شناسهٔ خبر: 75868239 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: فرارو | لینک خبر

شماره ۴۳

عینک دودی؛ هانی کرده، م.س، م.د، م.ت، م.پ و دیگران

از دیروز که دیدم هانی کرده را بردند برنامه مجید واشقانی، یاد عزیزان زحمت‌کش هم‌محله‌ای‌مان افتادم. حلال‌واری و مردانه زحمت می‌کشیدند که متاع مرغوب دست مشتری برسد. هر کس در هر شاخه‌ای که فعالیت می‌کرد، صدش را می‌گذاشت.

صاحب‌خبر -
تبلیغات

فرارو – محسن صالحی‌خواه؛ ما بچه پایین تهرانیم. خیلی پایینِ پایین که نه، ولی خب به اندازه خودمان پایین بودیم. نمی‌دانم در جریان هستید که محله‌هایی پایین هر کدام به چه ویژگی‌هایی معروف هستند یا نه؛ اما خوب است بدانید که محله‌های پایین هر کدام به یک سری ویژگی‌هایی معروف هستند! بعضی محله‌ها، بزن‌بهادرهای خوبی دارند. بعضی دیگر کاسب‌های حلال‌خوری دارند که حواسشان هست مشتری کور نشود. محله ما هم به صورت تخصصی در حوزه افیون کار می‌کرد و می‌کند. سربسته بخواهم بگویم، این دیالوگ از بابایم در عنفوان نوجوانی‌ام، کار را در می‌آورد: «سر به سر من نذار بچه! رفیقای من یا تو جنگ شهید شدند یا سر قاچاق اعدامشون کردن. برو رد کارت، لات‌بازی در نیار!»

از دیروز که دیدم هانی کرده را بردند برنامه مجید واشقانی، یاد عزیزان زحمت‌کش هم‌محله‌ای‌مان افتادم. حلال‌واری و مردانه زحمت می‌کشیدند که متاع مرغوب دست مشتری برسد. هر کس در هر شاخه‌ای که فعالیت می‌کرد، صدش را می‌گذاشت. مثلاً م.د در دوران اوج کراک، تخصصش این حوزه بود و مراجعین هم راضی. م.س دیگر عزیز ما سال‌ها پیش در بند که بود، قتلی کرد و آخرین اخبار می‌گوید همانجا اعدامش کردند. این مرحوم هم در رشته خودش سرآمد بود. البته این یکی بیشتر به حوزه سرقت گرایش داشت. م.ت سردسته متخصصین بود و موضوع گَرد سفید (این نوع جدیدش که با کارت بانکی و دلار سروکار دارد نه، آن مدل قدیمی که روش مصرفش هم با فندک، قاشق و سرنگ بود) را شخصاً مدیریت می‌کرد. نمی‌دانم کجاست اما آن موقع و آن‌جا توی محلی که ما زندگی می‌کردیم، وضعش توپ توپ بود. م.پ، زیرشاخه م.ت منیجر متاع اصلی بازار سنتی در حوزه استحفاظی محله ما بود و مراجعینش هم راضی.

حالا که آقای هانی کرده بزرگوار با آن سوابق درخشان به برنامه آقای واشقانی رفت – چرا؟ الله اعلم! – چرا کاسبان زحمت‌کش محله ما نروند؟ آن‌ها هم حسابی حرف برای گفتن دارند. تازه خالکوبی هم ندارند. م.د دور از جون معلم‌ها، از دور که او را می‌دیدی قیافه‌اش شبیه قشر شریف فرهنگی بود. بعد از دیدن م.ت، آخرین چیزی که به تاریک‌ترین گوشه‌های ذهنت هم نمی‌رسید، این بود که کارش فروش عمده متاع باشد. اولین گزینه این بود که احتمالاُ رئیس شعبه بانک است. البته م.پ مقداری قیافه‌اش غلط‌انداز بود که او را فاکتور می‌گیریم. حالا م.س از دنیا رفته، دنبال‌کنندگان راهش و زنده‌ نگه‌دارندگان مسیرش که همچنان هستند؛ کاش به این عزیزان هم تریبون بدهید! 

تبلیغات