به گزارش ایلنا به نقل از ارمنیوز، هشدارها در رسانهها و محافل سیاسی اروپا و آمریکا افزایش یافته، در حالی که جنگ روسیه علیه اوکراین ادامه دارد و احتمال برخورد مستقیم با مسکو مطرح است.
الکساندر دل فال، کارشناس روابط بینالملل، هشدار میدهد که این اظهارنظرها فراتر از تحلیلهای ژئوپلیتیکی هستند و در واقع بخشی از یک استراتژی حسابشده برای ایجاد ترس و توجیه سیاستهای مشخص غرب به شمار میآیند.
او میگوید نکته برجسته در اظهارات غربیها، هماهنگی آشکار میان زبان خصمانه و اهداف سیاسی و ژئواقتصادی است که اغلب با پوشش اخلاقی یا حقوق بشری مطرح میشود.
دل فال تأکید میکند: «موضوع تصاحب داراییهای روسیه که در خارج مسدود شده و برای تأمین بودجه بازسازی اوکراین مطرح میشود، در حقیقت بهانهای برای توجیه سیاستها و اقدامات غرب است، اما ریسک دوگانه دارد؛ زیرا میتواند اعتماد کشورهای غیرغربی به امنیت حقوقی اروپا را زیر سوال ببرد و با اصول مالکیت خصوصی که غرب مدعی ارزش آن است، در تضاد باشد.
دل فال تأکید میکند که افزایش هزینههای دفاعی در اروپا و بازسازی ذخایر نظامی، حتی با وجود تأخیرها، بیشتر بر اساس منطق صنعتی و استراتژیک است و تهدید روسیه صرفا بهانهای برای توجیه این اقدامات به شمار میآید.
وی میگوید: «هدف این است که مردم اروپا باور کنند روسیه ممکن است به کشورهای ناتو حمله کند و با ایجاد فضایی از ترس، پذیرش هزینههای اجتماعی و مالیاتهای اضافی قابل توجیه شود.»
این کارشناس روابط بینالملل هشدار میدهد که تشدید زبان خصمانه در اروپا، به ویژه در کشورهای روسزبان و سختگیر مانند کشورهای بالتیک و لهستان و همچنین بریتانیا، میتواند ثبات جهانی را تهدید کند و مسیر گفتوگو با روسیه را دشوارتر سازد.
دل فال معتقد است حمایت فزاینده از اوکراین اغلب بهانهای برای توجیه تصمیمات سیاسی و نظامی است، نه نشانهای از تمایل واقعی به صلح.
او همچنین به نقش آمریکا اشاره میکند و میگوید واشنگتن با حفظ نفوذ خود در ائتلاف غربی و بهرهبرداری از ترس جنگ با روسیه، مستقیما با مسکو مذاکره کرده و بار خطر و تأمین منابع را بر دوش اروپاییها گذاشته است؛ اروپاییهایی که تبدیل به ابزار اجرای سیاستهای آمریکایی شدهاند، حتی باعث شدند ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، یرخی پیشنهادهای صلح را که ترامپ تا حدی پذیرفته بود، رد کند.
این کارشناس سیاسی نتیجه میگیرد این مانور و اختلافات عمیق میان کشورهای غربی توجهها را از مسائل واقعی مانند دیپلماسی، همکاری بینالمللی و جستجوی راهحلهای مسالمتآمیز منحرف میکند.
وی تأکید میکند: «زمان آن رسیده که نیت واقعی پشت خطابههای جنگطلبانه افشا شود و اروپا قادر باشد منافع و حاکمیت خود را بدون تبعیت از دستورات خارجی حفظ کند، از جمله استقلال از ناتو که یکی از عوامل جزئی جنگ اوکراین به شمار میآید، چرا که این نهاد از سال ۱۹۹۷ به سمت شرق گسترش یافته است.»