شناسهٔ خبر: 75880009 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: تسنیم | لینک خبر

ماجرای پرحاشیه توسکاجاری بورسله/ قطع ‌جنگل ‌برای تعریض غیرقانونی جاده بابلکنار!

قطع چند درخت برای تعریض غیرقانونی جاده توسکاجاری بورسله در قلب جنگل‌های بابلکنار این روزها حاشیه ساز شده و معیشت چند خانوار جنگل‌نشین با حفاظت از طبیعت به تقابل می‌رسد.

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری تسنیم از بابل، بخش بابلکنار، با چشم‌اندازهای طبیعی بی‌نظیر و جنگل‌های هیرکانی، این روزها نامش با یک چالش محیط‌زیستی و مدیریتی در رسانه‌ها پیوند خورده است. محور بحث، جاده‌ای است که اهالی محلی برای دسترسی به واحدهای دامداری و زندگی روزمره از آن استفاده می‌کنند؛ جاده‌ای که هم محل رفت‌وآمد و حمل محصولات کشاورزی است و هم به‌واسطه عبور از قلب جنگل توسکاجاری بورسله، به سوژه‌ای انتقادی در فضای رسانه‌ای تبدیل شده است.

بخش بابلکنار شامل شهر مرزیکلا و دو دهستان بابلکنار و درازکلا است و از شمال به بخش مرکزی بابل، از جنوب به بخش بندپی شرقی و شیرگاه، از شرق به بخش مرکزی قائمشهر و از غرب به منطقه گتاب محدود می‌شود. موقعیت جغرافیایی خاص این بخش اهمیت مسیرهای ارتباطی را دوچندان کرده است، به‌ویژه آنکه جنگل‌های انبوه هیرکانی و تنوع زیستی در این منطقه، ارزش طبیعی و محیط‌زیستی فوق‌العاده‌ای دارند.

یکی از جنگل‌های مورد بحث، توسکاجاری بورسله است؛ منطقه‌ای که هفته‌هاست خبرهای زیادی درباره آن منتشر شده است. داستان از آنجا آغاز شد که چند خانوار جنگل‌نشین، برای دسترسی بهتر به دام‌ها و محصولاتشان، اقدام به تعریض یک مسیر خاکی قدیمی کردند. در جریان این عملیات، حدود هفت تا ده درخت قطع شد، موضوعی که به سرعت واکنش رسانه‌ها و کاربران فضای مجازی را به دنبال داشت و نگرانی از تخریب منابع طبیعی را دامن زد.

اما بررسی دقیق‌تر ماجرا نشان می‌دهد که واقعیت پیچیده‌تر از آن چیزی است که در ابتدا روایت شد. مدیرکل آبخیزداری مازندران ت ساری، علی باقری، در گفت‌وگو با تسنیم توضیح داد که جاده مالرو از گذشته در همان محل وجود داشته و تنها به دلیل تخریب زمستانی و بارندگی‌های شدید، اهالی مجبور به تعریض مسیر شده‌اند. وی افزود: این جاده حیاتی برای 6 تا 7 خانوار دامدار است و بدون آن، تردد روزانه و فعالیت‌های کشاورزی و دامداری عملاً غیرممکن می‌شد. هیچ اقدام گسترده‌ای برای تخریب جنگل صورت نگرفته و تعداد درختان قطع‌شده محدود است.

با این حال، پرسش اصلی همچنان باقی است: آیا محدود کردن روستاییان به قوانین خشک منابع طبیعی، بدون ارائه راهکار جایگزین، منصفانه است؟ وقتی زندگی چند خانوار به مسیر دسترسی محدود و خاکی وابسته است، برخورد صرفاً قضایی می‌تواند فشار اقتصادی و اجتماعی بر آنان وارد کند. از سوی دیگر، بازتاب رسانه‌ای اغراق‌آمیز و تحریف سخنان مسئولان، مسئله را پیچیده‌تر کرده است؛ زیرا تصویر تخریب گسترده جنگل‌ها در ذهن عمومی شکل گرفته، در حالی که واقعیت، مقیاسی بسیار محدود و قابل کنترل دارد.

ماجرا، نمونه‌ای از تعارض میان حقوق محیط‌زیست و نیازهای معیشتی جوامع محلی است. جنگل‌های هیرکانی میراث ملی و زیست‌محیطی کشور هستند، اما اهالی روستاهای بابلکنار سال‌هاست که با دامداری و کشاورزی در این مناطق زندگی می‌کنند. نیازهای روزمره آنان، از حمل محصولات گرفته تا دسترسی به خدمات شهری، مستلزم مسیرهای ارتباطی است. نادیده گرفتن این نیازها می‌تواند به تنش‌های اجتماعی، اقتصادی و حتی فرهنگی منجر شود، زیرا بسیاری از این خانواده‌ها به شکل سنتی و پایدار از منابع طبیعی بهره‌برداری می‌کنند.

مدیرکل منابع طبیعی مازندران نیز اعلام کرده که تاکنون 2243 هکتار از اراضی ملی رفع تصرف و خلع ید شده و 30 باند سازمان‌یافته متخلف شناسایی و برخورد قانونی با آنها انجام گرفته است. وی تاکید دارد که صیانت از انفال، وظیفه‌ای خطیر و حیاتی است و کارکنان منابع طبیعی حتی جان خود را در این مسیر به خطر می‌اندازند. باقری در این زمینه یادآور شد که شش نفر از همکارانش در سال جاری در جریان حفاظت از جنگل‌ها مجروح شده‌اند.

اما آیا اجرای قانون بدون فراهم کردن مسیرهای قانونی جایگزین، راه‌حل معقولی است؟ این سوالی است که بسیاری از کارشناسان محیط‌زیست و جامعه‌شناسان محلی بارها مطرح کرده‌اند. قطع چند درخت برای دسترسی محدود اهالی، اگرچه قانوناً تخلف محسوب می‌شود، اما جایگزین آن ارائه نشده است. در این میان، نقش مدیریت محلی و برنامه‌ریزی دقیق برای ایجاد مسیرهای قانونی، به عنوان راه حلی پایدار، اهمیت دوچندان دارد.

در همین راستا، موضوع تعامل با جوامع محلی و ارتقای فرهنگ حفاظت از جنگل‌ها نیز مورد توجه است. جنگل‌نشینان می‌توانند با آموزش‌های فنی، استفاده از مسیرهای تعریف‌شده و مشارکت در پروژه‌های حفاظت محیط‌زیست، هم معیشت خود را تأمین کنند و هم از منابع طبیعی محافظت نمایند. تجربه سایر مناطق کشور نشان می‌دهد که ترکیب آموزش، مشارکت محلی و ایجاد مسیر قانونی دسترسی می‌تواند تضاد میان نیاز معیشتی و حفاظت منابع طبیعی را کاهش دهد.

جاده توسکاجاری بورسله بابلکنار، بنابراین، تنها یک مسیر خاکی نیست؛ نمادی است از تعارض میان حفاظت محیط‌زیست، توسعه روستایی، اشتغال محلی و رسانه‌های اجتماعی. راهکار پایدار برای چنین چالش‌هایی، نه برخورد صرف قضایی و نه گذشت بی‌قید و شرط، بلکه توازن میان منافع عمومی و خصوصی، ایجاد مسیرهای قانونی و پایدار، و آموزش و مشارکت فعال جوامع محلی است.

بدون این تعادل، هر اقدام یک سویه می‌تواند پیامدهای جبران‌ناپذیری برای طبیعت، معیشت و امنیت اجتماعی منطقه به همراه داشته باشد. در واقع، جاده توسکاجاری بورسله بابلکنار، تصویری زنده از چالش‌های مدیریت محیط‌زیست در ایران امروز است؛ جایی که هر تصمیم و اقدام کوچک، ابعاد وسیعی از جامعه، اقتصاد و طبیعت را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

انتهای پیام/