در حالی که جهان همچنان درگیر پیامدهای جنگ غزه است، کرانه باختری اشغالی شاهد موجی بیسابقه از خشونت سازمانیافته و فزاینده علیه فلسطینیان است؛ خشونتی که نه تنها از سوی شهرکنشینان غیرقانونی صهیونیست اعمال میشود، بلکه در بسیاری از موارد با حمایت، سکوت و حتی همکاری مستقیم ارتش اسرائیل همراه است. آنچه این روزها در روستاهای فلسطینی میگذرد، تنها مجموعهای از حملات پراکنده نیست؛ بلکه بخشی از سازوکار تثبیت حاکمیت اسرائیل بر کرانه باختری و پیشبرد راهبرد الحاق تدریجی است.
الگوی مشترک؛ ترور، آتشزدن و پاکسازی تدریجی
در هفتههای اخیر گروههای سازمانیافته شهرکنشینان مسلح به تفنگ و چماق و مشعل، به دهها روستا حمله کردهاند. الگوی این حملات روشن است؛ یورش به خانهها، ضرب و جرح ساکنان، سوزاندن باغهای زیتون و ناامنسازی سیستماتیک زمینهای کشاورزی برای وادار کردن فلسطینیان به ترک محل زندگیشان.
تنها در فصل برداشت زیتون امسال، بیش از ۲۶۰ حمله علیه کشاورزان فلسطینی ثبت شده است؛ حملاتی که منجر به زخمی شدن دهها نفر، از بین رفتن هزاران درخت زیتون و بازداشت کسانی شده که تنها از دارایی خود دفاع کردهاند. در مقابل، عاملان این خشونتها تقریباً هرگز بازداشت یا محاکمه نمیشوند.
ویدیوهای منتشرشده نشان میدهد که شهرکنشینان از شهرکهای صهیونیست پایین میآیند و همزمان سربازان اسرائیلی پشت سر آنها حرکت کرده و با گاز اشکآور یا گلولههای لاستیکی فلسطینیان را وادار به عقبنشینی میکنند. در یکی از تازهترین حملات، مسجدی در یکی از روستاهای شمال کرانه باختری به آتش کشیده شد و بر دیوارهای آن شعارهای نژادپرستانه حک شد؛ اقدامی که واکنش جهانی را برانگیخت اما باز هم منجر به تعقیب قضایی عاملان نشد.
مصونیت قضایی ساختاری؛ ستون فقرات خشونت
یکی از عوامل اصلی تشدید خشونت، نظام حقوقی دوگانهای است که اسرائیل در کرانه باختری برقرار کرده است. شهرکنشینان صهیونیست که خود حضورشان طبق قوانین بینالمللی غیرقانونی است،در دادگاههای مدنی محاکمه میشوند و از حقوق کامل برخوردارند؛ درحالیکه فلسطینیان تحت سلطه دادگاههای نظامیاند. بر اساس تحقیقات سازمانهای حقوق بشری، ۹۷ درصد شکایات علیه شهرکنشینان بدون رسیدگی مختومه میشود، درحالیکه ۹۶ درصد پروندههای فلسطینیان در دادگاههای نظامی به محکومیت میانجامد.
این سطح از مصونیت نه تنها شهرکنشینان را جسورتر کرده، بلکه آنان را به نوعی نیروی غیررسمی اما مؤثر در خدمت پروژه گسترش شهرکها تبدیل کرده است؛ نیرویی که با حمله، آتشزدن و ارعاب، راه را برای تصرف زمینها باز میکند و همزمان هزینه سیاسی این اقدامات را از دوش دولت اسرائیل برمیدارد.
شراکت ارتش و شهرکنشینان؛ مرز محو شده قانون و خشونت
در بسیاری از موارد، این خشونتها نه به دلیل ناتوانی ارتش در جلوگیری، بلکه به دلیل همراهی ارتش با مهاجمان ممکن شده است. گزارشها نشان میدهد هنگام حمله شهرکنشینان به کشاورزان یا خبرنگاران، سربازان بهجای برخورد با مهاجمان، فلسطینیان را متفرق میکنند و عملاً مسیر را برای اوباش باز میگذارند. این همکاری ساختاری شکلی از شراکت آشکار میان ارتش و شهرکنشینان ایجاد کرده که در آن خشونت شبهنظامیان و ابزار دولتی به هم تنیدهاند.
زیرساخت محاصره؛ اختلال در زندگی روزمره
خشونت فیزیکی تنها یکی از چهرههای کنترل اسرائیل بر کرانه باختری است. وجه دیگر، شبکهای گسترده از محدودیتهای حرکتی و اقتصادی است. بنا به گزارش روزنامه هاآرتص، ۸۷۷ ایست بازرسی و مانع نظامی رفتوآمد ۳.۳ میلیون فلسطینی در کرانه باختری و قدس شرقی را مختل میکند، درحالیکه شهرکنشینان از جادههای ویژه آزادانه استفاده میکنند.
این موانع نه ابزار امنیتی، بلکه گرههای خفهکنندهای هستند که زندگی اقتصادی فلسطینیان را فلج میکنند؛ بهگونهای که کامیونهای حامل مواد غذایی پیش از رسیدن به بازار فاسد میشوند، کارگران شیفتهای کامل خود را از دست میدهند، آمبولانسها ساعتها در صفها متوقف میمانند و روزانه ساعتهای ارزشمند از زندگی یک ملت ربوده میشود.
فاصله شدید میان نیاز مردم و عملکرد رهبری فلسطینی
در این شرایط، فلسطینیان در برزخی میان خشونت شهرکنشینان و ناتوانی یا بیعملی رهبری سیاسی خود گرفتار شدهاند. تشکیلات خودگردان فلسطین همچنان درگیر همکاری امنیتی با اسرائیل است و اغلب بهجای دفاع از مردم، تمرکز خود را بر کنترل اعتراضات داخلی در کرانه باختری گذاشته است. در مقابل، در روستاها تنها چند کیلومتر آنطرفتر، شهرکنشینان آزادانه باغها را میسوزانند و زمینها را مصادره میکنند.
مصونیت بینالمللی اسرائیل و نقش حامیان خارجی
در سطح جهانی نیز اسرائیل با کمترین هزینه مواجه است. ایالات متحده با میلیاردها دلار کمک نظامی و حمایت سیاسی، سپری محکم برای اسرائیل در برابر هرگونه محکومیت بینالمللی ایجاد کرده است. اتحادیه اروپا با وجود ابراز نگرانیهای مکرر، همچنان روابط اقتصادی خود با اسرائیل را حفظ میکند و حتی کالاهای تولیدشده در شهرکهای غیرقانونی را وارد میکند. افزون بر این، شبکهای از حامیان مالی در آمریکا،از جمله خانوادههای ثروتمند و مؤسسات خیریه، میلیونها دلار برای گسترش شهرکها در فلسطین اشغالی جمعآوری میکنند.
خشونت، ابزاری در خدمت پروژهای بزرگتر
آنچه امروز در کرانه باختری در جریان است، نه یک سلسله خشونتهای خودجوش محلی، بلکه بخشی از راهبردی گستردهتر برای تغییر بافت جمعیتی، گسترش کنترل اسرائیل بر سرزمینهای فلسطینی و تکمیل فرایند الحاق تدریجی است. در این فرایند، شهرکنشینان نقش بازوی اجرایی را ایفا میکنند و ارتش اسرائیل با ایجاد پوشش امنیتی و قضایی، این خشونت را به ابزاری کارآمد برای پیشبرد اهداف سیاسی تبدیل میکند.
تا زمانی که حمایت بینالمللی از اسرائیل ادامه یابد و هیچ سازوکار مؤثری برای جلوگیری از این حملات ایجاد نشود، خشونت شهرکنشینان در کرانه باختری به شکل روزافزون ادامه خواهد داشت؛خشونتی که زندگی روزمره میلیونها فلسطینی را در محاصره نگه داشته و آینده سیاسی منطقه را بیش از پیش در هالهای از بیثباتی فرو میبرد.