به گزارش سرویس بینالملل جماران، نیوزویک نوشت: سناتور لیندسی گراهام در سال ۲۰۱۸ گفته بود آمریکا باید «از همه جهتها عربستان سعودی را تحریم کند». او حتی سوگند یاد کرده بود تا زمانی که این رهبر «خرابکار»، یعنی محمد بنسلمان ولیعهد سعودی، در قدرت است، هرگز به عربستان سفر نخواهد کرد. با این حال، از آن زمان تاکنون گراهام حداقل پنج بار به عربستان سعودی سفر کرده و با محمد بنسلمان دیدار کرده است. این تغییر موضع گراهام نمادی از تغییر گستردهتر سیاست آمریکا در قبال عربستان سعودی است؛ تغییری که هنگام سفر کنونی محمد بنسلمان به واشنگتن نیز یادآوری میشود.
در دوره اول ریاستجمهوری دونالد ترامپ، کنگره آمریکا سه لایحه دوحزبی برای توقف فروش سلاح به عربستان تصویب کرد؛ اقداماتی که ترامپ را وادار به استفاده از حق وتو کرد تا جریان تسلیحات به ریاض حفظ شود. منتقدان در هر دو حزب، به نقش عربستان در جنگ یمن تاختند و ریاض را متهم کردند که در محافظت از غیرنظامیان شکست خورده و به بحران انسانی دامن زده است. قتل جمال خاشقجی در سال ۲۰۱۸ نیز موجی از محکومیتها علیه عربستان و شخص بنسلمان بهراه انداخت.
جو بایدن، نامزد وقت دموکراتها، در یکی از مناظرههای ۲۰۱۹ وعده داد عربستان را به «منفور» تبدیل کند. او در آغاز ریاستجمهوریاش نیز برخی فروشهای تسلیحاتی را متوقف کرد و اعلام نمود آمریکا به حمایت از عملیات تهاجمی عربستان در یمن پایان میدهد. با وجود این مواضع، تنها یکسال و نیم بعد بایدن در سفری به عربستان با بنسلمان مشتبازی کرد؛ یکی از قابلتوجهترین عقبنشینیهای دیپلماتیک تاریخ مدرن. بایدن سپس «بیانیه جده ۲۰۲۲» را اعلام کرد؛ سندی که افق تازهای برای همکاریهای فراتر از نفت و امنیت، شامل فناوری، زیرساخت، فضا و مدیریت بحرانهای منطقهای ترسیم میکرد.
پیش از حمله حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، بایدن در آستانه توافقی بزرگ با ریاض بود: یک پیمان دفاعی متقابل کامل با کشوری که تا چند سال قبل بهخاطر نقش در بحران یمن تحت انتقاد شدید بود. او آماده امضای توافق هستهای غیرنظامی با عربستان بود—با وجود اینکه بنسلمان در ۲۰۱۸ گفته بود اگر ایران به سلاح هستهای برسد، عربستان نیز چنین خواهد کرد. همچنین بایدن در حال پیشبرد روند عادیسازی روابط عربستان و اسرائیل بود. مجموع این توافقات میتوانست نقطه عطفی در شراکت آمریکا و عربستان، و بنیانی جدید برای صلحسازی منطقهای میان واشنگتن، اسرائیل و ریاض باشد.
جنگ غزه شاید اشتیاق عربستان برای عادیسازی سریع با اسرائیل را کاهش داده باشد، اما مانع گرمتر شدن روابط واشنگتن و ریاض نشده است. حضور مستمر مدیران اجرایی آمریکایی در کنفرانس سرمایهگذاری بنسلمان (معروف به «داووس در صحرا»)، خرید هواپیماهای بوئینگ توسط عربستان برای خط هوایی لوکس جدید، تعهدات میلیاردی غولهای فناوری آمریکا و سرمایهگذاری سعودی در صنایع سرگرمی و بازیهای ویدئویی آمریکا ـ همه اینها نشانههای تقویت روابط است. در دو سال گذشته، بسیاری از سناتورهای جمهوریخواه نیز دستکم یک بار از عربستان دیدار کردهاند.
اکنون دولت ترامپ آماده است روندی را که با مشتبازی بایدن آغاز شد تکمیل کرده و روابط را به سطحی بیسابقه برساند. در رقابت ژئوپولیتیک امروز، پیروزی یعنی تسلط بر زنجیره تأمین، نوآوری فناورانه، ظرفیت صنعتی و اقتصادی چابک؛ اموری که آمریکا و عربستان برای دستیابی به آنها به یکدیگر نیاز دارند. بهزودی ترامپ در کاخ سفید میزبان بنسلمان برای یک «دیدار کاری» خواهد بود. او همچنین در ماه مه، عربستان را نخستین مقصد سفر خارجی دوره دوم ریاستجمهوری خود اعلام کرد. دهها مدیرعامل آمریکایی در این دیدار حضور داشتند تا نشان دهند امنیت فقط به همکاری دفاعی محدود نیست، بلکه اقتصاد نیز محور است.
در سفر محمد بنسلمان به واشنگتن، دو طرف تعهدات مهمی به یکدیگر خواهند داد: سرمایهگذاریهای کلان سعودی در آمریکا، در برابر فروش جنگندههای پیشرفته اف-۳۵ به ریاض. پس از جنگ ۱۲ روزه ژوئن که کارایی اف-۳۵ در برتری هوایی اسرائیل علیه ایران را نشان داد، طبیعی است عربستان نیز خواهان دستیابی به این جنگنده باشد. ترامپ همچنین در حال تدارک ارائه امتیازاتی است که بایدن آنها را به توافق عادیسازی با اسرائیل مشروط کرده بود؛ مانند توافق هستهای غیرنظامی. هرچند عربستان به پیمان دفاعی رسمی نخواهد رسید، اما قویترین تعهدی را که ترامپ بدون تصویب کنگره میتواند ارائه کند، دریافت خواهد کرد: تعهد مشخص آمریکا برای دفاع از عربستان در برابر حمله.
دیدار محمد بنسلمان از دفتر بیضیشکل نشاندهنده جهشی بزرگ برای اوست؛ رهبری جوان ۴۰ ساله که پادشاهیاش با سرعتی چشمگیر ـ شبیه شتاب تراشه انویدیا که قرار است مراکز داده هوش مصنوعی عربستان را تغذیه کند ـ از یک «منفور» به یک «شریک» تبدیل شده است.