سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - فریبا حیدرپور: مرجان ظریفی، نویسنده ادبیات کودک و نوجوان خوزستان، سالیان متمادی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان این استان در تربیت و پرورش کودکان به کتاب فعالیت داشت. او با انس و الفت به فضای کانونی و تمرکز بر کتاب و کتابخانه، توانست به سمت نوشتن سوق پیدا کند. ذهن خلاق و قصهپرداز ظریفی از کودکی مشوق وی در زمینه نوشتن و قصه بود تا بتواند از تجربه زیستی خود در دوران متفاوت زندگی بهره ببرد.
وی یکی از نویسندگان کودک و نوجوان کشور و استان است که تاکنون آثاری همچون «خشم زن سرخپوست»، «هیچکس کوالا را ندید»، «فقط یکبار میتوانم زنگ بزنم»، «جیک جیکو»، «ما اسبها را خسته کردیم»، مجموعه داستان «آتا یعنی پدر» داستان «غولی بالای ابرها»، «یک اژدهای امروزی»، «چتری برای هانیه»، «والی» و.. را در پرونده کاری خود ثبت کرده است. کتاب «والی» این نویسنده به تصویرگری سمیه محمدی در جشنواره بینالمللی تصویرگری بولونیا برگزیده شد. این اثر، تنها کتابی بود که در سال ۱۴۰۳، از میان ناشران ایرانی موفق به کسب این عنوان شد. دغدغه ظریفی خواندن کودکان و آشنا شدن آنان با کتاب خوب در مکان درست خود؛ کتابفروشیها است نه کتابهای زرد و کیوسکی، او در بازدید از مدارس همواره این نکته را به بچهها گوشزد میکند که کتابهای خود را از کتابفروشی تهیه کنید تا بتوانید به درک درست از کتاب خواندن برسید.
خوزستان گنجینه نهفتهای از قصهها، داستانها و ضربالمثلهای است
ظریفی بر این باور است که یکی از راههای احیای قصههای بومی و محلی، نقشآفرینی کودکان در این زمینه است و قصههای بومی باید از طریق کودکان در خانوادهها جمعآوری شود. هر کودکی با هر قومیت و فرهنگی میتواند با شنیدن قصهای از پدربزرگ یا مادر بزرگ خود در ثبت قصههای محلی سهیم باشد و در این میان استان خوزستان با رنگین کمان اقوام گنجینه نهفتهای از قصهها، داستانها و ضربالمثلهای بومی دارد.
نویسنده «چتری برای هانیه» بیان کرد: گردآوری قصههای بومی و مکتوب کردن آنها توسط بچهها میتواند به یکی از فعالیتهای جذاب مدرسهای تبدل شود و این فعالیتها جذابیت مطالعه را بیشتر میکند و به بچهها تحرک و پویایی تازهای میدهد. این فعالیتها لازم است به شکل داوطلبانه، خودخواسته، درحد توان کودکان و بدون پاداشهای بزرگ و خارج از مسابقه و رقابت قرار گیرد.
وی ادامه داد: متأسفانه در نگاه اغلب خانوادهها خواندن مطالب درسی از آغاز تا پایان سال تحصیلی که سه چهارم از سال است، با اهمیتتر از مطالعه آزاد است و این زمان طولانی، عادت همیشگی کتاب خواندن را از کودکان گرفته و به تدریج موجب میشود نسل جوان به نسلی که با مطالعه میانه خوشی ندارد، تبدیل شود. هفته کتاب و کتابخوانی باید برای اولیاء تربیتی مدارس از یک برنامه میان مدت تغییر کرده و جایگزین برنامه همیشگی شود.
ظریفی ایجاد کتابخانههای مناسب با استاندارهای بالا را در ردیف برنامههای اعتباری آموزش و پرورش دانست و افزود: باید کتابهای زرد و سوپرمارکتی از قفسه کتابخانههای مدارس حذف شود و الزامی است که گروه کتابداران خبره برای مخازن کتاب مدارس تشکیل شود. تشویق کودکان به امانت بردن کتاب در طول هفته باید در برنامهریزی آموزشی مدارس درج شود. امانت دادن و رها کردن بچهها باعث میشود که این حرکت جدی گرفته نشود. ایجاد فضایی برای بحث و گفتوگو درباره محتوای کتابهای امانت رفته توسط بچهها در کلاس از فعالیتهایی است که بچهها را به چالش میکشاند. دانش آموزان از این طریق در ذهن خود با نظم دادن آنچه که میخواهند بگویند، با شیوههای فن بیان آشنا شده و با اظهار نظر درباره محتوای کتاب نقد سالم و سازنده را یاد میگیرند. بچهها با درک و بیان احساسات شخصیتهای کتاب، با احساساتی مانند خشم، غم، شادی، امید و نا امیدی مواجه شده و درمییابند که راه بروز صحیح این احساسات چگونه است.
آشنایی با داستانها ایرانی همدل میسازد
نویسنده «هیچکس کوالا را ندید»، با اشاره به شعار هفته کتاب امسال «بخوانیم برای ایران»، تأکید کرد: از مزیتهای مطالعه آزاد و غیر درسی برای کودکان، شریک شدن در تجربه زیسته دیگران و درک تفاوتها است و کشور ایران با توجه به آب و هوای متنوع، بستر فرهنگ و خرده فرهنگهای زیادی است و وجود اقوام مختلف در جای جای ایران و به ویژه خوزستان، نشانه گستردگی فرهنگها و داستانهایی است که آشنایی با این داستانها، ایرانی همدل میسازد.
ظریفی یادآور شد: به نظر میرسد اولیا تربیتی مدارس با توجه به تنوع قومیتی و فرهنگی ایران باید تلاش کنند با تهیه کتابهای مناسب، روح همدلی را در دل کودکان مهربان ایران زمین زنده نگهدارند و در همه جای دنیا و سرزمین ما ادبیات کودکان ابتدا به صورت شفاهی و قصهگویی رواج داشته و بستر قصهگویی برای کودکان از گذشته، توسط خانوادهها، پدربزرگ و مادربزرگها به نسلهای دیگر انتقال پیدا کرده و از طریق قصهگویی بچهها با تاریخ، فرهنگ، قهرمانان ملی و انسانهای وارسته آشنا میشدند و از داستانها برای رشد شخصیت خود سود میجستند.
این نویسنده خوزستانی توجه به ادبیات شفاهی را یکی از مصادیق بسیار حائز اهمیت در ترویج قصه و کتابخوانی بیان کرد و گفت: خوزستان با تنوع قومی از دیرباز تاکنون بستر ثبت قصههای بومی است اگرچه بسیاری از این قصهها هنوز مکتوب و ماندگار نشده و ضرورت حفظ آنها برای نسلهای آینده موضوع مهمی است که میتوان آنها را احیاء کرد.
∎