شناسهٔ خبر: 75873679 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: قدس آنلاین | لینک خبر

با صدایی نو در شعر و روشی نو در ترجمه

در آبان‌ماه ۱۳۱۵ در سیرجان، دختری متولد شد که بعدها یکی از چهره‌های مؤثر شعر، ترجمه و نقد ادبی ایران شد؛ طاهره صفارزاده.

صاحب‌خبر -

طاهره صفارزاده، شاعر نوگرا و پژوهشگر برجسته ترجمه، از چهره‌هایی است که نقش او در پیوند دادن شعر معاصر با دغدغه‌های انسانی و دینی و همچنین بنیان‌گذاری نگاهی علمی به ترجمه در دانشگاه‌های ایران، همچنان پررنگ و ماندگار مانده است. زندگی کوتاه و پرکار او از سیرجان تا دانشگاه‌های جهان، مسیر زنی را ترسیم می‌کند که زبان را سرمایه‌ای برای روشن‌گری و مسئولیت اجتماعی می‌دانست.
در آبان‌ماه ۱۳۱۵ در سیرجان، دختری متولد شد که بعدها یکی از چهره‌های مؤثر شعر، ترجمه و نقد ادبی ایران شد؛ طاهره صفارزاده.
به مناسبت سالروز تولد او، سراغ زندگی و جهان فکری‌اش رفتیم؛ زنی که مسیر کوتاه و روشن زندگی‌اش تحصیل در ادبیات انگلیسی، ادامه آموزش در آمریکا، بازگشت به ایران، سال‌ها تدریس در دانشگاه و خلق ترجمه‌ای ماندگار از قرآن فقط قاب ظاهری کارنامه‌ای بسیار عمیق‌تر است. آنچه نام او را برجسته کرد، نه صرفاً سلسله‌ای از مراحل تحصیلی، بلکه قلم و نگاه ویژه‌اش بود؛ جهانی که هم شاعرانه بود و هم آکادمیک، هم اجتماعی بود و هم معنوی.صفارزاده را نمی‌توان تنها در قالب یک عنوان (شاعر، مترجم یا استاد دانشگاه) تعریف کرد. او ترکیبی از هر سه بود، با روحیه‌ای پژوهشگر و دغدغه‌مند. در فضایی که شعر معاصر ایران میان تجربه‌های فردی، سیاسی و اجتماعی دست ‌به‌ دست می‌شد، او زبان خود را یافت: زبانی تیز، آگاه و سرشار از احساس مسئولیت. شعرهایش اغلب تصویری از انسان خسته‌ جهان امروز ارائه می‌داد؛ انسانی که در دل بحران‌های تاریخی و در هیاهوی تمدن مدرن به دنبال رستگاری و بیداری بود. این نگاه، شعر او را از بسیاری از شاعران هم‌دوره‌اش متمایز کرد. اما تأثیر صفارزاده فقط در شعر خلاصه نشد. او استاد دانشگاهی بود که کلاس را صرفاً محل انتقال دانش نمی‌دانست، بلکه عرصه‌ای برای تربیت نگاه انتقادی می‌کرد. دانشجویانش او را سختگیر و صمیمی می‌دانستند؛ استادی که از ترجمه توقع دقت علمی داشت و برای زبان، مقام قدسی قائل بود. همین حساسیت به زبان بعدها در بزرگ‌ترین پروژه حرفه‌ای‌اش نمود یافت: ترجمه دوزبانه قرآن، فارسی و انگلیسی. او این ترجمه را نه یک کار صرفاً ادبی، بلکه پژوهشی عمیق بر بستر زبان‌شناسی توصیف می‌کرد؛ کوششی برای نزدیک‌تر کردن معنا به ذهن مخاطب امروز، چه ایرانی و چه غیرایرانی. روش او در ترجمه قرآن بر پایه تحلیل ساختاری و تمرکز بر مفاهیم کلیدی بود؛ رویکردی که او را برای برخی محافل علمی جهان اسلام به عنوان مترجمی برجسته و نوآور مطرح کرد.
صفارزاده ، شاعری نوپرداز بود که در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ با انتشار آثاری چون طنین در دلتا و سدّ و بازوان، صدایی جدید و متفاوت به شعر فارسی افزود. در سمت دیگر، پژوهشگری بود که سال‌ها در دانشگاه علامه طباطبایی به تدریس نظریه ترجمه، نقد ادبی و زبان‌شناسی پرداخت و به یکی از چهره‌های اثرگذار آموزش ترجمه در ایران تبدیل شد. تلاش‌های او در این حوزه موجب شد نگاه علمی و روشمند به ترجمه در دانشگاه‌ها جدی‌تر شود. صفارزاده همچنین در حوزه فرهنگ و جامعه فعال بود و درباره نقش انسان معاصر، مسئولیت روشنفکر و معنویت در دنیای مدرن، موضعی روشن و انتقادی داشت.اگرچه در سال ۱۳۸۷ چشم از جهان فروبست، اما کارنامه‌اش همچنان در جریان است؛ نه فقط در کتابخانه‌ها و پژوهش‌ها، بلکه در ذهن دانشجویانی که از او آموختند زبان می‌تواند ابزاری برای روشن‌گری باشد و در میان خوانندگانی که شعرش را سندی از وجدان بیدار شاعری می‌دانند که هیچ ‌گاه از طرح پرسش‌های بزرگ زمانه‌اش عقب ننشست.