میشود مثل خیلی از پدیدههای دیگر، رواج «عقد آریایی» را هم انداخت گردن اینستاگرام و بعدش هم سلبریتیهایی که به بهانه ملیگرایی و احیای رسوم و سنن ایران باستان، در فضای مجازی، مجالس لاکچری گرفتند، بریز و بپاش راه انداختند و در ضمن چشم بلاگرها و سلبریتیهای حسود دیگر را درآوردند! البته که در نگاه اول وقتی ردّ و پی پیدایش «عقد آریایی» را میگیریم، به فضای مجازی، بلاگرها و سلبریتیها میرسیم، اما عقل سلیم میگوید همه اینها لایه رویی و اول ماجرا هستند و زمانی که بحث واکنشهای فرهنگی-اجتماعی به رخدادهای مختلف پیش میآید، باید علل و سرنخها را در جاهای دیگر هم جستوجو کرد.
گواهگیری
با معیارهای تاریخی اگر حساب کنید، عمر پدیده امروزی «عقدآریایی» شاید به ۱۰ یا ۱۲ سال هم نرسد. یعنی برخلاف صفت «آریایی» که شما را به ایران باستان و چند هزار سال پیش ارجاع میدهد، آنچه امروزه به عقد آریایی معروف شده، همسن و سال پدیدههایی چون شبکههای اجتماعی، سلبریتیها و بلاگرهاست و محال است بتوانید مثلاً در سبک و سیاق ازدواجهای ۲۰ یا۳۰ سال پیش ما ایرانیها نشانهای از آن را پیدا کنید. مگر اینکه سراغ آیین زرتشت و هموطنان زرتشتی بروید و بخواهید «گواهگیری» را که همان عقدکنان زرتشتیان است، ربط بدهید به عقد آریایی. یعنی همان کاری که برخی از مروجان اولیه عقد آریایی انجام داده و میدهند و آن را با عناوینی مثل عقد زرتشتی یا گواهگیری تبلیغ میکنند. دراین صورت هم شما کمتر شباهتی میان خطبه عقد آریایی و خطبه عقدی که زرتشتیان میخوانند پیدا میکنید. از حضور موبدان گواهگیر هم به عنوان عاقد در عقدهای آریایی خبری نیست. از این حیث ماجرا -بلاتشبیه- شبیه میشود به برخی مراسم عزاداری جدید که به سوگواری آریایی یا سفید معروف شدهاند!
اگر فرصت داشتید سری به اینترنت بزنید و عبارت «عقد آریایی» را جستوجو کنید... جالب است که در نتایج اولیه جستوجو همان قدر که مطالب تحلیلی و توصیفی درباره این نوع عقد پیدا میکنید، لینکهای مربوط به تبلیغات شرکتها و مؤسسات برگزاری تشریفات هم هست که درباره نحوه برگزاری مراسم عقد ایرانی، ملزومات، شرایط و... توضیح میدهند و اعلام آمادگی میکنند!
جالبتر اینکه خیلی از دفاتر رسمی ثبت ازدواج هم در ازای دریافت هزینه حاضرند پس از جاری شدن صیغه عقد شرعی و ثبت آن در دفاتر، برای شما یک مراسم عقد آریایی هم برگزار کنند. همه اینها ثابت میکند که چه بخواهیم و چه نخواهیم فراگیری این پدیده از
حد شبکههای اجتماعی و سلبریتیها فراتر رفته و توسط برخی از خانوادهها پذیرفته شده است.
وکیلم؟
البته و حتی اگر درصد فراگیری پدیدهای مثل عقد آریایی از امروز هم بیشتر شود، نمیتوان آن را به عنوان یک رسم سنتی و مقولهای مرتبط با ایران باستان به مردم معرفی کرد. بهخصوص اینکه تجربه نشان داده است برخیها در راستای تجملگرایی و یا پیروی از مدهای روز، تن به برگزاری مراسم اینچنینی میدهند و اصالت و ایرانی بودن آن برایشان چندان اهمیتی ندارد. مثلاً چه تعداد از طرفداران این نحوه عقد، مروجان آن یا سلبریتیها خبر دارند که خطبه عقد آریایی، متنی است که نه به دوران ایران باستان و نه به ادبیات کهن ایرانی ربط دارد. آقا دامادهایی که هنگام عقد زمزمه میکنند: «به نام نامی یزدان/ تو را من برگزیدم از میانِ این همه خوبان/ برای زیستن با تو میانِ این گواهان/ بر لب آرم این سخن با تو/ وفادار تو خواهم بود/ در هر لحظه هر جا... پذیرا میشوی آیا؟» و از عروس خانم میشنوند که: «پذیرا میشوم مهر تو را از جان/ هم اکنون باز میگویم/ میان انجمن با تو/ وفادار تو خواهم بود... در هر لحظه هر جا» قطعاً نمیدانند که دارند شعری از شاعر معاصر «فریدون مشیری» به نام «پیمان زندگی» را زمزمه میکنند.
بقیه ترتیبات و تجملات مراسمی از این دست هم که خودتان خوب میدانید سبک و سیاقی غربی دارد، توسط آدمها و جریانهای گاه مشکوک ترویج میشود و نشانه کمتری از رسم و رسوم ایران باستان را میتوان در آن یافت. «علیرضا حسنزاده» دانشیار پژوهشکده مردمشناسی روز گذشته در پاسخ به این پرسش که آیا مقولهای به نام «عقد آریایی» پشتوانه و سندیت تاریخی دارد به «ایسنا» گفت: بیشتر اطلاعات ما درباره خانواده، ازدواج و عناصر مرتبط با آن، مربوط به متون فقهی، حقوقی و دینی از دوره ساسانی است... این متون جنبههای هنجاری رفتار زوج را بیان میکنند؛ وظایف زن و مرد، پادافرههای شکستن احکام، ماهیت ازدواج مشروع، پاکی و ناپاکی، گناه و پاداش. اینها فقهنامهها و دیننامههای زرتشتیاند که اصول شرعی و اخلاقی ازدواج را شرح میدهند... بنابراین در هیچیک از این میراث مکتوب، موردی که بتوان آن را «عقد آریایی» نامید وجود ندارد».
نتیجه انکار
این پژوهشگر در گفتههایش اضافه میکند: «در شاهنامه ازدواجهایی مثل زال و رودابه، سیاوش و فرنگیس و... با شبنشینی، بزم، رامشگران، برگزاری جشن با موسیقی و طبل و نای، هدیهدادن خانواده داماد و حضور بزرگان و موبدان (در برخی بخشها) توصیف میشود، اما عقد حقوقی یا آیینی مشخصی ذکر نمیشود. آنچه هست توصیف بازنمودی «جشن» است، نه «عقد».
در آثار نظامی گنجوی مثل خسرو و شیرین، لیلی و مجنون و اسکندرنامه، توصیفاتی از بزم، هدایا، آرایش عروس و تشریفات جشن وجود دارد. اما باز هم متنی به نام «عقد آریایی» وجود ندارد. در ویس و رامین هم که یکی از باستانیترین داستانهای عاشقانه ایرانی است، آیین خواستگاری، مراسم عروسی، نقش خانواده، هدایا و حضور موبدان توصیف شده است. اما هیچ مراسم مستقلِ موسوم به عقد آریایی وجود ندارد».
«حسن زاده» در پاسخ به اینکه بالاخره «عقد آریایی» چطور و از کجا پیدا شده، میگوید: «نادیدهگرفتن فرهنگ پیشا اسلامی، سبب شده در فرهنگ غیررسمی جامعه، نوعی فرهنگ بدیل و آستانهای شکل بگیرد که دو منبع الهام دارد: ایران باستان و فرهنگ غرب... در دورهای محدودیتهای اعمالشده بر آیینهای ملی مانند چهارشنبهسوری (بهویژه در دهه ۶۰) موجب شد فرهنگ مردمی به سمت بازسازی هویت باستانی با ابعاد کارناوالی حرکت کند. از نیمه دهه۷۰ این روند تقویت شد... حتی از دهه۸۰ آیینهایی چون ولنتاین و هالووین در ایران ظاهر شدند... در همین روند، عقد آریایی یا سوگواری آریایی هم در حدود یک دهه اخیر پدید آمد و در جشن ازدواج سلبریتیها بازنمایی شد...».
این کارشناس درنهایت معتقد است استقبال برخی اقشار جامعه از رواج پدیده «عقد آریایی» و موارد مشابه را میتوان پاسخی فرهنگی به انکار یا کمتوجهی نسبت به بخشهایی از هویت تاریخی ایران به حساب آورد.