگذاری هوشمندانه است؟
من مطمئنم که این هوشمندی در نظام وجود دارد. بههرحال، کارشناسانی که در نظام ما فعالیت میکنند، پژوهشگر و افراد فهیمی هستند. در جهان امروز، ما ناچاریم برخی ملاحظات را رعایت کنیم. مثلا حکم اسلامی این است که اگر کسی دزدی کرد، باید دستش قطع شود اما چون میدانیم این کار موجب وهن است، آن را اجرا نمیکنیم. یعنی در اجرای احکام اسلامی، ملاحظاتی داریم و اینطور نیست که بخواهیم احکام را در خلأ اجرا کنیم. ما درفضای مجرد و منزوی زندگی نمیکنیم؛ بلکه در جهانی زندگی میکنیم که دائما از سوی دشمنانمان رصدمیشویم وآنها ازطریق ایجاد شبهه و مسألهسازی تلاش میکنند جامعه ما را به ضعف بکشانند. اکنون در جنگی ترکیبی با دشمنان درگیر هستیم؛ یعنی مواجهه آنها فقط در بعد نظامی نیست. چالشها و مشکلاتی که با آنها روبهرو هستیم، بهویژه در حوزههای فرهنگی و اجتماعی، بسیار است اما گویا کسی به اینها توجهی ندارد و ممکن است باز هم مسائل مشابهی بهوجود آید.
و آیا طرح صدور گواهینامه موتورسواری برای زنان میتواند تبعات خاصی داشته باشد؟
اکنون اگر دولت یا مجلس برای صدور گواهینامه موتورسواری برای زنان چه بهصورت طرح و چه بهصورت لایحه اقدام کند، قطعا با عواقبی مواجه خواهد شد؛ چرا که این موضوع به مسألهای تبدیل شده که مورد توجه عموم قرار گرفته، بحرانی شده و بهعبارتی میتوان گفت که دشمن میتواند روی آن برنامهریزی کند. در واقع، پیچیده شدن مسأله ناشی از عملکرد همان افرادی است که مسئولیتی ندارند و پاسخگو نیستند. همین وضعیت را در موضوع حجاب نیز شاهد بودیم. کسانی که بر اجرای گشت ارشاد اصرار داشتند، اکنون هیچگونه پاسخگو نیستند. افراد از طریق تریبونهایی که در اختیار دارند، اظهارنظرهایی میکنند، فشارهایی وارد میآورند و برای کشور مسألهسازی میکنند. متأسفانه، برخی مسئولان نیز که از شجاعت لازم برخوردار نیستند، نمیتوانند بهصورت هوشمندانه عمل کنند. ما این وضعیت را در عرصههای مختلف دیدهایم که چگونه به ایجاد بحران منجر شده است.
برای جلوگیری از تکرار چنین اتفاقاتی چه باید کرد؟
تا زمانی که این مسأله یا معضل وجود دارد، ما دائما با جریانی مواجه هستیم که از یک موضوع، داستانی میسازند و شرایط را بهگونهای رقم میزند که تبدیل به مطالبه عمومی شود و در نهایت، نظام اسلامی مجبور به عقبنشینی و انفعال گردد و از خود ضعف نشان دهد. این وضعیت،برای نظامی که باید مقتدرانه در حوزههای فرهنگی عمل کند، بههیچوجه مطلوب و صلاح نیست وقطعا نیازمند تدبیرجدی است.بنابراین نه فقط دراین مورد بلکه درهمه مواردلازم است که اصحاب دلسوز علوم اجتماعی «دفع دخل مقدر» کنند و از قبل برای موارد آسیبزا برنامهریزی و دشمن را خلعسلاح کنند.
با توجه به شرایط کنونی جامعه موضوع موتورسواری زنان را باید در چه چارچوبی تحلیل کرد؟
موضوع موتورسواری زنان و دریافت گواهینامه آنها را باید در چارچوب هنجارهای اجتماعی و با توجه به بستری که در آن قرار دارند، مورد ارزیابی قرار دارد. در واقع نمیتوان بدون درنظر گرفتن شرایط زمانی، مناسبات جهانی امروز، برنامههایی که دشمنان برای ما طراحی کردهاند و همچنین اهداف فرهنگی و سیاستهای فرهنگی خودمان، درباره این موضوعات اظهارنظر کرد. ما با خلأهای قانونی مواجه هستیم که باید بسیار هوشمندانهتر و پیش از آنکه دیگران ما را به انفعال وادار کنند، درباره آنها تصمیمگیری میکردیم.
با این حال برای این خلأهای قانونی که میگویید، چه راهکارهایی وجود دارد که بتوان از ایجاد بحران جلوگیری کرد؟
خلأهای قانونی بهویژه در مواردی درباره مسائل مربوط به بانوان نیاز به شناسایی دارد. این موارد باید از قبل مشخص شود و برای آنها اقدام لازم صورت گیرد. متأسفانه گروههایی وجود دارند که با اعمال فشار، الزاماتی را ایجاد میکنند اما مسئولیت عواقب آن را نمیپذیرند. یعنی کسانی که میگفتند نباید زنان در ورزشگاه حضور داشته باشند چون ممکن است مفسدهانگیز باشد، باعث شدند فدراسیون فوتبال ازحضور زنان درورزشگاهها جلوگیری کند.امادرنهایت، مجبور شدند اجازه حضور زنان را بدهند. حالا آن افرادی که مانع این حضور بودند، کجا هستند؟ این همان مشکل اصلی ماست. فرض کنید که موتورسواری زنان دارای کراهت است و برخی فشار میآورندکه دولت نبایداجازه صدورگواهینامه برای زنان را بدهد. سپس ما به سمتی میرویم که این موضوع تبدیل به مسألهای اجتماعی میشود،مطالبه عمومی زیادی حول آن شکل میگیرد و دشمنان نیز از آن حمایت میکنند.درنهایت ما مجبور میشویم که منفعلانه آن رابپذیریم.آنهایی که باعث شدند این موضوع به تأخیر بیفتد وجنبه بحرانی پیدا کند،هیچ مسئولیتی رانمیپذیرند.یعنی پاسخگو نیستندکه چراچنین فشاری واردوبرای کشور هزینه ایجاد کردند.درواقع فراتر ازمسأله گواهینامه زنان یاحضور آنان درورزشگاهها مسألهای وجود دارد که نمیگذارد نظام حکمرانی،هوشمندانه وفعال رفتارکند و با اعمال فشارهای غیرمسئولانه خود،نظام رابه واکنش منفعلانه سوق میدهند.
آیامیتوان گفت تأخیر درتصمیمگیری درباره برخی مسائل اجتماعی،ازجمله موتورسواری زنان،ناشی ازنبود سیاستگذاری هوشمندانه است؟
من مطمئنم که این هوشمندی در نظام وجود دارد. بههرحال، کارشناسانی که در نظام ما فعالیت میکنند، پژوهشگر و افراد فهیمی هستند. در جهان امروز، ما ناچاریم برخی ملاحظات را رعایت کنیم. مثلا حکم اسلامی این است که اگر کسی دزدی کرد، باید دستش قطع شود اما چون میدانیم این کار موجب وهن است، آن را اجرا نمیکنیم. یعنی در اجرای احکام اسلامی، ملاحظاتی داریم و اینطور نیست که بخواهیم احکام را در خلأ اجرا کنیم. ما درفضای مجرد و منزوی زندگی نمیکنیم؛ بلکه در جهانی زندگی میکنیم که دائما از سوی دشمنانمان رصدمیشویم وآنها ازطریق ایجاد شبهه و مسألهسازی تلاش میکنند جامعه ما را به ضعف بکشانند. اکنون در جنگی ترکیبی با دشمنان درگیر هستیم؛ یعنی مواجهه آنها فقط در بعد نظامی نیست. چالشها و مشکلاتی که با آنها روبهرو هستیم، بهویژه در حوزههای فرهنگی و اجتماعی، بسیار است اما گویا کسی به اینها توجهی ندارد و ممکن است باز هم مسائل مشابهی بهوجود آید.
و آیا طرح صدور گواهینامه موتورسواری برای زنان میتواند تبعات خاصی داشته باشد؟
اکنون اگر دولت یا مجلس برای صدور گواهینامه موتورسواری برای زنان چه بهصورت طرح و چه بهصورت لایحه اقدام کند، قطعا با عواقبی مواجه خواهد شد؛ چرا که این موضوع به مسألهای تبدیل شده که مورد توجه عموم قرار گرفته، بحرانی شده و بهعبارتی میتوان گفت که دشمن میتواند روی آن برنامهریزی کند. در واقع، پیچیده شدن مسأله ناشی از عملکرد همان افرادی است که مسئولیتی ندارند و پاسخگو نیستند. همین وضعیت را در موضوع حجاب نیز شاهد بودیم. کسانی که بر اجرای گشت ارشاد اصرار داشتند، اکنون هیچگونه پاسخگو نیستند. افراد از طریق تریبونهایی که در اختیار دارند، اظهارنظرهایی میکنند، فشارهایی وارد میآورند و برای کشور مسألهسازی میکنند. متأسفانه، برخی مسئولان نیز که از شجاعت لازم برخوردار نیستند، نمیتوانند بهصورت هوشمندانه عمل کنند. ما این وضعیت را در عرصههای مختلف دیدهایم که چگونه به ایجاد بحران منجر شده است.
برای جلوگیری از تکرار چنین اتفاقاتی چه باید کرد؟
تا زمانی که این مسأله یا معضل وجود دارد، ما دائما با جریانی مواجه هستیم که از یک موضوع، داستانی میسازند و شرایط را بهگونهای رقم میزند که تبدیل به مطالبه عمومی شود و در نهایت، نظام اسلامی مجبور به عقبنشینی و انفعال گردد و از خود ضعف نشان دهد. این وضعیت،برای نظامی که باید مقتدرانه در حوزههای فرهنگی عمل کند، بههیچوجه مطلوب و صلاح نیست وقطعا نیازمند تدبیرجدی است.بنابراین نه فقط دراین مورد بلکه درهمه مواردلازم است که اصحاب دلسوز علوم اجتماعی «دفع دخل مقدر» کنند و از قبل برای موارد آسیبزا برنامهریزی و دشمن را خلعسلاح کنند.