به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، از بامداد روز یکشنبه آسمان بیروت و بهویژه منطقه ضاحیه جنوبی شاهد افزایش چشمگیر پروازهای شناسایی و تهاجمی پهپادهای اسرائیلی است. این پروازها که گاهی در ارتفاع بسیار پایین انجام میشود، نهتنها نقض مکرر حاکمیت لبنان به شمار میرود، بلکه نشانهای آشکار از ورود رژیم اسرائیل به فاز عملیاتی برنامهریزیشده برای جنگ احتمالی است.
همزمان با این تحرکات نظامی جنبش شهرکسازی صهیونیستی «اوری تزافون» نقشهای منتشر کرده که در آن زمینهای وسیعی در جنوب لبنان تا رودخانه لیتانی بهعنوان «مناطق هدف برای جذب سرمایهگذاری شهرکی» معرفی شدهاند. این نقشه همان مناطقی را شامل میشود که اسرائیل از سال 1982 تا 2000 اشغال کرده بود. این شباهت معنادار یادآور یک الگوی واحد اشغال در لبنان، سوریه و غزه است. ابتدا تخریب و آوارگی در دستور کار قرار گرفته و سپس اعلام مالکیت و تغییر بافت جمعیتی اجرا میشود.
پروازهای مرموز فلسطینیها به آفریقای جنوبی؛ سند جدید پاکسازی قومی
در جبهه فلسطین نشانههای جدیدی از اجرای برنامهای سازمانیافته برای مهاجرت اجباری یا به عبارت دقیقتر «انتقال اجباری» فلسطینیها مشاهده میشود.
خبرگزاری آناتولی در گزارشی مفصل فاش کرد طی هفتههای اخیر چندین پرواز چارتر حامل صدها فلسطینی از مبدأهای نامعلوم در مصر و اردن به سمت آفریقای جنوبی انجام شده است. اولین پرواز با 176 مسافر در اواخر اکتبر وارد فرودگاه ژوهانسبورگ شد و پرواز دوم که از نایروبی کنیا میآمد، به دلیل فقدان مدارک معتبر ابتدا با ممانعت «سازمان مدیریت مرزی» آفریقای جنوبی مواجه شد و تنها پس از دخالت مستقیم سیریل رامافوسا، رئیسجمهور آفریقای جنوبی اجازه ورود یافت.
بسیاری از مسافران خود نمیدانستند مقصد نهاییشان کجاست؛ برخی بلیت هتل در بمبئی یا کوالالامپور داشتند و برخی دیگر اصلاً اطلاعی از مسیر نداشتند. فعالان حقوق بشر آفریقای جنوبی این اقدام را «طرح اسرائیلی برای پاکسازی قومی غزه با پوشش بشردوستانه» توصیف کردهاند. این در حالی است که اسفندماه سال گذشته اخباری منتشر شد مبنی بر اینکه وزارت خارجه اسرائیل در حال مذاکره با چندین کشور آفریقایی و آمریکای لاتین برای پذیرش فلسطینیان بیرونراندهشده از غزه است.
استراتژی «منفعت در بحران» الگویی تکرارشونده برای توسعه قلمرو
با مشاهده رفتار اشغالگرانه اسرائیل، الگویی کاملاً مشخص پدیدار میشود که میتوان آن را استراتژی «منفعت در بحران» نامید. ابتدا اسرائیل یک بحران برای کشورهای منطقه درست کرده و یا به یک بحران داخلی دامن زده و سپس با ادعای «دفاع از امنیت»، مداخلات نظامی را گسترش میدهد. این رژیم پس از آنکه بخشهایی از خاک کشورهای منطقه را تحت عنوان ایجاد «منطقه حائل امنیتی» اشغال میکند به سمت اجرای برنامههای بلندمدت شهرکسازی و تغییر بافت جمعیتی میرود.
نمونه بارز این استراتژی اشغال بلندیهای جولان پس از سقوط بشار اسد و روی کار آمدن دولت جولانی است. اسرائیل ابتدا با ادعای «حمایت از جامعه دروزی» وارد منطقه شد، سپس حضور خود را دائمی کرد و اکنون عملاً بلندیهای جولان سوریه را نیز به کنترل کامل درآورده است. در لبنان نیز همین الگو در حال تکرار است. افزایش پروازهای پهپادی، انتشار نقشههای شهرکسازی و مانورهای نظامی گسترده، همه حاکی از آن است که اسرائیل در حال برنامهریزی برای ایجاد بحرانی است که به او اجازه دهد عملیات زمینی گستردهای را آغاز کند. هدف اعلامشده اولیه «خلع سلاح حزبالله و عقبنشینی تا رودخانه لیتانی» خواهد بود؛ اما هدف واقعی ایجاد یک کمربند امنیتی - شهرکی عمیق تا عمق 30-40 کیلومتری خاک لبنان است.
اشغالگر آزاد
آنچه در ماجرای اشغال عجیب است الگوی رفتاری اسرائیل نیست، بلکه سکوت کامل نهادهای بینالمللی است. شورای امنیت سازمان ملل هیچ واکنشی به این رفتار اشغالگرانه ندارد. اتحادیه اروپا که بارها از «حق دفاع اسرائیل» سخن گفته، در برابر اشغال جدید بلندیهای جولان سوریه و پروازهای نقضکننده حریم هوایی لبنان سکوت کرده است. ایالات متحده نیز نهتنها مانع این اقدامات نمیشود، بلکه با تأمین تسلیحات پیشرفته و وتو کردن هر قطعنامه احتمالی، عملاً چراغسبز نشان داده است. ترامپ حتی شخصاً برای اسکان فلسطینیان در کشورهای آفریقا وارد مذاکره با رؤسایجمهور این کشورها شده است. این رویکرد پیام روشنی به اسرائیل میدهد: «هر مقدار که بخواهید میتوانید مرزهای خود را گسترش دهید، هیچ هزینهای نخواهید پرداخت.» در چنین فضایی تنها اهرم بازدارنده کشورها تکیه به اهرمهای داخلی مقاومت است که آمریکا برای مهار این اهرم نیز وارد فاز فشار سیاسی و اقتصادی به کشورها شده و از آنها میخواهد تا خود را در مقابل اشغالگر خلع سلاح کنند.
مقاومت؛ تنها مانع تکمیل پازل اشغالگری
با درز پیداکردن نقشه اشغال لبنان اکنون صحنه عینیتری پیش روی نیروهای سیاسی لبنان قرار دارد. بخشی از طبقه سیاسی که به بهانه «کسب رضایت آمریکا» و «جلوگیری از جنگ» بر طبل خلع سلاح حزبالله میکوبند دچار سادهانگاری شده و این تجربه تاریخی در مقابل اسرائیل را نادیده میگیرند که چشمپوشی نهتنها پایان جنگ نیست، بلکه آغاز مرحله جدیدی از اشغال و آوارگی خواهد بود؟ تجربه غزه و سوریه نشان میدهد که هیچ تضمینی از سوی اسرائیل یا حامیانش برای توقف تنش و پایان اشغالگری وجود ندارد و تنها مانع واقعی در برابر اشغالگری مقاومت سازمانیافته و آگاه است.
اسرائیل در شرایطی که با هیچ قدرت منطقهای درگیر جنگ تمامعیار نیست، در هر سه جبهه لبنان، سوریه و فلسطین در حال اجرای برنامه توسعه قلمرو و پاکسازی قومی است. پروازهای پهپادی بر فراز بیروت، نقشههای شهرکسازی در جنوب لبنان، تحت اشغال نگهداشتن بخشهایی از جولان سوریه و پروازهای مرموز انتقال فلسطینیها به آفریقای جنوبی، همه اجزای یک پازل واحد هستند. این پازل همان نقشه اشغالگرانه اسرائیل بزرگ است که نهادهای بینالمللی خود را در برابر آن به نابینایی مطلق زدهاند.
منبع: فرهیختگان
انتهای پیام/