«فقط مساله زمان است تا آمریکا دچار یک فاجعه اطلاعاتی شود. یک ۱۱ سپتامبر جدید و احتمالا شبیه هیچیک از آنچه پیشتر دیدهایم، نخواهد بود. اما شاید همین حالا هم در حال وقوع باشد و اگر اتفاق بیفتد، «دونالد ترامپ» (رئیسجمهوری آمریکا) تلاش خواهد کرد از آن برای پیشبرد برنامه اقتدارگرایانه خود استفاده کند».
به گزارش روز دوشنبه ایرنا، این پیشفرض تیره و تار چیزی است که «تیم وینر» (Tim Weiner) برنده جایزه پولیتزر به دلیل اثرش درباره سرویسهای اطلاعاتی آمریکا، در مصاحبه با اندیشکده «ال اوردن موندیال» (elordenmundial) اسپانیا از آن دفاع کرد.
وینر بهتازگی اثر جدید خود با عنوان «ماموریت» (La misión) را منتشر کرده که روایت او از تاریخ سیا در ۲۵ سال گذشته است. این کتاب ادامه اثر کلاسیک «میراثی از خاکستر» (۲۰۰۷/ Legado de cenizas) است که روشناییها و تاریکیهای این سازمان را از زمان تاسیس در ۱۹۴۷ تا پایان جنگ سرد مرور میکند.

به نوشته ال اوردن موندیال، پیام این کتاب که هشدار درباره خطرات مقدم دانستن ایدئولوژی بر اطلاعات دقیق و حرفهای است، همان چیزی که به جنگ عراق انجامید و همان است که ترامپ را به سمت تشدید تنش نظامی با ونزوئلا سوق میدهد.
اما سیا همچنان یکی از بزرگترین ابزارهای قدرت ایالات متحده است و همچون معدود نهادهای دیگر، در حال تحمل یورش ترامپ است. بنابراین پرسشهایی مطرح است: نقش سیا در سیاست خارجی ترامپی چیست؟ آیا میتواند در برابر گرایش اقتدارگرایانه او مقاومت کند؟ آیا از رئیسجمهوری که از این سازمان نفرت دارد و قصد نابودیاش را دارد جان سالم به در میبرد؟
وینر در ادامه به پرسشهای این اندیشکده اسپانیایی پاسخ داد؛
شما میگویید بزرگترین تهدید کنونی برای امنیت ملی آمریکا دونالد ترامپ است. اگر خطرناکترین چیز برای کشور رئیسجمهوری خودش است، آیا سیا در سختترین لحظات خود در این قرن قرار ندارد؟
کاخ سفید به محور اقتدارگرایی پیوسته است. سیستمهایی که آمریکا و متحدانش پس از جنگ جهانی دوم ایجاد کردند، در حال ویرانی توسط ترامپ است. این روند بسیار بیثباتکننده بوده و موجب هرجومرجی خطرناک برای همه دنیا خواهد شد. ترامپ همچنین توانایی اطلاعاتی دولت آمریکا را عامدانه تخریب میکند، که خطر وقوع حمله یا بحرانی فاجعهبار را افزایش میدهد.
چرا ترامپ میخواهد سیا را نابود کند، زمانی که میتواند از آن برای تثبیت چرخش اقتدارگرایانهاش استفاده کند؟
ترامپ میخواهد سیا را نابود کند چون از آن متنفر است و از آن میترسد. مدیر سیا آنجاست تا انتقام ترامپ از این سازمان بگیرد. این سازمان اجراکننده سیاست خارجی آمریکاست. معمولا دقیقا همان کاری را میکند که رئیسجمهوری میخواهد. اما با توجه به شرایط، سیا تلاش خواهد کرد در برابر دستورهای بیمعنی یا زیانبار مقاومت کند. با این حال، توان سازمان برای مقاومت در حال کاهش است، زیرا دولت دارد آن را از درون تغییر شکل میدهد. ترامپ افراد بسیار وفادار به خودش را، بیشتر به اعتبار وفاداریشان تا تواناییشان، به بالاترین مناصب امنیتی کشور گماشته است. «پیت هگست»، وزیر دفاع یا وزیر جنگ، یک مجری سابق شبکه فاکس است. او با وجود نداشتن تجربه اداری، پنتاگون را اداره میکند.
«فقط مساله زمان است تا ایالات متحده دچار فاجعه اطلاعاتی دیگری شود»
همه اینها چه اثری بر فعالیت سیا دارد؟
بحران امروز سیا، بحران رهبری است. «جان رتکلیف» هیچ حمایت داخلی ندارد. نه فقط به این دلیل که سیاستهای وحشتناک وضع میکند. وقتی تو مدیر سیا هستی، از مامورانت میخواهی در خدمت کشورشان کارهای غیراخلاقی انجام دهند، دروغ بگویند، فریب بدهند و بدزدند. برای داشتن اقتدار اخلاقی لازم برای چنین درخواستهایی، باید بیعیبونقص باشی. اما همه کسانی که در سازمان هستند و پیرو جنبش ماگا نیستند، میدانند که رتکلیف برای چه آنجاست: مامور اجرای انتقام ترامپ از سیا است.
نتیجه این پاکسازی ایدئولوژیک نابودی مسیر حرفهای باتجربهترین ماموران است. این حماقت محض و اتلاف سرمایه انسانی است؛ هزاران سال تجربه و دانش دارد از دست میرود. آنچه در ۹ ماه اخیر در سیا رخ داده، معادل چیزی است که در ۹ سال پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی رخ داد.
آن اعتمادبهنفس افراطی، کوری استراتژیک دهه ۹۰، به حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و فاجعه بعدی انجامید. سیا برای جهان پس از جنگ سرد آماده نبود. این سازمان تا ۳۶ بار به «جورج دبلیو بوش» رئیسجمهوری وقت هشدار داد که القاعده در حال آمادهسازی حملهای علیه ایالات متحده است. اما ماموران نتوانستند زمان، نحوه و مکان حمله را مشخص کنند، و بوش هم توجهی نکرد. او از زمان ورودش به کاخ سفید در ژانویه آن سال، گرفتار ایده دیگری بود: سرنگونی دیکتاتور عراق، صدام حسین.
بوش، «جورج تنت» رئیس وقت سیا را وادار کرد نشانههایی از داشتن سلاح کشتار جمعی توسط صدام پیدا کند، که هیچگاه یافت نشد چون وجود نداشت. اما اهمیتی نداشت؛ آمریکا عراق را در سال ۲۰۰۳ اشغال کرد و در جنگی فرو رفت که تصویر بینالمللیاش را لکهدار و خاورمیانه را بیثبات کرد و به تروریسم تکفیری جان تازهای بخشید.
دولت بوش، مشغول پیگرفتن صدام، فرصتهای متعددی برای دستگیری یا کشتن «اسامه بنلادن» رهبر القاعده را نادیده گرفت؛ کسی که بعدها ردش گم شد. تنت بعدها گفت در سپتامبر ۲۰۰۱ سیا «اصلا نمیدانست القاعده چیست».
در این مسیر، سیا دگرگون شد: از یک سازمان جاسوسی کلاسیک به نیرویی شبهنظامیِ ضدتروریستی تبدیل شد. سیا هرگز زندانی نگرفته و بازجویی نکرده بود: ماموریتش جمعآوری اطلاعات بود. اما «جنگ علیه ترور» همهچیز را توجیه کرد: ایجاد زندانهای مخفی در سراسر جهان، از لهستان تا تایلند، شکنجه زندانیان، یا اجرای کارزار ترور با پهپادها در سراسر خاورمیانه. این روشهای خشن، بهجای کمک به واشنگتن برای مبارزه با تروریسم، به گسترش آن کمک کردند. به گفته وینر، بوش «اقتدار اخلاقی» آمریکا را «بر باد داد». سالها بعد، یکی از دیپلماتهای آمریکایی در عراق اعتراف کرد: «ما نمیدانستیم با چه کسی میجنگیم.» جهان هنوز دارد بهای اشتباهات جنگ عراق را میپردازد.
وینر معتقد است فرسایش کنونی سیا میتواند به شکست وحشتناک دیگری همچون ۱۱ سپتامبر بینجامد؛ «روحیه سازمان پایین است. کسانی که درون سازمان میشناسم فکر میکنند فقط مساله زمان است تا آمریکا دچار فاجعه اطلاعاتی دیگری شود.»
چه سناریویی بیش از همه سیا را میترساند؟
«چیزی که ماموران سیا —چه در حال خدمت، چه بازنشسته— بیشتر از هر چیز میترسند، بازگشت به موقعیتی شبیه تابستان ۲۰۰۱ است: اینکه بدانند اتفاقی وحشتناک در راه است و نتوانند بهموقع آن را شناسایی کنند.»
آیا سیا در دوران ترامپ میتواند حملهای شبیه ۱۱ سپتامبر را پیشگیری کند؟
«تواناییاش برای این کار در حال فروپاشی است.»
آیا سیا در همکاری با سازمانهای اطلاعاتی کشورهای متحد دچار مشکل شده است؟ قطعا. هلند اعلام کرده است که دیگر اطلاعاتی با افراد دولت ترامپ به اشتراک نخواهد گذاشت. هلندیها یکی از بهترین سرویسهای اطلاعاتی جهان را دارند. آنها نمیخواهند اطلاعاتشان را با آمریکا به اشتراک بگذارند چون اعتماد از بین رفته است و اگر هلند آن را علنی گفته، حدس میزنم دیگر متحدان اروپایی این کار را در خفا انجام میدهند.
ترامپ در حال تبدیلکردن ایالات متحده به کشوری اقتدارگراست. پاکسازیهای داخلی، بیانگیزگی، فقدان استراتژی بلندمدت، فرسایش روابط با سازمانهای اطلاعاتی کشورهای متحد؛ دشمنان آمریکا احتمالا بحران سیا را هدیهای از آسمان میدانند و از آن بهره میبرند. بااینحال، وینر معتقد است همه پیامدهای این «خودسوزی استراتژیک»، به طور فوری آشکار نخواهد شد. ممکن است سالها طول بکشد تا اثراتش احساس شود.

وینر افزود: سیا خدمتگزار رئیسجمهوری است. اما ترامپ تحلیلهایی را که خوشایندش نیست نمیپذیرد. در ژوئن، زمانی که آمریکا سه مرکز برنامه هستهای ایران را بمباران کرد، ترامپ اعلام داشت که پروژه هستهای ایران را نابود کرده است. کمی بعد، «جفری کروز» رئیس سازمان اطلاعات دفاعی پنتاگون، با او مخالفت و اعلام کرد «همه شواهد نشان میدهد برنامه هستهای ایران نابود نشده، فقط آسیب دیده است و شاید چند ماه زمان لازم باشد تا بازیابی شود». کروز اخراج شد.
یکی دیگر از مواردی که ترامپ حرف جاسوسهای خودش را در مورد آن باور نمیکند، ونزوئلاست. گزارشی در آوریل این ادعا که «نیکلاس مادورو» (رئیسجمهوری ونزوئلا) با سازمان جنایتکار ترن دِ آراگوا ارتباط دارد را رد کرد. همچنین اینکه ونزوئلا منشا مواد مخدری است که به آمریکا میرسد یا اینکه این مواد از دریای کارائیب عبور میکند، نادرست است. کوکائین از کلمبیا، اکوادور یا بولیوی میآید، فنتانیل از مکزیک، و بیشتر هم از طریق اقیانوس آرام ارسال میشود. اما ترامپ از این بهانهها برای تشدید تنش با ونزوئلا در هفتههای اخیر استفاده کرده است.
ترامپ درگیر جهلی است که میتوانی بدانی، حتی لازم است بدانی، اما نمیخواهی بدانی چون بیش از حد دشوار است. چیزهایی که آگاهانه تصمیم میگیری نادیده بگیری. این نوع جهل، کمک زیادی به توضیح جنگهای ویتنام و عراق کرد و اکنون در مورد تشدید تنشها در کارائیب. رئیسجمهوری آمریکا اطلاعاتی را که میگوید ونزوئلا در جنگ با ایالات متحده نیست، کنار میگذارد، چون نمیخواهد حقیقت را بداند. عملیات مخفی بدون اطلاعات خوب، دستورالعملی برای فاجعه است.
وینر با طرح این پرسش که «وقتی رئیسجمهوری به سیا اجازه عملیات مخفی میدهد و آن را به طور علنی اعلام میکند، پس ترامپ در ونزوئلا به دنبال چیست؟» گفت: در اصل، سرنگونی مادورو. اما سیا توان انجام این کار را بهتنهایی ندارد. لازم است ارتش وارد شود.
«ترامپ در اصل، به دنبال سرنگونی مادورو است؛ اما سیا توان انجام این کار را بهتنهایی ندارد. لازم است ارتش وارد شود» اگر آمریکا به ونزوئلا حمله کند، میتواند مادورو را ظرف چند روز یا چند هفته سرنگون کند. اما هزینه آن جان صدها غیرنظامی بیگناه و تشکیل دولتی جدید به زور خواهد بود. این فصل ناخوشایند دیگری در تاریخ تغییر رژیمهایی خواهد بود که واشنگتن برانگیخته است. ترامپ در کارائیب همان منطق جنگ علیه ترور را اعمال میکند.
تهاجم پاناما در ۱۹۸۹ نزدیکترین نمونه است. اما ترامپ زبان جنگ علیه ترور را نه تنها علیه «قاچاقچیان مواد مخدر» احتمالی در کارائیب به کار میبرد، بلکه علیه مخالفان آمریکایی خودش نیز استفاده میکند. او ادعا میکند آمریکاییهایی که با او مخالفند، تروریستهای آنتیفا یا مارکسیستهای دیوانهاند. نه، نیستند. آنها آدمهای معمولیاند.
وقتی آمریکا جنگ علیه ترور را آغاز کرد، سرانجام در جنگ با خودش گرفتار شد. ادارههای پلیس و گارد ملی سراسر کشور تجهیزات نظامی مازاد -تانک، نفربر، موشکانداز- دریافت کردند و اکنون خیابانهای آمریکا را طوری گشت میزنند که انگار در فلوجه (شهری در عراق) هستند. اگر هر کسی را که دوست نداری «تروریست» بنامی، این واژه معنایش را از دست میدهد.
آیا آمریکا میتواند بدون آنکه دموکراسی باشد همچنان یک قدرت بزرگ بماند؟ ترامپ اگر کشورش دچار یک شکست بزرگ اطلاعاتی شود چه خواهد کرد؟
«تصور کنیم اگر یک حمله تروریستی جدید ایالات متحده را هدف قرار دهد چه خواهد شد. چه چیزی مانع رئیسجمهوری میشود که حکومت نظامی اعلام یا انتخابات را لغو کند؟» او تنها کسی نیست که چنین هشداری میدهد. «باربارا والتر» نویسنده کتاب «چگونه یک جنگ داخلی آغاز میشود و چگونه میتوان مانع آن شد» معتقد است ترامپ میتواند از بهانه جنگی مثل ونزوئلا یا یک بحران داخلی برای تحمیل حکومت نظامی و لغو انتخابات میاندورهای ۲۰۲۶ استفاده کند.
آیا ترامپ عامدانه نهادهای اطلاعاتی را تضعیف میکند تا این شکست امنیتی رخ دهد؟
«فکر نمیکنم اینگونه باشد. او آنقدر باهوش نیست، استراتژیست نیست. ترامپ شطرنج سهبعدی بازی نمیکند. اما بدون شک، او دموکراسی آمریکا را تحلیل میبرد».
وینر کتاب خود را با ترسیم همین سناریوی تاریک پایان میدهد و معتقد است پایان دموکراسی نمایندگی در آمریکا محتمل است و اگر هم زنده بماند، «ترمیم آسیبهایی که ترامپ زده سالها زمان خواهد برد.»