شناسهٔ خبر: 75858465 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

در گفت وگوی اختصاصی با ایرنا زندگی مطرح شد ؛

وقتی یک رفتار ناپسند به تراپی بدل می‌شود

تهران -ایرنا - «تراپی؟ نه، ممنون، غیبت می‌کنم!» این شعار تازه‌ای است که برخی جوانان را به اتاق‌هایی با چای و نور ملایم می‌کشاند تا از دیگران بد بگویند و خود را تخلیه کنند. در حالی که به گفته یک آسیب‌شناس اجتماعی، این بدعت، تهدیدی جدی برای سلامت روان، اعتماد اجتماعی و اخلاق جمعی است و نشان می‌دهد جامعه ما هنوز راه‌های سالم و اخلاق‌مدار برای گفت‌وگو و تخلیه هیجانی فراهم نکرده است.

صاحب‌خبر -

به گزارش ایرنازندگی، این روزها در شبکه‌های اجتماعی تصویری دست‌به‌دست می‌شود:اتاقی با نور ملایم، قوری چای، چند دختر جوان با ماسک صورت و عنوانی که بسیاری را شوکه کرده است: «غیبت‌تراپی». برگزارکننده با اعتمادبه‌نفس می‌گوید: «غیبت می‌کنیم و خالی می‌شیم؛ این خودش تراپیه.» و برای این «تخلیه» از هر نفر یک و نیم میلیون تومان ورودی دریافت می‌شود.

اینکه رفتاری غیراخلاقی و دینی مانند غیبت به‌عنوان «روش درمانی» عرضه شود، نه‌تنها یک بدعت بلکه نوعی جابه‌جایی خطرناک ارزش‌هاست؛ نشانه‌ای از اختلال در ذائقه فرهنگی و فشارهای پنهان روانی. پدیده‌ای که اگر به‌درستی تحلیل نشود، می‌تواند خود به ترویج‌کننده یک رفتار ناپسند تبدیل شود.

برای بررسی دقیق‌تر این موضوع، با دکتر علیرضا شریفی یزدی، آسیب‌شناس اجتماعی و روان‌شناس، گفت‌وگو کردیم تا ابعاد اجتماعی، روانی، اخلاقی و حتی پشت‌پرده اقتصادی این روند روشن شود.
 

وقتی یک رفتار ناپسند به تراپی بدل می‌شود


بحران گفت‌وگو؛ ریشه پنهان پدیده‌های عجیب

در سال‌های اخیر، ظهور برخی رفتارها و پدیده‌های غیرعلمی که در پوشش «درمان» یا «سلامت روان» عرضه می‌شوند، نشانه‌ای از تغییرات عمیق در زیست اجتماعی ایرانیان است. پدیده‌هایی که نه تنها پاسخی واقعی به نیازهای روانی افراد نیستند، بلکه با تجاری‌سازی رنج مردم، انحرافی تازه در سبک زندگی شهری رقم می‌زنند.

در چنین فضایی، دکتر شریفی یزدی معتقد است که این رفتارها محصول مستقیم بحران در الگوی گفت‌وگو و همدلی اجتماعی‌اند و ریشه در فشارهای فزاینده‌ای دارند که جامعه را احاطه کرده است.

او در تحلیل این وضعیت می‌گوید: «ما امروز به دلایل اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در وضعیتی قرار گرفته‌ایم که الگوی گفت‌وگو و همدلی اجتماعی در جامعه به‌شدت مخدوش شده است. من واژه بحران را کاملاً آگاهانه به کار می‌برم؛ برخلاف برخی که برای تأکید، از این واژه استفاده می‌کنند، اعتقاد دارم شرایط واقعاً بحرانی است. وضعیت همدلی اجتماعی و گفت‌وگو به معنای گفتمان در جامعه ما دچار بحران جدی شده است.»

گسترش درمان‌های غیرعلمی با محوریت سلامت روان، محصولی از تجاری‌سازی رنج‌های مردم است که سبک زندگی شهرنشینی را دچار انحراف کرده است

او سپس تأکید می‌کند که این رفتارهای نوظهور، نوعی تلاش تحریف‌شده برای پاسخ به نیاز روانی افراد است:«وقتی جامعه‌ای از ابعاد مختلف تحت فشار است و این فشار مدام تشدید می‌شود، بحران‌های روانی و اختلالات در بخش بزرگی از جامعه یک امر طبیعی می‌شود. عجیب نیست که افراد برای تطبیق با شرایط و ادامه حیات فردی و اجتماعی، به ابزارها و مکانیزم‌های مختلف متوسل شوند.»

شریفی‌یزدی با تأکید بر جنبه سودجویانه این پدیده‌ها ادامه می‌دهد:«در چنین شرایطی است که یک گروه می‌آید و این نیاز را تبدیل به کالا می‌کند؛ رفتاری که نه علمی است و نه درمانی، بلکه فقط یک رفتار شبه‌درمانی است که برخی با آن کسب درآمد می‌کنند. همیشه هم عده‌ای قربانی این شیادی‌ها می‌شوند.»

او البته یادآور می‌شود که وجود اثرات لحظه‌ای به معنای معتبر بودن نیست:«اینکه این رفتار هیچ اثر مثبتی نداشته باشد، چنین نیست؛ به‌طور قطع اثرات مثبتی دارد، اما این به معنای درمان یا مشروعیت علمی آن نیست.»

رئالیتی‌شوی غربی یا بازتولید یک سنت قدیمی؟

پرسش درباره اینکه آیا این پدیده در امتداد فرهنگ «Reality Show» و «Self-Therapy» غربی قرار می‌گیرد، در نگاه اول قابل‌توجه است. اما دکتر شریفی‌یزدی معتقد است که اگرچه برخی شباهت‌های سطحی وجود دارد، اما ریشه اصلی چنین رفتارهایی عمیقاً بومی، منطقه‌ای و برخاسته از سنت‌های دیرینه خاورمیانه است.

او در پاسخ، نخست بر ماهیت محلی و زنانه‌ این رفتار تأکید می‌کند و می‌گوید:«اینکه بگوییم ادامه فرهنگ رئالیتی‌شو یا سلف‌تراپی غربی است که حالا بومی‌سازی شده، دقیق نیست. من معتقدم این پدیده بیشتر نایت‌گاسیپ (مکانی برای غیبت کردن با یک ونیم میلیون تومان حق ورودی) و در همین قالب دارد شکل می‌گیرد. البته نوعی تلاش برای حال بهتر شدن هم هست و نمی‌توان شباهت‌ها را کاملاً نادیده گرفت؛ می‌شود گفت یک قرابت‌هایی میان آن دو و این حرکت وجود دارد.»

با این حال، شریفی‌یزدی ریشه اصلی این پدیده را در سنت‌های منطقه می‌داند:«جنبه بومی این موضوع بسیار سنگین‌تر است؛ چون غیبت یکی از ویژگی‌های مشخص و بارز جوامع خاورمیانه است. این جوامع معمولاً جمع‌گرا هستند و افراد از قدیم دور هم جمع می‌شدند و یکی از تفریحاتشان همین بوده است. در غرب شما این را کمتر می‌بینید.»

او با تأکید بر قدمت این رفتار می‌افزاید:«این بیشتر یک بازتولید همان رفتار قدیمی است که سال‌ها در جامعه ما رایج بوده است.»

وقتی یک رفتار ناپسند به تراپی بدل می‌شود

غیبت فقط در کوتاه‌مدت احساس بهبود می‌دهد

در نگاه اسلامی، غیبت یک رفتار حرام و مذموم است؛ عملی که نه‌تنها اخلاق فردی و اجتماعی را مخدوش می‌کند، بلکه زمینه‌ساز تخریب رابطه‌ها و سست‌شدن اعتماد در جامعه است. با این حال، اخیراً برخی رفتارهای نادرست—از جمله غیبت—در قالب‌هایی مانند «غیبت‌تراپی» بازتعریف شده و به‌عنوان ابزار تخلیه هیجانی معرفی می‌شوند.
این تناقض، پرسش مهمی را مطرح می‌کند: آیا غیبت می‌تواند واقعاً نقشی شبه‌درمانی داشته باشد یا تنها ظاهری فریبنده است که پیامدهای اخلاقی و روانی را پنهان می‌کند؟

شریفی‌یزدی در پاسخ به این سؤال توضیح می‌دهد:«بله، در کوتاه‌مدت وقتی کسی ما را آزار داده و از او عصبانی هستیم، به شخص دیگری مراجعه می‌کنیم و با گفتن، تخلیه می‌شویم. او حق را به ما می‌دهد و گفتن ما معمولاً همراه با نوعی اغراق است؛ یعنی مسئله را بزرگ می‌کنیم، خودمان را در موضع حق قرار می‌دهیم و طرف مقابل را در موضع باطل. آن کسی هم که شنونده است، حق را به ما می‌دهد و همین احساسِ حق‌دار بودن و تخلیه کلامی می‌تواند در کوتاه‌مدت کمک کند و یک حس خوب به فرد بدهد.»

 او بلافاصله تأکید می‌کند که این احساس مثبت پایدار نیست:«این نکته اول است که اثر غیبت به شدت کوتاه‌مدت است؛ یعنی بعد از مدتی فرد دوباره به تنظیمات کارخانه برمی‌گردد.»

شریفی‌یزدی در ادامه به پیامدهای رفتاری و اجتماعی آن می‌پردازد:«نکته دوم این است که وقتی غیبت تبدیل به عادت می‌شود، روابط را تخریب می‌کند. فرد یاد می‌گیرد هرگاه ناراحت است، دیگری را تخریب کند تا خودش حس بهتری بگیرد.»

او در نهایت به آسیب عمیق‌تری اشاره می‌کند؛ آسیبی که معمولاً نادیده گرفته می‌شود:«نکته سوم این است که این سبک عادت برای غیبت کردن و از طریق آن حال بهتر کردن، در بلندمدت معکوس عمل می‌کند و اضطراب فرد را بالا می‌برد.»

وقتی یک رفتار ناپسند به تراپی بدل می‌شود

ضرورت ایجاد فضاهای سالم برای گفت‌وگو؛ راهی برای پیشگیری از گرایش به رفتارهای انحرافی

گسترش پدیده‌هایی مثل «غیبت‌تراپی» فقط یک رفتار عجیب و نوظهور نیست؛ نشانه‌ای از یک خلأ عمیق‌تر است: نبود فضاهای سالم، قانونی و اخلاقی برای گفت‌وگو، تخلیه هیجانی و بیان تجربه‌های جوانان—به‌ویژه دختران. در حالی‌که غیبت در تعالیم دینی رفتاری حرام و مخرب است، پیدایش نسخه‌های شبه‌درمانی از آن نشان می‌دهد که جامعه در پاسخ به نیاز شنیده‌شدن، مسیرهای نادرست را تجربه می‌کند.

شریفی‌یزدی در تحلیل این وضعیت تأکید می‌کند:«پدیده‌ غیبت‌تراپی بیش از آن‌که خود دارای اهمیت باشد، یک نشانه است. نشانه‌ای از اینکه جامعه ما به‌شدت نیازمند مراکزی است که در آن افراد بتوانند تخلیه روانی شوند. این پدیده بیانگر آن است که بخش قابل توجهی از جامعه، به‌ویژه جوانان، مجرایی برای شنیده‌شدن در اختیار ندارند.»

نبود سازوکارهای رسمی برای بیان تجربه‌ها، انتقاد و گفت‌وگوی سازنده، جوانان را به مسیرهای جایگزین می‌کشاند

وی معتقد است نبود سازوکارهای رسمی برای بیان تجربه‌ها، انتقاد و گفت‌وگوی سازنده، جوانان را به مسیرهای جایگزین می‌کشاند:«وقتی در جامعه امکان گفت‌وگو، ابراز نظر یا تخلیه هیجانی فراهم نشود و جوان نتواند با سهولت و امنیت روانی سخن بگوید، طبیعی است که به روش‌هایی از این‌دست روی آورد. از نگاه من این پدیده نشانه نوعی بیماری اجتماعی است

او ادامه می‌دهد:«مسئله اصلی آن نیست که غیبت‌درمانی درست است یا غلط—که قطعاً غلط است—بلکه پرسش اساسی آن است که چه ضرورت و چه نیازی در جامعه وجود دارد که چون از مسیر صحیح پاسخ داده نشده، از راه‌های نادرست جبران می‌شود.»

شریفی‌یزدی برای توضیح بیشتر، مثال حوزه‌های دیگر را مطرح می‌کند:«همانند بسیاری حوزه‌ها که به‌دلیل فقدان فضاهای استاندارد، جوانان به سمت الگوهای ناسالم می‌روند، در اینجا نیز همین وضعیت تکرار می‌شود. وقتی برای جوانان امکان فعالیت ورزشی مناسب فراهم نباشد، بخشی به سمت مواد مخدر، الکل یا مواد روان‌گردان سوق پیدا می‌کنند تا حال بهتر را تجربه کنند. وقتی حالِ خوب از مسیر درست ممکن نشده، از مسیر غلط تجربه می‌شود. غیبت‌درمانی نیز دقیقاً در چنین منظومه‌ای قابل تحلیل است.»

این جامعه‌شناس در توضیح جنبه علمی ماجرا می‌گوید:«این پدیده از منظر علمی کاملاً رد شده و قابل پذیرش نیست. هرچند تخلیه کوتاه‌مدتِ هیجانی در هر شرایطی می‌تواند احساس بهبود موقت ایجاد کند، اما در علمِ روان‌درمانی رویکردی تحت عنوان غیبت‌درمانی وجود ندارد. این اصطلاح اساساً یک خلقِ من‌درآوردی است.»

او در پایان خاطرنشان می‌کند:«این اصطلاح گاه جنبه طنز و شوخی پیدا می‌کند و گاه برخی آن را به کالا تبدیل کرده و از آن برای سودآوری مالی سوءاستفاده می‌کنند. در هر صورت، چنین رویه‌ای نه‌تنها فاقد مبنای علمی است، بلکه می‌تواند پیامدهای جدی اخلاقی و اجتماعی به‌دنبال داشته باشد.»