شناسهٔ خبر: 75878310 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: تسنیم | لینک خبر

بازار 40 میلیارد دلاری هوش مصنوعی در هنر؛ سهم ایران چقدر خواهد بود؟

بازار هوش مصنوعی در هنر تا 2033 به 40 میلیارد دلار می‌رسد. ایران چطور می‌تواند سهمی از این انقلاب دیجیتال بگیرد؟

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حدود هفت سال پیش، تابلوی «پرتره ادموند بلامی» به قیمت 432,500 دلار در حراج کریستیز نیویورک به فروش رفت. اما این اثر تفاوت بنیادینی با سایر آثاری داشت که در بیش از 250 سال فعالیت این حراج‌خانه به فروش رسیده‌ بود. خالق آن، هوش مصنوعی بود! این اولین باری بود که یک نقاشی خلق شده توسط هوش مصنوعی به این حراجی مشهور راه می‌یافت و با قیمتی بیش از چهل برابر برآورد اولیه، فروخته شد. قرار گرفتن این اثر در کنار آثار هنرمندان برجسته‌ای چون چاک کلوز و جف کونز از یک سو باعث شگفتی جامعه‌ی هنری شد و از سوی دیگر توجه علاقه‌مندان به هوش مصنوعی را جلب کرد. رسانه‌ها این اثر را به عنوان «نمادی از آینده» معرفی کردند.

امروزه انقلاب دیجیتال، در هر زمینه‌ای، نه تنها یک انتخاب، بلکه به مثابه یک واقعیت اجتناب‌ناپذیر، در حال نفوذ به ساختارهای جهانی است که قرن‌ها بر پایه سنت‌ها و اصول فیزیکی تعریف شده‌ بودند. در بازار هنر و اقتصاد آن نیز، فناوری هر روز نقش پررنگ‌تری به خود می‌گیرد و در هر دو ساحت «خلق» و «نمایش» هنر، تحول عظیمی ایجاد می‌کند.

 

در ساحتِ خلق هنر، چند دهه است که فناوری ابزارهای جدیدی را در اختیار هنرمندان قرار داده و آفرینش هنر را متحول کرده است. ابزارهایی که هر روز توسعه می‌یابند و میدان عمل وسیع‌تری برای خلق آثار هنری فراهم می‌کنند. اما در چند سال اخیر، با ظهور هوش مصنوعی، فناوری دیگر تنها ابزاری برای هنرمند به حساب نمی‌آید، بلکه خود می‌تواند به عنوان یک الهه‌ی خلاق الهام‌بخش هنرمندان و یا حتی خود خالق اثر هنری باشد. این دگرگونی، مفاهیم بنیادین خلاقیت و تمام زنجیره ارزش هنر را بازتعریف می‌کند.

در زمینه نمایش هنر نیز، امروزه پلتفرم‌های عرضه آنلاین در هنرهای مختلف رونق یافته‌اند و هر روز در حال توسعه هستند. این پلتفرم‌ها، موانع جغرافیایی را از سر راه هنرمندان برداشته و به آنها اجازه می‌دهند آثار خود را در مقیاس جهانی به نمایش بگذارند. لبه پیشروی این تحول، نمایشگاه‌های مبتنی بر «واقعیت مجازی» و «واقعیت افزوده» است که با شبیه‌سازی فضاهای سه‌بعدی، به مخاطبان این امکان را می‌دهند که از هر کجای جهان، در یک نمایشگاه «قدم بزنند» و با آثار هنری «تعامل» کنند. این اقدام نوآورانه، به ویژه پس از همه‌گیری کرونا، در بسیاری از نمایشگاه‌های شاخص هنر مانند موزه لوور، موزه ملی هنر هلند، موزه هنر سائوپائولو و... رواج پیدا کرده است.

این تحولات دیجیتال، ارکان اقتصاد هنر را در جهان جابجا کرده و بازارهای جدیدی را برای هنر ساخته یا رونق بخشیده است. در سال 2023، بازار جهانی «هوش مصنوعی در هنر»، حدود 3.2 میلیارد دلار ارزش‌گذاری شد و پیش‌بینی می‌شود تا سال 2033 به بیش از 40 میلیارد دلار برسد. از سوی دیگر، گزارش آرت‌بازل نشان می‌دهد که فروش آثار گران‌قیمت در بازار هنرهای تجسمی جهان با رکود مواجه شده، اما حجم معاملات در بازه‌های قیمتی زیر 50,000 دلار، عمدتاً آنلاین، افزایش یافته است. در دنیای متاورس، که بخش زیادی از زیستِ نسل زد بر آن استوار است، تقاضاهای جدیدی برای هنر ایجاد شده که هنرمندان می‌توانند به آن پاسخ دهند.

فناوری دست هنرمند را در خلق اثر گشوده‌تر، نمایش هنر را دموکراتیک‌تر و بازارهای وسیع‌تری برای هنر فراهم کرده است. اما برای هنرِ ایران، بزرگترین دستاورد فناوری‌های نوین می‌تواند ایجاد یک راه گریز از رکود ناشی از اقتصاد تحریمی باشد. در شرایطی که اقتصاد کشور با تحریم‌های فلج‌کننده و نوسانات شدید ارزش ریال دست و پنجه نرم می‌کند، پلتفرم‌های دیجیتال به هنرمندان این امکان را می‌دهند که با رقابت مستقیم در بازار جهانی، درآمد خود را به ارزهای باثبات یا ارزهای دیجیتال کسب کنند. شاید هیچ فناوری‌ای به اندازه توکن‌های غیرقابل تعویض (NFT) نتوانسته باشد قواعد بازی را در اقتصاد هنر دیجیتال تغییر دهد. این تکنولوژی، به زبان ساده، یک گواهی مالکیت دیجیتال منحصربه‌فرد و غیرقابل‌تغییر است که به فایل‌های دیجیتال، «اصالت» و «کمیابی» می‌بخشد. برای هنرمندان جوان ایرانی، این فناوری چیزی فراتر از یک نوآوری تکنولوژیک بوده و در رکود بازار داخلی و تحریم‌های بین‌المللی، یک اقتصاد موازی و بدون مرز ایجاد کرده است. داستان موفقیت هنرمندان NFT ایرانی تنها نوک کوه یخ است و این مسیر می‌تواند با مظاهر دیگر فناوری ادامه پیدا کند.

فناوری همچنین تهدیدها و موانعی را پیش روی اقتصاد هنر قرار داده است. از «دور شدن هنرمند از ذوق و خلاقیت»، «مشکلات دسترسی و هزینه استفاده از ابزارهای فناورانه» و «کاستی‌های زنجیره ارزش هنر در زمینه فناوری» که بگذریم، اصلی‌ترین چالش پیش روی هنرِ مبتنی بر هوش مصنوعی در ایران، خلأ قانونی پیرامون مالکیت معنوی است. «قانون حمایت از حقوق مؤلفان و مصنفان و هنرمندان»، مصوب سال 1348، که در جهانی بدون اینترنت نوشته شده، طبیعتاً پاسخی به چالش‌های عصر دیجیتال ندارد. عدم عضویت ایران در کنوانسیون‌های بین‌المللی مانند کنوانسیون برن نیز این مشکل را تشدید کرده و موجب شده است که اثر یک هنرمند ایرانی، پس از بارگذاری در اینترنت، تقریباً هیچ حفاظت قانونی در خارج از مرزهای کشور نداشته باشد.

برای بهره‌برداری از این فرصت‌ها و مقابله با این تهدیدها، پیش از هر چیز باید پذیرفت که فناوری یک انتخاب یا یک ابزار جانبی برای دنیای هنر نیست؛ این یک دگرگونی ساختاری و برگشت‌ناپذیر است. مقاومت در برابر آن بی‌فایده است و تنها انتخاب، چگونگی مواجهه با آن است. «انسان هنرمند» باید فناوری را به عنوان همکاری قدرتمند در ایده‌پردازی، خلق و اجرا بپذیرد. احتمالاً در آینده‌ای نه چندان دور، انسان تنها در زنجیره ارزش هنر در حلقه «اندیشه‌ورزی» و «مفهوم‌پردازی» نقش اصلی را خواهد داشت و فعالیت‌های مربوط به اجرا، سبک و تکنیک، نمایش هنر و... عمدتاً به عهده فناوری خواهد افتاد.

در این مسیر، سه اقدام راهبردی ضروری به نظر می‌رسد: اولین و جدی‌ترین گام، ایجاد یک بنیان حقوقی مدرن و تدوین قانون جامع برای حقوق مالکیت معنوی دیجیتال و پیگیری برای الحاق به کنوانسیون برن است. بدون این سپر قانونی، تلاش برای توسعه اقتصاد هنر دیجیتال، ساختن خانه‌ای بر روی شِن خواهد بود. اقدام دوم که باید با تعامل حاکمیت، هنرمندان و فعالان هنر دنبال شود، تلاش برای پرورش یک اکوسیستم ترکیبی است. به جای تقابل میان دنیای فیزیکی و دیجیتال، باید سیاست‌هایی برای ایجاد هم‌افزایی میان این دو اتخاذ شود. حمایت از توسعه واقعیت مجازی، اعطای کمک‌هزینه برای توکنیزه کردن آثار، آموزش سواد دیجیتال به اهالی هنر و... می‌تواند این دو دنیا را به هم پیوند دهد. سومین اقدام راهبردی، ایجاد یک ابتکار ملی برای حمایت از فناوری خلاق است. با الهام از مدل‌های موفق جهانی، باید یک نهاد یا صندوق برای سرمایه‌گذاری راهبردی در نقطه تلاقی هنر و فناوری ایجاد شود. چنین نهادی می‌تواند از تحقیق و توسعه حمایت کند، پروژه‌هایی مانند موزه ملی هنر دیجیتال را تأمین مالی نماید و به عنوان یک مرجع نظارتی شفاف، به خلأ سیاستی کنونی پایان دهد.

اقتصاد هنر ایران بر سر یک دوراهی سرنوشت‌ساز ایستاده است: یک مسیر، ادامه انفعال کنونی است و مسیر دیگر، مواجهه فعال و راهبردی است که در آن سیاست.

--------------------------------------------------------
نوشته: سید محسن خاتمی - مدیر فرهنگسرای نیاوران
--------------------------------------------------------

انتهای پیام/