به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، اخیراً به همت کتاب پارسه، «پرنسس باری» به بازار آمده است. هوانگ سوک- یانگ در این کتاب که با ترجمه افسانه قربانزاده عرضه شده، به روایت زندگی دختری نوجوان به نام باری میپردازد. در دهه ۱۹۹۰، دولت کره شمالی در پی برنامهریزیهای غلط و سیاستهای انزواگرایانه، کشور را با قحطی بزرگی روبهرو میکند که به مرگ حدود دو میلیون انسان میانجامد؛ باری، دختری نوجوان از خانوادهای متوسط است که یکباره با پیامدهای سیاست به اصطلاح خوداتکایی دولت مواجه میشود و خیلی زود در شرایطی قرار میگیرد که ناگزیر به همراه خانواده از شهر کوچ می کند که این کوچ، سرآغاز راهی دشوار و پرماجراست. این اثر نیز مانند دیگر کتابهای هوانگ سوک- یانگ بازتاب رنجها و آزمونهای سخت تاریخ معاصر کره است.
به بهانه انتشار این اثر گفتوگویی با افسانه قربانزاده، مترجم آن، داشتهایم که در ادامه میخوانید:
لطفاً ابتدا کمی درباره تاثیر بحرانهای اجتماعی کره شمالی، در دورهای که رمان پرنسس باری نوشته شده، و تجلی آن بحرانها در ادبیات و داستاننویسی آن کشور توضیح دهید.
بحرانها و تحولات سیاسی و اجتماعی در همه جای دنیا و در همه مقاطع تاریخی تأثیر شگرفی بر ادبیات و خلق آثار هنری مختلف دارند، چون درواقع، جامعه و مشکلات مبتلابه مردم بستر آفرینش آثار هنریست. کره و قحطی دهه نود در این کشور هم از این قاعده مستثنی نیست. بلایای طبیعی، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و حذف کمکهای شوروی در پی این فروپاشی و تصمیمگیریهای غلط دولت، پدیدآور مشکلات اقتصادی و در پی آن، قحطی و گرسنگی وحشتناکی بود که باعث مرگ میلیونها انسان بیگناه و مهاجرتهای گسترده شد و طبیعتاً این وقایع بر ادبیات هم اثرگذار بود. تا پیش از این تاریخ، ادبیات کره بیشتر معطوف به ستایش دولت و رهبر این کشور و ترویج سیاستهای سوسیالیستی بود اما بعد از بروز قحطی، نویسندگان شروع به بازتاب این بحران و رنج انسانها و جامعه کردند. دولت در این شرایط بیش از پیش سعی در سانسور و نظارت بر آثار ادبی داشت تا با القای شعارهای ایدئولوژیک، حقایق تلخ انسانی و اجتماعی را پنهان کند اما اندیشه و قلم همیشه راه خود را پیدا میکند. در این برهه ادبیات زیرزمینی ظهور کرد و بیشتر آثار مخفیانه و در برخی موارد، در خارج از کشور منتشر شدند. در شرایط قحطی، موضوع گرسنگی و بقا محور آثار زیادی قرار گرفت و با توجه به مهاجرت گسترده مردم در این دوران، نویسندگان از مشقت و مصائب خود در دوران قحطی و فرار از کره نوشتند تا جهانیان بیشتر با شرایط سخت این دوران آشنا شوند. اما این مصائب، متاسفانه آنطور که باید در رسانههای غربی انعکاس نداشت. در رمان «پرنسس باری» میخوانیم که سالها بعد، باری هنگام تماشای تلویزیون با یاد آن روزهای دردناک و بیاعتنایی مردم دنیا به وقایع آن دوران اشک در چشمانش جمع میشود.
در این داستان، مادربزرگ باری استعدادهای خاصی در زمینه ارتباط با ارواح دارد. آیا پرداختن به رویا، خواب و خرافات در این رمان، مثلاً اورادی که مادربزرگ باری میخواند، میتواند اشاره به این مسئله باشد که وقتی در کشوری فقر و بیسوادی باشد، خرافات هم بیشتر است؟
در جامعهای که بیسوادی حاکم باشد، خرافه و پرداختن به خواب و رؤیا دستاویزی برای یافتن راه نجات خواهد شد. درواقع، انسانی که هیچ قدرتی برای تغییر یا توجیه شرایط موجود ندارد ناگزیر به پدیدههایی پناه میبرد که کنار آمدن با درد و رنج را برایش ممکن کند؛ البته در این داستان مادربزرگ شمن است و خود باری هم از این قدرت بیبهره نیست. شمنها نه فقط در جوامع سنتی که در برخی جوامع مدرن کره هم مورد احترام هستند. در فرهنگ مردم کره شمنها رابط بین دنیای واقعی و جهان ارواح و موجودات ماورایی شناخته میشوند و به باور مردم قدرت درمان بیماری، رفع بلا و پیشگویی دارند.
در این داستان از عنصر خواب استفاده زیادی شده. در سایر آثار نویسنده هم این استفاده را دیدهاید؟
خیر؛ در کتابهای متعددی که از این نویسنده مطالعه کردهام، از عنصر خواب استفاده نشده؛ از جمله کتابهای «میهمان»، «چیزهای آشنا» و رمان زیبای «باغ قدیمی» که پیش از این ترجمه کردهام و در انتشارات ناهید به چاپ رسیده است.

این کتاب در میان آثار هوانگ سوک یانگ چه جایگاهی دارد و آیا توانسته مورد استقبال منتقدان و جامعه مخاطبان قرار بگیرد؟
این کتاب یکی از آثار شاخص ادبیات کره شناخته میشود و درواقع، به دلیل تلفیق عنصر اسطوره و موضوعات اجتماعی، نظر مثبت بسیاری از منتقدان را به خود جلب کرده است. نویسنده در این کتاب با ترکیب عناصر افسانه و واقعیت، به زبان داستانی ساده و استعاری علاوه بر مسائل سیاسی و اجتماعی کره، بحرانهای جهانی را مطرح میکند؛ بحرانهایی مثل تبعیض نژادی، جنگها، دولتهای توتالیتر، پناهندگی و تقابل فرهنگها. برخی معتقدند این داستان فراتر از قصه زندگی یک زن است و به زعم این گروه هوانگ با بازگو کردن این افسانه کهن در قالب رمانی مدرن در صدد بازتاب صدای بخشی از جامعه است که اغلب در گلو خفه میشود، یعنی زنان؛ به باور برخی دیگر هوانگ با خلق شخصیت دختر قدرتمندی که با وجود همه مصیبتها و مشقتها موفق به نجات زندگی خود میشود، تابآوری و رستگاری را به تصویر میکشد. آنها این داستان را گواهی بر توانایی روح انسان در غلبه بر سختیها و یافتن هدف در زندگی میدانند و معتقدند باری در این کتاب سمبل امید است. به گمان این گروه، سفر باری از دل وحشتهای یک دولت توتالیتر و بحرانهای گریبانگیر پناهندگان در چین تا لندن، به امید رسیدن به خوشبختی و همچنین سفر به جهان مردگان و سرزمین خدایان، برای یافتن آب زندگیبخش، درحقیقت تلاش برای یافتن رستگاری و آرامش و خوشبختی است.
دوران «راهپیمایی مشقتبار» در کره شمالی که در این رمان به آن اشاره شده، آیا در کشورهای دیگر هم بوده است؟
«راهپیمایی مشقتبار» درواقع نمادی تاریخی از مقاومت و استراتژی دولتها در برابر مشکلات شدید است. این سیاست در تاریخ انقلاب کمونیستی چین از مهمترین وقایع بود و کشورهای دیگر هم در موقعیتهایی مشابه که تحت فشار اقتصادی، اجتماعی، یا جنگی بودند، یعنی موقعیتهایی که مردم به نوعی مجبور به تحمل رنجهای بزرگ و عذاب میشدند این سیاست را به کار گرفتند. البته عموماً در کشورهای سوسیالیستی به طور مثال، کشورهایی مثل اتیوپی، کوبا و کامبوج هم در سالهای قحطی همین سیاست را درپیش گرفتند.
داستان پرنسس باری آیا زاییده ذهن نویسنده است یا داستانی اساطیری؟
در حقیقت قصه پرنسس باری، افسانهای اساطیری در ادبیات کره است. سوک یانگ در این رمان بسیار هنرمندانه افسانه باری را با سرنوشت دختر هفتم خانوادهای امروزی تلفیق میکند. در ادبیات جهان نمونههای دیگری از این سبک وجود دارد که با تلفیق افسانه و واقعیت، مسائل اجتماعی و سیاسی و انسانی را بازگو میکنند.
آیا باری در این داستان به نوعی تجلی دوباره پرنسس باری افسانهای است و نویسنده قصد دارد بگوید افسانهها و اساطیر ادامه دارند؟
به گمان من نویسنده از این تکنیک به مثابه ابزاری برای آشکار کردن آزادانهتر حقایق تلخ و پنهانی استفاده کرده که انسان امروزی با آنها دست به گریبان است؛ درواقع، این شیوه بر جذابیت داستان اضافه کرده، ضمن اینکه به این موضوع هم اشاره دارد که اسطورهها تنها مربوط به گذشته نیستند و همواره در تاریخ بشر در اشکال مختلف ظاهر میشوند.
گل صدتومنی و عدد سه نمادین هستند؟
گل صدتومنی هم در هنر و هم در فرهنگ کره جایگاه ویژهای دارد و به خاطر اندازه بزرگ و رنگهای زنده در فرهنگ کره پادشاه گلها شناخته میشود و از موتیفهای محبوب در نقاشی کره و نماد زیبایی، ظرافت و وقار است. عدد سه نیز در ادبیات و فرهنگ کره از نظر فلسفی و نمادین بار معنایی بسیاری دارد. این عدد نماد تعامل و هماهنگی بین سه عنصر آسمان، زمین و انسان است؛ همچنین نماد سه مرحله تولد، زندگی، و مرگ در روند زندگی. در برخی مکتبهای فلسفی هم که در کره رواج دارند عدد سه نمایانگر ترکیب هماهنگ ذهن، بدن و روح برای رسیدن به زندگی درست و متعادل است.
شما چقدر با این جملهی رمان موافقید که «جنگ برندهای ندارد. چیزی که زندهها عدالت میدانند همیشه قضاوتی یکطرفه است»؟
کاملاً موافقم؛ جنگ جز داغ و فراق، گرسنگی و فقر، بیخانمانی و آوارگی، ویرانی و فروپاشی نتیجه دیگری ندارد. ای کاش همه انسانها با استفاده از ویژگیهای متمایز خود، یعنی تفکر و تکلم در جهت رسیدن به صلح جهانی قدم برمیداشتند و جهان را به جای زیباتری برای زندگی تبدیل میکردند.
انفجاری که در پایان داستان رخ داده آیا اشاره به ناتمام بودن جنگ دارد؟
بله، دقیقاً؛ یعنی این قصه و این غصه را پایانی نیست.
∎