به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ تاریخ روابط پیچیده میان ایالات متحده و ونزوئلا به بیش از یک قرن پیش بازمیگردد. آغاز این رابطه با کشف ذخایر عظیم نفت در کشور کاراکاس همزمان شد؛ دورهای که شرکتهای انرژی آمریکایی دههها کنترل معادن نفتی ونزوئلا را در دست گرفتند و عملاً بخش بزرگی از اقتصاد این کشور را تحت سلطه خود قرار دادند. این نفوذ و سلطه تا سال ۱۹۷۶ ادامه داشت؛ سالی که دولت ونزوئلا با ملیسازی صنعت نفت، کنترل منابع طبیعی خود را بازپس گرفت و بهنوعی استقلال اقتصادی و حاکمیت بر منابع ملی را بازیافت.
با این حال، ملیسازی نفت آغازگر مسیر پرچالش ونزوئلا بود. دهههای بعد کشور با بیثباتی اقتصادی، نوسانات سیاسی و فساد گسترده مواجه شد تا اینکه در سال ۱۹۹۸، هوگو چاوز با وعده اصلاحات اجتماعی و اقتصادی، به قدرت رسید. چاوز نه تنها سیاستهای داخلی کشور را بازسازی کرد بلکه با نزدیکی به قدرتهای جهانی مانند روسیه، چین و ایران، تلاش کرد کشور را از سیطره سنتی آمریکا دور کند و راهبردی مستقل در سیاست خارجی اتخاذ نماید.
پس از مرگ چاوز در سال ۲۰۱۳، نیکولاس مادورو راه او را ادامه داد، مسیری که با تحریمهای آمریکا، فشارهای اقتصادی، جنگ روانی و محاصرههای اقتصادی شدید مواجه شد. واشنگتن نه تنها نتایج انتخابات ریاستجمهوری ونزوئلا را زیر سؤال برد، بلکه در سال ۲۰۲۰ وزارت دادگستری آمریکا مادورو را به قاچاق مواد مخدر متهم کرد؛ اتهامی که بسیاری آن را بهانهای برای افزایش فشار سیاسی میدانند و نه پروندهای واقعی علیه دولت کاراکاس.
ثروتی که چشم واشنگتن را بر ونزوئلا دوخته است
ونزوئلا امروز یکی از غنیترین کشورهای جهان از نظر منابع طبیعی محسوب میشود. با بیش از ۳۰۰ میلیارد بشکه ذخایر نفتی، این کشور در صدر فهرست جهانی ذخایر نفتی قرار دارد و همچنین دارای چهارمین ذخیره بزرگ گاز طبیعی جهان با بیش از ۱۹۵ تریلیون فوت مکعب است. چنین منابع عظیمی، طبیعی است که توجه قدرتهای بزرگ و بهویژه آمریکا را به سیاستهای داخلی و خارجی این کشور جلب کند. تحلیلگران میگویند ثروت نفتی ونزوئلا نه تنها عامل توسعه اقتصادی بلکه نقطه تمرکز فشار و تنشهای ژئوپلیتیک در آمریکای لاتین شده است.
تشدید تنشها و بهانه مبارزه با مواد مخدر
در ماههای اخیر، دولت آمریکا در دوره ریاستجمهوری ترامپ سیاستی تهاجمی علیه ونزوئلا اتخاذ کرد. در ۹ اوت، سه ناوشکن آمریکایی در سواحل ونزوئلا مستقر شدند و در ۲ سپتامبر، نخستین حمله هوایی علیه هدفی دریایی صورت گرفت که واشنگتن مدعی شد حامل مواد مخدر بوده است. چند هفته بعد، در ۳ اکتبر، وزیر جنگ آمریکا اعلام کرد که شخصاً دستور حمله دیگری به یک قایق در همان منطقه را صادر کرده است. ترامپ نیز اذعان کرد که سیا اجازه انجام «عملیاتهای سری» در داخل ونزوئلا دارد.
در مجموع، آمریکا مسئولیت ۱۵ حمله را پذیرفته که رسانهها گزارش کردهاند دستکم ۶۲ کشته برجای گذاشته است. با این حال، تحلیلگران و برخی مقامات آمریکایی تأکید میکنند که هدف اصلی این اقدامات نه مقابله با قاچاق مواد مخدر، بلکه «سرنگونی دولت مادورو» است. این اختلاف میان ادعاهای رسمی و اهداف واقعی، شکاف بزرگی میان دیپلماسی و اقدامات نظامی واشنگتن ایجاد کرده است.
رقابت ژئوپلیتیک و روابط شرق-غرب
یکی دیگر از دلایل نگرانی آمریکا، نزدیکی ونزوئلا به قدرتهای جهانی شرق بهویژه چین و روسیه است. حجم تجارت دوجانبه ونزوئلا و چین در سال ۲۰۲۴ به ۶.۵ میلیارد دلار رسید و همچنان در حال رشد است. واشنگتن حضور اقتصادی روسیه یا چین در آمریکای لاتین را تهدیدی برای حیاط خلوت خود میبیند؛ ذهنیتی که پیش از این نیز زمینهساز حمله به پاناما و دستگیری مانوئل نوریهگا شد.
اقتصاددانان میگویند، تعامل ونزوئلا با چین و روسیه به واشنگتن این پیام را میدهد که مسیر نفوذ سنتی در منطقه در حال تضعیف است و آمریکا برای حفظ جایگاه خود مجبور به اقدامات تهاجمی و گاه غیرقانونی میشود.
سه سناریوی محتمل آمریکا برای ونزوئلا
بررسی اظهارات مقامات آمریکایی درباره ونزوئلا نشان میدهد که سه مسیر اصلی برای واشنگتن متصور است:
-
کودتا یا شورش داخلی با حمایت آمریکا: در این سناریو، واشنگتن امیدوار است بخشهایی از ارتش یا اپوزیسیون علیه دولت مادورو قیام کنند و با پشتیبانی لجستیکی یا نظامی از آنان حمایت کند. با این حال، انسجام دولت مادورو و ضعف اپوزیسیون، شانس موفقیت این مسیر را کاهش میدهد.
-
حمله نظامی مستقیم و گسترده: شامل حملات به مراکز نظامی و تلاش برای بازداشت مادورو توسط نیروهای ویژه آمریکاست. این سناریو همزمان با موجسازی رسانهای پیرامون چهرههای اپوزیسیون، از جمله شخصیتهایی مانند «ماتچادو»، اجرا میشود.
-
فشار سیاسی و معاملهگری اقتصادی: محتملترین سناریو، اعمال فشار سیاسی محدود و استفاده از حملات کوچک بهعنوان اهرم مذاکرات است. این مسیر میتواند به انتخابات جدید و روی کار آمدن اپوزیسیون مورد حمایت واشنگتن منجر شود. ترامپ در ۳۰ اکتبر ۲۰۲۵ تأکید کرد که برنامهای برای حمله گسترده ندارد و مادورو نیز پیشنهاد مدیریت مشترک منابع نفتی را ارائه داد که مورد پذیرش آمریکا قرار نگرفت.
آمریکای پرخاشگر
رفتارهای اخیر واشنگتن در ونزوئلا و دیگر مناطق جهان، از بحرانسازی تا ادعاهای مربوط به خرید گرینلند، نشانهای از پرخاشگری غیرمعمول و عصبی بودن است تا نمایش قدرت. فیلسوف فرانسوی، امانوئل تود، در کتاب «پس از امپراتوری» تأکید میکند: «آمریکا برای پنهان کردن ضعف خود دست به خشونت افراطی میزند، نه برای اثبات قدرت.»
تحلیلگران میگویند آمریکا با استفاده از ابزار نظامی، اقتصادی و رسانهای در ونزوئلا، نه به دنبال نمایش قدرت مطلق، بلکه به دنبال بازسازی موقعیت خود در منطقه و مهار نفوذ قدرتهای رقیب است. در همین حال، ونزوئلا نیز تلاش میکند با دیپلماسی، مدیریت منابع و نزدیکی به قدرتهای جهانی، مسیر استقلال و امنیت خود را حفظ کند.
گزارش از امیر صفره