شناسهٔ خبر: 75892918 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

چرا برخی می‌گویند انقلاب صنعتی هرگز رخ نداد؟

دورانی که جهان برای همیشه پوست انداخت

تهران-ایرنا- انقلاب صنعتی یکی از مهم‌ترین نقاط عطف تاریخ بشر به شمار می‌رود. این پدیده نه تنها شیوه تولید کالا را دگرگون کرد، بلکه ساختار جوامع، روابط قدرت در جهان و حتی نگاه انسان به زمان و کار را برای همیشه تغییر داد. از اواخر قرن هجدهم در بریتانیا آغاز شد و به‌سرعت به دیگر کشورهای اروپا و سپس به آمریکای شمالی و بعدها به بخش‌هایی از آسیا گسترش یافت.

صاحب‌خبر -

آنچه این تحول را از پیشرفت‌های پیشین متمایز می‌کند، سرعت، عمق و پایداری رشد اقتصادی بود که برای اولین بار در تاریخ، انسان را از چرخه‌های تکراری فقر و قحطی خارج کرد و امکان افزایش مداوم سطح زندگی را فراهم آورد. این گزارش برای یادبود دیوید لندز نویسنده کتاب «ثروت و فقر ملل» نوشته شده است.

مفهوم «انقلاب صنعتی» از همان ابتدا با حس شگفتی و گاهی نگرانی همراه بود. در سال‌های پایانی قرن هجدهم، دیپلمات‌ها و سیاستمداران اروپایی که به بریتانیا سفر می‌کردند، با صحنه‌هایی روبه‌رو می‌شدند که برایشان تازگی داشت: کارخانه‌های بزرگ، ماشین‌های بخار در حال کار، شهرهایی که شبانه‌روز روشن بودند و کشتی‌هایی که بدون باد حرکت می‌کردند. آنها این تغییرات را نه فقط یک پیشرفت فنی، بلکه یک تهدید یا فرصتی استراتژیک برای کشور خود می‌دیدند. از همان زمان، این تحول به‌عنوان چیزی فراتر از یک روند تدریجی دیده شد؛ چیزی که باید یا تقلید می‌شد یا در برابر آن ایستادگی می‌کرد.

در دهه‌های اولیه قرن نوزدهم، دیدگاه‌های منفی درباره این تحول در میان روشنفکران رواج یافت. بسیاری آن را عامل اصلی فقر کارگران، نابودی صنعت دستی روستایی، آلودگی شهرها و از بین رفتن پیوندهای سنتی خانوادگی می‌دانستند. تصور می‌شد که ورود ماشین، انسان را به برده‌ای بی‌اراده تبدیل کرده و زندگی را از معنا تهی ساخته است. شهرهای صنعتی با دودکش‌های بلند، کوچه‌های تنگ و پرجمعیت و کار کودکان در کارخانه‌ها، نماد تاریک این دوران جدید به شمار می‌رفتند. این تصویر تا اوایل قرن بیستم همچنان غالب بود و در آثار نویسندگان، شاعران و تاریخ‌نگاران به‌کرات تکرار می‌شد.

با این حال، از دهه ۱۹۲۰ به بعد، موج تازه‌ای از پژوهش‌ها آغاز شد که سعی داشت این تصویر کاملاً سیاه را تعدیل کند. بررسی دقیق‌تر آمارها نشان داد که اگرچه سختی‌های فراوانی وجود داشت، اما سطح زندگی اکثریت مردم بریتانیا در نیمه دوم قرن نوزدهم به‌طور قابل توجهی بهبود یافته بود.

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های این تحول، جایگزینی قدرت عضلانی انسان و حیوان با منابع انرژی بی‌جان بود. پیش از این دوران، تقریباً تمام کارهای سنگین با دست یا با کمک اسب، گاو و نیروی باد و آب انجام می‌شد. اما اختراع موتور بخار و سپس استفاده گسترده از زغال‌سنگ، محدودیت‌های پیشین را درهم شکست. دیگر نیازی نبود که کارخانه‌ها حتماً کنار رودخانه ساخته شوند یا کار فقط در ساعات روشنایی روز انجام گیرد. انرژی ارزان و فراوان، تولید را از قید طبیعت آزاد کرد و امکان کار مداوم و در مقیاس عظیم را فراهم ساخت.

همزمان با پیشرفت در حوزه انرژی، ماشین‌آلات جدیدی پدید آمدند که دقت و سرعت کار انسان را صدها برابر کردند. در صنعت نساجی، دستگاه‌های چرخاننده مکانیکی، چرخ ریسندگی و ماشین بافندگی خودکار، تولید پارچه را به‌گونه‌ای افزایش دادند که دیگر هیچ کارگاه دستی نمی‌توانست با آنها رقابت کند. در صنعت فلزکاری، کوره‌های بزرگ و روش‌های جدید ذوب آهن، تولید فولاد را ارزان و فراوان کرد. این نوآوری‌ها نه تنها هزینه تولید را کاهش دادند، بلکه کیفیت محصولات را نیز به‌طور چشمگیری بالا بردند.

یکی دیگر از جنبه‌های کلیدی، ایجاد کارخانه به معنای امروزی آن بود. پیش از این دوران، تولید بیشتر در خانه‌ها یا کارگاه‌های کوچک خانوادگی انجام می‌شد. اما حالا صدها و گاهی هزاران کارگر زیر یک سقف، با تقسیم کار دقیق و نظارت منظم، به تولید می‌پرداختند. این شیوه جدید، بهره‌وری را به‌شدت افزایش داد، اما در عین حال نظم آهنین و ساعت کار طولانی را نیز به جامعه تحمیل کرد. کارگران دیگر صاحب زمان خود نبودند؛ زنگ کارخانه تعیین می‌کرد که کی بیدار شوند، کی غذا بخورند و کی بخوابند.

با وجود این تغییرات شگفت‌انگیز، برخی پژوهشگران معاصر تأکید دارند که سرعت تحول آن‌قدرها هم ناگهانی نبود. آنها با بررسی آمار رشد تولید ناخالص داخلی نشان می‌دهند که حتی در اوج انقلاب صنعتی، نرخ رشد سالانه اقتصاد بریتانیا کمتر از دو درصد بود؛ رقمی که در مقایسه با رشدهای پنج یا شش درصدی کشورهای در حال توسعه قرن بیستم، بسیار آرام به نظر می‌رسد. همچنین تا اواسط قرن نوزدهم، بخش بزرگی از نیروی کار هنوز در کشاورزی مشغول بود.

این دیدگاه تدریجی‌گرا استدلال می‌کند که ریشه‌های بسیاری از نوآوری‌های قرن هجدهم به قرن‌های پیشین بازمی‌گردد. پیشرفت در کشاورزی، تجارت جهانی، بانکداری و آموزش از قرن شانزدهم آغاز شده بود و انقلاب صنعتی تنها نقطه اوج یک روند طولانی بود.

در هر حال، امروز، پس از گذشت بیش از دو قرن، همچنان درباره ماهیت دقیق این تحول بحث می‌شود. برخی آن را انقلابی واقعی و گسست کامل از گذشته می‌دانند و برخی دیگر آن را شتاب‌گیری یک روند طولانی. اما آنچه غیرقابل انکار است، این است که از آن زمان به بعد، جهان دیگر هرگز همانند قبل نشد. انسان برای اولین بار توانست بر محدودیت‌های طبیعت غلبه کند، تولید را چند برابر کند و آینده‌ای بسازد که در آن فقر و گرسنگی دیگر سرنوشت محتوم اکثریت نباشد. این، بیش از هر آمار و ارقامی، معنای واقعی آن تحول بزرگ بود.

پژوهشگر تاریخ توسعه

منبع: روزنامه ایران، ۲۸ آبان ۱۴۰۴