شناسهٔ خبر: 75869901 - سرویس علمی-فناوری
نسخه قابل چاپ منبع: آنا | لینک خبر

آرامشی که علم آن را تأیید نمی‌کند

شبه‌علمِ «طب انرژی» آرامش خیالی را وارد زندگی روزمره می‌کند

درد کهنه است، اما امید تازه. همین امید است که میلیون‌ها نفر را به سمت «طب انرژی» می‌کشاند؛ درمانی که وعده می‌دهد با لمس‌کردن خطوطی نامرئی در بدن، اضطراب و بیماری را دور کند. اما پشت این داستان آرامش‌بخش، واقعیتی پنهان است. انرژی‌ای که درباره‌اش حرف زده می‌شود، نه در آزمایشگاه دیده شده و نه در بدن انسان قابل اندازه‌گیری است. جذابیتش واقعی است، اثر آرام‌بخشی‌اش هم واقعی است، اما درمان‌بودنش، نه آن‌قدرها.

صاحب‌خبر -

احساس آرامش، سبکی و رهایی. اینها همان چیزهایی‌اند که بسیاری پس از یک جلسه طب انرژی گزارش می‌کنند. اما وقتی نوبت به بررسی علمی می‌رسد، همان انرژیِ ادعایی به‌کلی ناپدید می‌شود. نه دستگاهی قادر به سنجشش است و نه فیزیک تعریفی برایش ارائه می‌دهد. نتیجه این می‌شود که طب انرژی در نقطه‌ای میان حقیقت و توهّم شناور می‌ماند؛ جایی که ذهن می‌خواهد باور کند، اما علم نمی‌تواند تأیید کند.

درمانی که بیشتر بر احساس اثر می‌گذارد تا بر بدن

در جهانی که بحران‌های سلامت هر روز پیچیده‌تر می‌شوند، وعده درمان‌های ساده همیشه وسوسه‌کننده است. اما پشت این وعده‌های جذاب، گاهی دنیایی از سوءتفاهم علمی و باور‌های زیبایی‌شده قرار دارد. «طب انرژی» (Energy Medicine) یکی از همان روایت‌های دلنشین، اما گمراه‌کننده است؛ روایتی که مدعی است نیرویی نامرئی در بدن جریان دارد و با جابه‌جایی یا تنظیم آن، بیماری‌ها از میان می‌روند. این داستان، با چنان اعتمادبه‌نفسی گفته می‌شود که بسیاری از مردم، بدون آن‌که بدانند این انرژی نه قابل مشاهده است، نه قابل اندازه‌گیری و نه حتی تعریف علمی دارد، به آن دل می‌بندند؛ و درست همین‌جاست که مسئله آغاز می‌شود: آن‌جا که زیبایی یک ادعا جایگزین حقیقت می‌شود.

اگر کمی دقیق‌تر نگاه کنیم، متوجه می‌شویم پشت ادعای طب انرژی، مفاهیمی مانند «چی» (Qi)، «پرانا» (Prana) و «میدان زیستی» (Biofield) قرار دارند؛ مفاهیمی که در سنت‌های باستانی ریشه دارند، اما در آزمایش‌های علمی هیچ اثری از آنها دیده نشده است. با وجود این، صنعت عظیمی از دوره‌های درمانی، کارگاه‌های چاکرا، ریکی، ماساژ انرژی و حتی درمان از راه دور شکل گرفته که میلیون‌ها نفر را در سراسر جهان جذب کرده است. همین تضاد میان جذابیت فرهنگی و فقدان پشتوانه علمی، طب انرژی را به یکی از بحث‌برانگیزترین موضوعات سلامت در عصر مدرن تبدیل کرده است.

وعده‌ای که از دل تاریخ می‌آید، اما در آزمایشگاه گم می‌شود

طب انرژی ادعا می‌کند که بدن انسان از شبکه‌ای از خطوط انرژی تشکیل شده؛ خطوطی که اگر گرفتگی پیدا کنند، بیماری رخ می‌دهد. این باور پیشینه‌ای طولانی دارد و در تمدن‌هایی مانند چین باستان و هند ریشه دوانده است. اما مشکل از جایی آغاز می‌شود که این مفاهیم، بدون تغییر و بدون سازگار شدن با علم مدرن، به شکل علمی‌نما به مردم ارائه می‌شوند.

تحقیقات منتشرشده در مجلات معتبر مانند «نیچر» (Nature) و «پاب مد» (PubMed) بار‌ها تلاش کرده‌اند نشان دهند آیا چیزی به نام میدان انرژی درمانگر وجود دارد یا خیر. نتیجه این شد که هیچ شواهد تکرارپذیر و قابل اعتماد وجود ندارد. انرژی‌ای که ادعا می‌شود جریان دارد، در بررسی‌های فیزیکی هیچ نشانه‌ای از خود باقی نمی‌گذارد؛ نه الکتریکی است، نه مغناطیسی و نه مکانیکی. به بیان ساده: این انرژی فقط در داستان وجود دارد، نه در بدن انسان.

چرا مردم به «طب انرژی» ایمان می‌آورند

راز اصلی محبوبیت طب انرژی در «اثر دارونما» (Placebo Effect) نهفته است؛ پدیده‌ای که در آن مغز انسان باور را بهبود می‌دهد، نه یک درمان واقعی. این اثر می‌تواند درد را کاهش دهد، آرامش ایجاد کند و حتی برخی نشانه‌های خفیف بیماری را کمرنگ کند.
وقتی کسی با لمس آرام، موسیقی ملایم، محیط معنوی و درمانگری که با اطمینان درباره چاکرا‌ها سخن می‌گوید مواجه می‌شود، مغز به‌طور طبیعی واکنش آرام‌سازی نشان می‌دهد. همین تجربه آرامش، بسیاری را متقاعد می‌کند که انرژی واقعاً در بدنشان جریان دارد. اما اینجا یک تفاوت مهم وجود دارد که آرامش واقعی است، اما انرژی وجود ندارد.

وقتی واژه انرژی از علم جدا می‌شود؛ سوءاستفاده‌ای مدرن و هوشمندانه

در فیزیک، انرژی تعریفی روشن دارد: توانایی انجام کار. انرژی الکتریکی، شیمیایی، حرارتی. همگی دقیق، قابل اندازه‌گیری و قابل پیش‌بینی‌اند. اما در طب انرژی، واژه انرژی صرفاً نقش یک لباس پرزرق‌وبرق را بازی می‌کند؛ لباسی که هر ادعایی را علمی جلوه می‌دهد.

این رخداد، نوعی سوءاستفاده از زبان علم است؛ پدیده‌ای که پژوهشگران آن را «علم‌نمایی» (pseudoscience cloaking) می‌نامند. در این پدیده، مفاهیم مبهم قدیمی با واژه‌های مدرن ترکیب می‌شوند تا قابل‌اعتماد به نظر برسند، اما همچنان فاقد آزمون‌پذیری باقی می‌مانند.

پیامد‌های خطرناک یک باور بی‌خطر

بسیاری معتقدند که طب انرژی ضرری ندارد. اما واقعیت متفاوت است. خطر اصلی طب انرژی در تأخیر درمان واقعی است. وقتی فردی با مشکل جدی مانند افسردگی، اختلالات هورمونی یا حتی سرطان، به جای مراجعه به پزشک، سراغ «تنظیم چاکرا» یا «تراز انرژی» می‌رود، زمان طلایی درمان از دست می‌رود.

«سازمان جهانی بهداشت» (WHO) بار‌ها هشدار داده که تکیه بر درمان‌های فاقد پشتوانه می‌تواند به پیامد‌های جبران‌ناپذیر منجر شود. در سال‌های اخیر، چندین کشور حتی مقررات سخت‌گیرانه علیه تبلیغات طب انرژی وضع کرده‌اند، زیرا برخی از این روش‌ها باعث سوءاستفاده مالی، فریب عاطفی و آسیب روانی به بیماران شده‌اند.

طب انرژی چرا باقی مانده است

انسان‌ها عاشق داستان‌های ساده‌اند. ایده این‌که «انرژی‌ها را باز کنیم تا درد خوب شود» بسیار ساده‌تر از فهم فرآیند‌های پیچیده زیست‌شناسی است. به همین دلیل طب انرژی تنها درمان نیست؛ روایت است. روایتی که آرامش، معنویت و حس کنترل را به انسان پس می‌دهد. اما علم یک چیز را روشن می‌گوید که باور داشتن به یک داستان زیبا، آن را به واقعیت تبدیل نمی‌کند.

اگر انرژی درمان نمی‌کند، پس چه چیزی واقعاً کمک می‌کند

روان‌درمانی، مدیتیشن، تکنیک‌های آرام‌سازی، ماساژ علمی و ورزش، همگی می‌توانند اثرات مثبت مشخص و اثبات‌شده داشته باشند. اینها راه‌هایی‌اند که بدن و ذهن می‌شناسند و فیزیولوژی آنها قابل مطالعه است. تفاوت مهم اینجاست که آنها ادعای وجود نیرو‌های نامرئی نمی‌کنند و هنرشان در کارکرد واقعی بدن است، نه در انرژی‌های اثبات‌نشده.

گاهی حقیقت کمتر جادویی است، اما نجات‌بخش‌تر

طب انرژی بیش از آن‌که یک درمان باشد، یک روایت است؛ داستانی زیبا که در روزگار سرعت و استرس، آسودگی خیالی عرضه می‌کند. اما علم، با همه سخت‌گیری‌هایش، بر حقیقتی پایدار تأکید دارد: هیچ «انرژی پنهان» در بدن انسان وجود ندارد که بیماری را ایجاد یا درمان کند. با این حال، فهمیدن این موضوع به‌جای ناامیدی، باید ما را به سمت انتخاب‌های هوشمندانه‌تر و اعتماد به درمان‌های مؤثرتر هدایت کند.

انتهای پیام/