خبرگزاری آنا ـ حسین بوذری؛ وجود تنوع اقلیمی چهارفصل در پهنه جغرافیایی ایران، بهعنوان یک مزیت رقابتی در جذب گردشگری خارجی مطرح است.
با این وجود، سطح درک فرهنگی در میان بخشهای مختلف جامعه میزبان، اغلب به اطلاعات جستجوی اینترنتی محدود شده و دسترسی عمیق به میراث هویتی صرفاً در انحصار قشری خاص باقی مانده است.
این وضعیت، در تضاد با ظرفیت اقتصادی بالقوه صنایع دستی قرار دارد؛ حوزهای که فعالیت گسترده فعالان آن، عمدتاً بانوان در مناطق برونشهری، ابزاری حیاتی برای معرفی فرهنگ از طریق ارزآوری محسوب میشود.
از سوی دیگر، اضمحلال هنرهای سنتی نفیس نظیر زریدوزی و حصیربافی، چالشی ساختاری و هویتی را نمایندگی میکند. هنرمندان این رشتهها، با وجود تلاشهای طاقتفرسا، از نامطلوب بودن حمایتهای ساختاری دولتی رنج میبرند.
رسالت نهادهای متولی میراث فرهنگی و رسانهها در این برهه، فراتر از تقدیر صرف، باید معطوف به فراهمسازی زیرساختهای جذب شاگرد و انتقال دانش فنی شود.
این امر، مستلزم اشتیاق هدفمند رسانهها به پوشش هنر اصیل و تأمین حمایتهای لازم برای انعکاس گزارشهای میدانی است.
گفتوگوی پیشرو در قالب پرونده «استان به استان تا توسعه؛ از ظرفیتهای خام تا مسیر شکوفایی» تلاشی است برای بازتاب دادن دیدگاههای تخصصی درباره علل مغفول ماندن گردشگری دریایی در ایران، رابطه مستقیم میان زیرساخت، آگاهی و توسعه فرهنگی و نقشی که سیاستگذاری آگاهانه و تبلیغات مؤثر میتواند در شکوفایی این صنعت ایفا کند.
آنچه میخوانید، تصویری روشن از واقعیتهای امروز گردشگری دریایی ایران و در عین حال دعوتی است برای نوسازی نگرشها نسبت به این حوزه راهبردی.
این گفتوگو بهدلیل محتوای مطول در سه بخش تقدیم مخاطبان خبرگزاری آنا میشود.
بخش دوم گپ و گفت آنا با نیکسیرت در پی میآید: (بخش نخست را اینجا بخوانید)
بررسی تنوع اقلیمی و آگاهیبخشی
آنا: در توصیف شرایط جغرافیایی ایران به وجود دریا و رودخانههای متعدد اشاره کردید، با توجه به این تنوع، بیان شما درباره تجربه اقلیمی در کشور چه بود؟
نیکسیرت: به گردشگران خارجی توضیح دادم که شما چهارفصل ندیدید و باید به ایران زیبا و دوستداشتنی سفر کنید و به چشم ببینید همزمان در یک مکان برف، باران سرازیر میشود و یخبندان است و در جای دیگر توان گردش با یک پیراهن آستین بلند را هم ندارید، چراکه هوا بسیار گرم است.
به گردشگران خارجی تأکید کردم که ایران اسلامی دریا دارد که در شمال دریا زیاد است، رودخانههای زیادی داریم؛ سپس گفتم شما چهار فصل ندیدهاید، باید بیایید در مملکت ما که ببینید همزمان در یک جا برق و باران میآید، یخبندان است و در شهر یا استان دیگر شما نمیتوانید با یک پیراهن آستین بلند حتی بگردید.
بالاخره رفتم دیدم، گفتم چهار فصل این را میگویند؛ یعنی در هر شرایط اقلیمی ما به طوری است که در هر جا شما یک نوع آب و هوا را تجربه میکنید، این یک نوع آگاهی دادن و تشویق کردن بود.
آنا: پس از تشویق و آگاهیبخشی اولیه، چه بازخوردی از سوی افراد شاغل در دانشگاهها و مدیران بخشهای مختلف دریافت کردید و چه مواردی درباره شناخت گردشگران خارجی از ایران مطرح شد؟
نیکسیرت: پس از توصیف شرایط اقلیمی، چندین نفر از مقامات دانشگاهی آنکارا و مدیران بخشهای مرتبط با ایران که با اینجانب آشنایی داشتند، با بنده تماس گرفتند.
آنان تأیید کردند که توصیفات ارائه شده کاملاً صحیح بوده است و هنگامی که سؤال کردم آیا مدتی در ایران اقامت داشتهاند، پاسخ دادند که خیر؛ بلکه صرفاً به جستجو در فضای اینترنت درباره شیراز و اصفهان اکتفا کردهاند، در حالی که خود را بهعنوان تاریخشناس معرفی میکردند.
آنا: در مقایسه سطح آگاهی و تعامل با جهان اگر ارتباط ما با کامپیوتر و اینترنت بیشتر باشد، ارزیابی شما از شیوه تعامل قشر تحصیلکرده با فرهنگ چیست؟
نیکسیرت: در صورت دسترسی و مراجعه قشر خاصی از افراد به منابع اینترنتی، مشاهده میکنیم که سطح درک فرهنگی آنان، در مقایسه با درک عمومی جامعه در سطحی بالاتر است.
به طور کلی اگرچه ارتباط عمومی جامعه ما با فناوریهایی نظیر کامپیوتر و اینترنت گستردهتر است، اما این امر شامل تمامی سطوح نمیشود؛ تنها قشر خاصی از تحصیلکردگان گردشگران خارجی و دانشگاهیان آنکارا یا افرادی که حوزه فعالیت تخصصی ایشان با هنر مرتبط است، فعالانه به بررسی و کسب اطلاعات در این زمینهها مبادرت می کنند.
صنایع دستی، نقش بانوان در تولید و ارزآوری
آنا: با تمرکز بر حوزه صنایع دستی و هنرمندی بانوان در روستاها و شهرها، تأثیر این فعالیتها بر رونق اقتصادی و ارزآوری را چگونه ارزیابی میکنید، به عبارت بهتر بانوانی در روستاها هستند که شاید سواد آنچنانی نداشته باشند، اما با صنایع دستی روستای خودشان را به رونق رساندهاند و گردشگران زیادی جذب آن روستا شدهاند، فکر میکنید چه هدفی در معرفی تاریخچه روستاها دنبال میشود و دولت چه اقدامی برای معرفی فرهنگ و عظمت روستاها باید انجام دهد؟
نیکسیرت: در حوزه صنایع دستی، شاهد فعالیت بانوان هنرمند بسیاری در مناطق روستایی و شهری کشور، بهخصوص در استانها و خارج از محور پایتخت هستیم.
این افراد حتی در شرایط کمبود سرمایه از مهارتهای خود برای رونق بخش صنایع دستی بهره میبرند و این فعالیتها تأثیر قابل توجهی در جذب گردشگران و توریستهای بینالمللی دارد و میتواند زمینهساز رونق اقتصادی روستا شود.
از منظر ارزآوری، این ظرفیت به ما اجازه میدهد تا فرهنگ، تاریخچه و عظمت هر روستا را به صورت مؤثر به گردشگران خارجی معرفی کنیم.
بهدلیل ماهیت حرفهای شغل خبرنگاری، اینجانب به صورت میدانی از مناطق روستایی بازدید میکنم تا هنرهای دستی مستقر در آن نواحی را مستندسازی کنم.
مشاهده عینی نشان میدهد که اکثریت قریب به اتفاق فعالان صنایع دستی را بانوان تشکیل میدهند.
به عنوان مصادیق عینی میتوان به فعالیت بانوان در زمینه گلابتوندوزی در جزیره قشم و همچنین فعالیتهای هنری مشابه در استان فارس اشاره کرد.
علاوه بر این، فرآیند تولید محصولاتی نظیر ماسکها یا نقابهای سنتی که توسط بانوان انجام میگیرد، ازجمله مواردی است که از نزدیک مشاهده کردهام و تعهد و مهارت بالای این هنرمندان با وجود زحمات فراوان، کاملاً مشهود است.
آنا: حتی آقایان هم در حوزه صنایع دستی فعال هستند و پا به پای بانوان از فرهنگ جامعه و رسوتای خودشان دفاع میکنند.
نیکسیرت: دقیقاً. آقایان حتی در حوزههای دیگری نظیر صنایع دریایی فعال هستند؛ به طوری که با بهرهگیری از محصولات دریایی، آثار تجسمی زیبا و چشمنوازی خلق میکنند و من در سفر به استانها به روستاها سری میزنم تا آثار صنایع دستی مردم آن روستا را به چشم ببینم.
به عنوان مثال از یک صدف ساده، تابلوهای فاخری ساخته شده، ما به سایر کشورها سفر میکنیم و در کوچهپسکوچههای آنها به جستجوی صنایع دستی بومی میپردازیم تا اهمیت آنها را مشاهده کنیم.
کشورهایی مانند ترکیه نمونه بارز این توجه هستند، زمانی که من سی سال پیش برای نخستینبار به ترکیه سفر کردم، وضعیت کنونی را نداشت؛ در آن زمان، فروشندگان هندوانه به صورت «قاچ قاچ» فعالیت میکردند. اکنون بنگرید که چه میزان توسعهای حاصل شده است.
تُرکها پیشرفت چشمگیری داشتهاند؛ چراکه بنده در سالهای متمادی در آنجا حضور داشتهام؛ دخترم هفت سال و خود بنده چهار سال در آن کشور به تحصیل مشغول بودیم.
نکته کلیدی این است که در هر مکان، بروشورهای معرفی در اختیار بازدیدکنندگان قرار میگیرد، از یک رستوران ساده گرفته تا دفاتر گردشگری؛ این معرفی جامع شامل بروشورهای گردشگری و معرفی صنایع دستی است و تا زمانی که این معرفی و شناخت صورت نگیرد، وضعیت همینگونه خواهد بود.
ساخت کوچکترین و بزرگترین کلید دنیا در «چالشتر»
آنا: در ایران صنایع دستی بسیار نفیسی وجود دارد، ازجمله هنرهایی نظیر زریدوزی، جهلهسازی، حصیربافی و سفالگری که از گذشته وجود داشته و هماکنون نیز تداوم دارد و جایگاه ویژهای دارند. نکته بسیار قابل تأمل این است که متأسفانه این صنایع دستی که به عنوان میراثی گرانبها از نسلهای گذشته به ما رسیده و همگی از زیبایی چشمگیری برخوردارند، به تدریج در معرض فراموشی و اضمحلال قرار گرفتهاند. با وجود این، بسیاری از هنرمندان، این حرفه را از پدران و اجداد خود به ارث بردهاند و با تلاشی طاقتفرسا (با چنگ و دندان) مصمم به حفظ این میراث و این سند هویتی هستند، حتی اگر این تعهد به تضعیف بنیه اقتصادی خانواده منجر شود. این در حالی است که حمایتهای ساختاری و ضروری دولت از این فعالان هنری به نحو مطلوب صورت نمیپذیرد.
نیکسیرت: کاملاً درست است. رسانهها و نهادهای مرتبط با گردشگری و میراث فرهنگی رسالت و وظیفه سنگینی در قبال حفظ این میراث فرهنگی برای استفاده در جذب گردشگر دارند.
بنده پیش از این بهعنوان گوینده رادیو فعالیت داشتهام و برنامههای اختصاصی ازجمله برنامههای مرتبط با حوزه گردشگری را نگارش و اجرا میکردم و در جریان سفرهایم به شهرهای مختلف، مشاهده کردم که تنها یک بازمانده از نسلهای پیشین همچنان به امر هنرهای دستی مشغول است.
به عنوان مثال در شهر مشهد تنها یک نفر با استفاده از تجهیزات دستی در صنعت بافندگی فعالیت میکرد و بنده شخصاً گزارش مستندی از این فعالیت تهیه و تدوین کردم؛ اما سؤال این است که چه تعداد مخاطب یا مرجعی وجود دارد که این گزارش را مشاهده، استماع و برای آن اهمیت قائل شود؟
در صورت عدم توجه کافی، اقدامات انجام شده بیتأثیر خواهد بود و ضروری است که مسئولان ذیربط، فراتر از ابراز تشکر و تقدیر (نظیر گفتن «معرفی خوبی انجام دادید») به وظیفه اصلی خود بپردازند و درراستای فراهمسازی زیرساختهای لازم اقدام کند؛ ازجمله امکان جذب شاگرد و انتقال دانش فنی. این مجموعه اقدامات نیازمند همت عالی و عزمی راسخ است.
مثال دیگری میزنم، در یکی از بازدیدهای میدانی در روستا و منطقه تاریخی و معروف «چالشتر» استان چهارمحال و بختیاری با یک استاد قفلساز (کلیدساز) سنتی ملاقات کردم که موفق به ساخت کوچکترین و بزرگترین کلیدهای دنیا شده بود.
بدیهی است که در صورت عدم حمایت ساختاری، این مهارت منحصربهفرد نیز در معرض انقراض قرار خواهد گرفت.
وظیفه اصلی ما، معرفی این هنرمندان است. شما به درستی اشاره کردید؛ بهعنوان یک خبرنگار، اگر خروجی کار من (گزارشها) توسط مجله یا رسانهای منتشر و منعکس نشود، تلاشهای نگارشیام بیثمر خواهد بود. بنابراین، اشتیاق ذاتی رسانهها برای پوشش این رویدادها حیاتی است، نه اینکه صرفاً بر روی افراد و پدیدههایی با ارزش سطحی (همچون برخی از چهرههای هنری) تمرکز شود و از کنار این هنرهای اصیل غفلت شود.
خوشبختانه، مجلهای که در آن فعالیت داشتم، با انجام وظیفه خود، گزارشهای تهیه شده توسط اینجانب را به چاپ رساند یا از طریق رادیو (بهدلیل استقلال در نگارش محتوا)، توانستم این امر را محقق سازم و این عملکرد، مصداق اجرای وظیفه میهنی و ملی اینجانب بود و این امر منوط به تأمین حمایتهای لازم است.
ادامه دارد...
انتهای پیام/